دوشنبه, ۱۸ تیر, ۱۴۰۳ / 8 July, 2024
مجله ویستا

کوچک هنوز زیبا است


کوچک هنوز زیبا است

گفت وگوی پروفسور چارلز هاروی, رییس دانشکده اقتصاد دانشگاه Wollongong استرالیا, با سرپرست بین الملل ماهنامه

مطالعه نقش و اهمیت بنگاه‌های کوچک و متوسط (SMEs) کار مشکلی است، چون این بنگاه‌ها بخشی کاملاً ناهمگون و متفاوت‌اند. برخی از آنان پیشتاز تکنولوژی‌اند، اما برخی دیگر از آنها تنها یک بنگاه کوچک محلی‌اند. در نتیجه بر حسب استفاده از تکنولوژی، منابع، دانش، مشارکت در صادرات و میزان اشتغالزایی، SMEها کاملاً با هم متفاوت‌اند و بنابراین احتیاجات آنها نیز کاملاً با هم متفاوت است.

این مسأله یکی از مشکلاتی است که در رابطه با SMEها به آن برمی‌خوریم.

وسعت بنگاه‌های کوچک و متوسط، متناسب با سیاست‌های گوناگون باید متفاوت باشد. بنابراین در اولین قدم باید این بنگاه‌ها را به سه دسته تقسیم کرد: بنگاه‌های خیلی کوچک (Micro) که کمتر از پنج نفر در آنها کار می‌کنند. این بنگاه‌ها معمولاً تعدادشان بیشتر از بقیه است و در بسیاری از کشورها بیش از ۷۰ تا ۷۵ درصد کل بنگاه‌ها جزو این دسته‌اند. همچنین با این که این بنگاه‌ها کوچک‌اند و افراد زیادی را استخدام نمی‌کنند، اما در اقتصاد بازار بسیار فعال‌اند. نوع دوم بنگاه‌های کوچک‌اند که بین ۵ تا ۲۰ نفر را استخدام می‌کنند. دسته سوم هم بنگاه‌های متوسط‌اند که با پیشرفته‌تر شدن کشورها تعداد پرسنل آنها بیشتر می‌شود.

در مراحل پایین‌تر توسعه اقتصادی، اغلب بنگاه‌های خیلی کوچک - بنگاه‌هایی که غیررسمی‌اند و به صورت رسمی ثبت نشده‌اند و بسیاری از آنها در محیط یک خانواده شکل می‌گیرند - فعالیت می‌کنند. در این بنگاه‌ها افراد کسب و کاری را از داخل خانه خود راه اندازی می‌کنند و افراد خانواده در آن مشغول به کار می‌شوند. بنابراین در کشورهای فقیرتر که در مراحل پایین‌تری از توسعه اقتصادی قرار دارند، این نوع بنگاه‌ها تعدادشان بیشتر است.

با پیشرفته‌تر شدن اقتصاد کشورها، ظاهر بنگاه‌ها تغییر می‌کند، وسعت آنها گسترش می‌یابد و افرادی خارج از محیط خانواده در آنها استخدام می‌شوند. البته باید گفت این مدل در گذشته وجود داشته، اما اکنون با تغییرات تکنولوژیکی بار دیگر شاهد افزایش اهمیت بنگاه‌های خیلی کوچک هستیم. بسیاری از افراد این روزها ترجیح می‌دهند به جای دیگران برای خودشان و در خانه کار کنند. آنها با استفاده از تکنولوژی به طور مثال، می‌توانند یک وب سایت راه اندازی کنند و یک شبه جهانی شوند. بنابراین امروزه تکنولوژی، سهم مهمی در وسعت یک مجموعه اقتصادی دارد. پیشرفت‌های تکنولوژیکی موجب می‌شوند فرد کسب و کار خود را در محیطی که علاقه دارد راه اندازی کند. با راه اندازی یک وب سایت می‌توان انواع محصولات تولیدی را تبلیغ کرد و به این ترتیب فرصت‌های کسب و کار فراوانی به وجود می‌آیند.

● فرصت کار، بهتر از نیاز کار

مسأله دیگری که باید به آن اشاره کرد تمایز قایل شدن بین انواع کارآفرینی است. فعالیت کارآفرینانه دو نوع است: کارآفرینی مبتنی بر فرصت (Opportunity Driven) و کارآفرینی مبتنی بر نیاز (Necessity Driven). در کارآفرینی مبتنی بر فرصت، اقتصادی که در آن فعالیت صورت می‌گیرد، فرصت‌های فراوانی را برای فرد به وجود می‌آورد تا بتواند کسب و کار خود و در نتیجه اشتغالزایی را توسعه دهد، اما در کارآفرینی مبتنی بر نیاز، افراد کسب و کاری را راه می‌اندازند، به این دلیل که هیچ فرصت دیگری برای اشتغال ندارند.

باید گفت کارآفرینی مبتنی بر فرصت نوع بهتری است، چرا که بازار فرصت را برای رشد سریع کسب و کار و اشتغال افراد به وجود می‌آورد، اما اشتغال مبتنی بر نیاز بدین معنی است که فرد تنها به این دلیل کارآفرین شده که گزینه دیگری پیش روی خود ندارد. بنابراین این کارآفرینی مبتنی بر فرصت است که رشد را موجب می‌شود و این نوع کارآفرینی در کشورهای پیشرفته بیشتر وجود دارد.

در کشورهای فقیرتر هم با این که فعالیت کارآفرینانه زیادی وجود دارد، اما این فعالیت‌ها بیشتر مبتنی بر نیازند و بنابراین رشد و توسعه چندانی را به همراه ندارند. مسأله مهم برای توسعه اقتصادی یک کشور، ایجاد فرصت کارآفرینی با ارزش افزوده بر اساس نوآوری و فرصت‌های بازار است.

از سوی دیگر، امروزه منبع اصلی رقابت بین‌المللی، نوآوری است و این نوآوری بیشتر با دانش اطلاعات حاصل می‌شود. در این زمینه‌ SMEها سازگاری زیادی دارند، یعنی می‌توانند خود را با فرصت‌های موجود در محیط بازار وفق دهند. نوآوری می‌تواند تولیدات جدید را به بازار وارد کند و موفقیت در این زمینه، درآمدزایی را به همراه خواهد داشت. شرکت‌های اَپل و مایکروسافت که اکنون به بنگاه‌های بسیار بزرگی بر اساس ایده مؤسسان آنها تبدیل شده‌اند، نمونه‌هایی از این بنگاه‌ها به شمار می‌روند.

بنابراین پیشرفت اقتصاد یک کشور نیازمند ترغیب فعالیت نوآورانه است و این که افراد تشویق شوند متفاوت فکر کنند، خلاءهای موجود در بازار را ببینند و راه‌های پُر کردن این خلاءها را بشناسند. به همین دلیل است که کارآفرینی مبتنی بر فرصت اهمیت بیشتری می‌یابد. به عنوان مثال، سنگاپور کشوری است که هیچ گونه منابع طبیعی در اختیار ندارد و برای تأمین غذای خود از مالزی کمک می‌گیرد، اما در عین حال یکی از بالاترین نرخ‌های اشتغال را در دنیا در اختیار دارد و همه اینها به دلیل وجود فرصت‌های کارآفرینانه گسترده در این کشور است.

● نقش دولت‌ها تنها فضاسازی است

این الگو باید در اروپا هم که این روزها با مشکلات مالی، کسری بودجه هنگفت و بدهی‌های عظیم دولتی مواجه شده و بسیاری از بانک‌ها را تحت تأثیر قرار داده، رعایت شود. بانک‌های اروپایی در وام‌دهی خود به شدت محافظه‌کار شده‌اند و نمی‌خواهند خود را در معرض ریسک بیشتر قرار دهند و از طرفی تنها راه رشد یک بنگاه دستیابی به منابع مالی است. اگر بانک‌ها به بنگاه‌ها وام ندهند، بنگاه‌های در حال فعالیت رشد نمی‌کنند و بنگاه جدید هم تأسیس نمی‌شود. بسیاری از بانک‌ها در اروپا در معرض بدهی‌های یونان، پرتغال، اسپانیا و کشورهای دیگر قرار گرفته‌اند.

همزمان فضای سرمایه گذاری هم بسیار ملتهب شده است. در این زمینه نقش دولت‌ها اهمیت می‌یابد. دولت باید محیطی باثبات ایجاد کند، تورم و نرخ بهره را پایین نگه دارد، تلاش کند تا دستیابی به منابع مالی را تضمین نماید و منابع مالی مورد نیاز SMEها را مانند سرمایه مخاطره آمیز توسعه دهد. دولت‌ها باید تلاش کنند این توانایی را بار دیگر به وجود آورند که بانک‌ها به وام‌دهی تشویق شوند و نظام مالی تشویق شود روش‌های تازه وام‌دهی و تأسیس بنگاه‌های کوچک جدید را ایجاد کند. وقتی به روند رشد اشتغال در بسیاری از کشورهای پیشرفته و در حال توسعه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم نقش بنگاه‌های کوچک بسیار پُررنگ بوده و ۷۰ درصد رشد خالص اشتغال از بنگاه‌های کوچک ناشی می‌شود. به عنوان مثال، در استرالیا حدود ۷۵ درصد کل بنگاه‌ها جزو بنگاه‌های خیلی کوچک هستند و دو سوم اشتغال بخش خصوصی مربوط به SMEها است.

در نهایت باید تأکید کرد با این که نقش دولت در این زمینه مهم است، اما کاری که دولت باید انجام دهد فقط ایجاد محیط اقتصادی باثبات و تسهیل رشد کسب و کار است. این وظیفه دولت نیست که تعیین کند SMEها در چه بخشی باید رشد کنند، چرا که این امر وظیفه بازار بر اساس تقاضای موجود است.