سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

هدف جوئی, هنر تحقق آرمان های زندگی


هدف جوئی, هنر تحقق آرمان های زندگی

همه ما در میان کلمات و جملاتی که برای بیان عقاید, اندیشه ها و آمال و آرزوهای خود به کار می بریم, کمابیش از واژه کوتاه و پرمحتوای ”هدف“ استفاده می کنیم اما منظور از ”هدف“ چیست هدف در واژه نامه ادبی به عنوان نشانه, قصد و غرض, معنا شده است

همه ما در میان کلمات و جملاتی که برای بیان عقاید، اندیشه‌ها و آمال و آرزوهای خود به‌کار می‌بریم، کمابیش از واژه کوتاه و پرمحتوای ”هدف“ استفاده می‌کنیم. اما منظور از ”هدف“ چیست؟ هدف در واژه‌نامه ادبی به‌عنوان نشانه، قصد و غرض، معنا شده است. اما در اصطلاح، هدف یعنی آن مقصود و نتیجه خاص و قابل سنجشی که ما تصمیم داریم. در زمان معینی از آینده آن را به ظهور برسانیم.

اهداف به‌منزله سکوی پرشی هستند که ما برای تحقق یافتن رؤیاها و آرمان‌های زندگی خود از آنها استفاده می‌کنیم. اهداف یعنی تجربه‌هائی که هنوز به‌دست نیاورده‌ایم، مکان‌هائی که تا به حال ندیده‌ایم و موقعیت یا شرایطی که تاکنون از آن برخوردار نشده‌ایم. اهداف ما همچون رؤیاهایمان حد و مرزی ندارند و تعداد آنها را محدوده قوه تخیل ما تعیین می‌کند. هر چند که اهداف، قصد و نیت انجام فعالیتی در زمان آینده است ولی تعیین و انتخاب آنها در زمان حال صورت می‌گیرد.

هدفمندی یا هدف‌جوئی، تأثیر مثبتی بر جنبه‌های مختلف زندگی ما برجای می‌گذارد. اما اگر به‌جای تلاش و فعالیت برای رسیدن به اهداف از پیش انتخاب‌شده، صرفاً امیال و آرزوهایمان را مدنظر قرار دهیم، در واقع راه را برای ورود پریشانی، سردرگمی و ناامیدی در عرضه ذهن و روان خود گشوده‌ایم. اهمیت هدف‌جوئی در کسب موفقیت و پیشرفت، همانند اهمیت خواب و خوراک در ادامه حیات است. با این تفاوت که بدون خواب و خوراک زندگی ادامه پیدا نمی‌کند اما بدون هدف‌جوئی هم فرآیند زندگی تداوم می‌یابد. ولی نکته مهم این است که بدون داشتن هدف، بسیاری از توانائی‌های درونی ما برای ایجاد احساسات و انگیزش‌های مثبت نظیر شور و هیجان، اشتیاق، شور زندگی و شعف و شادمانی از دست خواهند رفت. بدون هدف‌جوئی، همیشه فرصت‌ها جای خود را به مشکلات و سردرگمی‌ها می‌سپارند. ولی هدف‌جوئی و هدف‌گذاری نه تنها ما را در جهت رسیدن به فرصت‌ها، هدایت می‌کنند بلکه به ما یاری می‌دهند تا با درهم‌ شکستن موانع، راه را برای تحقق آرمان‌های خود هموار سازیم.

گاهی پیش می‌آید که برای اجتناب از هدف‌جوئی، عذر و بهانه‌های مختلفی برای خود می‌تراشیم. مثلاً می‌گوئیم: ”خیلی گرفتارم“، ”هنوز خودم نمی‌دانم که از زندگی چه انتظاری دارم“، ”هدف‌هائی انتخاب کرده‌ام اما از ظاهر امر روشن است که نتیجه و ثمری از آنها به‌دست نمی‌آورم“ و ... با اینکه هر فردی آنقدر آزاد و مختار است که برای نداشتن هدف، ده‌ها عذر و بهانه بتراشد اما این بهانه‌جوئی‌ها کمترین نتیجه مثبتی برای او نخواهد داشت. زیرا اگر کوتاهی کنیم و سرنخ‌های زندگی حال و آینده خود را در اختیار افراد دیگر، حوادث و وقایع و استرس‌ها و فشارهای روزمره قرار دهیم، نه تنها از دستیابی به پیشرفت و موفقیت محروم می‌شویم، بلکه عرصه ذهن خود را به تاخت و تاز فشارهای روانی، دلسردی و ناامیدی و دل‌مردگی می‌سپاریم.

تعیین و انتخاب اهداف، به‌عنوان ابزار جهت‌یابی، ما را در مسیر زندگی آینده هدایت می‌کند و آنگاه که زندگی را برحسب اهدافمان تعریف کردیم، به‌طور خودبه‌خودی میزان شور و هیجان، ذوق و اشتیاق، اعتمادبه‌نفس و خودانگیختگی ما افزایش می‌یابد. تجارب و شواهد زندگی افراد مختلف نشان می‌دهد کسانی‌که برای دستیابی به اهداف از هرگونه جهد و کوشش شانه خالی می‌کنند معمولاً احساسات مشترکی دارند. متأسفانه این احساسات و هیجانات منفی شامل کسالت، پریشانی، خشم، فقدان شور و سرزندگی، ترس و گوشه‌گیری هستند. چنین افرادی علی‌رغم تلاش و سختکوشی، معمولاً اندوهگین و ناخشنودند و از آرامش و صفای درونی بی‌بهره‌اند. زیرا بی‌هدفی موجب می‌شود که همیشه در سلطه احساسات و عواطف منفی و ویرانگر قرار بگیرند.

اما به‌محض اینکه هدف‌جوئی؛ یعنی هنر زیبائی تحقق بخشیدن به آرمان‌های خود را بیاموزیم به‌جای احساسات منفی و مخرب با احساسات مثبت و پویا همچون جنب و جوش، حس موفقیت، احساس کنترل داشتن به امور زندگی، افزایش اعتمادبه‌نفس و توانائی غلبه بر مشکلات، مواجه خواهیم شد.

گاهی از سوی برخی از جوانان این تصور پیش می‌آید که حتماً با تعیین اهداف مشخصی در زندگی برای همیشه از چنگال مسائل و مشکلات کلی و جزئی جاری زندگی رهائی می‌یابیم. چنین چیزی اصلاً واقعیت ندارد! به‌طور کلی ارزش و اهمیت هدف‌جوئی در رهائی از مشکلات نیست، چه‌بسا که ممکن است موانع و مشکلات بیشتری سر راه ما قرار بگیرند و سعی کنند ما را از رسید به مقصد نهائی خود باز دارند. اما هدفمندی، ما را برمی‌انگیزد که با اشتیاق درونی زیاد و با سرعت بیشتری در جهت مقصد خود حرکت کنیم و کارهائی را که شاید طی دوازده ماه انجام می‌دادیم طی یک ماه به مرحله اجراء درآوریم. در حقیقت، هدفمندی شتاب و سرعت ما را در فعالیت‌ها و کارهایمان بیشتر کرده، به تلاش‌های ما معنا و مفهوم می‌بخشد و همواره ما را در یافتن مسیر اصلی از میان مسیرهای فرعی و حاشیه‌ای زندگی هدایت و کمک می‌کند. اما بدون هدف و بدون مقصد احساس می‌کنیم که بی‌وقفه دور خود می‌چرخیم و ناامید و سرگردان به هیچ نقطه‌ای نمی‌رسیم.

با توجه به اینکه کسب موفقیت و تجربه احساسات شاد و خوشایند مربوط به آن، با نحوه انتخاب هدف ارتباط مستقیم دارد، باید ببینیم که برای تعیین اهداف چه اصولی را باید به‌کار ببریم و برای دستیابی به آن چگونه می‌توانیم از حد بالای توانائی خویش بهره جوئیم؟

● اهدافی انتخاب کنیم که دقیق و قابل سنجش باشند

مجسم کنید که با ماشینی پر از بار و سرنشین، بدون طرح و برنامه و بدون مشخص ساختن مقصد، عازم یک سفر یک هفته‌ای شویم. مسلماً در چنین شرایطی، به‌محض حرکت، سردرگمی ما شروع می‌شود. چون صرفنظر از اینکه سرعت ماشین کم یا زیاد باشد به هیچ کجا نمی‌رسیم.

چرا که اساساً مقصدی نداریم تا اینکه بخواهیم پیش‌بینی کنیم که در پایان روز در کجا خواهیم بود و با چقدر مسافت را باید طی کنیم. در فرآیند زندگی هم، اهداف به‌منزله تابلوها و علایم و نشانه‌های میان راه هستند که سمت و جهت حرکت ما را برای رسیدن به رؤیاها و آرزوهایمان نشان می‌دهند. حالا برای اینکه راه اصلی زندگی را از سایر راه‌های فرعی تشخیص دهیم و سردرگم نشویم باید اهداف ما یعنی همان علایم بین راه دقیق و قابل سنجش و اندازه‌گیری باشند. هر چقدر اهداف ما دقیق‌تر و قابل‌سنجش‌تر باشند، سریع‌تر می‌توان منابع موردنیاز را برای تحقق آن آفرید، شناخت، جابه‌جا کرد و به‌کار گرفت. تحقق یافتن هر هدفی مستلزم بهره‌گیری از منابع و راهکارهای مورد نیاز است. معمولاً منابع موردنیاز ما عبارتند از: وقت، پول و امکانات، اطلاعات و کمک دیگران. تمام این منابع باید در قالب برنامه‌ای هماهنگ با یکدیگر مورد استفاده قرار گیرند. هر چقدر توانائی ما در سرعت تهیه این منابع و استفاده هماهنگ از آنها بیشتر باشد، زمان لازم برای دستیابی به هر هدف کوتاه‌تر می‌شود.

اگر هدف ما روشن و دقیق نباشد، فرآیندها و منابع لازم برای تحقق آن نیز مبهم بوده و راه رسیدن به آن هدف، اغلب تردیدآمیز و گیج‌کننده است. به‌راستی چگونه می‌توانیم به هدفی که حتی در ذهن خودمان نیز روشن و دقیق و تعریف شده نیست دست یابیم؟


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.