چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

آوای وحدت مردم یک سرزمین


آوای وحدت مردم یک سرزمین

نوشتاری درباره ویژگی های موسیقی سریال «آب پریا»

از آنجا که ما به اصول پایه در تمام امور بویژه در امور فرهنگی و به طور خاص در آثار هنری کم‌توجه هستیم، وقتی با یک اتفاق خوشایند و دلچسب روبه‌رو می‌شویم، ذوق زده‌ایم. از سوی دیگر مقوله «نقد» ذوق‌زدگی را برنمی‌تابد و بر پایه تعقل شکل می‌گیرد؛ «نقد»ی که در روزگار امروز بیش از این که به امور تکنیکال بپردازد، «جهان‌بینی» هنرمند را به بحث می‌کشاند.

موسیقی فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی به دلایل مختلف همیشه از مرکز این نگاه نقادانه گریخته‌اند؛ شاید این هم به خاصیت انتزاعی موسیقی بازمی‌گردد. در اینجا هم بیشتر آثار باکلام (شامل ترانه‌ها و تصنیف‌ها) به واسطه بار غیرانتزاعی‌شان مورد توجه قرار گرفته‌اند.

در ایام نوروز که طبق عادت رسانه‌ای آثار خاص این ایام تلویزیون را دنبال می‌کردم، با نکته جالبی روبه‌رو شدم. آن هم موسیقی‌هایی بود که در قالب وله، کلیپ و حتی سریال‌ها و برنامه‌های جنگ مانند و ورزشی به گوش می‌رسید. بی‌تعارف باید گفت بسیاری از آنان آزاردهنده هم بود. هرچند صدا و سیما به واسطه گستردگی مخاطبانش از اقوام و زبان‌های گوناگون ‌باید تنوع شنیداری خاصی را در پخش این موسیقی‌ها در نظر بگیرد. اما در بخش سریال‌های نوروزی اتفاقی خوشایند در حوزه موسیقی فیلم ـ سریال رخ داد که توجه نشان دادن به آن حتی شاید بتواند خط معیاری را شکل دهد، البته اگر در ادامه به امری تکراری و مقلدانه هم تبدیل نشود! نمونه آن را می‌توان براحتی در مجموعه «پایتخت۲» دید که بعد از موسیقی خوب آهنگسازش در سریال «چاردیواری» (از همین کارگردان) به دایره تکرار مکررات افتاد.

در آثار دیگر عید هم این نگاه دم‌دستی به مقوله آهنگسازی در سریال‌ها را می‌توان به وضوح شنید! درواقع به واسطه این که مجموعه‌ها عمدتا برای سرگرمی تولید می‌شوند به این حوزه هم با همین زاویه نگاه می‌شود. شاید اوج خلاقیت را در شکل‌گیری ترانه‌ای ببینیم که از سر عادت و نه از سر خلاقیت و بینش سینمای موزیکال، روی اسامی هنرمندان آن مجموعه قرار می‌گیرد.

البته به دلیل حجم زیاد آثار پخش شده به طور حتم آثاری وجود دارد که به این حوزه در آثارشان توجهی جدی داشته‌اند که نمونه بارز آن در سریال «آب پریا» رخ داد.این مجموعه جذاب فانتزی، با آهنگساز و فیلمسازی خلاق به این مهم دست پیدا می‌کند؛ «بهرام دهقانیار» آهنگسازی که این روزها ملودی یکی از کارهای مشترکش با «مرضیه برومند» را روی یکی از تبلیغات هم می‌بیند (و احتمالا بدون اجازه)‌

در همان ابتدا هم می‌توان متصور شد در سریال «آب پریا» به دلیل قصه افسانه‌ای و فانتزی‌اش؛ ترانه‌ها نقش زیادی در پیش‌برد قصه و مجموعه داشته باشند، اما در عین حال وقتی پا به پای مجموعه پیش می‌رویم نقش موسیقی فراتر از حد یک موسیقی فیلم بروز می‌کند.

قصه فیلم در مناطق مختلف ایران می‌گذرد؛ لوکیشن‌های متعدد در شهرستان‌ها و لهجه‌های مختلف. ساده‌ترین کار برای دهقانیار این بوده که هر قسمت سریال در منطقه‌ای می‌گذرد از موسیقی بومی آن منطقه استفاده کند. به‌عنوان مثال، وقتی شخصیت‌های اصلی به شمال می‌روند تا دختر «عباس آقا» را به خانه بخت بفرستند ساده بود که موسیقی سریال به سمت قطعات مازندرانی یا گیلانی برود. اما نرفتن به این ایده دم‌دستی، کلید و برگ برنده آهنگساز و فیلمساز است.

کافی است کمی شخصیت «استاد بهار» را بهتر بشناسیم و البته تلاشی که «مرضیه برومند» به‌عنوان فیلمساز برای بخش آموزشی قصه‌اش در نظر گرفته و آن «حفظ» و «بیان درست» زبان پارسی است. درواقع در این بستر قصه، موسیقی نقشی را ایفا می‌کند که خود «افسانه» و «قصه» باید داشته باشد. یعنی زبانی که تمام فرزندان ایران بتوانند آن را بخوانند (یا بشنوند و ببینند) تا بتوانند به نسل‌های دیگر و حتی برای لهجه یا زبان‌های دیگر منتقل کنند. به‌عنوان مثال؛ مسلما ما شعر «حافظ» را با زبان کردی یا لهجه اصفهانی و حتی شیرازی نمی‌خوانیم. یعنی اگر دیوان حضرت حافظ به زبان دیگری بود، این‌گونه به دست ما نمی‌رسید.

موسیقی در سریال آب پریا به گونه‌ای است که تلاش می‌کند یکپارچگی و وحدت مردم این سرزمین را از طریق ملودی و هارمونی‌های خاصی که مختص بهرام دهقانیار است، منتقل کند. مردمی که با وجود زبان‌ها و لهجه‌های گوناگون‌شان وقتی به یکدیگر می‌رساند همچنان با زبان پارسی با هم حرف می‌زنند.

درواقع موسیقی تلاش نمی‌کند با توجه به بخشی از قوم یا بخشی از ایران گروهی را به‌عنوان مثال علیه تهران یا تهرانی را مقابل شهرستانی دیگر قرار دهد. موسیقی با زبانی واحد همانند زبان پارسی، هم نقش دراماتیک خود را در قصه ایفا می‌کند و هم جنبه سرگرم‌کننده مجموعه را می‌پوشاند و هم در انتقال این مفهوم موفق است. برخلاف برخی دیگر از آثار که به ظاهر درباره سادگی و صفا و مهر شهرستانی‌هاست، اما عملا آنان را در مقابل مردم شهری دیگر قرار می‌دهد.

بدیهی است چنین مجموعه‌ای از ترانه‌های مختلف استفاده شود. اما کارایی ترانه‌ها را قصه و فیلمنامه تعریف کرده است و دقت مرضیه برومند (فیلمساز) و خلاقیت بهرام دهقانیار (آهنگساز) نتیجه را کامل‌تر کرده است.

موسیقی آب پریا به‌طور حتم می‌تواند به‌عنوان اثری مستقل نیز از سوی شرکت سروش منتشر شود. اثری که با روایت افسانه‌ای‌اش هم کودک درون بزرگ‌ترها را زنده کرد و هم تاکید داشت زبان پارسی را بهتر صحبت کنیم و از واژه‌های خلاقانه(!) امروزی کمتر استفاده کنیم و موسیقی این خاطره خوش تصویری در نوروز ۱۳۹۲ توسط بهرام دهقانیار و مرضیه برومند برای بسیاری به ثبت رسید، همان‌طور که پیشترها «خونه مادربزرگه» را همین دو نفر برایمان شکل دادند و کمتر کسی است نداند ترانه خونه مادربزرگه چگونه و زمزمه‌اش چه بود.

خدایار قاقانی ‌

پژوهشگر موسیقی