جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جاماندگان قافله کربلا


جاماندگان قافله کربلا

خیلی سخت است که یک عمر حسرت لحظه ای را بخوری که می توانستی در رکاب سرورت به بالاترین مدارج کمال دست پیدا کنی اما با مکثی کوتاه آن فرصت طلایی را از دست بدهی و تا آخر زندگانی افسوس از دست دادن چنین نعمتی را در نهانخانه ذهن و باطن قلبت تجربه کنی

خیلی سخت است که یک عمر حسرت لحظه ای را بخوری که می توانستی در رکاب سرورت به بالاترین مدارج کمال دست پیدا کنی اما با مکثی کوتاه آن فرصت طلایی را از دست بدهی و تا آخر زندگانی افسوس از دست دادن چنین نعمتی را در نهانخانه ذهن و باطن قلبت تجربه کنی. جمله ای که بیان شد شرح حال و حدیث نفس شیعیان راستین پس از واقعه غم انگیز عاشورا است و خیلی ها تا دم آخرین عمر به دلیل همین مساله خود را سرزنش می کردند.

از این وجه عاشورا اگرچه تابلویی جاودانه از غیرت و مردانگی یاران اباعبدالله (ع) در حراست از آرمان ولایت الهی است اما جدای از درس های معنوی و انسانی والایش، یک پیام روشن را به افکار می رساند که اگر در لحظه روی آوردن سعادت اخروی آن را در آغوش نکشی هیچگاه نمی توانی طعم شیرین چنین نیکروزی و موهبتی را بچشی و وضعیت امثال عمربن سعد و جریان معروف جو و گندم عراق و ری تمثیلی از این جریان حقیقی به شمار می آید.

گاه خیانت می تواند در سکوت بر جنایت متجلی شود و این همان درسی است که مجموعه مختارنامه به بینندگانش می دهد که اگر جرمی دیدی و سکوت کردی بی شک از زیانکاران خواهی بود و شرایط کوفه در طول تاریخ نمونه ای بارز بر این مثال است. زیرا مردم این شهر به رنگ پذیری، بی وفایی، برده صفتی و تلون مزاجی مشهور بوده اند. نهج البلاغه امیرمومنان علی (ع) پر است از جملات صریح درباره روحیه رنگ پذیری کوفیان و اینکه چرا این جامعه هیچگاه نتوانست به یک ثبات عقیدتی دست یابد. در همین صفت چرخش ثانیه ای به سمت باد مخالف قابلیت تحلیل یافته است.

جریان را از ابتدای دوران حکومت امیرمومنان(ع) شرح می دهم. خلیفه برحق در جهل امتی غوطه ور می شود که مدعی تمام عیار ارزش ها هستند و برای اولین بار کوفه عیار رنگ پذیری خود را در سرپیچی از مولای متقیان در جنگ جمل نشان می دهد.

ابوموسی اشعری ورود در جنگی را که به زعم او طرف حقش مشخص نیست مکروه برشمرده و جامعه سطحی نگر کوفه در پرتو این فتوا میدان را خالی کرده اند و فضای مساعدی را جهت تاخت و تاز نوچه های دستگاه اموی فراهم آورده اند.

به واقع برای آنهایی که معیار حق در پرتو سابقه افراد تعریف شده و اسم ها و آوازه ها بر جهت گیری حوزه نبرد تاثیرگذار بوده اند نام عایشه، طلحه و زبیر دلیل خوبی برای در پیش گیری سیاست بی طرفی است و این صفت بزدلان است که هیچگاه حق گرا نبوده و وقتی عرصه را تنگ می بینند جبهه حق را تنها می گذارند و خدا می داند که مولا علی(ع) در آن تاریخ چه کشید.

می گویند صلابت مالک اشتر، کوفیان را به آوردگاه رهنمون ساخت اما جماعتی که به یک برق شمشیر رنگ عوض می کنند و بر عقیده خود نمی مانند به هیچ وجه قابل اطمینان نیستند و این موضوع در جریان استراتژی نیزه مقدس عمروعاص در صفین به عینه دیده شد و افسوس که دیگر میزانی چون عمار نبود که کوفیان را به استقامت در راه حق وادارد. بی بصیرتی کوفیان در جریان صفین البته سه بار دیگر تکرار شد و متاسفانه سه فاجعه به بارآورد. اولین بحران برای سبط اکبر نبی امام مجتبی(ع) به وجود آمد و ایشان در ساباط مدائن ترور شد و عدم حمایت از سوی کوفه، صلح تحمیلی با معاویه را پدید آورد. فاجعه دوم زمانی رخ داد که مسلم بن عقیل با پشتوانه ۱۸ هزار بیعت کننده به کاخ کوفه تاخت تا هانی بن عروه را نجات دهد اما کوفیان نتوانستند در برابر ارتش درهم و دینار امویان مقاومت کنند و مدیریت شهر را به آسانی در اختیار ابن زیاد قرار دادند و بدینگونه بود که شهر دعوت گر کوفه با ارتشی گران رودرروی فرزند پیامبر قرار گرفت و غمی مضاعف را به قلب شیعیان در طول تاریخ وارد آورد.

شخصیت مختار در این برهه زمانی است که در آینه نگاه تاریخ با سوالات بسیاری روبرو می شود و گاه حتی در شیعه بودن وی نیز تردیدهایی به وجود میآید. همچنین تصویری که در این مجموعه از مختار ارائه می شود نیز گاه سوالاتی را ایجاد می کند و اینکه چرا چنین شخصیت برازنده ای، از قافله عاشورائیان جا ماند، راز بزرگ آن تاریخ است. به واقع از بعد روان شناختی مختار را یک مومن سیاستمدار می بینیم که البته گاه در این رویکرد عقلانی ممکن است وی را به عنوان یک محافظه کار تمام عیار در نظرگاه عمومی جلوه گر کند اما مختار نیز همچون بسیاری از شیعیان برجسته از جمله سلیمان بن صرد خزاعی هیچگاه تصور این را نداشت که بحران چرخش کوفی به سمت ابن زیاد، پایانی تراژیک از جنس ظهر عاشورا داشته باشد و به همین سبب خود را تسلیم شرطه های حکومتی کرد تا بتواند در زمان مناسب تاکتیک موثرتری را به کار برد و یاری رسان جبهه حق باشد.

اما با شکل گیری تلخی مضاعف کربلا، مختار رویه ای انتقامی را در پیش گرفت تا با قصاص جانیان دشت نینوا بتواند تا حدودی از عمق تالم درونی اهل بیت بکاهد واز اینرو مورد تائید امامان شیعی قرار گرفت. تا اینجای کار مختار کارکرد حقیقی خود را در انتقام از کشندگان اهل بیت نشان داده بود اما هنوز عده ای از دست اندرکاران سپاه ابن زیاد در صفوف لشکر زبیریان رخنه کرده بودند و کار قیام به پایان نرسیده بود و به همین علت در آخرین جنگ دوران کوتاه حکومتش به مصاف مصعب بن زبیر رفت.

مجموعه به زیبایی هرچه تمامتر گره های دراماتیک چنین شخصیتی را در دوران زندگانیش برای بیننده مطرح کرده و با شفافیتی درخور و بدون نگاه جانبدارانه، حقیقت وجودی مختار ثقفی را برای بیننده بازتاب داده است و ما در طول پخش مجموعه مختارنامه با قهرمانی دوست داشتنی روبرو می شدیم که تعبیر کیس مولا علی درباره او زیباترین تحلیل از وجود بامعرفت این مجاهد راه حق است و صحنه شهادت او میزانی از حماسه عاشورائیان را برایمان بازنمایی می کند تا بدانیم حسین که بود، یاورانش چه کردند و چرا مختار تا این حد ارزشمند و متعالی است.

نویسنده : نیما بهدادی مهر