دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
ماه گرفتگی درمان دارد
خانم سحرناز ابراهیمی، به قول خودش ۲۶ سال است که دارد وجود یک جوش بسیار بزرگ و قرمزرنگ را روی پوست صورتش تحمل میکند...
البته منظور سحرناز از این جوش بزرگ، یک لکه قرمزرنگ ماهگرفتگی است که تقریبا سهچهارم صورتش، از گوش راست تا میانه چشم چپش را پوشانده است. سحرناز میگوید که دیگر از دست این لکه ماهگرفتگی ذله شده و احساس میکند که تمام زندگیاش تحتتاثیر آن قرار گرفته و فلج شده است. چرا؟ بهتر است چرای آن را از زبان خودش بشنوید و نظر متخصصان را هم در این مورد بدانید.
سحرناز ابراهیمی میگوید از وقتی خودش را شناخته به خاطر ماهگرفتگی صورتش در عذاب بوده:
● ایـن لکـه یـک عمـر آزارم داده اسـت
▪ سحرناز! برای چه اینقدر از دست ماهگرفتگی روی صورتت ناراحت یا بهتر است بگویم، عصبانی هستی؟
- من مطمئن هستم که هیچکس جای من نیست و نمیتواند عمق ناراحتی مرا درک کند. فکرش را بکنید که من از ۳ سالگی که بازی با همسالانم را شروع کردم، مدام مجبور بودم که به آنها درباره لکه روی صورتم توضیح بدهم. به همین دلیل، خیلی وقتها ترجیح میدادم که تنها در خانه بمانم و برای بازی پیش بچههای همسایهمان نروم. با اینکه مادر، پدر و برادر بزرگترم خیلی به من امید میدادند و میگفتند که اخلاق، رفتار و هوش آدمها باعث محبوبیت آنها بین دیگران میشود اما من در دوران کودکی، درست برعکس این حرفها را در جامعه اطرافم میدیدم.
▪ منظورت چیست؟
- یعنی با اینکه من دختر مودب و باهوشی بودم ولی همیشه بچهها مرا مسخره میکردند و حتی خیلی از بزرگترها هم در میهمانیها یا پارک با انگشت به من اشاره میکردند و سرشان را به نشانه تاسف تکان میدادند. من از نگاههای ترحمآمیز خانواده و اطرافیانم بیزار بودم و برای اینکه کمتر تحقیر بشوم یا بچهها مسخرهام نکنند، هرچه مادرم اصرار کرد، راضی نشدم که به مهدکودک بروم. تازه، یادم میآید که به زور حاضر شدم که به مدرسه هم بروم. برخورد بچهها در مدرسه، حتی والدین آنها و معلمهایم اینقدر برایم زجرآور بود که من هر روز با چشم گریان به خانه برمیگشتم. به طور کلی، دوران کودکی به من خیلی سخت و عذابآور گذشت. شما میتوانید ناراحتی یک دختر بچه ۷ ساله کلاس اول دبستان را که هیچکس حاضر نیست با او دوست بشود یا کنارش بنشیند را درک کنید؟ مسلما نه. آن دختر بچه ۷ ساله من بودم. خسته از خودم و متنفر از جامعه اطراف و مادرم!
▪ چرا مادرت؟! مگر تقصیر او بود؟
- نه. ولی من آن موقع بچه بودم و مسایل علمی و پزشکی را به خوبی درک نمیکردم. بچههای مدرسه هر روز به من میگفتند که از مادر یا خانوادهشان شنیدهاند که حتما مادرم هنگامی که مرا باردار بوده، موقع ماهگرفتگی دستش را به صورتش کشیده و حالا من اینطوری شدهام! خب من هم این حرفها را باور میکردم و هر چقدر که مادرم میگفت این حرفها پایه و اساس علمی ندارند، باورم نمیشد و فکر میکردم که او میخواهد کار اشتباه خودش را توجیه کند. اما حالا که میدانم حق با او بوده، حسابی از رفتار آن روزهای خودم پشیمان هستم.
▪ هیچوقت در آن دوران برای از بین بردن این لکه کاری نکردی؟
- راستش تا کلاس اول راهنمایی نه. یعنی یکی، دو بار با مادرم به متخصصان پوست مراجعه کردیم اما تقریبا همه آنها میگفتند که کاری از دستشان برنمیآید. کلاس اول راهنمایی که رفتم، مادرم به مدرسه آمد و از مدیرمان اجازه گرفت که برای پوشاندن لکه ماهگرفتگی از کرمهای آرایشی استفاده کنم و او هم قبول کرد. خانوادهام همیشه بهترین مارک از کرمهای پوشاننده صورت را برایم میخریدند، به طوریکه در طول ۳ سال که به آن مدرسه رفتم، هیچکدام از همکلاسیها متوجه ماهگرفتگی صورتم نشدند. ولی این را هم بگویم که اگر یک روز دیر از خواب بیدار میشدم، دیگر قید مدرسه رفتن را میزدم چون احساس میکردم وقت کافی برای پوشاندن صورتم با کرم را ندارم!
▪ این همه کرم زدن، پوستت را خراب نکرد؟
- فکر کنم، پوستم کمی نسبت به قبل خشکتر شده و زودتر از سنم هم دارم به چین و چروک اطراف چشم مبتلا میشوم. من سالیان سال است که بدون پوشاندن کامل صورتم با کرم، حتی تا سرکوچه هم نمیروم و خب معلوم است که زدن این همه کرم آرایشی به صورت میتواند پوست را خراب کند.
▪ خب! گفتی که ۳ سال راهنمایی را با کرمهای آرایشی گذراندی. بعدش چه کار کردی؟
- اول یا دوم دبیرستان بودم که دوباره پیش یک متخصص پوست رفتم. او استفاده از کرمهای لایهبردار را برایم تجویز کرد و من بعد از اینکه ماهها از پوست صورتم با کرمها و پمادهای مختلف لایهبرداری کردم، باز هم نتیجهای نگرفتم و دست از این کار برداشتم.
▪ چند ماه لایهبرداری پوست برایت سخت نبود؟
- چرا. پوستم خیلی نازک و حساس شده بود و حتما باید حتی در خانه کرم ضدآفتاب میزدم. وقتی کمی نور آفتاب به صورتم میخورد، احساس میکردم که پوست صورتم دارد میسوزد. شاید به نظرتان عجیب برسد اما هر چقدر که بیشتر لایهبرداری میکردم، پوستم قرمزتر میشد و اصلا لکه ماهگرفتگی از بین نمیرفت! تنها دلیلی هم که این روش درمانی را ادامه ندادم، همین بود.
▪ درمانهای جدیدتر دیگری را امتحان نکردی؟
- فکر کنم سال ۸۳ یا ۸۴ بود که به سفارش یکی از اطرافیانم به یک مرکز لیزر پوست مراجعه کردم و آنجا به من گفتند که میتوانند با ۱۰ تا ۲۰ جلسه لیزر، ماهگرفتگی پوستم را از بین ببرند. با اینکه هزینه این کار بالا بود، اما پذیرفتم و تحت درمان قرار گرفتم. کار درمانم با لیزر، حدود ۱۶ جلسه طول کشید و اگرچه این لکه بزرگ خیلی کمرنگتر از قبل شد اما به طور کامل از بین نرفت و پزشکان هم گفتند که کار بیشتری از دستشان برنمیآید. ظاهرا من مجبورم که تا آخر عمر با این لکه قرمز روی صورتم کنار بیایم!
▪ لیزردرمانی درد هم داشت یا اینکه مراقبت خاصی باید از پوستت میکردی؟
- کمی درد و سوزش داشت اما من به امید خوب شدن آن را تحمل میکردم. قرار نگرفتن در معرض نور مستقیم خورشید و استفاده از کلاه لبهدار و کرم ضدآفتاب کارهایی بود که حتما باید انجام میدادم.
▪ تصمیم نداری درمان دیگری را امتحان کنی؟
- من همه راهها را رفتهام و فکر نمیکنم که کار دیگری بتوانم انجام دهم. بعضیها میگویند که امکان جراحی پلاستیک و پیوند پوست وجود دارد اما گمان نمیکنم که بخواهم این کار را انجام بدهم. تازه اگر هم بخواهم، هزینه بالای این عمل اجازه انتخاب جراحی پلاستیک بهعنوان یک راهکار درمانی را به من نمیدهد.
▪ در حال حاضر برای پوشاندن لکه ماهگرفتگی روی صورتت چه کار میکنی؟ چون به نظر من الان پوستت خیلی صاف و بدون عیب است!
- سحرناز، لبخند به لب، کیف لوازم آرایشش را روی میز میگذارد و میگوید این همه کرم برای گول زدن اطرافیان کافی است. ولی راستش را بخواهید، لکه قرمز روی صورتم، نسبت به قبل از لیزردرمانی، خیلی کمرنگتر شده است و حالا با حجم کمتری از کرم میتوانم به راحتی آن را بپوشانم.
▪ تو که میتوانی اینقدر راحت این لکه را از دید دیگران پنهان کنی، پس چرا از وجود آن این همه ناراحتی؟
- چون این لکه، تقریبا تمام گذشته مرا از بین برده و میدانم که آیندهام را هم تباه میکند. من به خاطر آن، یک روز هم کودکی نکردم. چون هیچکدام از والدین بلد نبودند به فرزندانشان بیاموزند که اگر دوست یا همکلاسی شما مشکلی دارد، او را به خاطر مشکلش اذیت یا مسخره نکنید. متاسفانه ما در جامعهمان بلد نیستیم که چگونه با کسانی که از نظر ظاهری مانند همه نیستند، رفتار کنیم. من فکر میکنم که زندگی آیندهام هم تحتتاثیر این لکه قرار بگیرد و با اینکه همه ما مدام میگوییم «سیرتت زیبا بود، صورت زیبا چه سود؟» اما هیچکداممان به این حرف کوچکترین اعتقادی نداریم. من هیچ وقت به خودم اجازه نمیدهم که در مورد ازدواج فکر کنم چون از نگاهها و عکسالعملهای احتمالی خانواده طرف مقابلم میترسم. میترسم از بیشتر تحقیر شدن و طرد شدن و به خاطر همین ترس، ترجیح میدهم که تنها زندگی کنم تا بیشتر از این افسرده و سرخورده نشوم.
● مشـاهـیـر مـاهگـرفـتـگـی
بین مشاهیر سیاسی و هنری، تعداد افرادی که روی بدنشان لکه ماهگرفتگی دارند زیاد نیست یا اینکه نامی از آنها در رسانههای عمومی برده نشده است. اما به هر حال این ۵ نفر جزو معروفترین آدمهایی هستند که فکر میکنند اگر یک روز در غریبی از دنیا بروند، همه میتوانند به راحتی آنها را از روی لکه ماهگرفتگیشان شناسایی کنند!
▪ میخاییل گورباچف
کمتر کسی پیدا میشود که تا به حال در دنیای سیاست، اسم میخاییل گورباچف، نخستوزیر شوروی سابق را نشنیده باشد. گورباچف در دوم مارس سال ۱۹۳۱ به دنیا آمده و خیلیها به شوخی میگویند که لکه ماهگرفتگی روی سر او، شبیه به نقشه شوروی است!
▪ تینا ترنر
آهنگساز، بازیگر و خواننده معروف آمریکایی که در ۲۶ نوامبر سال ۱۹۳۹ به دنیا آمده و از سال ۱۹۵۸ تا به حال هم مشغول به فعالیت هنری بوده است. خانم ترنر ۷۲ ساله، لقب ملکه «راک ان رول» را هم یدک میکشد و طرافدارن بسیاری بین موسیقیدوستان سراسر دنیا دارد. لکه ماهگرفتگی روی شانه تینا ترنر، یکی از مشخصههای منحصر به فرد او است!
▪ ریچارد گر
بازیگر معروف و برجسته هالیوودی در ۳۱ آگوست ۱۹۴۹ در فیلادلفیا به دنیا آمده است. ریچارد گر در سال ۱۹۹۱ با سیندی کرافورد ازدواج کرد و ۴ سال بعد هم از او جدا شد. او در سال ۲۰۰۲ دوباره ازدواج کرد و هم اکنون با کری لول زندگی میکند و یک فرزند هم دارد. اگر شما هم جزو طرفداران پر و پا قرص فیلمهای گر باشید، حتما لکه ماهگرفتگی سمت چپ بالای کمر او را دیدهاید. «بیوفا»، یکی از مشهورترین فیلمهایی است که ریچارد بازی کرده و برای آن ۱۵ هزار دلار دستمزد هم دریافت کرده است!
▪ کاترین زتا جونز
این هنرپیشه معروف و پرطرفدار، ۲۵ سپتامبر سال ۱۹۶۹ در ولز به دنیا آمده است. او از سال ۱۹۹۰ تا به حال مشغول کار بازیگری است و شاید جزو معدود هنرپیشگانی باشد که تنها یک بار، آن هم در سال ۲۰۰۰ با میکاییل داگلاس ازدواج کرده است! ترافیک، شیکاگو و ریباند، جزو معروفترین فیلمهایی است که زتا جونز در آنها ایفای نقش کرده است. شاید برایتان جالب باشد بدانید که خیلیها جونز را با لکه ماهگرفتگی روی ساق پای چپش میشناسند.
▪ جاشوآ جکسون
جاشوآی ۳۳ ساله در ۱۱ ژوئن ۱۹۷۸ در کاندا متولد شده و از ۱۲ سالگی کار بازیگری را شروع کرده است. فیلمهایی چون Fringe و Capitol law در کارنامه شغلی جکسون دیده میشود. او در سال ۲۰۱۰ عنوان بهترین بازیگر کانادا را به خود اختصاص داد. این هنرپیشه دوستداشتنی کانادایی هم یک لکه قرمز ماهگرفتگی، روی شکمش دارد.
● نگاه متخصص پوستو مو
▪ نقش لیزر در درمان ماهگرفتگی
دکتر بهروز باریکبین/ متخصص پوست، مو و زیبایی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مشکل این بیمار ماهگرفتگی در اصطلاح عموم و پورساوین استین (PWS) یا لکه شرابی در اصطلاح پزشکی است. نکته اول اینکه این مساله که مادر باردار اگر دست روی صورتش بکشد، پوست نوزادش دچار ماهگرفتگی میشود توهمی بیش نیست و به هیچ عنوان جنبه علمی ندارد. نکته دوم و عجیب این است که این بیماری کاملا برای متخصصان پوست و مو واضح است و همگان بر این باورند که این مشکل پوستی، راهحلی جز لیزردرمانی ندارد. خوشبختانه امروزه به مدد پیشرفت تکنولوژی لیزر به جرات میتوان گفت که این نوع ضایعات عروقی تقریبا به طور کامل قابل درمان هستند، البته این کار شاید نیاز به جلسات متعدد (حتی ۱۵ جلسه) داشته باشد. لیزرهایی که برای این منظور به کار میروند شامل لیزر PDL، Nd YAG، KTP و IpLهای نسل جدید هستند. بعید میدانم که متخصص پوستی داروی لایهبردار را برای بهبود این بیماری عروقی تجویز کرده باشد. همانگونه که در شرح حال بیمار نیز مشخص بود، لایهبرداری موجب تشدید قرمزی و تحریک پوست بیمار میشود.
ظاهرا بیمار حدود ۱۶ جلسه لیزردرمانی در سال ۸۳ و ۸۴ انجام داده که هر چند باعث کمرنگ شدن ضایعه شده ولی آن را به طور کامل از بین نبرده است. خوشبختانه امروزه دستگاهها پیشرفتهای اساسی داشتهاند و توصیه ما به ایشان این است که از ادامه لیزردرمانی ناامید نشوند زیرا این اختلال چارهای جز لیزر ندارد.
مشاوره روانشناسان برای ایشان لازم است هر چند مطمئن هستم که خود او بهتر از هرکس توانسته با این مشکل کنار بیاید و شرایط را به گونهای تغییر دهد که مانع پیشرفت و مراودات اجتماعیاش نشود.
امید به آینده و اینکه روز به روز دستگاههای لیزر جدید وارد عرصه درمان بیماران میشوند، میتواند برای این عزیز بسیار انرژیبخش باشد. به هیچ عنوان به عنوان متخصص پوست و مو انجام جراحی پلاستیک و پیوند پوست برای ایشان را صلاح نمیدانم.
(PWS) یک ضایعه عروقی است که به دلیل گشاد ماندن عروق پوست در بدو تولد به صورت یک لک صورتیرنگ بروز میکند. کمکم این رنگ صورتی به قرمز و ارغوانی تغییر رنگ میدهد و گاهی به صورت برجسته ظاهر میشود.. گاهی پرخونی این قسمت از پوست موجب افزایش حجم بافت نرم منطقه زیرین نیز میشود. از هر هزار نفر ۳ نفر دچار PWS هستند که البته سایز این ضایعات بسیار با هم متفاوتاند. گاهی قسمت عمدهای از صورت و گردن بیمار درگیر ماهگرفتگی میشود. این ضایعه میتواند در زمینه نشانگانی مانند استورج-وبر یا کلیپلترنانی- وبر رخ دهد. در نشانگان استورج وبر فرد ممکن است دچار مشکلات عصبی و تشنج نیز باشد.
ضایعات PWS روی صورت از همه جا شایعترند ولی گاهی روی بدن و دست و پا نیز ممکن است بروز کنند.
گاهی لازم است فشار داخل چشمی توسط چشمپزشک بررسی شود یا عکس رادیوگرافی جمجمه انجام شود. مشاوره نورولوژی (مغز و اعصاب) نیز در اکثر مواقع لازم است. اگر همه چیز طبیعی باشد که ظاهرا در این دوست خوب همینطور بوده اول باید خدا را شکر کند که مشکلی جز مشکل ظاهری نیست و ثانیا اینکه درمانهای متعددی در حال حاضر وجود دارد و بدون شک درمانهای موفقتری هم به زودی خواهند آمد. درمانهای مختلفی شامل کرایوتراپی، جراحی، رادیوتراپی و حتی انجام تاتو برای این اختلال انجام شده اما در حال حاضر موفقترین درمان هدفگیری عروق ضایعه توسط لیزر است.
ضایعات صورت حتی بهتر از دست و پا و تنه به لیزر جواب میدهند. توجه داشته باشید بیمارانی که این ضایعه را در پلکهای بالا و پایین دارند باید حتما تحت معاینه چشمپزشکی قرار بگیرند چون خطر رخداد گلوکوم (آب سیاه) در این افراد بالاتر از افراد عادی است.
PWSها جزو گروهی از اختلالات عروقی به نام مالفورماسیونهای عروقی هستند که در آن مویرگهای سطحی و عمقی پوست گشاد میشوند. PWS در بدو تولد وجود دارد و تا آخر عمر باقی میماند. سطح ضایعه با بزرگتر شدن سطح پوست با افزایش سن بزرگتر و وسیعتر میشود. گاهی در بزرگسالان تودههای برجستهای روی ضایعات سوار میشوند.
به هر حال توصیه من به این دختر خوشسیرت این است که به ادامه درمان با لیزر ادامه دهد. ابتدا تکههای کوچکی را با لیزرهای مختلف و پارامترهای مختلف باید تست کرد و سپس براساس نتایج، کل ضایعه را مورد درمان قرار داد. اگر از درمان خسته نشود به مرور ضایعات بهتر خواهند شد، اگرچه ممکن است بخشهایی همچنان مقاوم به درمان باقی بمانند اما واقعیت این است که تا شقایق هست، زندگی باید کرد!
● نگاه روانپزشک
▪ اگر یکی از اعضای خانوادهتان ماهگرفتگی دارد...
دکتر نسرین امیری/ فوقتخصص روانپزشکی کودک و نوجوان
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
یکی از مشکلاتی که در شرح حال خانم ابراهیمی با آن مواجه شدیم، حس سرخوردگی و زخم روحی عمیقی بود که از کودکی تا به حال با او همراه شده است. کودکی سحرناز، مانند خیلی از کودکان ایرانی که دارای مشکلی مادرزادی هستند، با غم و غصه گذشته است به طوری که او اصلا دوست ندارد دوباره به گذشته برگردد و زندگی قبلیاش را تجربه کند. حل کردن چنین مشکلاتی نیاز به همکاری اجتماعی دارد. یعنی تمام جامعه باید با یکدیگر همگام شوند تا بتوانند مشکلاتی مانند مشکل خانم ابراهیمی را حل کنند. وقتی ما میگوییم بچههای تیزهوش یا عقبمانده ذهنی باید در یک مدرسه و در کنار یکدیگر درس بخوانند به همین دلیل است. وقتی بچهها از دوران کودکی با افراد مختلفی که ممکن است نقایص گوناگونی هم داشته باشند، آشنا شوند، آن وقت دیگر عیب و نقص همکلاسی یا دوستانشان برایشان عجیب به نظر نمیرسد و مانند همکلاسیهای سحرناز، باعث آزار روانی آنها نمیشوند. ما در جامعهمان کمتر با افراد مهاجر کشورهای دیگر روبهرو هستیم و به همین خاطر، مثلا کمتر افراد سیاهپوست میبینیم یا فرزندانمان با فرهنگهای متفاوت مواجه نمیشوند.
بنابراین پذیرفتن افرادی با یک مشکل مادرزادی مانند ماهگرفتگی صورت یا معلولیت ذهنی یا جسمی برایشان سخت میشود. نکته دیگر اینجاست که افراد جامعه ما بیشتر با افراد خاصی رفتوآمد میکنند و فرهنگ و روابط خود را در یک حد مشخص نگه میدارند. به همین دلیل بچههای ما نمیتوانند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند یا آنها را با مشکلاتی که دارند، بپذیرند. در نتیجه، ما باید علاوه بر گسترش دایره روابط اجتماعیمان به کودکان خود بیاموزیم که افراد مختلف به واسطه حرمت انسانیشان محترم شمرده میشوند نه به واسطه رنگ پوست یا شکل ظاهری یا حتی قد کوتاه یا بلندشان! پس، اینکه والدین بخواهند همراه با فرزند خود فردی را که نقصی دارد با انگشت به دیگران نشان دهند و او را شکنجه روانی کنند، اصلا درست نیست.
اگر از بحث رفتار کودکمان با فردی که مشکلی دارد بگذریم به بحث در مورد خود فردی میرسیم که از نظر ظاهری نقصی دارد. والدین افرادی مانند سحرناز وظیفه دارند که در قدم اول و در دوران کودکی فرزندشان او را نسبت به مشکلی که دارد آگاه کنند و به او بفهمانند که بالاخره از جهاتی با دیگران متفاوت است. بعد از این مرحله، پدر و مادر باید همیشه پای صحبتها و درددلهای فرزند خود بنشینند تا مشکل او تبدیل به یک زخم روحی عمیق نشود و این زخم تا بزرگسالی همراهش نماند. در قدم بعدی، والدین باید تلاش کنند تا استعدادهای فرزندشان را به او بشناسانند و به او یاد بدهند که هنر، هوش یا استعدادی که به عنوان نمونه او در ورزش یا نقاشی دارد، میتواند عامل برتری او نسبت به دیگران شود و این تواناییهای اوست که باعث محبوبیتاش بین دیگران میشود، نه رنگ پوست یا شکل ظاهریاش. با این تفاسیر خانوادههایی که فرزندشان یک مشکل ظاهری دارد باید برخورد مناسبی با فرزندشان داشته باشند تا او دچار سرخوردگی و ناامیدی نشود. مثلا در مورد همین خانم ابراهیمی، ایشان میگویند که در کودکی به خاطر لکه بزرگ ماهگرفتگی که روی صورتشان داشتهاند، ترجیح میدادند که از خانه خارج نشوند و به مکانهای اجتماعی مانند مهدکودک نروند و والدین او هم این مساله را پذیرفته بودند و به او اجازه میدادند که هر جور دوست دارد رفتار کند و اگر میخواهد در خانه بماند.
به طور حتم، این مساله خودش یکی از دلایل به وجود آمدن زخم روحی و یأس و ناامیدی در سحرناز ابراهیمی شده و بنابراین بهتر است که اگر کودکی مشکلی دارد، خانواده او را راضی کنند که در اجتماع حضور پیدا کند و هنر و استعدادهای مختلف خود را بهتر بشناسد. ببینید، در واقع پذیرفتن بیماری یا مشکل در یک فرد، خیلی اهمیت دارد. یعنی اگر کسی بتواند بیماری یا مشکلش را بپذیرد، میتواند خیلی راحت با دیگران ارتباط برقرار کند و در محیطهای اجتماعی یا حتی خانوادگی مورد پذیرش دیگران قرار بگیرد و حتی زندگی و خانواده تشکیل دهد و با یک مدیریت صحیح، از زندگیاش لذت هم ببرد. در ضمن، با توجه به پیشرفت علم، افرادی مانند سحرناز میتوانند به فکر درمان قطعی باشند و راه آیندهشان را به خاطر وجود چنین مشکلاتی تیره و تار نبینند.
● نگاه متخصص چشم
▪ از ماهگرفتگی تا نابینایی
دکتر مسیح هاشمی/ فوقتخصص شبکیه و لیزر
عضو هیات علمی دانشگاه علومپزشکی تهران
وقتی که لکه ماهگرفتگی، صورت یک فرد را پوشانده باشد به طوری که پلکهای فرد هم با این لکه درگیر باشند، احتمال بالا رفتن فشار داخل چشمی و در نتیجه اختلال در تخلیه مایع داخل چشم بالا میرود. از طرف دیگر، هنگامی که فشار داخل چشم بالا برود و تخلیه مایع چشم با اختلال مواجه شود، امکان ابتلا به گلوکوم یا همان آبسیاه به وجود میآید. فردی که ماهگرفتگی روی پلک دارد، ممکن است اصلا هیچگونه ناراحتی چشمی را تجربه نکند و دیدش هم خیلی طبیعی باشد اما به مرور زمان، عصب و میدان بینایی او در اثر افزایش فشار چشمی تخریب خواهد شد و اگر بیمار برای درمانش به موقع به متخصص مراجعه نکند ممکن است به طور کامل دچار نابینایی شود.
بنابراین، والدین کودکانی که از بدو تولد روی پلکشان لکههای بزرگ ماهگرفتگی وجود دارد باید از همان ابتدا فرزندشان را تحتنظر یک چشم پزشک قرار بدهند تا از ابتلای او به مشکلات ثانویه مانند نابینایی کامل جلوگیری کنند. البته این را هم در نظر داشته باشید که امکان بروز ناراحتیهای چشمی در افرادی که ماهگرفتگی آنها به صورت نقطههای کوچکی در اطراف پلک یا ابرویشان است، وجود ندارد ولی این افراد هم میتوانند برای اطمینان از سلامتیشان با یک متخصص چشم پزشک مشورت کنند.
ندا احمدلو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست