سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

سلام بدقولی, خداحافظ اعتماد


سلام بدقولی, خداحافظ اعتماد

رفتارشناسی بعضی از ما آدم ها

«ای وای به جان خودم یادم رفت، قول می‌دم فردا سر ساعت اون کارو انجام بدم، ببخشید باز هم دیر رسیدم، اما تقصیر من نیست، خیابونا شلوغه، امان از این اتوبوس‌ها که همیشه دیر می‌رسن و من رو شرمنده می‌کنن، قول می‌دم از فردا سر ساعت برسم، دیدی! یادم رفت بهت زنگ بزنم» و هزاران جمله دیگر که ثابت می‌کند گوینده آنها آدم خوش قولی نیست.

همه ما آدم‌های بدقول زیادی را در زندگی‌مان دیده‌ایم، ‌بعضی از ما خودمان آدم‌های بدقولی هستیم و بعضی‌هامان مجبوریم همیشه آدم‌های بدقول را تحمل کنیم. آدمی که وفای به عهد در قاموس اخلاقی‌اش نیست، کسی که هیچ‌گاه بر سر حرف و وعده‌اش نمی‌ایستد، آنی که به قول خودش، همیشه دیگران را سر کار می‌گذارد و پس از بدقولی، نشانه‌ای از پشیمانی در چهره‌اش دیده نمی‌شود. ممکن است هر آدمی با هر طبقه اجتماعی باشد، اما او هر که باشد اهمیت زیادی ندارد، چون مهم، خصلت آزاردهنده‌اش درپایبند نبودن به وعده‌هایش است.

کسی که بدقولی می‌کند، معمولا با مرور زمان، اعتبارش را در میان اطرافیان از دست می‌دهد و دیگر کسی برای حرف‌ها و قول‌هایش ارزشی قائل نیست. چنین فردی اگر از قضاوت دیگران نسبت به خودش ناراحت و رنجیده نشود تصمیمی برای اصلاح رفتارش نمی‌گیرد و از وضعیتش نیز گلایه نمی‌کند، اما کسانی که مجبورند با چنین فردی زندگی کنند و کارهای روزمره‌شان به نوعی با او گره خورده است، بویژه اگر خودشان پایبند به وعده‌هایشان باشند، آزرده می‌شوند.

حالا اگر چنین فرد بدقولی، شریک زندگی آدمی خوش قول باشد، مشکلات چند برابر می‌شود، چون اساس زندگی زناشویی بر پایبندی به عهد و پیمان است.

● مردم می‌گویند...

ولی انگار بیشتر مردم زخم‌خورده بدقولی هستند؛ هرچند که بسیاری از این افراد، خود در مراوداتشان زهر بدقولی را به دیگران می‌چشانند. رضا مردی ۵۰ ساله است که با اطمینان می‌گوید هیچگاه در زندگی‌اش بدقول نکرده و هر وقت با کسی قراری گذاشته، زودتر از موعد به عهدش وفا کرده است، اما همیشه آدم‌های بدقولی به او فشارهای عصبی وارد کرده‌اند. او می‌گوید: بدقول کردن یک نوع دروغ است و تکرار آن، موجب تاثیر منفی بر روابط فرد با دیگران می‌شود.

مهران هم خودش را آدم خوش‌قولی می‌داند و می‌گوید: بیشتر اوقات افراد بی‌نظم و بی‌خیال به خاطر این‌که برای کارهایشان برنامه‌ای ندارند، به وعدهایشان عمل نمی‌کنند که این مساله هم موجب آزار دیگران و هم از دست دادن جایگاه اجتماعی فرد می‌شود.

اما مریم، دانشجوی مقطع کارشناسی‌ارشد می‌گوید که در گذشته او نیز آدم بدقولی بوده، ولی پس از لمس این موضوع که وجهه مثبتش در حال از دست رفتن است، عزمش را برای تغییر رفتارش جزم کرده و حالا همه او را به خوش‌قولی می‌شناسند.

این گفته‌ها نشان می‌دهد که پایبند نبودن بر عهد و پیمان تا چه اندازه می‌تواند موجب آزار دیگران شود و شان و منزلت فرد بدقول را خدشه‌دار کند.

البته روانشناسان با صحه گذاردن بر این پیامدها، عواقب بدقولی را از زوایای دیگر نیز بررسی می‌کنند. علم روان‌شناسی، بدقولی را از عوامل ایجاد مشکل در روابط اجتماعی می‌داند؛ تا آنجا که تکرار آن را سبب تبدیل مشکل به معضل معرفی کند.

براساس یافته‌های این علم، بدقولی زنگ خطری برای سلامت نسل آینده و مسبب قطع ارتباط با دوستان، عاملی برای ایجاد کینه، کاهش عزت نفس و ایجاد تنش میان افراد است؛ پدیده‌ای که کمتر کسی به عواقب ناگوار آن فکر می‌کند. به همین جهت است که گفته می‌شود بی‌اعتنایی نسبت به وفای به عهد، خصلتی است که به احتمال زیاد، در خانواده به فرد منتقل می‌شود و تا وضعیت فرهنگی و خانوادگی فرد اصلاح نشود؛ امید زیادی به تغییر رفتار نیست؛ هر چند انسان اگر بخواهد می‌تواند در هر سن و جایگاهی، رفتارش را تغییر دهد.

مهسا رادپی، مشاور خانواده در گفتگو با «جام‌جم» با جمع‌بندی این موضوعات می‌گوید: متاسفانه مدت‌هاست که بدقولی کردن و پایبند نبودن به قول و قرارها جزئی از فرهنگ مردم شده است؛ به طوری که دیگر برخورد با یک فرد خوش قول مایه تعجب افراد می‌شود.

او ادامه می‌دهد: فردی که بدقولی می‌کند، مسلما آدم بی‌برنامه‌ای است و به خاطر این که نظمی در کارهایش ندارد، همواره وقت را از دست می‌دهد. ضمن این که به خاطر تکرار خلف وعده‌هایش، این وضعیت برایش عادی شده و دیگر نسبت به وقوع آن، احساس ناراحتی نمی‌کند. این در حالی است که آدم‌هایی که به وفای به عهد بهایی نمی‌دهند، باید بدانند که وجهه افراد، چیزی بسیار بااهمیت است؛ چرا که اگر دیگران انگ بدقولی را به کسی بچسبانند؛ خلاصی از آن و پاک کردن ذهنیت‌ها و نوع قضاوت‌ها، کاری بسیار دشوار است.

براساس یافته‌های علمروانشناسی،بدقولی زنگ خطری برای سلامت نسل آینده و مسبب قطع ارتباط با دوستان، عاملی برای ایجاد کینه، کاهش عزت نفس و ایجاد تنش میان افراد استاین مشاور خانواده توضیح می‌دهد: اگر فردی در طول دوران زندگی‌اش آموخته باشد که قول دادن به دیگران که البته انجام آن حتما باید در توان فرد باشد نیز همانند یک سند رسمی، دارای اعتبار است و به محض قول دادن، مسوولیتی را بر دوش فرد قرار می‌دهد؛ بی‌گمان نسبت به پایبندی به گفته‌هایش حساسیت به خرج می‌دهد. ضمن آن که افراد خوش‌قول آدم‌هایی هستند که برای خود و حرف‌هایشان احترام زیادی قائلند و حاضر نمی‌شوند که اعتبار خود را با بهایی اندک از دست بدهند. رادپی در ادامه به نقش آموزش در خانواده‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: برای این که فردی به یک انسان خوش‌قول تبدیل شود این مساله را باید از کودکی بیاموزد. یعنی کسی که در خانواده‌ای متولد می‌شود که هیچ‌کس در آن بر سر حرف‌هایش نمی‌ایستد و از معطل کردن دیگران، ابایی ندارد؛ به احتمال فراوان او نیز به این سمت کشیده می‌شود. در واقع وقتی پدر و مادرها به فرزند خود قولی حتی کوچک می‌دهند، ولی با شیوه‌های مختلف سعی در طفره رفتن از عملی کردن وعده‌شان دارند و می‌خواهند ذهن کودک را منحرف کنند؛ آن وقت این کودک نیز می‌آموزد که او هم می‌تواند همین کارها را تکرار کند. البته این روند، زمانی متوقف می‌شود که فرد در فرآیند رشد خود، تصمیم به تغییر رفتار بگیرد.

● اگر باور دینی داریم باید...

اگر ما از آن دسته افرادی هستیم که بحث‌های روان‌شناسی را باور نداریم و نتایج بررسی‌های این علم را برای خود لازم‌الاجرا نمی‌دانیم، بد نیست بدانیم وفای به عهد و لزوم خوش‌قول بودن از تاکیدات همه ادیان الهی است. پس اگر توصیه‌های دینی را باور داریم، باید این را بدانیم که خداوند در قرآن، خود را «باوفاترین» می‌داند یعنی خداوندی که هرگز در وعده‌هایش پیمان‌شکنی نمی‌کند.

این در حالی است که در باورهای دینی ما، وفای به عهد از شروط ایمان برشمرده شده و از اموری به حساب آمده که به هر مسلمان و کافری تکلیف شده است. از آموزه‌های اسلامی چنین برمی‌آید که احترام به پیمان و لزوم عمل به آن، ریشه فطری دارد؛ یعنی هر انسانی لزوم عمل به پیمان را نخست نزد فطرت و سرشت انسانی‌اش می‌آموزد و از آن الهام می‌گیرد؛ به گونه‌ای که کودکان در سال‌های ابتدایی زندگی‌شان از هرگونه پیمان‌شکنی که بیشتر از سوی پدران و مادرانشان صورت می‌گیرد، ناراحت شده و به زبان خود، آن را نکوهش می‌کنند.

مفسران اسلام معتقدند، به خاطر فطری بودن وفای به عهد، نقض عهد و پیمان‌شکنی از رذایل اخلاقی است؛ همان گونه که خداوند در قرآن دستور می‌دهد تا به عهد و پیمان خود پیوسته وفادار باشیم و بدانیم که همواره در برابر او مسوولیم.

این گفته‌ها نشان می‌دهد که از دیدگاه ادیان ما انسان‌ها تنها در برابر پیمان‌های رسمی مسوول نیستیم؛ چراکه در وفا به وعده‌هایی که تنها اخلاق پشتوانه‌ آنهاست نیز مسوولیت داریم.

این در حالی است که گروهی از مردم فقط برای پیمان‌هایی که روی کاغذ ثبت می‌شود، اهمیت قائلند و به وعده‌های اخلاقی‌شان احترام زیادی نمی‌گذارند.

در واقع به باور این دسته از افراد، وعده کردن و بی‌اعتنایی به عمل کردن به آن جرم و گناه نیست، چراکه آنها همواره برای بدقولی‌هایشان توجیهاتی دارند و معتقدند مشغله زیاد، آنان را به ورطه بدقولی کشانده است.

اما اگر تک‌تک ما باور داشته باشیم که سلب اعتماد عمومی و از دست رفتن حرمت افراد فقط گوشه‌ای از پیامدهای بدقولی کردن است و اگر از این گفته امام معصوم که می‌گوید «بر دوستی کسی که به عهد و پیمان خود وفا نمی‌کند، اعتماد مکن» نگران می‌شویم باید تصمیمی جدی بگیریم و از همین حالا برای تغییر رفتار نادرستمان تلاش کنیم.

مریم خباز