پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

۴۰ سال بعد از انحلال تاریخی شاهین


۴۰ سال بعد از انحلال تاریخی شاهین

هر سه عزیز بزرگوار سال ها است به رحمت حق رفته اند با این تفاوت که جوان ترین یعنی دهداری زودتر از همه رفت و یادش را همواره در دل دوستدارانش زنده و روشن نگه داشت

● اکرامی بود؟ دری یا پرویز دهداری؟

هر سه عزیز بزرگوار سال ها است به رحمت حق رفته اند با این تفاوت که جوان ترین یعنی دهداری زودتر از همه رفت و یادش را همواره در دل دوستدارانش زنده و روشن نگه داشت. در مورد انحلال شاهین در روز ۲۰ تیرماه سال ۱۳۴۶ حرف و سخن همواره بوده است اما به حرمت چهلمین سالگرد انحلال شاهین تاریخ ساز، نقبی دیگر بر پرونده تاریخی و پروژه سیاه انحلال شاهین می زنیم.

همایون بهزادی می گوید؛«شاهین عزیز من را فقط یک اشتباه کوچک متلاشی کرد. من و دیگر بچه های تیم و بزرگ تر ها بارها کوشیدیم تا بین دکتر اکرامی و پرویز دهداری را همچون گذشته با آشتی و دوستی پیوند دهیم ولی هیچ کدام از افکار و مرام خود کوچک ترین گذشتی نکردند.»

یعنی اختلاف دهداری و اکرامی باعث انحلال شاهین شد؟ آیا باورکردنی است که اختلاف بین دو اسطوره تاریخ ساز شاهین نابودی اش را به همراه آورده باشد؟ یا عوامل دیگر در این نابودی دخیل بودند.

حمید جاسمیان، پیرترین پرسپولیسی که خوشبختانه در قید حیات است و در آن مناقشه طرفدار دهداری بود، می گوید؛«آنچه مهدی دری در کیهان ورزشی از اختلاف بین دهداری و اکرامی می نوشت راست بود اما دلیل حمایت آقای «دری» سردبیرکیهان ورزشی از دهداری بر سر منافع شخصی و تبانی با دولتمردان ورزش بود. آنها برای کوبیدن دکتر اکرامی به ما می گفتند شما مبارزه را ادامه دهید، بقیه کارها با ما،

کیهان ورزشی؟، می گویند مهدی دری و کاظم گیلانپور آدم های خوب و توانایی بودند اما چرا از شاهین بد می نوشتند؟ چرا در دورانی که افکار عمومی جامعه با نقدها و مطالب کیهان ورزشی جهت دهی می شد، کیهان ورزشی بزرگ مسیر غرض ورزی و عناد را پیش گرفت؟

جعفر کاشانی می گوید؛«داستان از یک آگهی شروع شد. کیهان ورزشی در سال ۱۳۴۰ آگهی بزرگی از دیدار شاهین و اسپارتاک مسکو را چاپ کرد. اکرامی برخلاف نظر دهداری، پول آگهی را به کیهان ورزشی نداد و اعلام کرد این وظیفه نشریه موردنظر بوده که برای انجام مسابقه اطلاع رسانی کند. از یک دستمال جنگ قیصریه شروع شد.» اما مسوولان وقت ورزش، شاهین و بقایش را برنمی تابیدند. سال ها است سعی داریم عنوان کنیم که شاهین اکرامی مدیر وقت باشگاه مظلومانه نابود شده اما رفتار عصبی و خودمختار مسوولان رده اول شاهین، بی اعتنایی به قوانین وقت و بالاخره اختلافی که با نشریه کیهان ورزشی داشتند به اختلاف اکرامی مدیر و دهداری سرمربی و محبوب اضافه شد تا شاهین منحل شود.

روز ۱۶ تیرماه ۱۳۴۶ شاهین و تهران جوان برابر هم به میدان رفتند. شاهین صدرنشین رقابت ها بود، تهران جوان تیم دوم دارایی یا به عبارتی تیم حسین فکری بود. داوود حیدری داور دیدار هم یک دارایی چی قدیمی بود. او در نیمه اول ابراهیم آشتیانی یار پرسپولیس را اخراج کرد، پرسپولیس هم یک بر صفر از حریف عقب افتاد. کیهان ورزشی در شماره ۲۴ تیرماه ۴۶ می نویسد؛ بعد از گل تهران جوان مهندس خواجه نوری که ظاهراً سرپرست شاهین است اما فقط پروانه شاهین به نام او است اصرار دارد که نامه اعتراضیه باشگاه شاهین را به حسین سرودی رئیس فدراسیون که در جایگاه امجدیه نشسته بدهد.

اعتراض شاهین نسبت به حضور «قاسم طبیبی» بازیکن تهران جوان در میدان است. آنها می گویند طبیبی یک هفته قبل اخراج شده است. رئیس فدراسیون نامه را به دبیر هیات فوتبال تهران ارجاع می دهد. خواجه نوری عصبانی ناگهان از کوره به در می رود و شروع به فحاشی می کند. سرودی برخاسته و یک سیلی محکم به گوش خواجه نوری زده و جایگاه به هم می ریزد،

دعوای جایگاه تیر خلاص بر جمجمه شاهینی بود که مدت ها در پی انحلالش بودند. آنها دو بار هم در ادوار گذشته به دلیل تمرد از احکام و قوانین و ایجاد آشوب به مرز انحلال رسیده بودند. منوچهر قراگزلو رئیس وقت سازمان تربیت بدنی روز سه شنبه ۲۰ تیرماه سال ۱۳۴۶، ۱۸۰ روز قبل از مرگ تختی، شاهین را در هوا می زند.

بیانیه او این گونه است؛ «از آنجا که به تبع از نیات عالیه، تقویت روح ورزشکاری و احیای خصایل نیکوی جوانمردی و بالاخص ایجاد و حفظ انضباط در محیط ورزش از اهم وظایف این سازمان بوده و کراراً این موضوع به اطلاع فدراسیون ها و مسوولان باشگاه ها رسانیده شده که در ایجاد یک محیط سالم ورزشی با سازمان تربیت بدنی که نهایت کوشش را برای این منظور می نماید همکاری نموده تا ورزشکاران بتوانند در چنین محیطی فارغ از هرگونه ناراحتی به امر ورزش بپردازند، نظر به اینکه بعضی از باشگاه ها همکاری لازم را در این مورد ننموده و وضعی را پیش آورده اند که با روح سالم ورزشی منافات دارد علی هذا بنا به مقتضیات و مصالح عمومی و اجتماعی از تاریخ سه شنبه ۲۰ تیرماه ۴۶ پروانه باشگاه شاهین لغو می شود.»

حرف آخر را ناظم گنجاپور می زند، مردی که در نیمه دوم ۳ گل زد و شاهین بازی را برد. او آخرین گل های شاهین را قبل از انحلال زد. «دعوای بین خواجه نوری و سرهنگ سرودی در ابتدای نیمه دوم پیش آمد. یک لحظه برگشتم و دیدم در جایگاه دعوا شده اما توجهی نکردم، کلانی، شیرزادگان و همایون بهزادی سه پاس گل دادند و من ۳ گل زدم. با این حال پایم عجیب درد می کرد. یادم می آید بعد از سه گل مسعود برومند بالای سر من ایستاده بود و برای من که در حال بیهوش شدن بودم دست می زد. از امجدیه بیرون می رفتیم که دیدیم مکری، سرودی، محب، اسداللهی و... دور هم جمع شده اند و پچ پچ می کنند. به دوستانم گفتم، فردا اتفاقی رخ می دهد و رخ داد، شاهین نابود شد،