پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

صلح طلبی رژیم صهیونیستی


صلح طلبی رژیم صهیونیستی

روند نزاع اعراب و رژیم صهیونیستی طی دهه های اخیر شاهد فراز ونشیب های فراوانی بوده است توافقات سازش از کمپ دیوید ۱۹۷۹ گرفته تا توافقات اسلو ۱۹۹۳ وپیمان وادی عربه ۱۹۹۴ حاکی از آن است که استراتژی رژیم صهیونیستی که همواره مبتنی بر توسعه طلبی واشغالگری بوده, دچار تغییراتی شده است تحولات داخلی, پیرامونی ومنطقه ای از یک سو وفشارهای جامعه بین المللی از سوی دیگر, از جمله عواملی بوده است که اسراییل را به سوی روند سازش وعادی سازی روابط با اعراب سوق داده است

روند نزاع اعراب و رژیم صهیونیستی طی دهه های اخیر شاهد فراز ونشیب های فراوانی بوده است. توافقات سازش از کمپ دیوید(۱۹۷۹) گرفته تا توافقات اسلو(۱۹۹۳) وپیمان وادی عربه(۱۹۹۴) حاکی از آن است که استراتژی رژیم صهیونیستی که همواره مبتنی بر توسعه طلبی واشغالگری بوده، دچار تغییراتی شده است. تحولات داخلی، پیرامونی ومنطقه ای از یک سو وفشارهای جامعه بین المللی از سوی دیگر، از جمله عواملی بوده است که اسراییل را به سوی روند سازش وعادی سازی روابط با اعراب سوق داده است.

نکته قابل توجه آن است که مولفه «امنیت ملی» در ترسیم سیاست های راهبردی رژیم صهیونیستی نقش محوری دارد. به عبارتی تمایل به سازش وعقب نشینی، روزنه ای جهت رهایی از تهدیدات امنیتی بوده است که گاه در انتفاضه در داخل اراضی اشغالی وگاه به شکل مقاومت اسلامی(حزب الله) در فراسوی مرزهای این رژیم تجلی یافته است.

جالب آن که تنازلات مقامات تل آویو نوعا حالت یک جانبه داشته است از جمله عقب نشینی یک طرفه از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ ویا تخلیه نوار غزه در سال ۲۰۰۵ که بیشتر انگیزه های امنیتی ورای آن نهفته بوده والبته این گونه عقب نشینی ها مناقشاتی را در داخل رژیم صهیونیستی برانگیخته است. وقایع وتحولاتی چون انتفاضه مسجد الاقصی ویا پیروزی جنبش حماس در انتخابات ونیز جنگ سی وسه روزه علیه حزب الله لبنان روند سازش را دچار تغییراتی کرده وعملا آن را متوقف ویا به تاخیر افکنده است. برخی قائل به آنند که رژیم صهیونیستی برای طفره رفتن از تعهدات مربوط به پروسه سازش و رهایی از فشار بین المللی و نیز ایجاد همگرایی ملی در داخل، به بحران زایی وتشدید خشونت یا جنگ افروزی روی می آورد، اما از دیگر سو آستانه تحمل داخلی جامعه صهیونیستی محدود است و بحران های شدید ومستمر را برنمی تابد. بنابراین رژیم صهیونیستی با توجه به اهتمامی که به وضعیت داخلی وامنیت ملی خود دارد، در نهایت مجبور به گام نهادن در روند سازش ومذاکرات می باشد.

در سطح منطقه ای اسراییل بیش از هر چیز نگران ایران هسته ای وهم پیمانان آن (مانند حزب الله لبنان) است و در حال حاضر ایجاد جبهه ای موسوم به «جبهه اعتدال» با مشارکت اعراب سازشکار، گزینه ای جهت مهار تهدیدات جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.

در سطح داخلی رژیم تل آویو در پی راه حلی جهت تسویه منازعات با فلسطینی ها می باشد. طی سال های اخیر اسراییل مصلحت امنیتی خود را در طرح های انفصال(جداسازی) جست وجو نموده است. برآیند این طرح مآلا به اعتراف اسراییل به تشکیل حکومت مستقل فلسطین بر اساس مرزهای سال ۱۹۶۷ می انجامد. در حال حاضر سیاستمداران و استراتژیست های اسراییلی مشغول مناقشه و بررسی درباره چنین برآیندی هستند که البته در کلیات توافق اسلو و نیز طرح نقشه راه (از سوی کمیته چهارجانبه) هم بر آن تاکید شده بود.

شاید طرح دو حکومت(اسراییل وفلسطین) برای رژیم صهیونیستی که سال ها بر سیاست توسعه طلبی وعدم به رسمیت شناختن حقوق فلسطینی ها اصرار ورزیده دشوار باشد، اما همان گونه که اشاره شد، انگیزه مقامات رژیم غاصب تنها برخاسته از منافع ملی وحفظ هویت وجایگاه منطقه ای وجهانی خود می باشد. تنازلات تلخی همچون عقب نشینی از غزه آن هم توسط آریل شارون که نماد راستگرایان توسعه طلب ومهندس شهرک سازی محسوب می شد، نشان از آن دارد که سران اسراییل در نهایت به واقعیات تن داده و از شعارهای تندروهای دست راستی و جبهه مذهبی تنازل می کنند وحتی مخالفت ها وتهدیدات آن ها را به جان می خرند.

تشکیل حکومت مستقل فلسطین نیز از جمله واقعیت تلخی است که ممکن است رژیم صهیونیستی روزی به آن تن دهد والبته ملاحظات بسیاری در این باره از سوی سیاست مداران اسراییلی ارائه شده است. از جمله این ملاحظات وضعیت داخلی فلسطین و وجود تفکرات جهادی وفرهنگ مقاومت است. اسراییل در پی یافتن یک شریک مطمئن برای انجام مذاکرات است وبه طور طبیعی مترصد آن است که جنبش حماس از آرمان های خود تنازل کند و ریشه های مقاومت(وبه تعبیر اسراییل تروریسم) در اراضی فلسطینی به ویژه باریکه غزه از میان برود.

وجود مناطق مهم وشهرک های یهودی نشین در کرانه باختری نیز از دیگر موضوعاتی است که تشکیل حکومت فلسطین را با موانعی مواجه خواهد ساخت، زیرا تشکیل دو دولت در وهله اول مستلزم ترسیم مرزهای نهایی میان دو طرف است واسراییل در باره کرانه باختری(همانند نوار غزه) حاضر به عقب نشینی کامل به مرزهای ۱۹۶۷ نیست.

طرح صلح اعراب که مورد استقبال آمریکا قرار گرفته ناظر به همین موضوع است. در واقع اعراب با طرح «صلح در برابر زمین» اسراییل را به موافقت با تشکیل حکومت فلسطین براساس مرزهای ۱۹۶۷ فراخوانده اند والبته دولت اسراییل نیز تا حدی نرمش نشان داده است. این نرمش حاکی از آن است که اسراییل طرح های انفصال را جهت رهایی از تهدیدات امنیتی همچنان مد نظر دارد و از سویی در برابر خواست منطقه وجهان (وحتی هم پیمان خود آمریکا) چندان تاب مقاومت ندارد.

آیا این تنازلات به مفهوم شکست هیمنه سیاسی رژیم صهیونیستی وطرح های توسعه طلبانه این رژیم نیست؟ پاسخ این سوال مثبت است چرا که پیش از آن، هیمنه نظامی این رژیم در مواجهه با انتفاضه و نیز نبرد با حزب الله در هم شکسته شد وبه تبع آن اعتبار سیاسی این رژیم دچار افول شدید گردید.

اما از این نکته نباید غافل بود که در طرح های اعراب نیز نوعی تنازل به چشم می خورد. زمانی اعراب اسراییل را به رسمیت نمی شناخته وبرای نابودی آن می جنگیدند، اما در حال حاضر مرزهای ۱۶۴۸ به مرزهای ۱۹۶۷ تنزل یافته وسخن از به رسمیت شناختن وسازش با این رژیم مطرح است. حتی جنبش حماس که از شناسایی اسراییل سرباز زده تحت فشار زیادی قرار دارد تا همچون جنبش فتح از مواضع اصولی خود تنازل کند.

در هر حال موجودیت رژیم صهیونیستی هر چند به بهای تنازلاتی از آرمان های صهیونیسم رو به تثبیت می رود، اما این تنازلات بدون امتیاز نبوده است. شاید مهمترین امتیاز برای مقامات تل آویو آن است که رژیم صهیونیستی از حالت یک جزیره متروکه در قلب جهان عرب واسلام رهایی یافته به شریکی محوری در منطقه تبدیل گردد. آیا در این صورت توسعه طلبی های جدید این رژیم ـ که طبعا صبغه نرم افزاری خواهد یافت ـ نگران کننده نخواهد بود؟

صبح صادق