پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مداخله معناشناسی


مداخله معناشناسی

روابطی در جوامع انسانی وجود دارند که تا ابد ادامه می یابند انسانها با تغذیه از این منبع, صاحب معلومات, عرفان و یا فرهنگ می شوند انتقال مفاهیم از یک حوزه بشری به دیگری, بلافاصله ممکن نیست

روابطی در جوامع انسانی وجود دارند که تا ابد ادامه می یابند. انسانها با تغذیه از این منبع، صاحب معلومات، عرفان و یا فرهنگ می شوند. انتقال مفاهیم از یک حوزه بشری به دیگری، بلافاصله ممکن نیست. غربی شدن تنظیمات(آغاز دوره مدرن شدن با خواندن بیانیه ای در دوره عثمانی) و جمهوریت ما با شروع از باوری ضعیف، اندیشید که انتقال فرهنگی همانند در آوردن لباس از تن و پوشیدن دیگری، ممکن است. دولت از آنجایی که هنوز هیچ شکی به این باور نکرده است، با استفاده از واسطه های حمل کننده و امرکننده، سعی در واقعیت بخشیدن به انتقالات فرهنگی رادیکال دارد.

آنچه که حاصل شده، بحران هویتی عمیق، از خود بیگانگی فرهنگی، و تنش و درگیری میان مرکز جامعه و مرکز دولت است.

انتقال مفاهیم و کلمات عاید به یک فرهنگ به فرهنگی دیگر البته که ممکن است، خیلی وقت ها نیز لازم است. هیچ اجتماع انسانی ای با تجرید خود از دیگر همجنسانش، در کهکشانی مستقل زندگی نمی کند. آنچه که پویایی را نصیب زندگی بشر می کند، تحت تاثیر واقع شدن های متقابل است. آنچه که در اینجا مطرح است بودن یا نبودن رابطه متقابل(تعارف) میان سیستم های شناخت شناسی که به آنها فکر پایه- علم ریشه ای می توان گفت، می باشد. برخی از فرهنگ ها حاکم بر دیگر فرهنگ ها هستند. فرهنگ قدیمی چین و هندوستان و فرهنگ کنونی غرب و اسلام این گونه هستند. آنانی که حاکمند، عناصر سیاسی که از خارج می آیند را به درون خود می کشند، و با یک مداخله آن را به نفع خود تغییر می دهند. و فرهنگ هایی که ریشه ای ضعیف دارند به راحتی آماده چنین مداخله ای هستند.

باید به وضوح گفت که حاکمیت هندوستان و چین در گذشته مانده است؛ کمونیست مااُ(Mao) و فرم ملی گاندی، این دو حاکم قدیمی را مجبور به گذشت از ادعاهای اساسیشان کرد. دیگر هندوستان و چین در حکم فرهنگهایی مرده هستند. امروز با تقلید "موفقیت آمیز" فرم های بزرگ جلوه دادن خود و تکنولوژی تولید غرب، در پیوستن به برنامه جهانی مجادله می کنند. اسلام با داشتن محوری که از عرفان و حکمت ساخته شده است، به عنوان تنها امکان موجود در مداخله معناشناسی با غرب مدرن دیده می شود. روابط اسلام با دیگر فرهنگ ها، در چارچوب تعارف(تاثیر متقابل)؛ مذاکره(سیاست شرکت کردن در جمع و هم فکری)؛ معاهده(قرارداد قانون اساسی و اجتماعی)؛ پیش می رود. تعارف به معنای درک، شناختن و شناسندن؛ مذاکره به معنای صحبت متقابل، گفتگو و تحت تاثیر واقع شدن؛ معاهده به معنای زندگی در محیطی اجتماعی و پیشرفت با حمایت از مجموع است.

معناشناسی. نمونه آشکار این در طول تاریخ، مداخله ای است که با آمدن قرآن در بین سال های ۶۱۰ تا ۶۳۲ انجام گرفت. قرآن، زبانی را که عرب ها صحبت می کردند را تغییری اساسی داد؛ به کلمات و مفاهیم، معانی و محتوای جدیدی بخشید. با مداخله قرآن دیگر زبان عربی از عالم مفاهیم قدیمی اش خارج شده و وارد عالم ایجاد شده توسط وحی شده بود. دومین مداخله معناشناسی بزرگ اسلام، حمله ی روشنفکرانه در زمان عباسیان بوده است. خلیفه های عباسی و عالمان مسلمان، از چین قدیم تا مصر، از ایران تا بابل، از هندوستان تا یونان، با هر حوزه ای که به آن دسترسی داشتند، تماس بر قرار کردند. همزمان با این کار به میراث علم و فلسفه توجه کردند؛ توجهی به تراژدی، شعر، تاتر، مجسمه سازی، اسطوره شناسی نکردند.

پادشاهان عثمانی و افراد سازنده جمهوریت، همانند گفته ابن خلدون که مغلوبان غالبان را تقلید می کنند، و با این ساختار روانی، عمیقاً به غرب حیران شدند، همه چیز غرب را متعالی جلوه دادند و البته از همین رو با مدرنیزاسیون و روشنگری نه در سطح معناییش، بلکه در سطح سمبولیکش با آن ارتباط برقرار ساختند. روشنفکری و شناخت شناسی را محدود به افق غرب کردند. مدرنیزاسیون ترک، بر عکس عباسیان، به جای توجه به علم و فلسفه غرب، در فرم ها و ادبیاتی که نمادها را به زور می قبولاند، سرمایه گذاری کرد. از این روست که دانشمندان و روشنفکران بین المللی ای به عرصه نمی رساند؛ و سرنوشت این کشور در وادی های وخیم در دنیای آشفته ادبیاتچیان و شاعران حبس گردیده است.