دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

به کام ایران


به کام ایران

تقابل ایران و عربستان در انقلاب بحرین و آینده منطقه از نگاه مؤسسه STRATFOR

در جریان انقلاب‌های کشورهای عربی، اوضاع لیبی به دلیل درگیری با یک جنگ داخلی و تأثیر گذاری ویژه آن بر بازار نفت دنیا، بیشترین توجه را در جامعه بین‌الملل به خود معطوف کرده است.

اما به نظر می‌رسد تظاهرات مردمی بحرین از نظر پیامدهای آن برای منطقه و به طور بالقوه جهان از اهمیت بیشتری برخوردار باشد.

اهمیت این موضوع از آن جهت است که تصمیم آمریکا برای خروج کامل از عراق، خلائی در این کشور به وجود می‌آورد و ایران پیش از این تصریح کرده‌ است که این خلاء را با نفوذ خود پُر خواهد کرد. ایران منفعت استراتژیک و چالش‌ انگیزتر دیگری نیز دارد که از قدیم به دنبال آن بوده است. این هدف را می‌توان داشتن قدرت تسلط در خلیج فارس دانست که برای تهران، هم منطقی است و هم دست یافتنی. ایران بزرگترین و از نظر ایدئولوژیکی سرسپرده‌ترین ارتش را در میان کشورهای خلیج فارس در اختیار دارد. بر خلاف ایران، ارتش‌های‌ کشورهای حاشیه خلیج فارس، علیرغم پیشرفتگی تکنولوژیکی ظاهری، بیشتر زرهی هستند. ایران، علاوه بر برخورداری از پُرقدرت‌ترین ارتش منطقه خلیج فارس، ۷۵ میلیون نفر جمعیت دارد که از مجموع جمعیت دیگر کشورهای خلیج فارس بیشتر است.

قدرت‌های خارجی طی سال‌ها و از زمان سقوط امپراطوری عثمانی تلاش کرده‌اند از افزایش نفوذ ایران در منطقه جلوگیری کنند. در این راستا، ابتدا بریتانیا و سپس آمریکا سعی کرده‌اند از طریق حمایت بی‌وقفه از کشورهای عربی به این هدف دست یابند. از طرف دیگر، منافع این قدرت‌ها - حتی در مواقعی که برخی از آنها به ایران نزدیک شده‌اند - در ایجاد تفرقه در منطقه و سد کردن راه نفوذ این کشور بوده است.

آنچه مسلّم است، با خروج نیروهای آمریکایی از عراق، این استراتژی از بین خواهد رفت و ایران به عنوان قوی‌ترین نیروی نظامی منطقه باقی می‌ماند؛ صرف نظر از این که این کشور به دنبال سلاح هسته‌ای است یا خیر! در واقع، موضوع هسته‌ای ایران، اذهان را از مسأله اساسی‌تری که همان توازن منطقه‌ای پس از خروج آمریکا است منحرف کرده است. با تمرکز بر مسأله هسته‌ای، موضوعاتی از این دست به حاشیه رفته‌اند و تا حد زیادی نادیده گرفته شده‌اند.

از طرف دیگر، احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران منتفی است. حداقل چندین ماه طول خواهد کشید تا آمریکا نیروهای خود را علیه ایران وارد صحنه کند. به علاوه، چنین حمله‌ای به اراده و تمایلی سیاسی در محافل داخلی آمریکا نیاز دارد که در سال‌های آتی به هیچ وجه در این کشور به وجود نخواهد آمد.

ایران هم قصد ندارد موازنه قدرت را در منطقه از طریق بکار گیری آشکار نیروهای نظامی تغییر دهد. با توجه به تغییراتی که در منطقه در حال شکل گیری است، ایران می‌تواند با حمایت از نیروهای طرفدار خود که دیگر ترسی از حکومت‌هایشان ندارند، آنها را با خود همراه کند.

● بحرین، نقطه تقابل

بحرین را می‌توان نمونه کاملی از گروه‌های سیاسی همراه برای ایران دانست. بر خلاف لیبی که اثرات جنگ آن داخلی است، حوادث بحرین به روشنی با منافع عربستان، ایران و آمریکا در رابطه‌اند. به طور کلی، وقایع خلیج فارس کاملاً متفاوت از حوادثی هستند که در آفریقای شمالی با عواقب گسترده‌تری رخ داده‌اند. بحرین کانون مجادله ایران و عربستان بر سر کنترل حاشیه غربی خلیج فارس است.

بحرین جزیره‌ای در سواحل عربستان سعودی است که از طریق یک گذرگاه با این کشور ارتباط پیدا می‌کند. بر خلاف عربستان، بحرین تولید کننده بزرگ نفت نیست، اما مرکز بانکی مهمی به شمار می‌رود. این کشور همچنین مقر ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا است و روابط نزدیکی با ایالات متحد دارد. اکثریت مردم این کشور شیعه هستند، اما دولت آن سنّی و به شدت وابسته به عربستان است. شیعیان بحرین بر خلاف دیگر کشورهای منطقه از نظر اقتصادی روزگار خوبی را نداشته و مدت‌ها بین حکومت و مردم تنش وجود داشته است.

سقوط حکومت بحرین به دست جنبش شیعه، به صورت بالقوه شیعیان عربستان را که عمدتاً در منطقه نفت‌ خیز شمال شرق این کشور و نزدیک بحرین زندگی می‌کنند تشجیع می‌کند. همچنین این اتفاق، آرایش نظامی آمریکا را در منطقه تضعیف کرده و قدرت ایران را به نمایش خواهد گذارد.

● جایگاه پُرقدرت ایران

پس از خروج آمریکا از عراق، عربستان اصلی‌ترین حامی سنّی‌های این کشور خواهد بود و در صورتی که این اتفاق نیفتد راه نفوذ ایران در عراق آسان‌تر خواهد شد. بنابراین برای این که توازن قدرت به سمت ایران نباشد، سه گزینه وجود دارد: اول این که ترکیه به صورت گسترده وارد عرصه قدرت شود؛ امری که دولت این کشور تمایل چندانی به آن ندارد. دوم این که آمریکا موضع خود را تغییر دهد و برای حمایت از رژیم‌های متزلزل منطقه، تعداد نیروهای نظامی خود را افزایش دهد که این راه هم با توجه به عدم تمایل سیاسی در محافل داخلی آمریکا منتفی است. گزینه سوم آن است که آمریکا واقعیت تغییر موازنه قدرت را در منطقه بپذیرد.

بنابراین با خروج نیروهای آمریکا، ایران تنها قدرت خارجی با بیشترین نفوذ در عراق خواهد بود و در موقعیتی قرار می‌گیرد که منافع خود را با قاطعیت بیشتری دنبال خواهد کرد. این منافع عبارت‌اند از بیرون راندن قدرت‌های خارجی از منطقه به منظور به حداکثر رساندن قدرت خود، متقاعد کردن عربستان و دیگر کشورهای منطقه به این که با این کشور به توافق برسند و در نهایت تعریف مجدد اقتصادهای نفتی خلیج فارس به نفع ایران، شامل مشارکت در پروژه‌های نفتی کشورهای خلیج فارس و سرمایه گذاری‌های منطقه‌ای در توسعه انرژی این کشور.

این مسأله همراه با تغییر حکومت‌های منطقه و بی‌ثباتی در مرزهای عربستان، رژیم سعودی را دچار درد سر خواهد کرد و آن را به سوی مذاکرات و توافق‌هایی با ایران سوق خواهد داد که چندان تمایلی به آنها ندارد. همچنین موقعیت حضور آمریکا در خلیج فارس به شدت متزلزل خواهد شد و این امر، شرایط دخالت آمریکا را در منطقه سخت خواهد کرد.

مشکل آمریکا این است که عراق را در حالی ترک می‌کند که نتوانسته دولتی قوی و طرفدار خود در این کشور منصوب کند. بی‌ثباتی در خلیج فارس، استراتژی کم‌ریسکی را به ایران اعطا می‌کند که اگر مؤثر واقع شود، می‌تواند موازنه قدرت را در کل منطقه بر هم بزند.