یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به زندگینامه مفسر توانا مرحوم آیت الله حاج شیخ شهاب الدین اشراقی


نگاهی به زندگینامه مفسر توانا مرحوم آیت الله حاج شیخ شهاب الدین اشراقی

امروز مصادف است با سالگرد فوت آیت الله شهاب الدین اشراقی , داماد حضرت امام خمینی ره به همین مناسبت بخشی از زندگینامه این فقیه مجاهد از نظرتان می گذرد

امروز مصادف است با سالگرد فوت آیت الله شهاب الدین اشراقی ، داماد حضرت امام خمینی (ره) . به همین مناسبت بخشی از زندگینامه این فقیه مجاهد از نظرتان می گذرد. "مرحوم آیت الله حاج شیخ شهاب الدین اشراقی" در شامگاه سیزدهم رجب سال ۱۳۴۴ هجری قمری (۱۳۰۴ هجری شمسی) در محله "سیدان" قم، در خانواده ای متمکن و اهل علم دیده به جهان گشودi.پیشینیان شهاب الدین غالبا در زمره علما، صاحبان اندیشه و یا از جمله زمین داران صاحب نفوذ قم بودند و هر یک وزنه ای در علوم دینی شیعه محسوب می شدند.

● اولین دوره طلبگی

آیت الله شهاب الدین اشراقی حدود سال ۱۳۲۱، بلافاصله بعد از اتمام دوره دبیرستان وارد حوزه علمیه قم شد. انتخاب حوزه از جانب او، خصوصا در دوره پرالتهاب بعد از تبعید رضاشاه و روی کارآمدن محمدرضاشاه که همزمان با بازشدن فضای سیاسی و بالاگرفتن تبلیغات احزاب سیاسی از جمله حزب توده بود، از اهمیت خاصی برخوردار است. هرچند سنت خانوادگی، فرهنگ حاکم بر خانواده بزرگی چون اشراقی و تربیت درونی وی در این انتخاب بی تاثیر نبوده است، اما ورود به حوزه در چنان حال و هوای سیاسی و آغاز تحصیل، بعد از اتمام دوره ای سخت، از میان همه گزینه های پیش رو بیانگر آگاهی وی به راه پیش رو و انتخاب مهم او است. آیت الله شهاب الدین اشراقی در این دوره، ادبیات و منطق و فن تفسیر را از پدرش آموخت، فلسفه را نزد علامه طباطبایی، شرح لمعه را از حاج شیخ جعفر صبوری قمی و بخشی از سطوح را نیز از حاج سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی فراگرفت. سپس خارج فقه و اصول را در محضر آیات عظام حائری، بروجردی، محقق داماد، شریعتمداری وامام خمینی آموخت. وی به همراه چند تن از نخبگان حوزه درس های خصوصی حاج آقا روح الله را فرامی گرفتند و خصوصا شاگردی این مرجع، به مدت دوازده سال از سوی شهاب الدین اشراقی باعث شد تا وی به درجه اجتهاد نائل آمده و شاگردانی همچون آیت الله محمدی گیلانی را در محضر خود بپروراند.

در این ایام یعنی در سال ۱۳۲۹، پدر آیت الله شهاب الدین اشراقی وفات یافته و اداره باغ و ملک به عهده وی قرار گرفته بود. از این رو یک دوره کار و درس برای وی آغاز شده بود و می رفت تا سنگینی بار زندگی از شدت اشتیاق به درس بکاهد که وصلت با خانواده استاد از این ورطه نجاتش داد.

● وصلت با خانواده امام خمینی

آیت الله شهاب الدین اشراقی در دی ماه ۱۳۲۹ خانم صدیقه مصطفوی دختر ارشد امام خمینی را خواستگاری کرد.در بهمن همان سال جشن عقد برگزار گردید و چهارده ماه بعد یعنی بعد از عید نوروز سال ۱۳۳۱ زندگی مشترک آن دو رسما آغاز شد. با اینکه پیشتر خواستگاران دیگری حلقه در خانه حاج آقا روح الله را زده بودند، اما با رضایت کامل عروس، پدر عروس و داماد و خانواده داماد این وصلت سرگرفت.

آیت الله شهاب الدین اشراقی و خانم صدیقه مصطفوی زندگی مشترکشان را در خانه پدری اشراقی ها در محله سیدان آغاز کردند. آنها به مدت هفت سال در کنار مادر آقای اشراقی به سر بردند. بعد از آن به گذر خان نقل مکان کردند. سپس به خیابان صفائیه و بعد هم در خیابان دور شهر قم در خانه ای سه طبقه ساکن شدند.

● وکیل تام الاختیار امام خمینی

امام خمینی پس از تبعید از ایران، به ترکیه، پسر ارشد خود، آیت الله مصطفی خمینی را وکیل خود در کلیه امور می نماید و پس از دستگیری آقا مصطفی این وکالت به آیت الله اشراقی محول می گردد. این انتخاب در شرایطی که رهبر تبعیدی نهضت اسلامی، برادری بزرگتر و شاگردان و وابستگان دیگری هم داشت، یک نشانه مهم محسوب می شد و از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود.

● پیروزی انقلاب

آیت الله اشراقی در این زمان نیز نقش خود را به عنوان مشاوری امین برای رهبر انقلاب ایفا کرد، در این زمان، خصوصا با نیاز به افراد مورد اعتماد برای تصدی پست های حساس لشگری و کشوری آیت الله اشراقی مسئولیتی بزرگ به دوش داشت. امام در اواخر سال ۵۷ به قم رفتند و اواخر سال بعد نیز به دلیل بیماری قلبی به تهران باز گشتند و پس از بهبود در جماران اقامت گزیدند. از ورود امام در دوازدهم بهمن سال ۵۷ به ایران تا ۲۱ شهریور سال ۶۰ که آیت الله اشراقی وفات یافت. داماد ارشد امام ۹ ماموریت مهم را بنا به خواسته امام انجام داد. آیت الله اشراقی با اینکه یک بار در سال ۵۸ سکته قلبی کرد و نیاز به استراحت داشت اما از انجام ماموریت هایی که امام به دوش وی می گذاشت دریغ نورزید و بالاخره جان خود را نیز در راه انجام یکی از این ماموریت ها گذاشت. شاید عدم قبول وی برای پذیرش مسوولیت ریاست شورای عالی قضایی که از سوی امام به ایشان پیشنهاد شده بود و انجام کارهای سخت و بی هیاهو دلیلی مهم باشد بر علو طبع و تواضع آیت الله اشراقی.

● هیئت سه نفره حل اختلاف

یکی از حساس ترین ماموریت های آیت الله اشراقی، نمایندگی رئیس جمهور ابوالحسن بنی صدر در هیئت سه نفره حل اختلاف مسئولان مملکتی بود. این ماموریت که به توصیه امام خمینی انجام گرفت، در تاریخ ۱۳۶۰/۱/۱۹ آغاز شد و در تاریخ ۱۳۶۰/۳/۲۵ به پایان رسید. این دو ماه و شش روز از دوره های پرالتهاب تاریخ سیاسی کشور محسوب می شد و با تلخی بسیاری برای آیت الله اشراقی همراه بود و شاید تنها ماموریتی محسوب می شد که به سرانجام مورد نظر آیت الله اشراقی نرسید. ریشه درگیری های این دوره به اختلاف دیدگاه های رئیس جمهور و روسای قوای دیگر مربوط می شد. پیشتر آیت الله مهدوی کنی به نمایندگی از سوی امام و آیت الله محمد یزدی به نمایندگی از سوی دو قوه (آیت الله بهشتی ریاست شورای عالی قضایی، آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس قوه مقننه و محمدعلی رجایی نخست وزیر) انتخاب شده بودند و قرار بر این بود که این گروه به اقوال و اعمال هر یک از طرف ها که موجب اختلاف و تشنج در کشور می شود، رسیدگی نمایند و ابتدا با شور و حکمیت به نتیجه برسند و سپس با تذکر به خاطی از تکرار موارد مشابه جلوگیری نمایند و در صورت تکرار اقدامات دیگری را انجام دهند. در تمام موارد هم دادستان کل کشور (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی) را در جریان بگذارند. به نظر می رسد که اصل پیشنهاد تشکیل هیئت سه نفره حل اختلاف، از سوی مهندس مهدی بازرگان بوده است. ابوالحسن بنی صدر در کتاب "خیانت به امید" خود توضیح می دهد که در جلسه ای که با حضور امام، بازرگان، بنی صدر، رجایی، بهشتی، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، سیدعلی خامنه ای و احمد خمینی در جماران برگزار شده بود، پس از مباحث تندی که بین دو طرف در گرفته، بالاخره مهندس مهدی بازرگان گفته است "باید رفت روی خط تفاهم" و دو پیشنهاد داده است یکی تشکیل یک هیات بی طرف، تا هر بار تقصیر از هرطرف واقع شد به طور کدخدامنشی و مسالمت آمیز مشکل را حل کند و دیگری اینکه حداقل پاره ای از اعضای شورای نگهبان تغییر کند. ظاهرا پس از این جلسه است که پیشنهاد تشکیل هیئت سه نفره حل اختلاف اجرایی می شود و امام نیز نماینده خود را در هیئت سه نفره انتخاب می کند.

در همین روز و همزمان با ابلاغ حکم آیت الله محمدرضا مهدوی کنی، امام خمینی پیام نسبتا مفصلی خطاب به مردم ایران صادر کرد که در آن ضمن اشاره به وضعیت حساس کشور، هفت تذکر را پیرامون ضرورت حفظ وحدت مطرح نمود که نشان دهنده حساسیت فوق العاده امام نسبت به اختلافات بود. از همین رو آیت الله اشراقی با وجود آنکه شانی اجل بر نمایندگی هر یک از طرف های درگیری داشت، به دلیل شرایط حساس جنگی و به خاطر توصیه و تاکید و فرمان امام، نمایندگی رئیس جمهور را پذیرفت و بدین ترتیب شخصیتی که همواره به عنوان فردی بی طرف، مستقل و نماینده ویژه رهبر انقلاب اسلامی مشهور بود، با وجود احترام قلبی به تمام جناح های مملکتی، مسئولیتی را پذیرفت که قلبا به آن راضی نبود. تا پیش از آنکه آیت الله اشراقی به عنوان نماینده رئیس جمهور در هیئت سه نفره حل اختلاف انتخاب شود، رابطه مسالمت آمیزی با گروه های مختلف حاکم در کشور داشت; رئیس جمهور نیز درآن زمان علاوه بر ریاست قانونی، از سوی امام به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح انتخاب شده بود و آیت الله اشراقی نیز علی الاصول با ایشان رابطه حسنه ای داشت. به هر حال جلسات هیات سه نفره حل اختلاف جلساتی را برگزار می کند ولی به دلایل متعدد رییس جمهور روز به روز از امام دورتر می شود. در همین ایام صدوبیست تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با امضای نامه ای خواستار رسیدگی به کفایت سیاسی رئیس جمهور می شوند که در میان امضاکنندگان این نامه، نام آیت الله یزدی نیز دیده می شود. متعاقب بالاگرفتن بحران و به بن بست رسیدن کار هیئت سه نفره حل اختلاف در ساعت ۲۲ و ۲۵ دقیقه روز دوشنبه ۱۳۶۰/۳/۲۵، دفتر امام، متن استعفانامه آیت الله اشراقی، ازنمایندگی رئیس جمهور، ابوالحسن بنی صدر را به شرح زیر در اختیار خبرگزاری پارس قرار داد: روزنامه اطلاعات مورخه ۱۳۶۰/۳/۲۶ آیت الله اشراقی از نمایندگی بنی صدر استعفا کرد. "آیت الله اشراقی از نمایندگی آقای بنی صدر درهیئت حل اختلاف سه نفری استعفا کرد. متن استعفانامه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

مردم شریف ایران، من با اجازه حضرت امام مدظله العالی نمایندگی آقای بنی صدر را برای هیئت حل اختلاف پذیرفتم، تا بلکه او را به راه قانون بیاورم، ولی متاسفانه نشد که نشد. بعضی از اطرافیان ایشان به قدری وابسته اند و خطرناک که هیچ شکی نیست که هر چه می شود درست در خط اجانب است. چقدر امام امت او را موعظه کردند که برخلاف قانون نکن. دیدید که نگذاشتند گوش کند. من انشا»الله در یک مصاحبه تمام چیزهایی را که از نزدیک خود شاهد آن بوده ام، برای مردم مبارز ایران شرح خواهم داد، ولی فعلا از نمایندگی او استعفا می نمایم.

شهاب الدین اشراقی ۶۰/۳/۲۵

در پی استعفای آیت الله اشراقی، هیئت سه نفره منحل شد و روز بیست و ششم خرداد ماه سال ۱۳۶۰ مجلس شورای اسلامی نیز دو فوریتی طرح ۱۲۰ نماینده را مبنی بر عدم کفایت سیاسی ریاست جمهوری تصویب کرد و برابر آیین نامه مجلس، نمایندگان موظف گردیدند، طی بیست وچهار ساعت، طرح دو فوریتی عدم کفایت رئیس جمهور را در مجلس مطرح کنند. آیت الله اشراقی در روز ۱۳۶۰/۳/۲۷ در مراسم بزرگداشت ۲۵ شهید در اصفهان گفت:"مبارزه با فرد مطرح نیست که یکی را بالا و دیگری را پایین آورد بلکه آنچه مطرح است اسلام است من به فرمان امام نمایندگی آقای بنی صدر را در هیئت ۳ نفره با این شرط پذیرفتم که بین من و او حق حاکم باشد و با توجه به فرمان امام الان بهترین فرصت برای بازگشت ایشان به دامن اسلام است. آقای اشراقی در دنباله سخنان خود با اشاره به عدم تطابق کامل رئیس جمهوری با قانون گفت: توقیف روزنامه منتسب به ایشان باید انجام می شد و این برای پایداری دین که پشتوانه شرف استقلال و ناموس یک ملت است لازم بود. وی همچنین با اشاره به عدم هماهنگی بعضی افراد با جریان اصیل انقلاب اسلامی گفت: اگر خدای نکرده آن طرف پیروز شود اسلام تکه تکه خواهد شد و این خطی است که سرنخش دست آمریکاست. آیت الله اشراقی ضمن درخواست رعایت اخلاق اسلامی از مردم تقاضا کرد پرده دری نکنند وی در انتها گفت به هر حال ما تابع فرمان رهبر هستیم و هر کس که از خط مستقیم انقلاب اسلامی منحرف شود محکوم به نابودی است. با وجود آنکه آیت الله اشراقی از مردم می خواست که پرده دری نکنند، بحران به چنان نقطه ای رسیده بود که دیگر مهارش به راحتی امکان پذیر نبود و درگیری لحظه به لحظه بالا می گرفت به همین دلیل درنهایت، در روز ۳۱ خرداد۱۳۶۰، مجلس شورای اسلامی با ۱۷۷ رای موافق، یک رای مخالف و ۱۲ رای ممتنع به عدم کفایت سیاسی اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران رای داد.

● پایان یک عمرزندگی و مجاهدت مرحوم آیت الله اشراقی

آیت الله اشراقی یک بار در بهمن ماه سال ۱۳۵۸، براثر حمله قلبی بستری شده بود. روزنامه کیهان روز یکشنبه چهاردهم بهمن ماه ۱۳۵۸، تصویری از وی بر روی تخت بیمارستان به چاپ رسانده است در حالی که بالای تصویر نوشته شده است: (حال آیت الله اشراقی رو به بهبود است) سکته دوم ایشان در ماموریتی که از سوی امام خمینی به ایشان محول شده بود در شهرهمدان رخ داد و وضعیت جسمانی ایشان بعد از سکته مغزی چنان نبود تا از اخبار روزنامه ها خبرهای خوش برسد. همان گونه که پیشتر نیز اشاره شد، شرکت آیت الله اشراقی در جلسات هیئت سه نفره حل اختلاف با فشار روحی بسیاری همراه بود. به هر حال اولین بار بود که داماد امام در جایگاهی قرار می گرفت که حتی برای در اختیار گرفتن نوار صوتی سخنانی که خود او هم در آن جلسه حضور داشت، دچار زحمت می شد، از سویی با اینکه او آبروی خود را سر پذیرش نمایندگی رئیس جمهور وقت گذاشته بود، اما در هر حال موکل او به دلایل متعددی که پیشتر اشاره شد از دور رقابت خارج شده بود و برای اولین بار، آیت الله اشراقی در ماموریتی شرکت کرده بود که با شکست روبه رو می شد. بی مهری برخی دوستان و احیانا زخم زبان هایی که آیت الله اشراقی در خلال سخنرانی های بعد از انحلال هیئت سه نفره با کنایه از آنها به عنوان پرده دری یاد می کرد، باعث شده بود که روحیه داماد امام که همواره با ملاطفت و ملایمت، دوستی و لبخند و مهربانی همراه بود، دچار لطمه ای جبران ناپذیر گردد.

در همین ایام نیز اتفاقی افتاد که بر طبع نازک آیت الله اشراقی بسیار گران آمد، چنانکه به گفته شاهدان او را برافروخته کرده و بی تابی اش به پر شدن یکباره پیمانه عمر وی انجامید.

ماجرا از آنجا آغاز شد که برخی از خلبانان پایگاه هوایی نوژه همدان، به خانواده های بازماندگان کودتای نوژه، کمک هایی اهدا کردند و این کمک ها با مخالفت افسران اطلاعاتی ارتش مواجه گردید و در نتیجه زمینه بروز ناآرامی هایی شده بود. به گفته سرهنگ خلبان مازندرانی که در آن زمان مسئول واحد ایثارگران نیروی هوایی بود، با توجه به اهمیت نیروی هوایی و موقعیت بازماندگان تمهیداتی برای آرام ساختن اوضاع چیده شد که از جمله آن با نظر موافق امام برقراری دوباره حقوق نظامیان زندانی و اعدامی بود. این شرایط و التهابات پس از عزل بنی صدر باعث ایجاد شرایطی شده بود تا بالاخره امام، آیت الله اشراقی را برای فیصله دادن به اوضاع نامساعد پایگاه هوایی نوژه، به عنوان مامور ویژه خود برگزیند.

مهندس هاشم ربانی در این باره می گوید:"وقتی آقای اشراقی به پادگان نوژه رفتند من ماموریت بودم. آقای تابیده چی همراه ایشان رفتند. براساس آنچه آقای تابیده چی برای من تعریف کرد، آقای اشراقی برای خلبان ها سخنرانی می کنند و می گویند که داستان بنی صدر از اول تشکیل هیئت حل اختلاف تا امروز این بود، که در همان حال یک عده آدم های طاغوتی و ضدانقلاب که در مجلس حضور داشته و بعدا گرفتار شدند بلند می شوند و شروع به پرخاشگری به آقای اشراقی می کنند و علیه آقای اشراقی شعارهای تند سرمی دهند و پرخاش می کنند. آقای اشراقی بعد از اتمام سخنرانی شان، میآیند دستشویی تا آبی به صورت بزنند که همانجا سکته مغزی می کنند. ساعت ۳۰:۸ همان شب آقای تابیده چی به من زنگ زدند و گفتند چنین اتفاقی افتاده و هواپیما فرستادیم و آقای اشراقی را فرستادیم بیمارستان قلب. آیت الله اشراقی در بیمارستان قلب تهران بستری شد و پس از بهبودی نسبی در ساعت ۱۰:۲۳ شب هنگام ۲۱ شهریور بر اثر سومین سکته وفات یافت و در قم، در مسجد بالا سر در جوار مرقد مطهر کریمه اهل بیت حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.