یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

استعداد ایرانی قدر دانسته می‌شود؟


استعداد ایرانی قدر دانسته می‌شود؟

در مدارس همواره تاکید بر آن بوده و هست که استعداد ایرانی قدر دانسته نمی‌شود و اگر کتاب‌های درسی خود را با کتاب‌های دبیرستانی کشورهای غربی مقایسه کنید خواهید دانست که دانش‌آموزان …

در مدارس همواره تاکید بر آن بوده و هست که استعداد ایرانی قدر دانسته نمی‌شود و اگر کتاب‌های درسی خود را با کتاب‌های دبیرستانی کشورهای غربی مقایسه کنید خواهید دانست که دانش‌آموزان ایرانی چه استعدادی دارند و آن‌ها در همین سن و سال مطالب بسیار ساده‌تری را می‌آموزند.

اگر برنامه درسی در کشورهای دیگر سبک‌تر است دلیل آن این است که دانش‌آموزان فرصت فکر کردن و مطالعه خارج از منابع درسی و آزمایش و تجربه داشته باشند و در کنار معلومات خلاقیت خود را هم افزایش دهند. در نظام آموزشی ما به دروسی که نیازمند خلاقیت بودند، مشخصا دو درس انشا و نقاشی، کمترین بها داده می‌شد و معلمین هیچ آموزشی در مورد نحوه انجام آن‌ها نمی‌دادند و تنها تکالیفی داده می‌شد که کسانی که استعداد خدادادی داشتند انجام می‌دادند و بقیه که نه در مورد آن آموزش دیده بودند و نه در نظام آموزشی به آن اهمیتی داده می‌شد، آن را به والدین محترم واگذار می‌کردند.

جان نش نابغه ریاضیات و برنده جایزه نوبل می‌گوید: «این کلاس‌ها و مدارس ذهن را کودن می‌کنند و قوه خلاقیت را به تباهی می‌کشانند.» البته وی این جمله در مورد نظام آموزشی آمریکا گفته شده است و نمی‌دانم اگر نظام آموزشی ما را می‌دید چه می‌گفت.

در مقطع کارشناسی دانشگاه نیز روال تقریبا کما فی سابق است. کتاب و جزوه معرفی و بعد مطالعه می‌شود تا در امتحان به کار آید. البته تقریبا نه دقیقا! چراکه اولا کتاب‌های دانشگاهی معمولا مراجع خارجی هستند که حل تمرین‌های آنها در بسیاری موارد نیازمند خلاقیت است و برخی استادان نیز با ارائه پروژه‌های هدفدار سعی می‌کنند دانشجویان را به فکر و عمل و خلاقیت وادارند. با این وجود حتی کارهای آزمایشگاهی، که قاعدتا دانشجو بایستی در انتخاب روش کار آزاد باشد، از روی دستور کاری مشخص انجام می‌شوند و طبیعتا همه نیز باید به نتیجه یکسانی برسند. پس از پایان این مقطع دانشجو به دو راه می‌رود یکی اینکه وارد بازار کار می‌شود و آنگاه متوجه می‌شود که آنچه آموخته ناکافی است و بعد از اینکه یکی دو سال کارآموزی کرد، البته منظور درس کارآموزی نیست که به بدترین وجه در دانشگاه ارائه می‌شود، بر کار مسلط می‌شود و با استفاده از دانشی که قبلا آموخته احتمالا موفق خواهد بود.

و اما راه دوم این است که وارد مقطع کارشناسی ارشد شود و طی این دوره ضمن گذراندن چند درس با روال سابق بایستی پایان نامه‌ای بنویسد و مقاله‌ای از آن منتشر کند. مشکل از این جا آغاز می‌شود که کسی که شانزده سال است آموخته کتاب‌هایی که به او داده می‌شود را بردارد، بخواند، یاد بگیرد و امتحان دهد یک شبه مجبور است کاری متفاوت انجام دهد. در درجه اول باید موضوعی برای پژوهش و استادی برای راهنمایی و انتخاب کند و در درجه دوم، کسی که قبلا حتی به این فکر نکرده بود که مطالب کتاب‌های درسی از کجا می‌آیند و همیشه آنها را حاضر و آماده در یافت کرده بود، امروز باید در دریایی از علم شنا کند و آنچه را مفید می‌یابد صید کند، یافته‌های افراد مختلف را کنار هم بگذارد، نواقص آنها را کشف کند، یکی از مشکلات را انتخاب کند و تلاش نماید راه حلی بهتر از گذشتگان برای آن بیابد و سپس کار خود را ارزیابی کند تا مطمئن شود آنچه خلق کرده واقعا مفید است.

به‌طور کلی دانشجوی تحصیلات تکمیلی ما در دوران دبستان و دبیرستان و کارشناسی فقط از کتاب‌ها آموخته است و کمتر از او خواسته شده که خلاقیت خود را به کار گیرد و یا به دنبال منابع علمی ‌بگردد.

اگر می‌خواهیم تولیدات علمی‌کشور تحول جدی یابد بایستی این مشکل از پایه حل شود و از حجم دروس کاسته و در مقابل تمرینات و فعالیت‌هایی که نیازمند پژوهش و خلاقیت است به دانش‌آموزان محول شود. در دوران تحصیلات تکمیلی نیز درسی وجود ندارد که دانشجویان را در انجام تحقیق راهنمایی کند. امروزه انجام پژوهش برای بسیاری دانشجویان تحصیلات تکمیلی آن قدر سخت است که درست به تقلب می‌زنند و چنین تقلبی نه به دلیل کم کاری و نه به دلیل نداشتن پشتوانه علمی ‌بلکه به دلیل نداشتن تجربه خلاقیت و ندانستن روش انجام کار علمی‌ است.