پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عمری در محضر قرآن


عمری در محضر قرآن

استاد, آیت الله عبدالله جوادی آملی, یكی از بارزترین شخصیت های معنوی و علمی هستند كه با بهره وری از عمر عزیز خود, درخشش كم نظیری داشته اند

● بازخوانی زندگی مفسر بزرگوار، حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی

عمر كه نفیس ترین سرمایه انسان است اگر در جهت كمال جویی و حق طلبی قرار گیرد و انسان با جدیت و تلاش، موانع را كنار زند و با فراهم آمدن فرصت های مناسب و امكانات شایسته، تحت تربیت عالم معلم و مربی مهذب واقع شود، به حدی گرانمایه و عزیز می گردد كه هیچ حقیقتی با او قیاس و سنجش نمی شود.

در سال ۱۳۱۲ (ه .ش) در آمل به دنیا می آید. در حالی كه پدر و جدش روحانی هستند. تولد او مقارن است با سلطنت رضاخان و جو خفقان آن زمان. خود ایشان در مورد تولدشان می گویند: «پیش از تولدم یكی از بستگان در عالم رؤیا خواب می بیند كه شخصی عصایی به دست پدرم داد و ایشان آن را به دست گرفتند.» این رؤیا را چنین تعبیر كردند كه خداوند به شما فرزندی می دهد كه پسر است و او می ماند و عصای دست شما می شود.

چون معروف میان آنان این بود كه پسر، عصای دست پدر است. پدر و مادر ایشان نذر كرده بودند كه اگر خداوند به آنها پسری داد تا هفت سال موی سر او را نتراشند و او را به مشهد امام رضا(ع) ببرند. سرانجام در پایان هفت سالگی با پدر و مادر و برخی از بستگان به مشهد مشرف می شوند و در آن جا موی او را می تراشند و به اندازه وزن موهای سرش نقره تهیه می كنند و آن را به حرم امام رضا(ع) تقدیم می كنند.

استاد، آیت الله عبدالله جوادی آملی، یكی از بارزترین شخصیت های معنوی و علمی هستند كه با بهره وری از عمر عزیز خود، درخشش كم نظیری داشته اند. ایشان تحصیلات ابتدایی را گذرانده، بعد از قبولی در امتحانات نهایی ششم ابتدایی- در سال تحصیلی ۲۵-۱۳۲۴(ه .ش)- آماده طلبگی می شوند و در شهریور ماه سال ۲۶-۱۳۲۵ به پیشنهاد پدرشان وارد حوزه علمیه مسجد جامع آمل می شوند. متأسفانه دوران حكومت رضا خان باعث شده بود، حوزه های علمیه از نظر فضای فرهنگی و سیاسی در بدترین شرایط باشند.

«در آن دوران، زنان حق داشتن حجاب نداشتند و از حقوق ابتدایی خود یعنی پایبندی به امور ابتدایی اعتقادات، محروم بودند. به یاد دارم آنها از ترس كشف حجاب، سعی می كردند از خانه بیرون نیایند و در خانه با آب گرم، استحمام كنند و اگر گاهی مجبور بودند به جهت سردی هوا به حمام عمومی بروند، دلهره و ترس داشتند كه مبادا در دست پلیس گرفتار آیند و چادر از سرشان بردارند». دوره رضاخانی حقیقتاً دوره مظلومیت اسلام بود و حامیان اسلام در كمال مظلومیت بودند. رسالت علما در دوره حكومت رضاخان همان رسالت ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) در دوران خفقان خلفای اموی و عباسی بود. همان گونه كه ائمه اطهار (ع) در زمان فضای بازسیاسی- فرهنگی آشكارا به نشر معارف و احكام الهی می پرداختند و در فضای خفقان، از راه دعا، مناجات و مانند اینها به رسالت خود عمل می كردند.

بسیاری از روحانیون در زمان قدرت پهلوی یعنی بیش از ۱۵ سال در كمال فشارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به سر می بردند و با هتك حرمت و حیثیت روبه رو بودند. با این حال، علما از تلاش و كوشش دست نكشیدند و ناامید نشدند و همین كه محاصره سیاسی- اقتصادی شعب ابوطالب رضاشاهی شكست، نخستین كسانی كه فرزندان خود را به حوزه های علمیه فرستادند، همین علما بودند.

«عمده فشارها بر روحانیت اعمال می شد و آنان نیز متحمل می شدند و زجر می كشیدند، اما احزاب سیاسی یا كاملاً متلاشی و منقرض شده یا با دستگاه، ساخته و جذب طاغوت شده بودند. پس از جنگ جهانی دوم و فرار رضاخان، ایران توسط نیروهای متفقین اشغال شد ولی با فرار رضاخان یك آزادی نسبی در فضای سیاسی- مذهبی كشور پدید آمد.

از این رو حوزه های علمیه شروع به فعالیت كردند. تا این كه پس از مدتی مجدداً علما توانستند به فعالیت های مذهبی و فرهنگی نیز بپردازند» استاد تا شهریور سال ۱۳۲۹ در حوزه علمیه مسجد جامع آمل درس خواندند... اما در سال پنجم تحصیل خود در حوزه به مدرسه امام حسن عسگری(ع) می روند. «همه این مدارس پربركت بود ولی خاطرات شیرین و بركاتی كه در آن یك سال از مدرسه امام حسن عسگری(ع) به یاد دارم از دیگر مدارس ندارم».

پس از اتمام دروس سطح در حوزه علمیه آمل، به همراه پدر بزرگوارشان رهسپار حوزه علمیه مشهد شدند. «در بدو ورود، در یكی از مدارس علمیه با بعضی از طلبه های آن جا برخوردی داشتم و برخی را دیدم كه در كسوت روحانیت بودند ولی نسبت به علمای بزرگ مشهد آن روز تكریمی نداشتند. تكریمی كه یك طلبه باید نسبت به مرجع دینی داشته باشد... از این رو با مشاهده تعبیر تند آنها در باره برخی علمای مشهد ناگهان در ذهنم خطور كرد كه این جا، جای ماندن نیست» از این رو به اتفاق پدرشان به سوی تهران رهسپار می شوند در آن زمان مدرسه مروی بهترین حوزه علمیه تهران بوده است.

استاد نیز این مدرسه را برای ادامه تحصیل خود انتخاب می كنند. مدرسه مروی برای پذیرش طلاب، امتحان سنگینی داشته است. بر این اساس طلاب در آغاز ورود باید چند صباحی را به شكل میهمان و به صورت آزمایشی می ماندند تا در آینده از آنها امتحان بگیرند. «پس از آن كه مقداری از مكاسب و رسائل را خواندم برای شركت در امتحانات مدرسه مهیا شدم و در جلسات امتحانات ورودی شركت كردم و در امتحانات قبول شدم و طبق ضوابط و آئین نامه مدرسه كه طلاب باید لباس روحانیت بپوشند، در مراسم جشنی كه بدین منظور منعقد شده بود به دست علما و استادان محترم ملبس شدم و در آن تاریخ یعنی سال تحصیلی ۳۰-۱۳۲۹ (هـ.ش) طلبه رسمی مدرسه مروی به حساب آمدم».

حضرت آیت الله جوادی آملی در تهران با استادان بزرگی همچون آیت الله حاج شیخ محمدتقی آملی، آیت الله حاج شیخ ابوالحسین شعرانی، آیت الله حاج میرزا محی الدین الهی قمشه ای، آیت الله مرحوم حسین فاضل تونی و... آشنا می شوند. ایشان در سال ۱۳۳۲ یا ۱۳۳۳ با مرحوم شهید مطهری آشنا شده اند. استاد مطهری كه از قم به تهران آمده بودند، در مدرسه مروی مستقر شده بودند و روزها تدریس و مباحثه می كردند. «با این كه فاصله سنی ایشان با ما در حدود ۱۳ سال بود، ولی به سبب بزرگواری ایشان و این كه در كنار حجره ما حجره داشتند گاهی به حجره ما می آمدند و اگر احیاناً كتابی نیاز داشتند كه در حجره ما یافت می شد آن جا مطالعه می كردند، چون ایشان در آن روزهای نخست در حجره كتابی به آن صورت نداشتند... با رفتن شهید مطهری به دانشگاه [تهران] بخشی از طلبه های حوزه از محضر ایشان محروم شدند، ولی خدا خواست كه ایشان نیز به دانشگاه بروند و جامع و رابط حوزه و دانشگاه باشند و دانشگاه و فیضیه را به هم متصل كنند».

استاد در سال ۳۵-۱۳۳۴ (ه.ش) پس از بهره های فراوان از محضر استادان قصد عزیمت به قم كردند. سرانجام پس از حدود پنج سال تحصیل در تهران و كسب اجازه از محضر استاد حاج شیخ محمدتقی آملی، در شهریور سال ۳۵-۱۳۳۴ روانه حوزه علمیه قم شدند. ابتدا در مدرسه حجتیه مشغول به تحصیل می شوند یكی از استادان بزرگ ایشان در حوزه علمیه قم مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی بوده است.

درس فقه را از آیت الله بروجردی فرا می گیرند. آیت الله بروجردی از احترام ویژه ای در بین طلاب برخوردار بود. «تا زمانی كه مرحوم آیت الله بروجردی زنده بود، هیچ یك از علما و استادان و بزرگان، درس را روی منبر و بلندی نمی گفتند و به احترام ایشان همه آنها روی زمین می نشستند و تدریس می كردند» رحلت این عالم با نفوذ و مقتدر، در نگاه پست طاغوت آن زمان، تبدیل به یك فرصت طلایی شد برای خاموش كردن چراغ رهبری شیعه و آتش اعتراض مردم نسبت به ظلم. «همه كوشش دولت و نظام طغیانگر این بود كه هم از ارتحال آن مرجع بهره سیاسی ببرد و هم كانون مرجعیت شیعه را به خارج از مرزهای ایران هدایت و به نجف اشرف منتقل كند، تا در ایران دستشان باز باشد و كسی مزاحم و مانع آنها نشود.

براین اساس شاه بلافاصله تلگراف تسلیتی برای بعضی علما و بزرگان نجف ارسال كرد. جمع بزرگی از بزرگان علما و مدرسین حوزه های علمیه ایران بویژه مدرسان بزرگ حوزه علمیه قم، كه از قصد رژیم آگاهی داشتند، گرد هم آمدند و تشكیل جلسه دادند و همگی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) را مرجع تقلید شیعیان جهان معرفی كردند و در صورتجلسه ای، كتباً مرجعیت ایشان را امضا و به همه اعلام كردند.»

از استادان بارز آیت الله جوادی، مرحوم علامه طباطبایی، نویسنده تفسیر المیزان است. آشنایی استاد جوادی آملی باشهید بهشتی و شهید مفتح، به جلسات خصوصی مرحوم علامه بر می گردد.

«مرحوم علامه طباطبایی واقعاً حكیم و فیلسوف و مبتكر بود. ایشان در چهار جهت، استادی ممتاز بودند، هم در تبیین سخنان و نظرات حكما و فیلسوفان و نیز تبیین پیام حكمت، هم در تحلیل مدعیات حكمت، هم در حمایت و دفاع از معارف فلسفی و هم در نو آوری ممتاز بود و نو آوری كار آسانی نیست». از دیگر استادان استاد جوادی آملی مرحوم آیت الله میرزا هاشم آملی است. استاد جوادی آملی نزدیك پنج سال در درس خارج فقه ایشان شركت كرده اند. اما یكی از بهترین استادان آیت الله جوادی آملی، امام خمینی(ره) است.

«آشنایی ما با حضرت امام به همان سال نخست ورود به حوزه علمیه قم باز می گردد. چون وقتی كه از حوزه تهران به حوزه علمیه قم آمدیم، مترصد یافتن درس اصول قوی و مستدلی بودیم كه از بار عقلی و استدلالی كافی برخوردار باشد. بحث اصول حضرت امام را دارای چنین ویژگی مهمی یافتیم و به همین جهت، بحث اصول ایشان مجمع فضلا بود». طبق گفته ایشان در آن روزگار مهم ترین و رسمی ترین درس، پس از مرحوم آیت الله العظمی بروجردی درس امام راحل بود. آزاد منشی و استقلال فكری امام خمینی(ره) هم شنیدنی است.

«سیره حضرت امام خمینی(ره) آن بود كه شاگرد آزاد و مستقل باشد، زیرا خود آزاد منش و مستقل بود. چنانچه خود هرگز به این فكر نبود كه به ثروتمندان و زراندوزان دنیا نزدیك شود و آنها را از نزدیك بپذیرد و از این رهگذر، درآمدی تهیه كند. بخش مهم تقوای امام راحل، در همین آزادمنشی و استقلال فكری او بود. هرگز از اقبال و ادبار افراد نه لذت می برد و نه رنج».

نمونه ای از صراحت لهجه، هشیاری عمیق و شجاعت امام خمینی(ره): «درجریان لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، امام به دستگاه نوشتند: «شما كه توفیق مراجع را در ارشاد عوام خواهانید، به تو (شاه) و دولت تو تذكر می دهم...» یعنی شما عوام هستید و باید به شما هشدار داد و شما را هدایت كرد». «امام، قرآن مهجور را قرآن مشهور، سنت مستور را سنت مشهور، دین مهجور را دین مأنوس و احكام الهی را با حكم الهی یكجا آشنا، معروف و اجرا كرد».

علیرضا معاف


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.