چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

ادوارد سعید و برخورد اسلام و غرب


ادوارد سعید و برخورد اسلام و غرب

ادوارد سعید ۲۰۰۳ ۱۹۳۵ اندیشمند و منتقد برجسته فلسطینی امریکایی است که آثار ارزشمندی در مورد نگاه غرب به شرق و تفسیر و نقد آن نگاشته است

ادوارد سعید (۲۰۰۳-۱۹۳۵) اندیشمند و منتقد برجسته فلسطینی- امریکایی است که آثار ارزشمندی در مورد نگاه غرب به شرق و تفسیر و نقد آن نگاشته است. از جمله آثار مشهور او«شرق شناسی» ۱۹۷۸، «نحوه پوشش رسانه یی اسلام در غرب» و مقالات و آثار مهمی در مورد فلسطین است. وی در مقاله بسیار مهمی تحت عنوان«برخورد جهالت» به نقد نظریه برخورد تمدن ها می پردازد و آن را حاصل جهل نسبت به فرهنگ ها و حاوی سوء ظن ها و سوء برداشت های خطرناک می داند.

وی در نقد دیدگاه هانتینگتون ابتدا آبشخور فکری وی را در «برخورد تمدن ها» مورد بررسی قرار می دهد و به مقاله غرض آلود برنارد لوئیس که پیشکسوت شرق شناسان است اشاره می کند و می گوید برنارد لوئیس در مقاله «ریشه های خشونت مسلمانان» در سال ۱۹۹۱ می گوید؛ «اکنون با حالت و حرکتی در اسلام روبه رو هستیم که بسیار فراتر از موضوعات و سیاست ها و حکومت هایی است که آن را دنبال می کنند، این چیزی نیست جز برخورد تمدن ها.»

هانتینگتون با فکر تضادآمیز جنگ سردی به تحلیل و بازسازی تضاد جدیدی به نام «غرب و دیگران» می پردازد و در این میان اسلام و غرب را با توجه به نزدیکی مرزها و مدعیات فرهنگی شان در معرض برخورد و ستیز دائم قرار می دهد. وی در مقاله «برخورد تمدن ها» مرزهای تمدنی را به مثابه خطوط گسل بین تمدن ها در نظر می گیرد و آنها را خطوط مقدم درگیری و جنگ می خواند.

ادوارد سعید مفروضات بنیادین هانتینگتون را چه از لحاظ روشی و چه از نظر مفهومی مورد نقد قرار می دهد. به نظر وی ما با «برخورد تمدن ها» مواجه نیستیم بلکه با «برخورد تعاریف» مواجه هستیم. در شکل گرفتن «هویت» همیشه رابطه یی بین متن و جهان مادی برقرار است، جهانی که در تار و پود قدرت تنیده شده است. مفهوم فرهنگ و هویت را تنها در این سیر جدالی به عنوان فرآیندی سیال می توان درک کرد نه واقعیاتی متجسد و عینی. وقتی هویت ها برجسته شده و از متن تاریخی اجتماعی خود واکنده شوند و با انتزاع بخش هایی از یک فرآیند آن را به کل آن تعمیم دهیم در اصل دچار تقلیل گرایی و برچسب زدن های نابجا می شویم. به نظر وی رویکرد هانتینگتون به تمدن و هویت های فرهنگی، از چنین کاستی های خطرناکی رنج می برد و توجهی به تنوع فرهنگ ها و ارتباط و همبستگی آنها و نیز پویایی داخلی هر تمدن ندارد. وقتی در شناخت تمدن ها دچار چنین خطاهای روشی بشویم نمی توان به فهم انتقادی و درک سیال از فرآیندهای فرهنگی و اجتماعی نائل شد.

ادوارد سعید مفروضات مفهومی هانتینگتون را شتابزده و مغشوش می داند و آن را چنین نقد می کند؛

۱) جدایی بین تمدن ها فرضیه یی بی پایه است چرا که تمدن ها در طول تاریخ به رغم همه درگیری ها و خصومت ها همواره با یکدیگر مراوده داشته و در حال داد و ستد بوده و از همدیگر متاثر شده و می شوند.

۲) تمدن ها و فرهنگ ها در درون خود هویت های یگانه و همسازی نیستند که خود را در ستیز با دیگری تعریف کنند. اینکه فرهنگ را سازنده هویت های متصلبی بدانیم که وجود و اصالت خود را در نفی و ستیز با دیگری تعریف می کند هدفی جز زنده کردن تضادهای جنگ سردی و اجتناب ناپذیر خواندن درگیری بین تمدن ها ندارد. این تحلیل واقعیت نیست بلکه زمینه سازی ذهنی برای ستیز و درگیری است.

۳) بر اساس چنین انگاره ذهنی، دوگانه «غرب و دیگران» و «ما و آنها» شکل می گیرد که هریک هویت خود را در نفی دیگری جست وجو می کند.

۴) بدبینی و دشمنی هانتینگتون با اسلام و مسلمانان در پوشش دفاع از ارزش های سکولاری غربی مخفی می شود و زمینه را برای طرح شعارهای فاجعه بار جنگ خیر علیه شر و نیکی علیه اهریمن آماده می کند. هانتینگتون با ادعای کشف و شناخت واقعیت در اصل به دولتمردان امریکایی راهکار برخورد با جهان غیرغرب را ارائه می کند و اختلاف افکنی بین تمدن های غیرغربی و کارشکنی در راه توسعه و پیشرفت علمی کشورهای اسلامی را توصیه می کند.

در این چارچوب است که نگاه عوام زده و رسانه ساخته شده غرب به اسلام شکل گرفته و تصویر وارونه و مغشوشی از اسلام ارائه می شود. این نوع معرفی اسلام در غرب معاصر شبیه معرفی شرق در قرن ۱۹ است، در سنت شرق شناسی مفروضات غلطی مبنای شناخت غربیان از شرق را فراهم می آورد؛ مفروضاتی که مشحون است از پیشداوری های اروپا محوری علیه نحوه زندگی و فرهنگ مسلمانان و اعراب. انگاره سازی های سطحی و غلط از آسیا و خاورمیانه که در بطن خود ریشه در جاه طلبی استعماری و سلطه گری های امپریالیسم دارد. کتاب پرآوازه «شرق شناسی» تحلیل این نگاه وارونه به شرق است. بر همین سیاق نگاه غرب به اسلام آنچنان که در رسانه ها و مراکز مطالعاتی و سیاسی و بعضاً حلقه های روشنفکری ارائه می شود، عمدتاً بر پیش فرض های اثبات نشده استوار است.

بیش از یک میلیارد مسلمان، از اندونزی تا امریکای لاتین چنان در رسانه های غربی معرفی می شوند که گویی همگی دارای یک فرهنگ متحجر و مسلک بسته و روش زندگی خشونت بار واحدی هستند و هدفی جز نفی تمدن و تاریخ بشری ندارند. به نظر ادوارد سعید برای شناخت دین اسلام باید آن را از «گفتمان رایج در مورد اسلام» تفکیک کرد. این گفتمان به دلیل رابطه پنهانش با قدرت در غرب توان شناخت واقعیت را ندارد.

آنچه به ویژه پس از فجایع ۱۱ سپتامبر رسانه های همگانی غرب از اسلام ارائه می کنند چهره یی افراطی از مسلمانان است که بالقوه پرورش دهنده تروریسم در جهان است. این برداشت از اسلام به تعارض ذاتی اسلام با تجدد و توسعه تعبیر می شود و مسلمانان به طور کلی بنیادگرا و بنیادگرایی ضدیت با تمدن غرب و تروریسم تلقی می شود. از دیدگاه ادوارد سعید با گزاره های اثبات نشده و پیش فرض های بی پایه و هویت های وارونه نمی توان به شناخت تمدن ها و فرهنگ رسید بلکه فقط می توان به تحریک احساسات و بسیج جهالت برای درگیری و تضاد پرداخت. به جای بحث از برخورد تمدن ها باید ملاک ها را تغییر دهیم و جهان را بر اساس عدالت و بی عدالتی، عقل و جهل، قدرتمندی و فرودستی بسنجیم. در این صورت است که می توان به جهانی عادلانه تر و نظام هایی مبتنی بر خرد و مردمسالاری نزدیک شد. در پایان با بهره گیری از روش ادوارد سعید در اجتناب از کلی بافی های سطحی و برچسب زدن های احساساتی در شناخت جوامع و فرهنگ های مختلف، باید اذعان کرد که سخن گفتن از اسلام و غرب به طور کلی و بدون تعمق در پیچیدگی ها و پویایی های درونی آنها نتیجه مطلوبی به بار نمی آورد. حداقل با مطالعه جوامع غربی و تاریخ معاصر کشورهای مغرب زمین می توان دو وجه بارز در جوامع غربی را از یکدیگر تفکیک کرد؛

الف) وجه استعماری، امپریالیستی، میلتیاریستی، مداخله گری، تبعیض و تحقیر که در ارتباط با کشورهای غیرغربی همواره منافع استراتژیک و اقتصادی را بر وجوه تمدنی و انسانی ترجیح داده است.

ب) وجه انسانی، تمدنی، مبتنی بر دانش و خرد و خودآگاهی و براساس اصول حقوق انسانی و پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و حقوق شهروندی.

با مطالعه جوامع اسلامی نیز می توان دو برداشت و روش زندگی در میان مسلمانان را از یکدیگر تفکیک کرد؛

الف) وجه هویت محور، متعارض با تمدن غرب، خشونت گرا و خردستیز.

ب) وجه خردگرا، مبتنی بر تعامل انسانی، قائل به مردمسالاری دینی و متکی بر آرای مردم و متادب به آداب دینی.

اگر دو وجه افراطی «الف» در غرب و اسلام با یکدیگر روبه رو شوند، جهانی پرستیز و روابطی خشونت بار و فاجعه آمیز به بار خواهد آمد. اما اگر دو وجه تعامل گرا و حقوق محور با هم روبه رو شوند، می توان از طریق گفت وگو و دادوستد فکری به رفع سوء برداشت و سوء ظن ها و طرح رنج ها و نیز خواسته های خود رسید. از این مسیر است که «گفت وگوی تمدن ها» گفتمان های جهالت محور و خشونت بنیاد را پشت سر گذاشته و جهان پر چالش امروز را به تفاهم و بردباری و صلح فرا می خواند.

در پایان جلسه ابعاد مختلف دیدگاه ادوارد سعید در مورد تعامل بین تمدن ها و روابط متقابل آنها چه در صلح و چه در جنگ، نقش گروه های تروریستی در جهان اسلام، مساله اسرائیل و اشغال فلسطین و اشغال کشورهای اسلامی، مورد گفت وگوی استادان و حاضران در جلسه قرار گرفت.

غلامعلی خوشرو

معاون علمی دانشنامه اسلام معاصر