سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
جان بخشی به سنگ ها
![جان بخشی به سنگ ها](/web/imgs/16/145/w8jhx1.jpeg)
"آرش" یک نمایش عروسکی سخت به حساب میآید زیرا در جانبخشی به سنگها به نتیجه رسیده است. سنگ عنصر سخت و غیرمنطقی به شمار میآید و از سوی دیگر هنر(نمایش عروسکی) کاملاً منعطف قلمداد میشود.
بنابراین انتخاب ماده اصلی سنگ برای اجرای یک متن نمایشی(عروسکی) خود یک هنر غیرقابل پیشبینی به شمار میآید. سنگ و عروسک چندان سنخیتی با هم ندارند و فهیمه میرزاحسینی از یکی شدن این دو در صحنه شگفتی میآفریند. خلاقیت هنری نیز در همین یافتنها و مکاشفات معنا مییابد وگرنه هیچ چیزی نمیتوانست جالب به نظر آید. همین که بتوانی از هر عنصری در طبیعت کاربرد غیرمعمولش را ممکن سازی خود کاری است کارستان.
البته در نمایش"آرش" علاوه بر سنگ، خاک و پارچه نیز کاربرد پیدا کردهاند تا دکور، لباس و عروسکها تجلی یابند. فهیمه میرزاحسینی از تلفیق دو شیوه بونراکو و میلهای سعی بر آن دارد که به عروسکهایش در یک فضای اسطورهای زندگی بدهد. موسیقی، آوا و صداسازی نیز در القائات بصری، شنیداری و فضاسازانه حضور پررنگی دارند. بنابراین عوامل چندگانهای دست در دست هم دادهاند تا از مجموعهای از جمادات و اشیاء غیرجاندار، یک فضای پویا و حیاتی بسازند. البته این فضا با جنگ و ویرانگری تورانیان و در جلوهگری یک هیولا و پرواز کرکس(لاشخور) آغاز میشود. "آرش" هم تیپ و شمایلش با سنگ(صورت) و پارچه(بدن) تداعی میشود. گروه عروسکگردانان نیز سعی بر آن دارند تا با حذف حضور فیزیکی خود با پوشیدن جامه سیاه، تمام القائات ممکن را از طریق حرکت به بدن عروسک و صداسازی و در عین حال بهرهمندی بهینه از موسیقی به اضافه روایت"آرش" کمانگیر برای تماشاگر ساده و قابل درک کنند.
"آرش" اسطورهای در این فضا که کوچک و ماکتی نیز به نظر میرسید، باید برای تماشاگر قابل فهم میشد. منظور القای کارکرد اسطورهای این شخصیت است که در دل یک موقعیت چه وظیفه مهم و خطیری را بر دوش میکشد. خود این حال و هوای اساطیری در هر زمان و مکانی کارکردی کاربردی دارد و انسان را نسبت به وظایف درونی خود آگاه میکند. اگر جنگ و خونریزی زشت جلوه میکند، دفاع و مقاومت در برابر تجاوز بیگانگان یک وظیفه درونی به شمار میآید که اگر انسانی نتواند در انجام آن بکوشد، باعث سرافکندگی و شکست خود و دیگران(هم سلکان و هم وطنان) خواهد شد. در این جا"آرش" هم برخلاف دانستگی درونی خود، از عهده یک کار سخت و ناممکن برمیآید. او نمیپندارد که بتواند تیر سنگی و سنگین را تا به اندازهای قابل اعتنا پرتاب کند که باعث عقبنشینی و سرافکندگی تورانیان شود. همین ناممکن را ممکن ساختن شگفتیساز است و"آرش" جلوه خاص و قهرمانانهای مییابد که به سادگی از ذهن پاک نمیشود.
فهیمه میرزاحسینی در یک سطح مستطیل شکل، بر آن است تا با خاک و سنگ فضای شهر، روستا و طبیعت را جلوهگر سازد. این فضا باید در ابتدا از جنگ ضربه خورده باشد و بعد توسط کار بزرگ "آرش" به فضای شاداب و پرانرژی تبدیل شود. خاک و سنگ از عناصر طبیعت به شمار میآیند و میتوانند القاگر زمین و دنیا باشند. چهرههای سنگی، پرندگان و حیوانات اهلی که از سنگ هستند، کمک میکنند تا فضایی یک دست و مرتبط با هم متجلی شود. حتی هیولا و پرندگان لاشهخوار نیز با سنگ تداعی میشوند تا تز و آنتیتز هم جنس باشند و سنتز که زندگی و تولد دوباره به شمار میآید، از همین جنس سنگ باشد. بنابراین سنگ بعد مادی و باطنی را در برمیگیرد تا از رویارویی خیر و شر یک زندگی پر فراز و نشیب به وقوع پیوندد.
اسطوره"آرش" نقش اساسی خود را در نمایش عروسکی"آرش" ایفا میکند و دراماتورژی فقط در تبدیل این اسطوره به یک نمایش عروسکی به وقوع میپیوندد و از آن کارکرد اسطورهای خود فاصله نمیگیرد، بنابراین نگرش نوینی در اثر اتفاق نمیافتد و فقط این اتفاق تازه در شیوه بیانی کار است که خود جای بسی تامل و تعمق دارد.
ابتدا به ساکن نیز از این حرکت پویا و موثر فهیمه میرزاحسینی به عنوان یک حرکت خلاقه هنری یاد شد. یعنی نیروی مثبتی در کار عروسکی تزریق شده و همین خود یک عامل مهم و اساسی برای ارتباط گرفتن با کار میشود. اما در وجه تبدیل اسطوره هنوز جای کار وجود دارد. یعنی هنوز هم میتوان در متن دست کاری کرد. اگر روایتها و صدای راوی حذف شود، آیا همچنان درام از طریق حرکت عروسکها قابل درک و فهم است؟! مطمئناً پاسخ منفی است. این نکتهای است که اکثر هنرمندان تئاتر عروسکی کمتر به آن توجه میکنند و این اتکای آنان به روایت است و البته این روایتگری در محدوده همان قصههای کهن، افسانهها و بهرهمندی از اسطورهها به وقوع میپیوندد. نهایت این که زبان کار امروزیتر میشود و فعالیتی بیش از این برای تبدیل شدن روایتها و روایتگریها به درام صورت نمیگیرد. در صورتی که نمایش عروسکی نیز تعریف اساسی خود را در مواجه با درام پیدا میکند. یعنی تئاتر عروسکی همان تئاتر است با این تفاوت که عروسکها جایگزین آدمها(بازیگران) شدهاند. مابقی فعل و انفعالات و عناصر و فراز و نشیبها یکی است. بنابراین قصور از درام شدن و توجه به عناصر روایت پردازانه، مانع از بروز یک اتفاق تحت عنوان درام خواهد شد. با آن که تمام زیبایی و ظرافتهای تئاتر عروسکی ناخواسته این جاذبه را ایجاد میکند که یک اثر در پیوند با تماشاگر دچار اختلال ضرباهنگی و در واقع ارتباطی نشود. اما اگر درام در یک تئاتر عروسکی به وقوع بپیوندد، آن وقت نتیجه مضاعف خواهد شد. یعنی چیزی فراتر از جاذبههای ظاهری باعث پیوند ناگسستنی با یک اثر عروسکی خواهد شد.
چرا ما نباید در این وادی حرکت کنیم؟ گروه"سیب" و حرکتهای هنری فهیمه میرزاحسینی و خواهران، توانایی چنین اتفاقی را دارند. چرا نباید"آرش" مانند کارهای قبلی این گروه به ابعاد موثر خود نزدیکتر شود؟! مطمئناً همه این پرسشها برای این است که گروه"سیب" تشویق شود تا بهتر و مطمئنتر کار کند و ما به نتایج هنری و زیباییشناسانه این حرکت مفتخرانه نگاه کنیم و به آنها ببالیم. پس درام و درام پردازی در"آرش" هنوز جای کار دارد و غلبه بر نواقص آن در این کار و یا کارهای بعدی گروه، ما را دچار شگفتی بیشتر خواهد کرد.
رضا آشفته
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران دولت چهاردهم پزشکیان ترور رئیس جمهور دولت سیزدهم سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری مجلس شورای اسلامی رهبر انقلاب علیرضا زاکانی
شهرداری تهران تهران تیراندازی پشه آئدس بازنشستگان تب دنگی هواشناسی شورای شهر تهران وزارت بهداشت قتل پلیس راهور پلیس
ترافیک قیمت خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو خودرو سایپا قیمت دلار قیمت طلا قیمت دلار برق بازار خودرو
نذری مهران غفوریان تلویزیون مختارنامه مداحی امام حسین دفاع مقدس سینمای ایران سینما سریال تئاتر
مغز فناوری دانشگاه تهران دانش بنیان
دونالد ترامپ رژیم صهیونیستی غزه ترامپ ترور ترامپ فلسطین آمریکا جنگ غزه اسرائیل روسیه جو بایدن ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس فوتبال استقلال یورو 2024 لیونل مسی رامین رضاییان تیم ملی اسپانیا تیم ملی انگلیس باشگاه پرسپولیس مهدی طارمی نقل و انتقالات لیگ برتر
همستر کامبت هوش مصنوعی دیابت ایلان ماسک ناسا موبایل اینترنت اپل کد مورس
خواب رژیم غذایی حافظه طول عمر گرمازدگی کاهش وزن تغذیه سالم