جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
وحدت اصول گرایی از دیدگاه امام علی ع و امام خامنه ای
چند صباحی می شود که زمزمه های انتخاباتی بین عوام و خواص درحال گفتمان است. در این بین با نگاهی به وحدت از دیدگاه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و مفوم اصول گرایی به اصول گرایی از دیدگاه امام خامنه ای می رسیم . همه اصولگرایان به دنبال وحدت در اصول هستند که با حضور نیروهای وفادار به انقلاب و نظام و با توجه به اصول و چهارچوب های اصولگرایان می توان گفت وحدت در معنا حاصل شده است.
● وحدت و مفهوم آن از دیدگاه حضرت علی(ع)
«وحدت »، از مقدماتی است که اساس وانسجام و پویایی یک نظام را تشکیل داده ورمز ماندگاری آن می باشد. با مراجعه به کلمات علی علیه السلام چنین می توان استنباط نمود که: «اتحاد» امری فطری و طبیعی می باشد و انسان با روحیه نوع دوستی پدید آمده است. بنابراین آنچه که باید به ریشه یابی آن پرداخت، «اختلاف »است، چرا که «اتحاد» ریشه در فطرت انسان دارد.
در خطبه ۱۱۲ نهج البلاغه آمده است:
«انما انتم اخوان علی دین الله، مافرق بینکم الا خبث السرائر و سوء الضمائرفلاتوازرون و لاتناصحون و لاتباذلون ولاتوادون.»
همانا شما براساس دین خدا - که آیین فطرت است با یکدیگر برادر وپیوسته اید، و تنها ناپاکی های درونی وزشتیهای باطن موجب تفرقه و جدایی میان شما شده است که در نتیجه تعاون و همیاری،نصیحت، بذل و بخشش و دوستی و محبت ازمیان شما رخت بربسته است.
گرچه وحدت گرایی، فطری است اما امورفطری نیازمند پرورش و توجه می باشد وبی توجهی و عدم اهتمام به آن، موجب این می شود که شکوفا نگردد و یا در معرض تندبادهای روزگار قرار گیرد، لذاامیرالمؤمنین علی علیه السلام برای تقویت این امرفطری در بین امت پیامبر بسیار تلاش می نمودند و خود را مشتاق ترین شخص به وحدت اسلامی به شمار می آوردند که در نهج البلاغه، حکمت ۷۸ می فرماید:
«لیس رجل - فاعلم - احرص علی جماعة امة محمدصلی الله علیه وآله و الفتها منی ابتغی بذلک حسن الثواب; و.. .کرم المآب »بدان هیچ کس از من بر اتحاد و همبستگی در امت محمدصلی الله علیه وآله حریص تر نیست، من دراین کار خواستار پاداش نیکو...و بازگشت به جایگاه نیکوهستم.
● مفهوم اصولگرایی
در حوزه فکری و اندیشهای، اصولگرایی به گرایشی اطلاق میشود که مبتنی بر اصول (origin) از پیش تعیینشده باشد. این گرایش نه تنها معیارهای از پیش طراحیشدهای برای سنجش خوبیها و زشتیهای اخلاقی دارد، بلکه امور سیاسی را نیز با معیارهای ثابتی ارزیابی میکند. بعضاً به جای آن، اصطلاح بنیادگرایی به کار میرود که تعبیر منفیتری است. فرهنگ لغت ویکیپدیا (فارسی) بنیادگرایی را به معنای سرسختی در مذهب و جهانبینی میداند که هدف آن گذشتهگرایی در تفکر و اندیشه بر بنیاد ریشههای اولیه دین و ایدئولوژی است.
بعضاً بنیادگرایی را مرکب از سنتگرایی و اصولگرایی میدانند و معتقدند: بنیادگرایی عبارت است از اصولگرایی به اضافه سنتگرایی. برخلاف آنچه از ظاهر امر برمیآید که بنیاد و اصول هر دو دارای یک معنا میباشد، در عمل، بنیادگرایی به حرکتی اطلاق میشود که هم مبتنی بر اصول باشد و هم عام و تاریخی باشد. به این معنی که بخشهای عمدهای از سنت غیردینی نیز در حرکتهای بنیادگرایانه به اصل تبدیل میشود.عمدهترین وجه تمایز اصولگرایی و بنیادگرایی نیز در همین نکته نهفته است. سنتگرایی (traditionalism) به معنی گرایش به گذشتههای دور است؛ گرایش به آداب و رسومی که تاریخی شدهاند.
اصول گرایی از ویژگی های ائمه است. امامان معصوم هماره دردفاع از ارزش های اسلامی، پیشگام بودند. ائمه همواره در سخنان واعمال خویش به دنبال اصول گرایی بودند. پیاده شدن احکام اسلامی هدف اصلی تلاش های فرهنگی، علمی و سیاسی ائمه بود. ائمه در برابرکژی ها، استوار ایستادند و بر سر آرمان ها و اصول اسلام معامله نکردند:
«از اول، امیرالمؤمنین پای بندی خود به اصول را در گفتارهاو کلمات مشخص کرد; چه در زمینه مسائل مالی، چه در زمینه مسئولیت های مربوط به حکومت و ولایت و سپردن مشاغل حساس به افرادصالح.
... به حضرت امیرالمؤمنین(ع)گفتند: شما امروز اول کارتان هست، افراد صاحب نفوذ را از راس کارها بر می دارید، و این به صلاح حکومت و خلافت شما نیست، ایشان در جواب فرمودند: شما از علی توقع دارید که پیروزی را به وسیله ی ظلم به آن مردمی که مسئولیت آن ها به عهده ی اوست، به دست بیاورد! تا دنیا دنیاست و تا نقشه ی عالم بر این منوال است، علی ابن ابی طالب این کار را نخواهدکرد. می گویید: علی شکست می خورد، پس برای این که شکست نخورد، برخلاف اصول و ارزش های اسلامی کاری را انجام دهد؟ این کار را من نخواهم کرد. به مردم و خودم ظلم نمی کنم تا به این وسیله پیروزی را به دست بیاورم.»
● اصولگرایی از دیدگاه مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری، به عنوان سکاندار هدایت کشور و تعیینکنندة سیاستهای کلان جامعه و حکومت، امام زنده و قاعد ناطق و همیشه در دسترس جامعه و حکومت است که عدل امام خمینی و قانون اساسی میباشد. از این نظر، دیدگاههای ایشان در حال حاضر مهمترین و اصلیترین معیار تلقی میشود. برخلاف امام خمینی، لفظ و اصطلاح اصولگرایی در ادبیات مقام معظم رهبری سابقه طولانی به اندازة دورة رهبریشان دارد. ایشان با ترسیم ابعاد بینالمللی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و مسلمانان را از جهت تمسک به اصول قرآنی و اسلامی، اصولگرا تلقی مینمود. اما موارد بسیاری از اشارات ایشان در مورد اصولگرایی مورد بحث این مقاله وجود دارد که به اواخر دهة ۱۳۷۰ تا کنون بازمیگردد.
از همان زمانی که طیفی از نیروهای انقلاب، خود را در مقابل رقبای اصلاحطلب، اصولگرا نامیدند، مقام معظم رهبری تلاش کرد با هدایت این گفتمانسازی در چارچوب انقلاب اسلامی و آرمانهای امام خمینی، آن را از آفات و مصادره به مطلوب و سوء استفادههای احتمالی حفظ کند؛ به خصوص که تجربة حاکمیت اصلاحطلبان و فقدان تعریف صریح مفاهیم از سوی نیروهای انقلاب، باعث شده بود که بسیاری از مفاهیم گفتمانی دوره اصلاحات از سوی افراطگرایان، مصادره به مطلوب شود و به منظور نفی ارزشها و اصول جامعه و نیز آرمانهای انقلاب و امام خمینی استفاده شود. ایشان از موضع و جایگاه رهبری و هدایت کشور (نه موضع نازل سیاسی و جناحی) اصولگرایی را مدنظر قرار دادهاند. به همین دلیل، عدهای معتقدند: اصولگرایی مورد نظر ایشان، نگرش و رویکردی است که ایدهآلها و آرمانهایش برگرفته از مبانی و موضوعات مورد توجه امیرالمؤمنین(ع)، چه در دوران عزلت و انزوا و چه در دوران زمامداری و حکومت، است. و از همین رو، تمایز روشنی با راست سنتی و جریان محافظهکاری دارد، همانگونه که با چپ سنتی و مدرن، مشکلات اساسی فکری و عقیدتی دارد.
۱ــ اهداف و آرمانهای انقلاب و امام(ره):
مقام معظم رهبری، اصول منظور در اصطلاح اصولگرایی را همان اصول ثابت و مستحکم انقلاب اسلامی میداند که به برکت وجود امام خمینی، چارچوببندی شده است. به نظر ایشان، شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، یا «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، انقلاب اسلامی را از اصول سوسیالیسم و نیز اصول سرمایهداری لیبرال جدا میکند و علّت دشمنی شرق و غرب با انقلاب اسلامی، در همین حقیقت نهفته است. اصول این انقلاب، اجرای عدالت، و توأم با آن، آزادی و استقلال و نیز معنویت و اخلاق است. بدین لحاظ، انقلاب اسلامی، ترکیبی از عدالتخواهی و آزادیخواهی و مردمسالاری و معنویت و اخلاق است؛ منتها این عدالت، عدالتِ اسلامی با تعریف خاص خود است که نباید با عدالت ادعایی و موهوم کمونیستها در شوروی و اقمارش، اشتباه شود؛ همچنین آزادی منظور انقلاب اسلامی را نباید با آزادی غربی اشتباه کرد. این آزادی، اسلامی است؛ هم آزادی اجتماعی است، هم آزادی معنوی و هم آزادی فردی با قید اسلامی و با فهم و هدایت و تعریف اسلام. معنویت و اخلاق مورد نظر انقلاب اسلامی هم نباید با دینداریهای متحجر، بیمنطق و ایستا در بسیاری از جوامع اشتباه شود. پسوند اسلامی بعد از عدالت و آزادی و معنویت، بسیار پُرمعناست و باید به آن توجه کرد. به نظر ایشان، ملت ایران، این اصول و خطوط اصلی انقلاب اسلامی و امام خمینی را با خون خود امضا کرده و بر آن ایستاده است. بنابراین این اصول، محور وحدت است.
ایشان در آستانة تدوین برنامة چهارم توسعه به مبنا قرار گرفتن این اصول در برنامه توسعة کشور تأکید نمودند؛ عدالت اجتماعی و اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت، محوریت مردم در توسعه، ایجاد امنیت مدنی و قضایی، آزادی و تأمین حقوق شهروندی، نهضت نرمافزاری و تولید علم، تقویت روحیه ایمان و عنصر ایثار و فداکاری، تبیین مبانی ارزشی و تقویت قانون اساسی و ... . ایشان در آستانة انتخابات ریاست جمهوری هم، ضمن تبیین ویژگیهای آرمان سیاسی و افق آینده ملت و دانشجویان، عدالت اجتماعی را یکی از آرمانهای جهتدهنده برای تحقق آینده روشن کشور دانست که از دل اسلام برآمده و سرلوحة اهداف نظام جمهوری اسلامی است و حیات طیبه ملت ایران را رقم خواهد زد. ایشان جمهوری اسلامی را هم نظامی مردمی، مستقل، مبتنی بر ارزشهای اصیل، و نیز آزادی فکر و عدالت اجتماعی، و هدیهای الهی به ملت ایران دانست که پایههای آن بر ضدیت با فساد، انحراف، کجروی و وابستگی نهاده شده است.
مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان مجلس هفتم(۸ خرداد ۱۳۸۴)، با اشاره به شعارهای اصولگرایانة اکثریت مجلس، ناخشنودی خود را از کسانی که راه و خط امام، انقلاب، اسلام و عدالت اجتماعی را تمامشده تلقی میکردند اعلام نمود و رأی مردم به اصولگرایان را به منزلة اصلاح این روند و تصحیح این ادعای غلط تعبیر کرد که مثل یک سوزنبان ماهر آمدند و با حضور در صحنة خود مسیر بعدی حرکت جامعه و دولت را مشخص کردند: «مدعیان اینطور القا میکردند که راه امام و خط امام و انقلاب و اسلام و عدالت اجتماعی تمام شد؛ روزگار و فصل دیگری آمد و کارهای دیگری باید کرد. مردم آمدند راه را تصحیح کردند؛ مثل سوزنبان ماهری که میآید خط را مشخص میکند تا معلوم باشد مسیر از اینجاست.»
حضرت آیت الله خامنهای چند روز پس از انتخابات ریاستجمهوری هم، با اشاره به زنده بودن انقلاب و اصول آن نزد مردم، جهتگیری مردم در انتخابات را باطلکنندة ادعاهای واهی دشمنان در تمام شدن دورة انقلاب و امام خمینی دانست و فرمود: «... انقلاب زنده است، این اصول زنده است... ملت ایران مؤمن است، ملت ایران پایبند به مبانی انقلاب است، ملت ایران به دنبال استقلال و به دنبال آرمانهای انقلاب اسلامی و به دنبال عزت ملی و اسلامی خود هست.» ایشان با اشاره به شرکت گسترده مردم در انتخابات، خواستههای مردم را هماهنگ با اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی، یعنی استقلال، آزادی و عدالت، تفسیر کردند که مسئولان باید آن را درک کنند و به تحقق آن همت گمارند.
۲ــ یکپارچگی بر مبنای نظام و قانون اساسی:
مقام معظم رهبری همواره بر وحدت و یکپارچگی حاکمیت کشور و تجزیهناپذیری ارکان و قوای آن تأکید میکند و مبنای این وحدت را قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی میداند. در این زمینه، ایشان به اصل اساسی حکومتداری تمسک میجوید که اصل نظام جزء امور مناقشهناپذیر و در واقع خط قرمز همة گروهها و جناحهاست. به همین دلیل، در دیدار با نمایندگان مجلس (۷/۳/۸۲)، قانون اساسی را معیار و چارچوب وحدت مسئولان و جناحها برشمرد و خاطرنشان کرد: همه مسائل باید با معیار قانون و در درجه اول قانون اساسی حل و فصل شود.
ایشان وفاداری به قانون اساسی و کار کردن در چارچوب نظام را مبنای فعالیت جناحهای سیاسی دانست و یکپارچگی و تجزیهناپذیری حاکمیت جمهوری اسلامی را یکی از مصادیق اصولگرایی تلقی نمود و با اشاره به تلاش دشمن برای ایجاد شکاف و دوگانگی در حاکمیت و در عین حال متهم کردن نظام به تلاش برای یکدست کردن دستگاه حکومتی، تأکید کرد: یکدست کردن حاکمیت به این معنا نیست که نظام میخواهد همه کشور را به دست یک جناح بدهد، زیرا وجود دو جناح که به قانون اساسی وفا دارند و در مجموعه نظام کار میکنند، مانند دو بال، زمینه پرواز و اوجگیری را برای نظام فراهم میسازد و رقابت و پیشرفت را باعث میشود. «اما اگر منظور دشمنان ما از اتهام یکدست کردن نظام این است که ما اجازه نخواهیم داد در کشور و در اصول نظام شکاف ایجاد شود، ما همین را دنبال میکنیم و مثل همه دنیا اجازه نخواهیم داد کسانی که به قانون اساسی معتقد نیستند و اصل نظام را قبول ندارند در رأس نظام قرار گیرند.»
مقام معظم رهبری از شکاف در حاکمیت و درگیری و ناهماهنگی و انسجام بین قوای سه گانه و ارکان حاکمیت در دوره اصلاحطلبان ناخشنود بود و آن را مصداق عدول از اصول نظام میدانست که دشمنان انقلاب مطرح و افرادی در داخل حاکمیت دنبال مینمودند. به همین دلیل ایشان، با اذعان به ضرورت وجود و فعالیت دو جناح مقابل در مجموعة نظام، شرط آن را وفاداری به قانون اساسی دانست و حاکمیت یکپارچه و اجازه ندادن به شکاف در آن و نیز اصول را در همین زمینه امری لازم برشمرد. اتفاقاً اصولگرایان هم یکی از اهداف خود را در مبارزات سیاسی و انتخاباتی، یکپارچگی در حاکمیت در جهت خدمتگزاری به مردم اعلام کرده بودند.
۳ــ مردمسالاری دینی و مشارکت مردمی:
از نظر مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی مبشر آزادی و مردمسالاری و مشارکت مردمی بوده است؛ به گونهای که در هیچ انقلابی سابقه نداشت که دو ماه بعد از پیروزی انقلاب، مردم را پای صندوقهای رأی بیاورند و برای تعیین نظام سیاسی رأی بگیرند، اما در انقلاب اسلامی، ظرف یک سال، مردم پنج بار پای صندوقهای رأی رفتند. در سالهای بعد از انقلاب هم، ملت ایران به طور متوسط سالی یک بار برای انتخابات مختلف، پای صندوقهای رأی رفته و رأی دادهاند. از نظر ایشان، «مردمسالاری در نظام اسلامی، مردمسالاری دینی است؛ یعنی به نظر اسلام متّکی است؛ فقط یک قرارداد عرفی نیست. مراجعه به رأی و اراده و خواست مردم، در آنجایی که این مراجعه لازم است، نظر اسلام است؛ لذا تعهد اسلامی بهوجود میآورد. مثل کشورهای دمکراتیک غربی نیست که یک قرارداد عرفی باشد تا بتوانند بهراحتی آن را نقض کنند. در نظام جمهوری اسلامی، مردمسالاری یک وظیفه دینی است. مسئولان برای حفظ این خصوصیت، تعهد دینی دارند و پیش خدا باید جواب دهند.»
مقام معظم رهبری یکی از دستاوردها و افتخارات مهم انقلاب اسلامی را مردمسالاری دینی میداند که مایه افتخار مسلمانان است، زیرا نظام جمهوری اسلامی توانسته است در کشوری که هرگز (جز دورهای کوتاه در زمان نهضت ملی شدن نفت) طعم بروز و تجسم ارادههای مردمی را در طی تاریخش نچشیده بود، مردمسالاری، حضور مردم در انتخابات مختلف و حضور در عرصههای سیاسی و تصمیمگیری را تحقق بخشد. به همین دلیل، ایشان مردمسالاری و مشارکت موثر مردم در حاکمیت را هم جزء اصول و مبانی میداند و روی سازوکارها و روندهای مشارکت مردم بسیار حساس است، به گونهای که در سالهای اخیر یکی از مطالبات و تکیهکلامهای جدی ایشان مشارکت حداکثری مردم در انتخابات بوده است.
در واقع از این جهت، پاشنة آشیل نظام جمهوری اسلامی مردماند و ایشان به هیچ وجه متمایل به کاهش مشارکت مردم نبود و همواره بر روی برگزاری انتخابات در موعد مقرر قانونی اصرار داشته و دارد. همانطور که در قانون اساسی هم آمده است، روندهای مردمسالاری در جمهوری اسلامی تعطیلشدنی نیست و نباید از این اصل اساسی عدول کرد. ایشان، با اشاره به تبلیغات و تلاشهای دشمنان برای ایجاد اختلال در این امر، میفرماید: «دشمنان ما میخواهند اصلاً انتخابات برگزار نشود. چرا؟ برای اینکه بتوانند شاهدی بیاورند که در ایران مردمسالاری و دموکراسی نیست. وقتی ما انتخابات برگزار میکنیم، حربه آنها گم میشود. بنابراین اولین خواستههای آنها برگزار نشدن انتخابات است؛.. .» به همین دلیل، ایشان انتخابات را امری مهم و مظهر آزادی ملت ایران، آزادی فکر و گزینش، و در واقع استقلال هر انسانی میداند.
۴ــ راه و روش امام خمینی:
از دیدگاه مقام معظم رهبری، امام خمینی، به عنوان معمار نظام جمهوری اسلامی و بنیانگذار انقلاب، یکی از اصول تلقی میشود که با هویت و موجودیت نظام و انقلاب اسلامی پیوند خورده است. جدای از ابعاد مختلف شخصیت امام خمینی، یک بُعد از شخصیت ایشان «عبارت است از اصول و خطوط روشنی که او در این کشور، در این منطقه و در مقابل چشم همه مردم جهان آنها را بنیاد کرد؛ براساس آن یک نظام سیاسی و اجتماعی بهوجود آورد و امیدهای بزرگی را در دل مستضعفان عالم و امت اسلامی ایجاد نمود. شخصیت امام از اصول اساسی او جدا نیست. در حقیقت، هویت و اصول انقلاب ما خطوط برجسته شخصیت امام را هم تشکیل میدهد. هر چه راجع به انقلاب بگوییم، در واقع درباره امام سخن گفتهایم.»
به همین دلیل، ایشان سعادت کشور و حفظ هویت و استقلال آن، تحقق همه آرمانهای ملت ایران و اصول انقلاب اسلامی را در گرو ادامه راه امام خمینی میداند و یکی از مبانی اصولگرایی را اندیشه و سیره ایشان میشناسد: «امروز سعادت کشور ما در ادامه راه امام است. امروز همه آرمانهای به حقی که این ملت دارد، بهوسیله خط امام و راه امام تأمین میشود؛ این را من با محاسبه و دقت و با قرائن و شواهد عینی و ملموس عرض میکنم. این ملت، اگر امروز بخواهد در مقابل قدرتهای استکباریِ شکلگرفته... بایستد و هویت و استقلال خود را حفظ کند و بتواند با رأی و نظر خود، راه زندگیاش را انتخاب کند، هیچ راهی ندارد جز اینکه به خط امام و راه امام متمسک شود؛ هم تفکرات او را در مجرای زندگی و عمل و فکر قرار دهد و هم شیوه او را.»
علاوه بر این، مقام معظم رهبری روش و سیرة ایشان را هم تنها روش دنبال کردن اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی میداند و معتقد است که اهداف انقلاب اسلامی را «باید با همان روش امام دنبال کنیم؛ با صراحت، با تبیین کامل و با جرأت و جسارت لازم.» به تعبیر ایشان، «آنچه ما را در مقابل دشمنان نگه میدارد و استقلال و آزادی و هویت ما را حفظ میکند، این است. این ملت اگر بخواهد به آبادی کشور و به پیشرفت علم برسد و اگر بخواهد در قافله چالشهای گوناگون مادی دنیا ... پیشرفت کند، راهش این است که خط امام را دنبال کند، چون این خط، خط استقلال، بازگشت به هویت خود، استخراج گنجینههای پنهانِ درون سینه انسانها و بالفعل کردن این استعدادهاست.»
یکی از ابتکارات ارزشمند امام خمینی اعتماد و اعتقاد به نیروهای حزباللهی و مؤمن در سپردن کارها و امور کشور بود. مقام معظم رهبری هم با اقتدا به امام خمینی معتقد است: «هرجا ما پیشرفت برجستهای داشتهایم، به برکت نیروهای مؤمن، حزباللهی و معتقد به این راه بوده؛ والّا کسانی که به این خط و این راه معتقد نیستند،... در مقابل فشارهای معمولی زندگی عقبنشینی میکنند و سپس در مقابل تطمیع و جلوههای جذابِ ارائهشده از سوی دشمن، تسلیم میشوند، اما کسی که مؤمن است، تسلیم و خسته نمیشود. این، راه امام بزرگوار است. اگر بخواهیم کشور را آباد و آزاد کنیم، راهش این است که خط امام را دنبال کنیم.»
۵ــ اصولگرایی اصلاحطلبانه:
مقام معظم رهبری، علاوه بر تبیین اصول و مبانی مسلم نظام و انقلاب، تلاش کرد با هدایت و مدیریت گفتمان اصولگرایی، هم به آن جامعیت بخشد و همة آرمانها و اصول را در کنار هم و توأمان مطرح نماید و از یکجانبهنگری بکاهد و هم از انحراف اصولگرایی از آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی جلوگیری نماید و نیز از تقابل و تضاد آن با اصلاحطلبی درست و اصلاحطلبان درون حاکمیت ممانعت به عمل آورد و دو جناح اصلی کشور را ذیل آرمانهای انقلاب اسلامی، امام خمینی، قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی جمع و حفظ کند. به همین دلیل، در آستانة انتخابات ریاستجمهوری نهم، با غلط دانستن بحث تقابل اصولگرایی و اصلاحطلبی فرمود: نقطه مقابل اصولگرایی، اصلاحطلبی نیست، بلکه لاابالیگری و نداشتن اصول است و نقطه مقابل اصلاحطلبی هم اصولگرایی نیست، بلکه افساد است که در این میان، راه صحیح، اصولگرایی اصلاحطلبانه است.
ایشان در تبیین تعبیر «اصولگرایی اصلاحطلبانه» افزود: ما باید ضمن حفظ اصول، روشهایمان را روزبهروز اصلاح کنیم، این معنای اصلاحطلبی واقعی است، در حالیکه اصلاحطلبی از نظر امریکاییها یعنی مقابله با اسلام و نظام اسلامی.
«بنده دعوای اصلاحطلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیمبندی را غلط میدانم. ... بنده معتقد به اصولگرای اصلاحطلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روزبهروز و نوبهنو. ما باید روشها را اصلاح کنیم. ... حفظ اصول و اصلاح روشها، معنای اصلاحطلبی است. البته از نظر امریکاییها اصلاح یعنی ضدیت با نظام جمهوری اسلامی. ... ملت ایران اصلاح را براساس اصول خود انجام میدهد.»
مهمترین برهة تلاش مقام معظم رهبری برای تبیین درست و نهایی اصولگرایی، پس از برگزاری مرحله اول انتخابات ریاستجمهوری نهم و هویدا شدن نشانههای پیروزی کاندیدای اصولگرایان بود. ایشان، در تبیین اصول گفتمان انقلاب اسلامی، اداره ارکان مهم کشور با مدیریتِ تفکر اصولی اسلام (اصولگرایی) را از نعمتهای بزرگ پروردگار خواند و افزود: اصولگرایی نحله یا جریانی در مقابل دیگر جریانهای رایج سیاسی نیست و تقسیمبندی گروهها به اصولگرا و اصلاحطلب یا اسامی دیگر تقسیمبندی صحیحی نیست؛ چرا که هرکس و هر جریانی که به مبانی انقلاب علاقهمند و پایبند باشد هر نامی که داشته باشد، جزء اصولگرایان است. ایشان هشت شاخص مهم اصولگرایی و وظیفة دولت اصولگرا را به این صورت بیان کرد:
۱ــ ایمان، هویت اسلامی و انقلاب: دولت و دستگاههای مختلف فرهنگی، باید با نوآوری دینی و استخراج روشمند افکار و ایدههای جدید از گنجینه منابع اسلامی، پایههای ایمانی روشنبینانه، استوار و به دور از خرافه و سستاندیشی را در ذهن نسلهای جوان تقویت کنند و ایمان به «دین، انقلاب، نظام، مردم، استقلال کشور، وحدت ملی و آینده روشن» را در دل و ذهن مردم مستحکم سازند.
۲ــ عدالت: کم کردن فاصله طبقاتی، ایجاد فرصتهای برابر، تشویق درستکاری، مهار کردن متجاوزان به ثروتهای ملی، مبارزه واقعی با فساد و ویژهخواری، رواج عدالت در بدنه حاکمیت و عزل و نصبها و توجه به مناطق محروم از ابعاد عدالت مورد نظر مقام معظم رهبری است و ایشان اجرای عدالت را نیازمند قاطعیت و کنار گذاشتن تعارفات، ارتباط با مردم، سادهزیستی و مردمی بودن، و خودسازی و تهذیب نفس میداند.
۳ــ حفظ استقلال همهجانبه کشور: در این زمینه، ایشان معتقدند «هر جریان و تفکری که به دنبال رهایی از اختاپوس تحمیلشده فرهنگ غربی نیست و به استقلال سیاسی ــ اقتصادی کشور و ملت بیتوجه است جزء اصولگرایان محسوب نمیشود.»
۴ــ تقویت خودباوری و اعتماد به نفس در همه زمینهها: انقلاب اسلامی این اکسیر معجزه آسا را به ملت ایران هدیه کرد و در ادامة راه انقلاب نیز باید با خودباختگی مزمنی که دهها سال بر این ملت حاکم بوده است مبارزه کرد.
۵ــ جهاد علمی: ایجاد و تقویت نهضت تولید علم از ثمرات خودباوری انقلاب اسلامی است و مطالبة جدی رهبری این است که «باید با حرکت به سمت کارهای بزرگ و روی آوردن به عرصههای جدید بر ثروت علمی بشر بیفزاییم و جوان ایرانی، با تکیه بر استعداد و اعتماد به نفس، قادر است این کارهای بزرگ را انجام دهد؛ به شرط آنکه دولت زمینه مساعد را فراهم آورد.»
۶ــ تثبیت و تعمیم آزادی و آزاداندیشی: رهبر انقلاب اسلامی آزادی را از نعمات بزرگ الهی میداند و معتقد است آزاداندیشی از شعبههای اصلی آن است و بدون آزاداندیشی رشد علمی، فکری و فلسفی ممکن نیست. به همین دلیل، در حوزههای علمیه، دانشگاهها و محیطهای فرهنگی و مطبوعاتی نباید با کسانی که حرف تازهای مطرح میکنند با جنجال رفتار کرد، بلکه باید میدان را برای پرورش فکر و اندیشه باز گذاشت.
۷ــ اصلاحات: از دیدگاه مقام معظم رهبری، اصلاحات اصولگرایانه و اصولگرایی مصلحانه در هم تنیده و با اصلاحات امریکایی و رضاخانی کاملاً متفاوتاند. بر همین اساس، ایشان قانون اساسی را معیار اصلاحات، و اصلاحات را ضابطهمند و مبتنی بر ارزشها و معیارهای اسلامی و ایرانی میداند.
۸ــ شکوفایی اقتصادی کشور و رسیدگی به زندگی مردم: حمایت از سرمایهگذاری، مقابله با بیکاری، کارآفرینی و تولید، مبارزه جدی با قاچاق و فساد، ثبات و شفافیت و انسجام مقررات اقتصادی، بازاریابی جهانی، استفاده صحیح از نفت و توجه همزمان به برنامههای راهبردی کشور از جمله مسائلی است که به نظر ایشان باید به گونهای جدی به آنها توجه کرد.
ایشان، یک سال پس از تشکیل دولت اصولگرا، مجدداً شاخصههای اصولگرایی را تبیین و تعریف کرد و نقاط قوت و نیز کاستیها و نواقص دولت را در این چارچوب تذکر داد تا از انحراف گفتمان اصولگرایی جلوگیری کند. با این ابتکار مقام معظم رهبری، گروهها و جریانهای داخلی، به خصوص اصولگرایان، با حمایت از این تفسیر و قبول تعریف و تبیین ایشان از اصولگرایی، همان را مبنای تلاش و فعالیت سیاسی خود قرار دادند، به گونهای که بزرگترین ائتلاف انتخاباتی در انتخابات شوراها و خبرگان، ائتلاف اصولگرایان اصلاحطلب بود که در آن آرای شایان توجهی بهدست آورد که مؤید مقبولیت اجتماعی این گفتمان میباشد.
در پایان باید به این نکته توجه داشته باشیم که برای اینکه اصولگرا باشیم نیازی نیست که جایی، نام خود را ثبت کرده باشیم، نیازی نیست وابسته به حزب یا جناحی خاص باشیم، نیازی نیست شعار دهیم و نتوانیم آن شعارها را عملی سازیم. برای آنکه اصولگرا باشیم کافی است که به اصولی که رهبر معظم انقلاب اسلامی برای اصولگرایی برشمرده اند، ایمان داشته باشیم و به آن اصول عمل کنیم. آری همه ما ایرانیان می توانیم اصولگرا باشیم.
روح الله پورطالب
کارشناس ارشد علوم سیاسی و روابط بین الملل
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست