چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

آخرین تنگراه


آخرین تنگراه

كلمه انگلیسی cheetah از كلمه هندی chiitaa می آید كه احتمالاً از كلمه سانسكریت chitraka به معنای «خالدار» مشتق شده است

یوز در لغت

كلمه انگلیسی cheetah از كلمه هندی chiitaa می آید كه احتمالاً از كلمه سانسكریت chitraka به معنای «خالدار» مشتق شده است. سایر زبان های اصلی اروپایی از تركیباتی از gattus pardus در زبان لاتین قرون وسطا به معنای «گربه _ پلنگ» استفاده می كنند چنانكه در فرانسه guepard و در آلمانی gepard نامیده می شود. نام جنس Acinonyx در یونانی به معنای «چنگال بی حركت» و نام گونه آن jubatus در لاتین به معنای «یالدار» است كه اشاره به یال یوز در دوران تولگی دارد.تاریخ ایران در هیچ دوره ای چنین روند شتابناكی از انقراض گونه های جانوری و گیاهی كه هم اینك در كشور در حال وقوع است به خود ندیده است. در حال حاضر بیش از ۵۰ گونه از پستانداران و نزدیك به یكصد گونه از پرندگان ایران با كاهش جمعیت و خطر انقراض مواجه هستند و روند رو به رشد تجاوز به عرصه های طبیعی و تخریب جنگل ها و مراتع، تالاب ها، دریاچه ها و رودخانه ها روند انقراض را بیش از پیش تشدید كرده است.و اینك نوبت به سریع ترین دونده روی زمین و زیباترین گربه سان جهان یوزپلنگ آسیایی رسیده است. زمان كوتاه و فرصت ها زودگذر است و اگر دیر بجنبیم فردایی خواهد رسید كه دیگر فرصتی برای جبران نخواهد بود. اسناد و مدارك موجود نشان می دهد تا همین گذشته های نه چندان دور هم بخش های وسیعی از آسیا جولانگاه یوزپلنگ بوده است. به طوری كه در آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، قزاقستان، فلسطین اشغالی، یمن، عمان، كویت، عراق، عربستان، هند و افغانستان تا چند دهه قبل یوزپلنگ آسیایی وجود داشته است. گستره زیستی یوزپلنگ آسیایی به قدری زیاد بود كه حتی تا كشورهای الجزایر، مراكش، تونس، لیبی و صحرای سینا در مصر را هم فرا می گرفت. اما امروز نام یوز آسیایی را فقط باید در متون قدیمی و خاطرات شاهان و پادشاهان جست وجو كرد، چرا كه در حال حاضر آنچه توانسته با نام یوزپلنگ بقای خود را در قاره آسیا حفظ كند یوزپلنگ آسیایی نبوده، بلكه جمعیت بسیار محدودی است كه تنها در چند نقطه از ایران یافت می شود و از آن با نام «یوزپلنگ ایرانی» یاد می شود.بر طبق گزارش های موجود و اظهارات اسكندر فیروز و دكتر اسماعیل اعتماد تا ۶۰ سال قبل هم بالغ بر ۵۰۰ قلاده یوز در دشت های كشور می زیستند كه با گذشت زمان و در مدت كوتاهی این تعداد به شدت رو به كاهش نهاد. تا اینكه در سال ۱۳۳۹ یوزپلنگ از سوی كانون شكار ایران مورد حمایت قرار گرفت و دوباره روند رو به افزایش را در پیش گرفت. به طوری كه در سال های ۱۳۵۰ با تدابیر به موقع مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست نسل یوز تا حدی از خطر انقراض نجات یافت كه تخمین زده می شد، بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ قلاده یوز در ایران زیست می كند و این درست همزمان با رخت بر بستن آخرین یوزهای آسیایی در خارج از مرزهای ایران بود. بیژن فرهنگ دره شوری در یكی از گزارش های خود در ارتباط با «سرگذشت یوز آسیایی در ایران»می نویسد: طی شش سال در ابتدای دهه ۵۰ كه نسبت به حفظ زیستگاه ها اقدامات موثری صورت گرفت، نسل بسیاری از جانوران از جمله یوز، گورخر، جبیر و انواع گربه های وحشی كوچك به طور غیرمنتظره ای افزایش یافت و مشاهدات یوز در مناطق فوق بسیار امیدواركننده بود. به نحوی كه در منطقه خوش ییلاق در سال های ۵۴ و ۵۵ در یك گشت یك روزه با اتومبیل چندین یوز مشاهده شد. دره شوری ابزارهای مدیریتی و حفاظتی را در این سال ها بسیار مستحكم ارزیابی می كند و در ادامه می افزاید: «اما در زمان انقلاب پارك ها و مناطق حفاظت شده مورد تهاجم شكارچیان، دامداران، كشاورزان و زمین خواران قرار گرفت. این مناطق علاوه بر مهاجمان فوق مورد هجوم ادارات دولتی و ارگان های نظامی نیز بودند و بخش های وسیعی از این مناطق به منازل مسكونی، كارخانه ها و پادگان های نظامی تبدیل شدند ... و علاوه بر از دست رفتن مناطق، امنیت سابق هم كه در باقی مانده مناطق بود، بر باد رفت. این تهاجم به همه مناطق كشور لطمه زد ولی به مناطق دشتی بیش از دیگر مناطق آسیب زد، به نحوی كه از جمعیت یوزپلنگ، گورخر، آهو و جبیر باز هم كاسته شد و در مناطقی مثل خوش ییلاق نسل یوزپلنگ منقرض شد.» و بدین ترتیب یوز كه تا آن زمان در اكثر مناطق دشتی و بیابانی كشور از بلوچستان تا شمال خراسان، گلستان، خوش ییلاق و توران، كویر، موته در اصفهان، بافق یزد، كرمان، بندرعباس، فارس و كرمانشاه یافت می شد، تنها به ۵ منطقه در ۲ استان محدود شد.با این حال كارشناسان و اساتید دانشگاه بیكار ننشستند و تحقیق و مطالعه و ارزیابی مناطق زیست یوز را دنبال كردند اما سازمان محیط زیست در سال ۱۳۷۳ به طرح ارائه شده توسط آنها با عنوان طرح پژوهشی ملی برای شناخت وضعیت موجود یوز پاسخ مناسب نداد. تا اینكه در سال ۱۳۷۴ این بار آقایان دكتر بهرام زهزاد، دكتر بهرام كیابی و بیژن فرهنگ دره شوری كه از سال ها قبل پیگیر وضعیت یوز بودند با مشاهده عدم مسئولیت سازمان حفاظت محیط زیست تصمیم به ارزیابی همه زیستگاه های یوز در كشور گرفتند. این برنامه با اینكه یك برنامه سازمانی نبود و پشتوانه مالی كافی نداشت اما جز در زیستگاه های حاشیه كویر لوت و منطقه ای بین بهاباد و كویر نای بندان كه به دلیل ناامنی و عبور و مرور قاچاقچیان از مطالعه دور ماند، در تمام مناطق زیست یوز اجرا شد و اطلاعات نسبتاً خوبی از آن بیرون آمد.

• پروژه حفاظت از یوز آسیایی

سرانجام با پیگیری های كارشناسان سازمان محیط زیست و دل نگرانی مجامع بین المللی نسبت به روند نابودی آخرین بقایای یوز آسیایی در ایران پروژه «حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و زیستگاه ها و جوامع زیستی مرتبط با آن» پا به عرصه وجود گذاشت.

این پروژه فعالیت رسمی خود را در تاریخ ۱۹ شهریورماه ۱۳۸۰ با همكاری UNDP، حمایت مالی GEF و مشاوره فنی انجمن حفاظت از حیات وحش (WCS)، صندوق حمایت از یوزپلنگ (CCF) و اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN) برای حفاظت از یوزپلنگ و زیستگاه های آن با ۷۲۵ هزار دلار اعتبار بین المللی آغاز كرد و قرار شد معادل همین مبلغ دولت ایران (سازمان حفاظت محیط زیست) هزینه كند.سند این پروژه با چهار استراتژی آموزش جوامع محلی، مطالعات اقتصادی _ اجتماعی جوامع محلی و تهیه طرح مدیریتی در زیستگاه ها، مطالعات بیولوژیك گونه و اقدامات سریع حفاظتی و قانونی تدوین شد.و امروز بعد از گذشت قریب به چهار سال تنها چند روز از مهلت چهار ساله برای اجرای این برنامه باقی مانده. در حالی كه این اهداف آن طور كه باید تحقق نیافته و سئوالات بی شماری باقی است.از سال ۸۰ در قالب این پروژه ۵ سایت تحت عنوان پارك ملی كویر و خارتوران، پناهگاه های حیات وحش نای بندان و دره انجیر و منطقه حفاظت شده كوه بافق با وسعتی بالغ بر ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار مترمربع تحت حفاظت قرار گرفت. برای این منظور نزدیك به ۳۰ نیروی محیط بان محلی بعد از آموزش های لازم به خدمت گرفته شدند. بیش از ۶۰ دوربین تله ای در گذرگاه های یوز در مناطق به صورت دوره ای نصب شد و عكس های فراوانی از یوز گرفته شد و وجود همین عكس ها بارقه های امید را در دل همه زنده كرد و تعداد یوز در ایران با توجه به این شواهد بین ۴۰ تا ۶۰ قلاده تخمین زده شد! در این فاصله انجمن یوزپلنگ ایرانی نیز با تلاش چند تن از محققان جوان و دانشجویان محیط زیست و با همكاری ادارات كل محیط زیست خراسان و اصفهان موفق شد دو منطقه نائین عباس آباد و پناهگاه حیات وحش میاندشت اصفهان را به عنوان زیستگاه یوز ثبت كند.اما هنوز هم بعد از گذشت چهار سال سرشماری دقیقی از یوزهای آسیایی و حتی طعمه های یوز در این مناطق به چشم نمی خورد. اكبر همدانیان در این باره می گوید: تخمین جمعیت مستلزم اطلاعات جامعی است و برای این كار تصمیم گرفته شد اول جمعیت طعمه های یوز یعنی قوچ و میش، آهو، جبیر و كل و بز در ۵ منطقه سرشماری شود.وی می افزاید: سال گذشته جمعیت علفخواران توران و پارك ملی كویر و نای بندان سرشماری و تخمین زده شد اما چون به عدد درستی نرسیدیم در هیچ كجا آن را منتشر نكردیم. اطلاعات خام توسط تیم سرشماری تهیه شد و به مشاور پروژه آقای استفن اوبرایان داده شد و او بر اساس روش و فرمول های رایج در دنیا و نرم افزاری كه در اختیار داشت آمار را اعلام كرد. برای مثال جمعیت قوچ و میش در توران ۱۴ هزار راس برآورد شد در حالی كه حداكثر ۲۵۰۰ راس در توران قوچ و میش است و جمعیت جبیر در نای بندان طبس نیز ۱۳۰۰ راس اعلام شد كه امروز می دانیم ماكزیمم ۲۰۰ تا ۲۵۰ راس است. سرشماری سال های گذشته با همین نتایج اشتباه خاتمه یافت و بالاخره بعد از یك وقفه و در حالی كه پروژه رو به اتمام است دو سفر تحقیقاتی با یك تیم سرشماری از فعالان محیط زیست و علاقه مندان داوطلب به بافق و دره انجیر در خردادماه و در نیمه دوم مرداد سال جاری به منطقه نای بندان انجام شد تا سرشماری طعمه های یوز برای نخستین بار به روش ترانسكت و نقطه ای با مشاوره دكتر همامی استاد اكولوژی دانشگاه اصفهان صورت پذیرد. اما بشنوید از علی اكبر كریمی رئیس اداره محیط زیست و منطقه حفاظت شده بافق كه سابقه ۲۸ سال محیط بانی دارد: از نظر ما این فصل سرشماری مناسب نیست در حالی كه اواخر تابستان و بهمن ماه بهترین زمان سرشماری است چون الان (منظور خردادماه) خیلی از جمعیت های گیاهخواران برای زایمان رفتند و یا بیرون از منطقه هستند. اكبر همدانیان معاون پروژه می گوید: سرشماری در فصل مناسب باید انجام شود. اما ما متاسفانه سال گذشته نتوانستیم حقوق نیروها را به موقع بدهیم و ۶ ماه تاخیر در پرداخت داشتیم چون مبادله ها ی بین سازمان محیط زیست و مدیریت برنامه ریزی دیر انجام شده بود. بنابراین سرشماری به تعویق افتاد و هنوز هم این مشكل باقی است و نیروهای ما ۳ ماه از سال جاری گذشته، حقوق نگرفته بودند.امروز بعد از گذشت ۱۱ سال از فاجعه كشتار یوزها در بافق و با گذشت بیش از ۴ سال از دریافت اعتبارهای بین المللی هنوز هم هیچ اقدام موثری برای تنویر افكار مردم محلی و رفع باورهای نادرست آنها صورت نگرفته است. به گزارش انجمن یوزپلنگ ایرانی فقدان آموزش طی دو دهه گذشته بیش از ۵۰ قلاده یوزپلنگ را به طرق مختلف به كام مرگ كشاند. زیر گرفتن یك ماده یوز و توله توسط یك معلم در چهل دختران خراسان، شكار ۲ یوز بالغ در دره انجیر یزد باز هم توسط یك معلم، از پا در آوردن دو یوز جوان به بهانه دیده شدن در نزدیكی یك گله شتر در بافق، به آتش كشیدن یك یوز در رباط پشت بادام یزد به جرم عبور از نزدیكی یك گله گوسفند، محاصره ۳ قلاده یوز در حلوان خراسان توسط موتورسواران محلی و آتش زدن آنها، خفه كردن ۲ توله كوچك توسط یك شتردار در خارتوران در میان شادی و هلهله مردم، آواره كردن ۲ توله و رها كردن آن در یك نقطه دور در شهرستان اردستان، خفه كردن یك یوز توسط یك پهلوان در میاندشت خراسان و در تله گرفتار كردن یك یوز در نای بندان طبس تنها بخشی از جفایی است كه طی سالیان گذشته ناآگاهی مردم بر سر این جانور بیچاره آورده و به تمامی این موارد باید چند برابر گزارش های رسمی را نیز اضافه كرد كه آخرین آن به آتش كشاندن ۳ توله بی گناه در بافق یزد در خرداد ماه سال ۸۲ بود. همدانیان می گوید: «مشاور عالی پروژه آقای تایسون گفته بود NGOها بخش آموزش را برعهده گیرند و شرح وظایف و پایه قیمت هم تعریف شد و قرار شد با انجمن یوزپلنگ قرارداد آموزش بسته شود تا این NGO با كمك NGOهای محلی آموزش را محقق كنند. اما هنوز هم این قرارداد منعقد نشده منتها با صحبت هایی كه آقای سلیمان پور با خانم دارایی در GEF داشتند قرار شده منابع مالی نه از محل پروژه بلكه از محل GEF در اختیار ا نجمن یوز ایرانی گذاشته شود!» مطالعات اقتصادی و اجتماعی بخش دیگری از تعهدات ایران در قبال سند پروژه بود كه همدانیان در این باره گفت: در این ارتباط یك قرارداد ۹۰ هزار دلاری با آقای دكتر فرور عضو IUCN، در اردیبهشت ماه ۱۳۸۲ بسته شد و قرار شد مطالعات پیشرفت پروژه در مرداد و مطالعات نهایی در آبان همان سال ارائه شود. اما این كار صورت نگرفت به دلیل عدم پیگیری از سوی پروژه، عدم اظهارنظر روی گزارش پیشرفت و... بنابر این گزارش به جای آبان، بهمن ماه تحویل شد و تا به امروز فقط ۲۶ هزار دلار از این مبلغ به ایشان پرداخت شده و آقای فرور هم معترض است كه پرداخت دوم می بایست بعد از ارائه گزارش پیشرفت تحویل می شده ولی صورت نگرفته. به هر حال در كمیته راهبری و زیر كمیته آن كه نمایندگان سازمان، پروژه، سازمان مدیریت و برنامه ریزی وزارت جهاد كشاورزی و UNDP حضور داشتند موضوع را برای حل اختلاف مطرح كردیم ولی باز هم تصمیم نهایی گرفته نشد.

مژگان جمشیدی