پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مطلب منتشر نشده ای از شهید صیاد شیرازی


مطلب منتشر نشده ای از شهید صیاد شیرازی

اواخر اسفند سال ۶۰ است طرح عملیات فتح المبین آماده شده و در اتاق جنگ هستیم و حالا می خواهیم زمان اجرا را تعیین نماییم بحث نقش نور ماه در عملیات مطرح می گردد كه تقویم نشان می دهد ۱۸ فروردین سال ۶۱ بهترین زمان اجراست

بیش از ۳ ماه روی طرح عملیاتی: «فتح المبین» برادارن ارتشی و سپاهی مأمور از قرارگاه كربلا (مركز عملیات مشترك ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) كاركرده بودند. چه بحث ها و تبادل نظرات جدی كه میان ارتشیان و پاسداران در نگرفته بود.

به خاطرم هست كه وقت چندین جلسه مباحثه فقط صرف این موضوع شده بود كه كارشناسان ارتش معتقد بودند عملیات را باید در دو مرحله (مرحله یكم پیش روی از پل نادری دزفول و حمله به ارتفاعات سایت رادار و مرحله دوم در صورت موفقیت مرحله یكم ادامه پیشروی به طرف تنگ عین خوش در شمال، تنگ رقابیه در جنوب و تنگ برقازه در مركز) انجام داد و برادران سپاه می گفتند عملیات باید در یك مرحله از ۴ محور پل نادری دزفول، ارتفاعات سایت رادار، تنگ رقابیه و تنگ عین خوش انجام گیرد. بالاخره با وساطت اینجانب ارتشیان متقاعد شدند نظر برادران سپاه پیاده شود. اما وقتی خدا می خواهد طرح خودش پیاده می شود كه نه نظر ارتش و نه نظر سپاهی است. چگونه؟ ماجرا از این قرار است:

اواخر اسفند سال ۶۰ است طرح عملیات فتح المبین آماده شده و در اتاق جنگ هستیم و حالا می خواهیم زمان اجرا را تعیین نماییم بحث نقش نور ماه در عملیات مطرح می گردد كه تقویم نشان می دهد ۱۸ فروردین سال ۶۱ بهترین زمان اجراست.

ناگهان از جبهه غرب كرخه صالح مشطط كه فقط سرپلی داشتیم و همه تداركات نیروهای ما از طریق تنها پل ارتباطی شناور بسیار ساده (بشكه های ۲۲۰ لیتری را به هم جوش داده بودند) انجام می گرفت خبر رسید كه دشمن رزمندگان اسلام (لشكر ۷۷ از ارتش و تیپ فجر از سپاه) را بشدت زیر آتش گرفته و خیال پیشروی دارد.

مشكل اساسی دیگر ما كمبود مهمات توپخانه بود كه ما در نبرد هم آتش دشمن را با آتش بیشتر پاسخ دهیم. خطر آن می رفت اگر وضع بدین منوال بگذرد رزمندگان ما را به رودخانه بریزند. تا آمدیم چاره ای كنیم، خبر رسید كه دشمن در محور تنگ رقابیه كه تیپ ۵۵ هوابرد از ارتش و تیپ ۸ نجف اشرف از سپاه حضور داشتند پیشروی كرده و ۲ كیلومتر جلو آمده است.

خدایا چه كنیم. دیگر برادران ارتشی و سپاهی ما در اتاق جنگ موضوع طرح عملیات خود را فراموش كردند و در وحشت افتادند كه چگونه وضع موجود را حفظ كنند. خیلی بحث شد و نتیجه ای گرفته نشد در نهایت پیشنهاد همه این بود كه به سرعت موضوع را به فرماندهی معظم كل قوا (حضرت امام ره) منتقل كنیم و از ایشان كسب تكلیف نماییم. به طور روشن ۲سؤال در محضر ایشان مطرح گردد:

۱) آیا با این كه طرح عملیات، حمله از ۴ محور تعیین شده بود و هم اكنون ۲ محور آن را دشمن خنثی كرده و دو محور دیگر نیز از دید كارشناسان ارتشی و سپاهی عملیات منطقی به نظر نمی رسد، همچنان طرح به اجرا درآید؟

۲) امام استخاره نمایند كه عملیات بشود یا نشود؟

برای اجرای این مأموریت یا باید اینجانب و یا برادرگرامیم سردار سرلشكر پاسدار رضایی اقدام می كردیم. بررسی شد منطقی بود كه اینجانب در جبهه بمانم و وضعیت را كنترل نمایم و سردار رضایی به تهران بروند و مأموریت را انجام دهند.

متوجه شدیم كه اگر این مأموریت بخواهد با ماشین انجام گیرد بیش از ۲۵ ساعت به طول خواهد انجامید با هواپیمای مسافربری نیز امنیت نداشت. تقدیر الهی همچنان داشت حاكمیت خود را بر صحنه حساس جبهه نمایان می ساخت، سرهنگ ۲ خلبان ارتشی به نام حق شناس كه بعد ها به فیض شهادت رسید (رحمت الله علیه) در گوشه اتاق جنگ به صحبت های ما گوش می داد وارد بحث شد و پرسید! آیا شما مشكل حمل و نقل سریع تا تهران را دارید؟»

پاسخ داده شده كه همینطور است. این افسر جوان شجاع پیشنهاد كرد كه چون استاد خلبان هواپیمای جنگنده (اف-۵) است، می تواند یكنفر را بجای كمك خلبان در كابین خود سوار كرده، ظرف ۲۰ دقیقه به تهران ببرد و ۲۰ دقیقه بازگرداند. ولی اظهار داشت كه این اقدام یك ریسك است، مسئولیتش را ما باید بپذیریم.

سردار رضایی اعلام داشت كه آمادگی دارد سوار هواپیمای اف-۵ شود. (سوار شدن یك نفر انسان عادی در یك هواپیما شكاری تقریباً با سرعت معادل صوت خطرات جدی دارد كه بایستی آن را از زبان كارشناسان شنید و از موضوع بحث ما خارج است) در ظرف كمتر از ۲‎/۵ ساعت این مأموریت انجام گرفت. سردار رضایی با چهره ای گشاده وارد قرارگاه كربلا شد. همه چشم انتظار رهنمودهای فرمانده عظیم الشأن خود حضرت امام(ره) بودیم.

بلافاصله جلسه قرارگاه تشكیل شد و از سردار رضایی پرسیده شد امام(ره) چه فرمودند. ایشان جلسه كمتر از ۱۵ دقیقه ای خود را با امام به این شرح بیان كردند. وقتی گزارش وضعیت نگران كننده جبهه برای ایشان تعریف شد با چهره ای جدی فرمودند چرا شما عملیات نمی كنید؟... اشاره شده كه طرح عملیاتی ما با حملاتی كه دشمن كرده ناقص شده، فرمودند و تأكید كردند كه شما باید هر چه زودتر عملیات كنید و به دشمن فرصت ندهید. سؤال بعدی در محضرشان مطرح شد كه رزمندگان تقاضا دارند شما استخاره فرمایید امام راحل فرمودند «استخاره لازم نیست لیكن اگر می خواهید قلبتان قوت گیرد قرآن را بطلب خیر باز كنید.»

در حالی كه طرح جدیدی به ما معرفی نشده بود، ولی همه فرماندهان بدون استثنا روحیه عملیات پیدا كرده بودند. قرآن باز شد بطلب خیر ولی وقتی كه خدای متعال اراده می كند كه مجاهدین راهش را قوت قلب دهد می دانید چه سوره ای آمد؟

«سوره فتح» آری این سوره در جمع فرماندهان و عناصر قرارگاه كربلا تلاوت شد و حالی پیدا كردیم. خدا می داند كه هیچ گاه به اندازه آن لحظه از این آیات سوره شریفه نفهمیده ام. آیه به آیه تلاوت می شد و فضای قرارگاه عطرآگین می شد و فرماندهان و عناصر قرارگاه كربلا اشك شوق می ریختند و تمام وجودمان قوت شده بود هیچ كس نبود بگوید شما كه برای یك مرحله ای یا دو مرحله ای بودن طرح عملیات آنقدر مباحثه كردید چه شد كه تن به طرحی دادید كه هیچ گونه بحثی در آن نشده است.

همه سریعاً به مواضع خود رفتند و عملیات همان شب (ساعت ۱۰‎/۵ شب دوم فروردین ماه سال ۶۱ یعنی درست ۱۱ سال پیش با رمز «بسم الله القاسم الجبارین- یازهرا(س)» آغاز گردید كه در همان ساعت اولیه مواضع دشمن در سه راهی دهلران از یك طرف و تنگ عین خوش از طرف دیگر توسط رزمندگان مخلص خدا سقوط كرد.

عملیات آنقدر ضربتی انجام شد كه دشمن واقعاً غافلگیر شد و این در حالی بود كه از نظر تاكتیكی مشاورین متخصص ما هنوز چیزی نمی فهمیدند كه بعد از آن چگونه میان دو محور پیشروی (سه راهی دهلران و عین خوش) كه بیش از ۵۰ كیلومتر راه بود الحاق نمایند. مرحله دوم عملیات مقوله دیگری است كه در آن آثار عینی از امدادهای الهی مشاهده گردید و بیشتر از پیش به اهمیت مقام و منزلت بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه(س) در نزد خدای متعال آگه گشتیم و به عزت این بی بی چگونه از مهلكه ای بزرگ نجات یافتیم و در عوض دشمن چگونه به محاصره رزمندگان اسلام افتاد و چگونه بیش از ۷ هزار نفر اسیر فقط در ارتفاعات رادار از دشمن گرفتیم و چگونه فرار دشمن را به صورت لشكری از محور جنانه به فكه دیدیم و بالاخره در یك جمله بگویم چگونه خداوند متعال عملیات می كرد و ما تماشا می كردیم.

در عملیات فتح المبین، بیش از ۲۰۰۰ كیلومتر مربع از خاك اسلامی، آزاد شد و بیش از ۱۵۵۰۰ نفر از دشمن اسیر گرفتیم و صدها تانك، نفربر، غنائم جنگی نصیب جبهه حق شد و زمینه ای شد برای قوت قلب بیشتر و نشاط بیشتر رزمندگان اسلام و كسب آمادگی برای اجرای عملیات بیت المقدس (آزادی خرمشهر).

ولی مهمترین نتیجه از زبان فرمانده ای كه در دانشكده های مختلف نظامی تحصیل كرده و دوره های متنوع تخصصی دیده، این است: «در این نبرد، برایم یقین شد كه خدای متعال چقدر راست می گوید و وعده اش به صورت عینی تحقق یافت. والذین جاهدوا. در این نبرد دانستیم كه جایگاه قرآن كریم در زندگی ما چقدر عظمت دارد و علم و معرفت به كتاب آسمانی ما حال و روح خاصی می خواهد و قوت گرفتن از كلام آسمانی زمینه ای می خواهد. در این نبرد، پی بردیم كه ائمه معصومین(ع) بویژه بی بی فاطمه زهرا(س) چه جایگاه رفیع برای شفاعت پیروان خود دارند و بالاخره پیروی از ولایت كه بزرگترین نعمتی است كه خدای متعال به ما ارزانی داشته است چگونه ما را به مقصد می رساند. و این ها رمز پیروزی ما در نبرد با دشمنان بود.

والسلام علیكم و رحمت الله و بركاته

من الله التوفیق

سرباز كوچك اسلام سرتیپ علی صیاد شیرازی

(دوم فروردین ماه سال ۷۲ هـ .ش)