چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

هانس كونگ Hans Kung


هانس كونگ Hans Kung

پروفسور هانس كونگ در سال ۱۹۲۸ در سورس سوئیس, در نزدیكی شهر لوزان, به دنیا آمد پس از آنكه تحصیلات مقدماتی خود را در این شهر به پایان برد, به رم رفت و مشغول تحصیل در رشته فلسفه و الهیات شد عنوان پایان نامه دوره كارشناسی او «اومانیسم الحادی ژان پل سارتر» نام دارد عنوان تز الهیات وی نیز «كارل بارث» است

پروفسور هانس كونگ در سال ۱۹۲۸ در سورس سوئیس، در نزدیكی شهر لوزان، به دنیا آمد. پس از آنكه تحصیلات مقدماتی خود را در این شهر به پایان برد، به رم رفت و مشغول تحصیل در رشته فلسفه و الهیات شد (عنوان پایان‌نامه دوره كارشناسی او «اومانیسم الحادی ژان پل سارتر» نام دارد. عنوان تز الهیات وی نیز «كارل بارث» است). پس از آن به فرانسه رفت و طی سال‌های ۵۷ ـ ۱۹۵۵ در انستیتو كاتولیك و دانشگاه سوربن به تحصیل پرداخت. در سال ۱۹۶۰ به دعوت دانشگاه توبینگن برای تصدی كرسی الهیات به آلمان رفت. در سال ۱۹۶۲ به سمت مشاور پاپ یوهانس بیست‌وسوم در امور الهیاتی منصوب شد. در این سمت نقش مهمی در تشكیل شورای دوم واتیكان داشت. فعالیت‌های این شورا بود كه سبب شد كلیسای كاتولیك سایر ادیان و از جمله اسلام را به رسمیت بشناسد. در سال ۱۹۶۳ نیز با تأسیس رشته الهیات تقریبی و موسسه تقریب ادیان در دانشگاه توبینگن در زمینه وحدت میان ادیان قدم‌های موثری برداشت. اما در سال ۱۹۷۲ به سبب انتشار كتاب «خطاناپذیری» رابطه كونگ با كلیسای كاتولیك و پاپ تیره شد، به طوری كه او را از منصب كلیسایی عزل كردند و هم اكنون كلیسای كاتولیك او را یك مسیحی نمی‌داند. در این كتاب كونگ خطاناپذیری و معصوم بودن پاپ را نفی می‌كند.

اهمیت كونگ در كاتولیك بودن و همزمان با آن مدرن بودن اوست. آیین كاتولیك به سبب آموزه‌های سنتی خود هیچ‌گاه نتوانسته است با مدرنیته سازگاری پیدا كند. الهیدانان كاتولیك نیز همواره در جمع میان سنت و مدرنیته دچار مشكلات فراوان بوده‌اند. كونگ در نوشته‌های خود تلاش فراوان كرده است تا میان سنت و مدرنیته وفاق ایجاد كند. به نظر می‌رسد كه در این كار نیز موفق بوده است و به همین دلیل سنت‌گرایان، و بویژه كاتولیك‌ها، همواره او را مورد انتقاد قرار داده و حتی كاتولیك بودن او را نفی كرده‌اند.

دغدغه اصلی كونگ ایجاد وحدت میان فرقه‌های مسیحی و در نهایت ادیان مختلف است. از این رو در الهیات او گفت‌وگو نقش محوری دارد. وی با به كار بردن روش نقد تاریخی در بررسی آموزه‌های دینی می‌كوشد با دیدگاه‌های مختلف وارد گفت‌وگو شود و از این طریق بین آنها توافق برقرار سازد. به همین دلیل در پاپان‌نامه خود می‌كوشد تا نظریه برائت كارل بارث را، كه الهیدانی پروتستان است، به دیدگاه آیین كاتولیك نزدیك كند تا نشان دهد این دو آیین در این مورد به یك امر واحد قائلند و اختلاف آنها بنیادی نیست.

كونگ به نقد ساختار كلیسای كاتولیك بسیار بها می‌داد. كتاب‌های «كلیسا» (۱۹۶۷)، ساختارهای كلیسا» (۱۹۶۴) و كلیسا و آزادی» (۱۹۶۵) به این موضوع می‌پردازند. اما در این خصوص از همه مهمتر كتاب «خطاناپذیری» است كه در آن بصراحت ایده معصومیت پاپ و ساختار سلسله مراتبی كلیسای كاتولیك نفی شده است. كونگ در كتاب «مسیحی بودن» تفسیر جدیدی از آموزه‌های اساسی مسیحیت ارائه می‌دهد. در جای جای این كتاب رویكرد پلورالیستی و تقریب میان ادیان به چشم می‌خورد. كونگ ضمن نقد و بررسی مسیحیت به سایر ادیان، از جمله ادیان شرقی و ابراهیمی، با دیدی مثبت می‌نگرد و بیان می‌كند كه همه ادیان معتبر جهان در پی بیان یك حقیقت هستند. به اعتقاد وی از طریق برجسته كردن اخلاق و ساحت انسانی ادیان می‌توان بین آنها وحدت برقرار كرد.

در كتاب «آیا خدا وجود دارد؟» به دیدگاه‌های فلسفی جدید می‌پردازد و نشان می‌دهد كه فلسفه دكارت، كانت و تجربه‌گرایان انگلیسی، به همراه پیشرفت‌های علوم تجربی، مسئله دینداری در دنیای جدید را به چالش گرفته‌اند. وی در این كتاب می‌كوشد با نقد مبانی فلسفی فلسفه جدید نشان دهد كه در دوران مدرن نیز می‌توان دیندار ماند و به خدا اعتقاد داشت و در عین حال طرفدار فلسفه و علوم جدید بود.

اما مهمترین دیدگاه پرفسور كونگ كه باعث شهرت جهانی او شده است ایده اخلاق جهانی اوست. وی در سال ۱۹۹۱ «موسسه اخلاق جهانی» را در توبینگن آلمان تأسیس كرد. درباره انگیزه تأسیس این موسسه می‌گوید: «سال‌ها به مطالعه ادیان مختلف پرداخته‌ام و به این نتیجه رسیده‌ام كه ادیان معتبر جهان به‌رغم اختلاف و مناقشه در اصول اعتقادی، در اخلاق عملی نقاط مشترك فراوان دارند. برای مثال دروغگویی، قتل، زنا، دزدی و … در همه ادیان معتبر نفی شده است. از طریق این مشتركات می‌توان میان ادیان گفت‌وگو برقرار كرد و به نوعی وحدت رسید.» از نظر كونگ از طریق گفت‌وگو بین تمدن‌ها و فرهنگ‌ها و توافق بر مشتركات آنها حتی می‌توان بر بسیاری از بحران‌های بین‌المللی غلبه كرد و بین ملل مختلف صلح برقرار كرد. برای رسیدن به صلح جهانی به مبنای مشترك جهانی نیاز داریم كه همان اخلاق جهانی است. همه انسان‌ها در برخی اصول اخلاقی با هم مشتركند. با تكیه بر این اصول اخلاقی مشترك است كه می‌توان به صلح جهانی رسید.



همچنین مشاهده کنید