پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

دودمان آدم


دودمان آدم

آدم نخستین انسانی بود که توسط الوهیم آفریده شد, که برپایه روایات مذاهب ابراهیمی به معنی قادر مطلق, یا خدا یا الله است

● آدم

۱۶۷ آدم Adam ("زمین" یا "انسان"، به عبری אָדָם، Adam؛ "خاک" یا "قهوه ای روشن"، به عربی آدم) (۳.۷۶۰ پ.م - ۲.۹۳۰ پ.م، به گفته تقویم عبری) نخستین انسانی بود که توسط الوهیم آفریده شد, که برپایه روایات مذاهب ابراهیمی به معنی قادر مطلق, یا خدا یا الله است . او بر پایه باورهای یهودی، مسیحی و اسلامی، پیامبر دانسته شده است.

● آدم در تورات و انجیل

به گفته پیدایش ۱، خداوند (الوهیم)، نوع بشر را در روز ششم آفرینش آفرید و مقدر داشت که وی "بر ماهی های دریا، بر مرغان آسمان، بر چارپایان، و بر تمام زمین و بر تمام آنچه که بر زمین می خزد" حاکمیت داشته باشد.

پیدایش ۲ می گوید که خداوند نخست آدم را از "گِل زمین" آراست و سپس "روح زندگی را در بینی او دمید" تا او "یک روح زنده شود". آنگاه خداوند آدم را در باغ عدن جا داد و به او فرمان داد: "از همه درختان باغ می توانی به آزادی بخوری، اما درخت شناخت خیر و شر، نباید از آن بخوری، زیرا روزی که از آن بخوری، بطور حتم نخواهی مرد".

خداوند آن گاه متوجه شد که "خوب نیست مرد تنها باشد". پس موجب شد تا "خوابی ژرف بر آدم فرو افتد"، و یک دنده ی او را گرفت، و از آن دنده، زنی را آراست، سپس حوّا نامیدش.

آدم و حوّا پس از آنکه قانون خداوند را در مورد نخوردن میوه درخت شناخت خیر و شر شکستند، از باغ عدن بیرون رانده شدند. این پس از آن رخ داد که ابلیس (یا شیطان) به حوّا گفت که خوردن آن درخت موجب درگذشت نخواهد شد. حوّا از آن درخت خورد، و آدم نیز چنین کرد.

در نتیجه، بی درنگ هر دو عریان شدند و خود را با برگ انجیر پوشاندند. سپس خداوند را دیدند که در باغ عدن راه می ورد. آدم و حوّا خود را از دید وی پنهان ساختند. خداوند آدم را صدا زد: "کجا هستی؟" و آدم پاسخ داد: "من صدای تو را در باغ شنیدم، و ترسیدم، زیرا عریان بودم؛ و خود را پنهان ساختم". آنگاه وقتی که خداوند از آدم پرسید که آیا از درخت شناخت خیر و شر خورده است، آدم پاسخ داد که زنش به او گفت که آن کار را بکند.

در نتیجه شکستن قانون خداوند، آن زوج از باغ بیرون رانده (هبوط آدم) و هر دو نفرین شدند.

پس از آنکه آن دو از باغ رانده شدند، آدم برای نخستین بار مجبور شد که برای به دست آوردن غذا کار کند. او و حوّا سه پسر داشتند به نام های قابیل، هابیل و شیث.

آدم در سن ۹۳۰ سالگی مرد.

نوح، نهمین نسل پس از آدم، بود.

● آدم در اسلام

▪ «بگفته قرآن، کتاب مقدّس مسلمانان:

و چون پروردگارت به فرشتگان گفت من گمارنده جانشینی در زمینم، گفتند کسی را در آن می گماری که در آن فساد کند و خون ها ریزد، حال آنکه ستاسشگرایانه نیایشت می کنیم و تو را به پاکی یاد می کنیم؛ فرمود بیگمان چیزی می دانم که نمی دانید.

و همه نام ها را به آدم آموخت سپس بر فرشتگان عرضه شان داشت و گفت اگر راست می گویید، از نام های اینان خبرم دهید. گفتند پاکا که تویی، ما را دانشی نیست مگر آنچه به ما آموخته ای، تو دانای فرزانه ای.

فرمود ای آدم خبرشان ده از نام های آنان، پس چون خبرشان داد از نام های آنان، فرمود نگفتمتان که من ناپیدای آسمان ها و زمین را می دانم آنچه را که آشکار می دارید و آنچه را پنهان می داشتید می دانم.

و چون به فرشتگان گفتیم به آدم سجده کنید، سجده کردند مگر ابلیس که سرکشید و کبر ورزید و از کافران شد.

و گفتیم ای آدم تو و جفتت در بهشت بیارامید و از آن بخورید، هر جا خواستید بروید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد.

سپش شیطان به لغزششان کشانید و از جایی که در آن بودند بیرونشان ساخت؛ و گفتیم فرو افتید برخی از شما دشمن برخی دیگرید و تا وقت درگذشت در زمین برایتان آرامشگاه و بهره مندی هست.»

آدم (ع) در روز یکم ذی القعده از بهشت بیرون شد.

پس از آنکه آدم و حوّا از بهشت رانده شدند، به حوا خطاب شد که به سراندیب برو تا نسل تو در جهان پراکنده شود و حوا هم به همانجا رفت.

روزی جبرئیل هفت قطعه آهن و یک انبر و تیشه و... آورد و به آدم آهنگری را آموخت.

آدم محتاج به آتش شد.خدا به جبرئیل فرمان داد: ای جبرئیل! مقداری آتش از مالک بگیر و به آدم بده. پس جبرئیل مقداری آتش از دوزخ گرفت و به خدمت آدم برد. آدم دستش را دراز کرد که آتش را بگیرد ولی دستش سوخت و آتش را رها کرد وقتی آتش به زمین برخورد کرد هفت طبقه زمین را سوراخ کرد و به دوزخ رسید. پس خداوند فرمان داد که سنگ بردار و به آهن بزن تا آتش به وجود آید بعد از درست کردن آتش جبرئیل به آدم(ع) آهنگری و درود گری آموخت تا آلات برزگری از چوب و آهن بسازد. و جبرئیل از فردوس جفتی گاو برای آدم آورد. و به آدم گفت: که برخیز برزگری کن تا از دست رنج خودت بخوری. سپس جبرئیل گندم از بهشت آورد و بر زمین پاشید و آدم آنها را درو سپس آرد کرد و با خمیر آن نان درست کرد و تمام این کارها هفت ساعت طول کشید آدم خواست نان بخورد جبرئیل گفت صبر کن تا آفتاب غروب کند تا از جمله روزه داران باشی.

هنگام درگذشت حضرت آدم(ع)، حدود چهل هزار نفر از فرزندان و نوه های او در روی زمین بودند.

سید بن طاووس (قدس سره) می گوید:حضرت آدم(ع) ده روز در دنیا به تب مبتلا گشت و در روز جمعه یازدهم محرم وفات کرد.

هنگامی که حضرت آدم(ع) وفات کرد حضرت حوا یک سال بعد از او و با بیماری پانزده روزه رحلت کرد و در پهلوی حضرت آدم(ع) در غار کوه ابوقبیس دفن شد.

● شیث

▪ شیث در تورات

شیث در کتاب پیدایش تورات، سوّمین فرزند آدم و حوّا، و برادر قابیل و هابیل است. به گفته کتاب پیدایش ۴:۲۵ شیث پس از کشته شدن هابیل به دست قابیل، زمانی که آدم ۱۳۰ سال سن داشت (پیدایش ۵:۳) به دنیا آمد. پیدایش (۵:۴) می گوید که آدم پیش از درگذشتش در سن ۹۳۰ سالگی، پدر "پسران و دخترانی" بود.

شیث در سن ۱۰۵ سالگی دارای پسری به نام انوش شد (پیدایش ۵:۶) و پدر فرزندان زیادی بود. او ۹۱۲ سال زندگی کرد (پیدایش ۵:۸).

▪ شیث در اسلام

در اسلام نیز شیث پسر آدم و یک پیامبر شناخته شده است. در حقیقت تمام پیامبران تورات در اسلام نیز پیامبر شناخته می شوند.

نام دیگر شیث پسر آدم، هبة الله (هدیه الله) است. او فرزند و جانشین حضرت آدم بود.

در روایتی از امام محمد باقر علیه السلام آمده است:

آدم علیه السلام بعد از کشته شدن هابیل، بسیار گریست و به درگاه خداوند شکوه کرد. خداوند به او وعده پسری داد تا جای هابیل را بگیرد. آن‌گاه به او فرزندی عطا کرد که آدم او را شیث نام گذاشت. خداوند به آدم وحی کرد که: «این پسر بخششی است از جانب پروردگارت، پس نام او را «هبة الله» بگذار.» و آدم علیه السلام نیز چنین کرد.

شیث در میان فرزندان آدم داناترین مرد روزگار خود بود و به وصیت آدم جانشین او در راهنمایی فرزندان آدم بود. آدم به هنگام وفات، مأمور شد شیث را جانشین و وصّی خود بشناساند.

او نیز تمامی فرزندان خود را گرد آورد و شیث را به جانشینی خود منصوب نمود.

در روایات آمده که آدم علیه السلام به شیث سفارش کرد که علم و مقام خود را از قابیل پنهان دارد، مبادا که به وی نیز حسد ورزد و همانند هابیل او را نیز به قتل رساند. از این جهت شیث پیوسته در هراس و در حال تقیه به سر می‌برد.

خداوند تعالی شیث را به پیامبری برگزید و پنجاه صحیفه بر وی نازل کرد تا به وسیله آنها مردم زمان خود را که همگی از نوه‌ها و نوادگان آدم ابوالبشر علیه السلام بودند به توحید و یگانگی خدا دعوت نماید.

می‌گویند حضرت شیث علیه السلام ۹۱۲ سال زندگی کرد. محل تبلیغ وی مکه معظمه بود و مطالب صحیفه‌ها را که دلایل خداشناسی، فرایض و احکام و سنن و حدود الهی بود برای فرزندان آدم می‌خواند.

وی سرانجام در مکه درگذشت و در کوه ابوقبیس (در کنار مزار پدر و مادرش) به خاک سپرده شد.

● انوش انوش پسر شیث، پدر قینان و نوه آدم بود (پیدایش ۵:۶-۱۱؛ لوقا ۳:۳۸) و به نظر می رسد که ۹۰۵ سال زندگی کرده باشد. انوش که دانا و هوشیار بود به جانشینی پدرش برگزیده شد و دین و آیین پدرش را گسترش داد. برپایه روایات اسلامی، انوش فرزند شیث بر جنازه پدرش نماز خواند و پس از درگذشت پدرش شیث، به پیامبری رسید.

● قینان قینان (به عبری קֵינָן ، به عربی قِینان) نوه شیث و پسر انوش بود و زمانی که انوش ۹۰ ساله بود به دنیا آمد و زمانی که خود ۷۰ ساله شد، فرزندش مهلاییل به دنیا آمد. او ۹۱۰ سال زندگی کرد. جانشین پدرش بود و همانند او، مردم را به دین پدر - که همان یکتاپرستی بود - فرا می خواند.

● مهلاییل

مهلاییل (به عبری מהללאל : مَهَلائیل، به عربی مهلائیل) پسر قینان پسر انوش پسر شیث پسر آدم است. او ۸۹۵ سال زندگی کرد و جانشین پدرش در راهیابی مردم بود.

مهلائیل زیباترین فرزندان آدم و زبان آور و خوش سخن بود و آبادانی و صنعت و کار را می ستود و در زمان او دستگاه پیشوائی رونقی تمام داشت.

مردم زمان دین مهلائیل را گرامی می داشتند و از همه جا برای وی هدیه ها می آوردندو فرمان او را میبردند و از رفتار وگفتار او خرسند بودند و در این زمان کار مردم در ساختن چیزهای تازه پیش می رفت ودنیا هر روز تازه میشد.

هنگامی که عمر مهلائیل به سر رسید کار بر پسران مهلائیل دشوار شد. مردم می آمدند ودیدار مهلائیل را طلب می کردند و چون او را نمی دیدند و پسران وی پر هنر نبودند می رفتند و خودسری می کردندو کارها نا بسامان میشد.

ابلیس وقت را غنیمت شمرد و بصورت پیرمردی جهان دیده پیش پسران مهلائیل آمد و گفت ای پسران مهلائیل روح مهلائیل از شما آزرده خاطر است.گفتند چرا؟؟گفت از خاور و باختر به دیدن پدر شما می آیند و ناامید بر می گردند و کارها پریشان می شود و شما هیچ چاره ای نمی کنید.گفتند: چه کنیم؟ گفت پیکره ای بسازید مانند صورت مهلائیل و در خانه بگذارید و پرده ای بر او بکشید و نگویید مهلائیل از دنیا رفته .بگویید پیر شده و از گفتگو رنجور می شود تا خلق بیایند وآن صورت را زیارت کنند ونومیدنباشند و این احترام برای شما بماند و روح مهلائیل شاد شود.

گفتند چگونه بسازیم که ما صنعت گر نیستیم . شیطان گفت :من برای شما بسازم که من استاد صورت سازم وهر چه را شما بخواهید می سازم . صورت آدم و صورت شیث و مزد هم نمی خواهم که محض خشنودی خدا می سازم. پس صورت مهلائیل را ساختند وچنان کردند که شیطان گفته بود و پسران مهلائیل خوشحال می شدند که مردم می آمدند و صورت پدر را زیارت می کردند وهدیه ها می آوردند.

آنوقت شیطان پیش هر گروهی می رفت ومی گفت: مهلائیل از دنیا رفته و آنچه شما زیارت می کنید صورت سازی مهلائیل است. پس چرا این هدیه ها را به پسران مهلائیل می دهید ؟خودتان صورتی از مهلائیل بسازید و زیارت کنید و هدیه ها را هم برای فرزندان خودتان بگذارید وبعضی از مردم چنین کردند که صرفه بیشتر داشت و بعضی از مردم تابع سود و صرفه اند و بت پرستی رواج گرفت و اندک اندک سر رشته ی کارها از دست پسران مهلائیل بیرون رفت و شیطان بیش از همه میدان داری می کرد.

پس از مهاییل، پسرش یرد جانشین وی گشت.

● یرد

یَرد (به عبری ירד) پسر و جانشین مهلاییل بود و زمانی که مهلاییل ۶۵ سال سن داشت به دنیا آمد.

● اخنوخ (ادریس)

اخنوخ (به عبری: חֲנוֹךְ; هانوخ) پسر یرد و نیای نوح (ع) بود. اخنوخ جانشین پدرش در راهیابی مردمان زمان خویش بود. در اسلام به او لقب «ادریس» داده اند زیرا می گویند نخستین کسی بود که نوشت و همچنین حکمت ها و سنّت های الهی را درس می داد. وی با ۷۲ زبان مردم را به سوی خدای یگانه دعوت می نمود. محل زیستن او در مسجد سهله در شهر کوفه بوده است.

ادریس نخستین کسی بوده است، که خط نوشت، جامه دوخت وخیاطی را آموزش داد و در زمینه ی ستاره شناسی و هندسه و حساب و فلسفه و... دانشمند بود و آنها را به مردم زمان خود می آموخته است. گفته شده است خداوند ۳۰ صحیفه بر ادریس (ع) فروفرستاد.

حضرت ادریس ۳۶۵ سال زندگی نمود.

خداوند بزرگ در قرآن کریم سوره انبیا آیه ۸۵ می فرماید:

«و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را یاد کن که همگی از شکیبایان بودند».

و نیز در سوره مریم آیه ۵۶ درباره ادریس (ع) می فرماید:

«و در کتاب آسمانی از ادریس یاد کن، که صدّیقی پیامبر بود».

● متوشلخ

متوشلخ (به عبری: מְתוּשֶׁלַח / מְתוּשָׁלַח, مِتوشِیلَح / مِتوشالَح) پسر ادریس (ع) و پدر نوح (ع) بود. ۹۶۹ سال زندگی کرد و در سال ۲.۳۴۸ ق.م همزمان با توفان نوح درگذشت. او جانشین پدرش در راهیابی مردم بود.

منابع:

قرآن کریم، سوره بقره، آیات ۳۰ تا ۳۶

ویکی پدیا انگلیسی، Adam

وبلاگ نیمه ماه، پدر انسان

وبلاگ گل محمّدی، آغاز زندگی آدم و حوّا بر روی زمین

نویسنده: محسن