جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خاتمی در میانه افسانه و اسطوره


خاتمی در میانه افسانه و اسطوره

افسانه از گذشته برمی آید حماسه را زمان حال می سازد واسطوره به آینده پیوند می خورد هیچ كدام از این سه فنا نمی شوند اگر هر سه را در قصه ای جمع كنیم, قصه ای با آغازی افسانه ای و میانه ای حماسی و پایانی اساطیری هر قصه چهره می خواهد و چهره قصه ها همان قهرمان قصه ها هستند در قصه ما قهرمانان آنانی اند كه سید محمد خاتمی رادوبار به صورت تراژیك برای رئیس جمهوری انتخاب كردند

خاتمی، یك بار خندید و رئیس جمهور شد و باردیگر پس از چهار سال نامهربانی گریست و رئیس جمهور شد. او دوبارچنین ظاهر شد اما هیچ وقت تظاهر نكرد. نه آن موقع كه می خندید، نه آنگاه كه می گریست.در قصه ما این چهره چارچوب گذر از افسانه به حماسه و پیوند به اسطوره را می سازد. قصه ما نه اقتصادی و نه سیاسی است. بلكه یك قصه با ساختار كلاسیك است كه آغاز و میانه و پایان دارد. در قصه ما افسانه های خاتمی همان شعارهای تبلیغاتی سال ۱۳۷۶ است. خاتمی بیشترین افسانه ها را گفت و بیشترین آرا را كسب كرد. در خیابان ها، كوچه ها و مدرسه های قصه ما، قهرمانان حرف ها و وعده هایی را تكرار می كردند كه از چهره ای با لبخند شنیده بودند. افسانه های لبخند و اشك همه از آن خاتمی بود. لبخندو اشكی كه دوبار صندوق ها را پر از افسانه ای به نام سید محمد خاتمی كرد. افسانه های او حماسه ای ساخت كه به آن پسوند دوم خرداد دادند. پس حماسه دوم خرداد از بطن افسانه هایی برآمد كه قهرمان اول آن سید محمد خاتمی بود.قصه خاتمی چه تلخ و چه شیرین قصه ای دوست داشتنی است. قصه ای كه قهرمان آن و سراینده آن یكی است. او از افسانه برآمد و حماسه ساخت. اما او اسطوره نشد.

قصه عملكرد خاتمی و دولتش درعین حال كه ساده و سهل است، نیز اما امر دشواری می نماید. آن هم، اكنون كه عمر سیاسی خاتمی در كسوت ریاست جمهوری به پایان رسیده است.قصه عملكرد خاتمی همواره از سه منظر بررسی شده است. یكی كارنامه ای است كه از منظر مطالبات مردم و شعارهاو وعده های مطرح شده در دوم خرداد به داوری برده می شود. اما در كارنامه دوم، از خرداد ۷۵یعنی پس از حضور او در عرصه قدرت گشوده می شود و بالطبع مبنای ارزیابی آن گامهایی است كه رئیس جمهوری برای تحقق برنامه ها و اصلاح ساختار معیوب اقتصادی و سیاسی برداشت و این چنین اندیشه و مبانی تفكرش مورد چالش قرار می گیرد. گروه سوم،ملاكها و روشهای دیگری برای جمعبندی و داوری كار خاتمی دنبال می كنند. یعنی تمام مشكلات و نابسامانیهای حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست در این كارنامه قابل طرح هستند و به این اعتبار خاتمی مسؤول در قبال تمام امور و اوضاع خوانده می شود. در این كارنامه حجیم هم می توان میراث عملكرد سیاسی- اقتصادی و فرهنگی پیشینیان قبل از خاتمی را آورد و هم نتایج و عوارض آن طرحها و اندیشه های سابق را به نام او تمام كرد.گروه سوم، از منظر مطالبات مردم و شعارهاو وعده های مطرح شده در دوم خرداد به داوری می نشیند. منتقدان و رقیبان خاتمی هیچگاه دوره خاتمی را از منظر داده ها و اطلاعات برگرفته از عملكرد او به داوری ننشسته اند و هیچگاه منتظر زمان و محك توان و تفكر او در بستر واقعیتها ننشسته اند بلكه از بدو حضور او در حوزه حاكمیت، تابلوی قضاوت خود را به نمایش گذاشتند. با این حال، خاتمی در ابتدا امیدوار بود كه با توجه به تأیید اكثریت میلیونی ملت، شعارها و اندیشه های پیشنهادی او در عالم واقع به یك «برنامه ملی» و منشور جامع نظام تبدیل شود تا بتواند مسیر آینده نظام و جامعه را بر پایه طرح مطلوب خود ترسیم كند اما چنین نشد.

خاتمی از ابتدا اندیشه ها و برنامه های خود را در سه حوزه ترسیم كرده بود. حوزه بین المللی با ایده هایی چون اصلاح چهره نظام، نهادینه كردن اصول گفت وگو و تنش زدایی، كارآمدی نهاد دیپلماسی -حوزه مدنی و اجتماعی با اصولی چون: احیای حقوق شهروندی، آزادی فعالیتهای مدنی و سیاسی، مقابله با خشونت، تحمیل و روشهای جبرآمیز، تعمیق مشاركت سیاسی و رونق نقد و انتقاد- حوزه حكومتی برپایه شعار شفافیت، قانونگرایی و پاسخگویی.

۱- مأموریت خاتمی درحوزه حكومت،با دو دستور كار

مأموریت خاتمی درحوزه حكومت، رفع شكاف دولت و ملت و اصلاح پذیركردن ساختار نظام اعلام شده بود. هیچكس نمی تواند انكار كند كه فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امروز بشدت متأثر از گفتمان خاتمی است. گفتمانی كه اخلاق را با سیاست در آمیخت و گفتمان سیاست اخلاقی را در فضای روابط بین الملل مطرح كردوبرای اولین بار در تاریخ ایران، «توسعه سیاسی» را در فضای اجتماعی ایران هم مطرح ساخت و هم به گفتمان غالب، تبدیل كرد.دموكراسی و آزادی، حاكمیت قانون، حق انتخاب، كرامت انسان، مردم سالاری دینی، حقوق شهروندی، احترام به كثرت گرایی و تنوع دیدگاهها و عقاید، تحمل مخالف، برتافتن سنگین ترین و گاه غیرمنصفانه ترین نقدها، گزاره هایی هستند كه خاتمی به گفتمان سیاسی - اجتماعی ایران وارد كرد.خاتمی، گفت وگو، استدلال، عقلانیت و قانونگرایی را به جای خشونت نشاند. در دوره او بسیاری از چماق ها، جای خود را به رقابت های قلمی و مطبوعاتی سپرد و این یعنی پیشبرد عقلانیت تفاهمی و تنگ شدن فضا برعقلانیت ابزاری.خاتمی، تواضع، ادب، لبخند و نرم گفتار را در فضای سیاسی - اجتماعی كشور به گفتمان غالب تبدیل كرد. ایران امروز بیش از هر زمان به گفت وگوی نرم و تفاهمی در میان خود و تسری دادن آن به فضای بین المللی نیاز دارد. گفت و گوی تمدن ها از همین رو بسرعت جای خود را در گفتمان خشونت زده سیاست در عرصه بین المللی باز كرد.خاتمی، هم منزلت حكومت را ارتقا بخشید و هم شخصیت ملت را. او بخشی از شكاف تاریخی دولت - ملت را كه میراث حاكمیت دیرین استبداد در این كشور است، پر كرد. باید پذیرفت كه امر اصلاحی، امری بطئی و تدریجی است، بویژه اگر بنا باشد این امر بطئی و تدریجی، در عرصه مدیریت كلان اجتماعی با اخلاق پیش رود. اصلاحات به خودی خود بطئی است و هنگامی بطئیتر می گردد كه با «اخلاق» توأم شود. مهمترین تأثیر خاتمی كه در تاریخ ماندگار خواهد شد و روزبه روز اهمیت كار وی در این زمینه برای مردم و نسلهای آینده جلوه بیشتری خواهد یافت، آن است كه او سیاست را اخلاقی كرد. بسیاری از مردمان، در سرتاسر جهان، بر این باورند كه سیاست با اخلاق سازگار نیست. عموماً چنین تلقی می شود كه سیاست با مفاهیمی نظیر قاطعیت، برش، تهور، بیباكی و قساوت همراه است؛ اما خاتمی سیاست را اخلاقی كرد و چنانكه در یكی از سخنرانیهای خود نیز تصریح نمود، از منظر فرهنگ وارد سیاست شد. شاید جامعه ایران براستی تشنه پروژه ای بود كه بتواند بیماری مزمن گسست دولت - ملت را از طریق اخلاقی كردن سیاست درمان كند. نگرش سیاسی در دوران پیش از خاتمی تا حد زیادی به ركود رسیده بود و به نوعی غیرسیاسی بودن در جامعه رواج یافته بود. خاتمی جامعه را مجدداً سیاسی كرد و به بیان دیگر بر خودآگاهیهای اجتماعی - سیاسی مردم افزود؛ بویژه در سالهای نخست ریاست جمهوری او، نسل سوم انقلاب با مفاهیم بنیادین و اندیشگی انقلاب - به نحو جذّاب و پذیرفته ای - روبرو شدند و طراوت و نشاط فكری از طریق گسترش رسانه ها و مطبوعات بازتولید گردید.

خاتمی به نحوی سیاستمدارانه - و نه رادیكال مسلكانه یا روشنفكرانه - با مسائل برخورد كرد. به عبارت دیگر، او متوجه شد كه در سپهر سیاست از چه میزان قدرت و توانایی برخوردار است و دقیقاً مطابق توان خود عمل كرد. خاتمی حد و حدود خود را شناخت و عملكرد و فعالیتهای خود را در همان حدود سامان داد و از چارچوب قانونی فراتر نرفت. خاتمی گفتمانی را تحت عنوان «اصلاحات» مطرح كرد، مردم نیز تشنه چنین ایدهای بودند. لیكن تعریفی مشترك و روشن از آن وجود نداشت. خاتمی می توانست «اصلاحات» موردنظر خود را تعریف كند و بایستی چنین می كرد. هرچند این پاسخ مقدّر را می توان فرض كرد كه حوادث ناگوار دوران خاتمی - با ابعاد وسیع ملی و كشوری - فرصت لازم برای ارائه تعریفی دقیق و عملیاتی از «اصلاحات» را به وی نداد، اما به هر جهت، ماهیت «اصلاحات» مشخص نشد و خاتمی در تعریف و تبیین این مفهوم توفیقی نیافت. بهتر آن بود كه «اصلاحات» در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، بین المللی، اندیشگی و معرفتی - به طور دقیق و مشخص - تعریف و مرزبندی شود. خاتمی گروه كاری معینی را برای طبقه بندی این مفهوم و نیز رفع ابهام از آن، قرار نداد، در حالی كه از سویی برای سیاستمداران و از سوی دیگر برای مردم بسیار مفید بود كه به فضای بین الاذهانی و چارچوبهای مشترك دست یابند و در مسیری روشن و واضح قدم گذارند. از سوی دیگر،به اعتقاد بسیاری از ناظران، او در رفع شكاف دولت و ملت مأموریت خود را تاحدزیادی به انجام رساند. اما با مرور زمان تصمیم ها و اقداماتی صورت گرفت كه دیوار بدبینی بین مردم و نظام را بالابرد. به هرحال اصلاح در ساختار مناسبات درون نظام به عناصر مهمی بستگی داشت كه اولین آنها انعطاف در مشی و مواضع نهادهای قدرت بود. چیزی كه انتقادها و ملامتهای خاتمی اكنون متوجه آن است و دوم تقسیم و توزیع درست اختیارات و نقشها كه مأموریتی بود می باید با كمك قوه مقننه (مجلس و شورا توأمان )به انجام می رسید.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.