یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 19 May, 2024
مجله ویستا

هورا... ما زنده‌ایم!


هورا... ما زنده‌ایم!

هورا... ما زنده‌ایم! شاید این جمله را برخی از مردم جهان پس از پایان نیمه‌شب ۲۱ دسامبر با خود زمزمه کرده باشند؛ درست همان لحظاتی که ما یکی از طـولانی‌ترین شب​های سال را با تکیه بر …

هورا... ما زنده‌ایم! شاید این جمله را برخی از مردم جهان پس از پایان نیمه‌شب ۲۱ دسامبر با خود زمزمه کرده باشند؛ درست همان لحظاتی که ما یکی از طـولانی‌ترین شب​های سال را با تکیه بر فرهنگ غنی و اصیل خودمان جشن گرفته بودیم و به قول سعدی منتظر بودیم تا پس پشت این «یلدا»، یک «صبح صادق » دیگر بدمد.

۲۱ دسامبر برای آنهایی که ذره‌ای به قادر، حکیم و مالک‌الملک بودن خدای تبارک و تعالی باور داشتند، شبی فارغ از هیجان و اضطراب بود.

البته من اصلا قصد ندارم در این یادداشت دوباره دلایل واهی بودن یک ادعا را مطرح کنم، چراکه به تکرار در روزهای گذشته به این مباحث از سوی کارشناسان و صاحب‌نظران علوم مختلف اشاره شده است، اما نکته‌ای که در این میان شاید کمتر دیده شده است، بی‌توجهی به تبلیغات و تولیدات سنگین فرهنگی برای ترویج یک نظریه باطل و بی‌اساس است.

همزمان با نزدیک شدن به ۲۱ دسامبر برخی منابع و سایت‌های معروف مانند گاردین و برینز فهرستی از کتاب‌های آخرالزمانی را در خروجی‌های خود قرار دادند؛ کتاب‌هایی مانند «مرد مصور» ری بردبری که مسیر تاریک جهان را به تصویر می‌کشد و در آن تمدن انسانی از بین رفته است و برخی از مردم روی مریخ یا سیاره‌های عجیب و غریب دیگری زندگی می‌کنند!

آن طور که برخی منابع رسمی فروش کتاب مانند آمازون گزارش کرده‌اند در یکی دو هفته گذشته کتاب‌هایی از این دست مانند «کوری» ژوزه ساراماگو، «جاده» مک کورتی، جنگ جهانی Z (ماکس بروکس)و توقف (استیفن کینگ) که همه در تهدید یا پایان نسل بشر فصل مشترک دارند مورد اقبال مخاطبان قرار گرفته و درخواست خرید آنها رشد چشمگیری داشته است.

در حوزه سینما هم در یکی دو سال اخیر شاهد رشد تولید آثاری با همین موضوعات بوده‌ایم که این رویکرد در سینمای هالیوودی پررنگ‌تر هم بوده است.

اگر از اقتباس‌های ادبی مانند اقتباس از همین کتاب «توقف» و «جاده» مک کورتی که به آن اشاره شد بگذریم، نمونه‌های فراوانی در هالیوود در حوزه سینمای آخرالزمانی آفریده شده است که شاید یکی از آخرین آنها «کتاب الی» (The Book Of Eli)‏ است که در گروه فیلم‌های پسارستاخیزی قرار می‌گیرد و فروش قابل توجهی هم داشت.

اما آنچه در این میان مهم می‌نماید این است که نظریه‌پردازان و سیاستگذاران فرهنگی در جبهه باطل (حال غرب باشد یا شرق فرقی نمی‌کند) برای یک دروغ بزرگ خود اینچنین دست به تولید آثار و محصولات فرهنگی می‌زنند تا با ترویج آن ضمن تاثیرگذاری بر باورهای مردم، منافع اقتصادی‌شان را هم تامین کنند.

به هر حال خوب دروغ گفتن و حمایت همه جانبه از یک دروغ، کاری است که آنها بخوبی آموخته‌اند و انجام می‌دهند، حال می‌خواهد فیلمی درباره آخرالزمان و تحریف تاریخ آفرینش و خلقت باشد یا تحریف تاریخ یک انقلاب در فیلمی مانند «آرگو» یا جلوه دادن معکوس فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای یک کشور از نظر آنها مهم خوب دروغ گفتن و خوب حمایت کردن از یک دروغ بزرگ است.

باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

سینا علی‌محمدی