یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

باورها و آرای ایلامیان


باورها و آرای ایلامیان

تا این اواخر از دیانت و مذهب ایلامیها آگاهیهای چندانی به دست نبود امّا با كشف چوغازنبیل «تل چون سبد» از سالهای ۱۹۴۰ میلادی به بعد كه در جنوب غربی ایران در صحرایی خشك قرار دارد تا اندازه یی در این مورد آگاهی به دست آمده است

● پیامهای‌ چُغازنبیل‌ - عظمت‌ ایلام‌

۱ـ۱ ) تا این‌ اواخر از دیانت‌ و مذهب‌ ایلامیها آگاهیهای‌ چندانی‌ به‌ دست‌ نبود. امّا با كشف‌ چوغازنبیل‌ «تل‌چون‌سبد» از سالهای‌ ۱۹۴۰ میلادی‌ به‌ بعد كه‌ در جنوب‌ غربی‌ ایران‌ در صحرایی‌ خشك‌ قرار دارد تا اندازه‌یی‌ در این‌ مورد آگاهی‌ به‌ دست‌ آمده‌ است‌. در آغاز كتیبه‌یی‌ منقوش‌ بر آجر در اطراف‌ تل‌ به‌ دست‌ آمد كه‌ به‌ خط‌ و زبان‌ ایلامی‌ بود و حاكی‌ از بنای‌ شهری‌ مذهبی‌ بود كه‌ به‌ فرمان‌ اونی‌تاش‌گال‌ Unitashgal بنا شده‌ بود و این‌ پادشاه‌ در حدود ۱۲۵۰ پیش‌ از میلاد زندگی‌ می‌كرده‌ است‌.

این‌ تل‌ چنان‌ كه‌ از نامش‌ پیداست‌ همچون‌ سبدی‌ است‌ كه‌ واژگونه‌ بر زمین‌ نهاده‌ باشند. تاكنون‌ باستان‌ شناسان‌ توانسته‌اند تنها مكان‌ مقدّس‌ این‌ شهر بزرگ‌ را از دل‌ خاك‌ بیرون‌ آورند. آن‌ چنان‌ كه‌ پیش‌ از این‌ در ظاهر بر می‌آمد ایلامیان‌ به‌ ساختن‌ زیگورات‌ Ziggurat علاقه‌ و توجّهی‌ نداشته‌ و این‌ امر میانشان‌ متداول‌ نبوده‌ است‌. امّا كشف‌ این‌ شهر كهن‌ و مكان‌ مذهبی‌ بلند، بازیگورات‌ آن‌ این‌ توهّم‌ را از میان‌ برد. صحن‌ این‌ مكانِ عبادت‌ یك‌صد و بیست‌ و یك‌ متر مربع‌ می‌باشد و چهارگوش‌ است‌. اطراف‌ این‌ چهار گوشه‌ به‌ وسیله‌ی‌ دیواری‌ محصور شده‌ است‌ كه‌ دارای‌ غرفه‌ها و اطاقكهایی‌ است‌ كه‌ ویژه‌ی‌ عبادت‌ و نیایش‌ بوده‌ است‌، امّا مراسم‌ عمومی‌ مذهبی‌ چنان‌ كه‌ شواهدی‌ ارائه‌ می‌دهد، در صحن‌ حیاط‌ انجام‌ می‌شده‌ است‌. امّا بنای‌ زیگورات‌ را درست‌ وسط‌ این‌ مربع‌ یا صحن‌ حیاط‌ بنا كرده‌اند كه‌ سیزده‌ و نیم‌ متر مربع‌ مكان‌ را زیر خود دارد. این‌ زیگورات‌ دارای‌ پنج‌ طبقه‌ بوده‌ و بلندی‌اش‌ در حدود پنجاه‌ متر بوده‌ است‌. در طبقه‌ی‌ پنجم‌ فوقانی‌، پرستشگاه‌ خدای‌ بزرگ‌ و خدای‌ خدایان‌ ایلامی‌ به‌ نام‌ این‌شوشی‌ناك‌ Inshushinak قرار داشته‌ است‌. امّا جای‌ تأسّف‌ است‌ كه‌ در حدود دو متر نیم‌ از قسمت‌ فوقانی‌ این‌ زیگورات‌ در اثر حوادث‌ طبیعی‌ خراب‌ شده‌ و فرو ریخته‌ است‌ و این‌ ریزش‌ و خرابی‌ به‌ قسمتهای‌ دیگر نیز صدماتی‌ وارد كرده‌.

قسمتهایی‌ از این‌ بنا كه‌ پس‌ از گذشت‌ سه‌ هزار سال‌ هنوز سالم‌ مانده‌اند، عظمت‌ ایلام‌ را نشان‌ می‌دهد. از جانبی‌ دیگر تكامل‌ فن‌ آجرسازی‌ در ایلام‌ موجب‌ شگفتی‌ است‌. آجرهایی‌ كه‌ به‌ دست‌ آمده‌ و دیواره‌های‌ بیرونی‌ زیگورات‌ را با آنها می‌پوشانیده‌اند از لعابی‌ نقره‌یی‌ به‌ همواری‌ پوشیده‌ شده‌ است‌ كه‌ در جهات‌ مختلف‌ تابش‌ نور نمایانیهایی‌ چون‌ طلا و نقره‌ی‌ درخشان‌ دارد. آنچه‌ كه‌ مهم‌تر است‌، درهایی‌ است‌ كه‌ به‌ وسیله‌ی‌ چوب‌ ساخته‌ و با شیشه‌ ریزه‌نگاریهایی‌ بسیار جالب‌ بر آنها كرده‌اند. شیشه‌ها به‌ رنگهای‌ مختلف‌ می‌باشند و این‌ امر نشان‌ می‌دهد كه‌ شیشه‌گری‌ در ایلام‌ تا چه‌ اندازه‌ تكامل‌ یافته‌ بوده‌ است‌، تكاملی‌ كه‌ در هیچ‌ منطقه‌یی‌ نظیرش‌ دیده‌ نشده‌ و ماورای‌ گمان‌ محقّقان‌ و كاوندگان‌ قرار دارد.

شاید مجسمه‌ی‌ خدای‌ بزرگ‌ این‌شوشی‌ناك‌ Inshushinak در طبقه‌ی‌ پنجم‌، یعنی‌ بلندترین‌ نقطه‌ی‌ زیگورات‌ قرار داشته‌ است‌. امّا آنچه‌ كه‌ مسلّم‌ است‌ مراسم‌ عبادت‌ عمومی‌ در محوطه‌ی‌ زیگورات‌ انجام‌ می‌شده‌ و به‌ نظر می‌رسد كه‌ در مواقعی‌ كه‌ شاه‌ به‌ عبادت‌ می‌آمده‌، پیكره‌ی‌ خدای‌ خدایان‌ را از طبقه‌ی‌ فوقانی‌ به‌ پایین‌ می‌آورده‌اند. در دیواره‌های‌ بعضی‌ از طبقات‌ زیگورات‌، اطاقهایی‌ كشف‌ شده‌ كه‌ مورد استفاده‌ و كاربرد آنها هنوز به‌ درستی‌ روشن‌ نشده‌ است‌. در یكی‌ از این‌ اطاقها مصالحی‌ ساختمانی‌ به‌ رنگ‌ سرخ‌ یافت‌ شده‌ كه‌ گویا جهت‌ آرایش‌ طبقات‌ فوقانی‌ به‌ كار می‌رفته‌ است‌، امّا ما بقی‌ اطاقهای‌ طیقه‌ی‌ دوم‌ خالی‌ است‌.

قراین‌ و طرز ساختمان‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ قربانی‌ در این‌ مذهب‌ اهمیّتی‌ فراوان‌ داشته‌ است‌. مراسم‌ مذهبی‌ ایلامی‌ در حیاط‌ داخلی‌ انجام‌ می‌شده‌ است‌. در این‌ حیاط‌ دو ردیف‌ سكوی‌ كوتاه‌ بنا شده‌ كه‌ هر ردیفی‌ هفت‌ سكّو است‌ و جمعاً چهارده‌ سكّو می‌شود كه‌ جوی‌ كوچكی‌ میان‌ آن‌ حفر كرده‌اند. این‌ سكّوها قربانگاه‌ بوده‌ است‌ كه‌ در مواقعی‌ معیّن‌ كه‌ مراسم‌ قربانی‌ در حضور شاه‌ و ملكه‌ انجام‌ می‌شده‌، جانواران‌ قربانی‌ را روی‌ این‌ سكّوها قرار داده‌ و به‌ وسیله‌ كاهنان‌ ضمن‌ انجام‌ مراسم‌ و تشریفاتی‌، قربانی‌ می‌شده‌اند، و خون‌ آنها نیز از جوی‌ وسط‌ دو ردیف‌ سكّو می‌گذشته‌ است‌.

در قسمت‌ فوقانی‌ دو ردیف‌ سكّوهای‌ قربانگاه‌، دو نشیمن‌ متمایز وجود دارد كه‌ بدون‌ شك‌ متعلّق‌ به‌ شاه‌ و شه‌بانو بوده‌ است‌. چنان‌ كه‌ از روی‌ مدارك‌ و قراین‌ بر می‌آید، پس‌ از انجام‌ مراسم‌ قربانی‌ از برای‌ خدایان‌، شاه‌ و شه‌بانو از جلو حركت‌ كرده‌ و كاهنان‌ نیز در التزام‌ بوده‌اند تا به‌ طبقه‌ی‌ تحتانی‌ معبد می‌رسیده‌اند. در این‌ مراسم‌ شاید شه‌زادگان‌ و امیران‌ و سرداران‌ و سپه‌ سالاران‌ نیز حضور داشته‌ و شاید بر آنكه‌ جمله‌ی‌ مردم‌ و عوام‌النّاس‌ نیز شركت‌ كرده‌ و آزاد بوده‌اند تا به‌ طبقه‌ی‌ تحتانی‌ معبد از برای‌ پرستش‌ خدای‌ بزرگ‌ بروند.

جای‌ و مكان‌ عمومی‌ در این‌ زیگوراتها تنها حیاط‌ آجرفرش‌ معبد بوده‌ است‌، امّا حلقه‌ها و برجهای‌ پنج‌گانه‌ی‌ زیگورات‌، ویژه‌ی‌ كاهنان‌ بوده‌ است‌ كه‌ از لحاظ‌ رتبه‌ و مرتبت‌ در طبقات‌ و اطاقهای‌ مختلف‌ آن‌ رفت‌ و آمد و یا سكونت‌ داشته‌اند. دیواری‌ كه‌ قسمت‌ حیاط‌ را دور زده‌، شامل‌ هفت‌ در وازه‌ است‌ كه‌ به‌ طرز مجلّلی‌ ساخته‌ شده‌اند و طبقات‌ عامّه‌ی‌ مردم‌ شاید از یكی‌ یا چند دروازه‌ی‌ به‌ خصوص‌ حق‌ رفت‌ وآمد داشته‌ بودند.

● زیگوراتها كه‌ بودند؟

۱ـ۲ ) اصولاً درباره‌ی‌ زیگوراتها این‌ پرسش‌ پیش‌ می‌آید كه‌ آیا این‌ ساختمانها چه‌ نوع‌ بناهایی‌ هستند، آیا همچون‌ هرمهای‌ مصری‌، اهرامی‌ می‌باشند كه‌ عنوان‌ مقبره‌ را دارند و یا معابدی‌ هستند؟ هرودوت‌ Herodotos مورّخ‌ یونانی‌ در پنج‌ قرن‌ پیش‌ از میلاد، یعنی‌ صد سال‌ پیش‌ از آنكه‌ آخرین‌ پادشاه‌ بابل‌ سقوط‌ كند، به‌ این‌ شهر سفر كرده‌ است‌ و گزارش‌ می‌هد كه‌ برج‌ بابل‌ مقبره‌ی‌ زِئوس‌ Zeus] ژوپیتر [Jupiter خدای‌ خدایان‌ یا رب‌النّوع‌ ستاره‌ی‌ مشتری‌ است‌،- و از همین‌ رهگذر و مواردی‌ دیگر است‌ كه‌ پرسش‌ و شك‌ فوق‌ مطرح‌ می‌شود.

با در نظر گرفتن‌ این‌ موضوع‌، پژوهشها و گفتگوها و كاوشهایی‌ بسیار در مدّت‌ نزدیك‌ به‌ یك‌ قرن‌ رخ‌ داده‌ است‌ و بسیار گفته‌اند و بسیار نوشته‌اند. با جمع‌ و تلفیق‌ این‌ نظرات‌ و گفته‌ها بایستی‌ طبعاً این‌ عقیده‌ پیش‌ آید كه‌ زیگورات‌ هم‌ معبد و پرستشگاه‌ بوده‌ است‌ و هم‌ مقبره‌ و گور.

اغلب‌ اقوام‌ و ملل‌ ساكن‌ این‌ قسمت‌ از مشرق‌ زمین‌، رسمی‌ مشترك‌ و عقیده‌یی‌ عمومی‌ داشته‌اند درباره‌ی‌ مردگان‌ و زندگی‌ پس‌ از مرگ‌. البته‌ این‌ اشاره‌یی‌ كه‌ به‌ لفظ‌ مشترك‌ و عمومی‌ می‌شود، جنبه‌ی‌ تأكیدی‌ حرفی‌ ندارد، چه‌ هر چه‌ كه‌ باشد اختلافها و تفاوتهایی‌ در جزئیات‌ امر میان‌ اقوام‌ و ملل‌ مذكور مشهود است‌، امّا از لحاظ‌ اصولی‌ و آنچه‌ كه‌ زیربنای‌ موضوع‌ را می‌سازد در عقاید و روشها اشتراك‌ دارند. به‌ هر انجام‌، اقوام‌ و مللی‌ چون‌: سومریان‌ ، بابلیان‌، آشوریان‌ و ایلامیان‌ مردگان‌ خود را در منازل‌ خود و كف‌ اطاقهایشان‌ دفن‌ می‌كرده‌اند و بر آن‌ عقیده‌ بوده‌اند كه‌ روح‌ پس‌ از مرگ‌ همچنان‌ به‌ زندگی‌ ادامه‌ می‌دهد و احتیاجات‌ و نیازمندیهای‌ زمان‌ حیات‌ را دارد، و می‌پنداشتند كه‌ مردگان‌ در زندگی‌ آنها همچون‌ دوران‌ زندگی‌ شركت‌ می‌كنند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید