جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
نهاد یا نماد
وقتی دو کاندیدای اصلاحطلب انتخابات ریاست جمهوری، به فاصله کوتاهی جمع کردن و محو کردن گشت ارشاد را در میان وعدههای انتخاباتی خود اعلام کردند، اولین سوالی که در ذهن خیلیها مطرح شد این بود که آیا حل مساله گشتهای ارشاد از جنس بهبود سیاستهای کلان اقتصادی، رابطه با آمریکا یا سیاستهای مربوط به فناوری هستهای بوده که در کنار آنها ردیف شده است؟! در واقع سوال این بود: چرا گشت ارشاد، در نظر کاندیداها تا این حد مهم قلمداد شده است؟
این نوشته، در پی ارائه پاسخی است به این سوال و طبیعتا، مثل هر دیدگاه دیگری، میتواند محدودیتهای ناشی از شخصی بودن را در برداشته باشد و به هر روی، ادعای جامعیت و مانعیت ندارد. نگارنده اعتقاد دارد دیگران میتوانند پاسخهای دیگری به این سوال بدهند.
گشتهای ارشاد، شکل بیرونی اصلیترین و مستمرترین بخش طرح ارتقای امنیت اجتماعی، یعنی برخورد با پوشش است. در فروردین ۱۳۸۶، مقامات نیروی انتظامی اعلام کردند طرحی برای برخورد با آنچه «بدحجابی» یا اصطلاحی که خودشان ساخته بودند، «بدپوشی» میدانند، اجرا خواهند کرد. از آن زمان و از آن پس، آنها به مناسبت فصل و مد، فهرستی از مصادیق بدحجابی و بدپوشی را اعلام کردهاند که اگر چه برخی از لباسها یا مدهای مربوط به مردان را هم در بر میگرفت اما عمدتا متوجه زنان بود. در کوتاه زمانی پس از اعلام طرح، برخوردها در خیابانهای تهران و شهرهای بزرگ، آغاز شد. هر روز چندین «ون» نیروی انتظامی از زنانی پر میشد که به دلیل نوع لباسشان دستگیر شده بودند و باید به کلانتریها و مقرهای نیروی انتظامی برده میشدند تا برایشان پرونده تشکیل شود، از آنها عکسبرداری شود و اقوامشان لباسهایی از نظر نیروی انتظامی مناسب برایشان بیاورند؛ روندی که حداقل یک روز کامل کاری، دستگیرشدگان و خانوادههایشان را درگیر میکرد و تا روزها و روزها، سرخوردگی، خشم و حس تحقیرشدگی برای فرد دستگیر شده و اطرافیانش به همراه میآورد. براساس آمارهای اعلام شده از سوی نیروی انتظامی، تنها در یک ماه پس از آغاز طرح ارتقای امنیت اجتماعی، ۱۴ هزار و ۶۳۵ نفر در ۱۰ استان اصفهان، کردستان، اردبیل، مازندران، گیلان، خراسان شمالی، مرکزی، سمنان، خوزستان، فارس و فرودگاهها و ایستگاههای قطار دستگیر شدند و ۶۷ هزار نفر نیز به خاطر پوشش خود تذکر دریافت کردند. بنابراین میتوان حدس زد هم اکنون که دقیقا دو سال از شروع اجرای این طرح میگذرد، چه تعدادی از مردم، گرفتار تشدید سیاستهای برخورد با پوشش زنان شدهاند. استمرار این بخش از طرح ارتقای امنیت اجتماعی، برخلاف بقیه بخشها مثل برخورد با اراذل و اوباش، یا آرایشگاهها و آتلیههای عکاسی و... که جنبه مقطعی و مانوری داشتند، باعث شد که بودجه و امکانات ثابتی به آن اختصاص یابد، ونهای نیروی انتظامی کمکم هم تعداشان زیاد شد و هم برچسبی پشت و پهلوی آنها نصب شد که رویش نوشته شده بود: «گشت ارشاد». این ونها به طور ثابت در مناطقی از شهر تهران و سایر شهرهای بزرگ مستقر شدند که عمدتا محل رفت و آمد و زیست شهری و اجتماعی طبقه متوسط بود.
بهرغم همه انتقادات صریحی که نه تنها از سوی فعالان جامعه مدنی که از سوی نیروهای سیاسی و حتی مسوولان دولتی مطرح شده، گشتهای ارشاد همچنان حضور «نمادین» و «نهادین» خود را حفظ کردهاند و به نظر من همین دو وجه باعث شده که کاندیداهای ریاست جمهوری تا این حد پررنگ به گشتهای ارشاد بپردازند. در ادامه سعی خواهم کرد منظورم را از نمادین بودن و نیز نهادین بودن گشتهای ارشاد توضیح دهم.
● نماد نابگرایی
در اسفند ۱۳۵۷، هنوز چند روز از انقلاب نگذشته، امام خمینی در سخنرانی اعلام کرد زنان دیگر نمیتوانند بدون حجاب اسلامی به ادارات بروند؛ هرچند اجرای روند اجباری شدن داشتن حجاب در تمامی اماکن عمومی تا اواسط سال ۶۰ طول کشید. در آن زمان، گشتهای ثارالله کمیتههای انقلاب اسلامی بازوی اجرایی دادستانی برای دستگیر کردن زنانی بودند که بیحجاب بودند. از سال ۶۰ به بعد که دیگر زن بیحجابی در فضاهای عمومی وجود نداشت، اصطلاح «بدحجاب»، برای توصیف وضعیت زنانی به وجود آمد که اگرچه روسری به سر و مانتو به تن داشتند اما کاملا ضوابط شرعی مربوط به حجاب را رعایت نمیکردند و یا به دلیل پوشش مطابق مد روزشان به اصطلاح، «جلب توجه» میکردند. بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی که در سال ۶۰ وضع شد، برای این زنان مجازات شلاق و حبس در نظر گرفته بود. بعدها در اصطلاحات سال ۷۵، این مجازات به جزای نقدی کاهش یافت. بخشنامهها و مکانیزمهای قانونی متعدد دیگری نیز درباره حجاب، در همان دهه ۶۰ وضع و اعمال شد.
اگرچه سیاستها و قوانین مربوط به حجاب، در ظاهر عام بود و همه جمعیت زنان را در بر میگرفت، اما در عمل و اجرا، عمدتا طبقه متوسط شهری را در بر میگرفت. زنان طبقات فرودست، به دلیل متابعت ناگزیرشان از سنتها یا کنترل شدید خانواده و عرف محل زندگی، کمتر خارج از چارچوبهایی که برای دولت نیز قابل قبول نبود، لباس میپوشیدند. به همین دلیل، در عمل، منازعه بر سر پوشش، در طول سالهای پس از انقلاب، تبدیل به منازعه بخش قابل توجهی از طبقه متوسط شهری با حکومت شد؛ در حالی که طبقات دیگر اساسا یا نظارهگر این منازعه بودند و یا در مواردی، حامی سیاستهای دولت. این منازعه، با روی کار آمدن دولتهای لیبرال هاشمی رفسنجانی و خاتمی، رو به کاهش رفت اما هیچگاه، کاملا حل نشد. برآمدن دولت احمدینژاد، با سیاستهای بنیادگرایانه در همه عرصه ها، و به خصوص در حوزه مسائل زنان، طبیعتا هیزم آتش این منازعه را افزون کرد؛ به خصوص اینکه خواست بخش بزرگی از رایدهندگان به احمدینژاد، تلاش برای اسلامی شدن ظاهر جامعه و یکدست شدن آن بود. به این ترتیب، با اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی، مساله لباس زنان بار دیگر با شدت و حدت تمام موضوع بحث دائم در خیابانها، رسانهها و نیز، حوزه قدرت شد.
اگر برای نابگرایی، یک نظام فکری قائل باشیم که در چارچوب آن، تنها یک طرز تفکر و یک نحوه از زندگی قابل قبول است و با تنوع در تفکر و شیوه زندگی با شدیدترین اشکال ممکن برخورد میشود، درخواهیم یافت چرا هرگاه در هر جای دنیا، نابگرایان به قدرت رسیدهاند، سیاستهای یکسانسازی همهچیز و همهکس مطابق تفسیر یگانه و گزینشی خود از دین را دنبال کردهاند. یکسانسازی پوشش زنان، از این جهت برای همه انواع نابگرایان مذهبی (در اینجا نه تنها مثالهای متعددی در نابگرایان اسلامی که در بنیادگرایی یهودی و مسیحی در دست است) اهمیت دارد که میتواند به عنوان یک نماد و پرچم، نشاندهنده قدرت بنیادگرایان برای تغییر ظاهر جامعه مطابق میل آنها باشد. بدیهی است که چنین اعمال قدرتی، به ابزار و لوازم متناسب خود نیاز دارد. گشتهای ارشاد، به تمامی، نماد این اعمال قدرت هستند. حضور تمام وقت آنها، به معنای آن است که شما، به عنوان یک زن، مدام در حال پاییده شدن هستید: نگاههایی مقتدر، سرتاپای شما را مدام بررسی میکنند تا مطمئن شوند از چارچوبهای تعیین شده برای پوشش، خارج نشدهاید. این روند هر روزه، به سادگی شما را از یک انسان آزاد به انسانی با احساس گناه دائمی یا مجرم بالقوه تبدیل میکند، کسی که حتی وقتی به طور مستقیم زیر نگاه گشتهای ارشاد نیست، از صبح که بیدار میشود، براساس این نگاه که یک منبع قدرت و کنترل است، تصمیم میگیرد چه بپوشد و چه نپوشد، از چه خیابان و میدانی رد شود یا نشود، اگر گیر افتاد چه سیاستی در پیش بگیرد و... به این ترتیب، پوشش، به عنوان یکی از شخصیترین امور انسان، تبدیل به سیاسیترین موضوع ممکن میشود. در این منظومه، گشت ارشاد تنها یک ماشین ون نیست که گوشه میدانی پارک شده باشد و چند پلیس زن و مرد هم در حوالی آن ایستاده باشند بلکه تضمین تداوم کنترل نابگرایانه برای یکسانسازی جامعه از سویی و نماد منازعه دائمی طبقه متوسط در برابر این یکسانسازی تفکر و شیوه زندگی از سویی دیگر است.
بنابراین وجه نمادین گشتهای ارشاد است که باعث میشود کاندیداهای ریاست جمهوری که هم مخالف سیاستهای دولتی هستند و هم ناگزیر از جذب آرای طبقه متوسط شهری، در مقابل آن موضعگیری صریحی داشته باشند. در واقع با وعده جمع کردن یا محو گشتهای ارشاد، کاندیداهای اصلاحطلب، ضمن اینکه به نوعی از گذشته دهه ۶۰ گشتهای ثارالله، که عقبه تاریخی گشتهای ارشاد فعلی است، برائت میجویند، با سیاستهای دولت احمدینژاد مخالفت میکنند و طبقه متوسط را مطمئن میسازند که سیاست یکدستسازی جامعه را پیگیری نخواهند کرد. اما تنها وجه نمادین گشتهای ارشاد نیست که باعث شده موضعگیری در برابر آن در برابر موضعگیری راجع به مسائل به ظاهرا کلانتر و فراگیرتر، اهمیت یابد.
● یک هشتم بیرونی کوه یخ
در ارزیابی سیاستهای جنسیتی دولت احمدینژاد، صرفنظر از ماهیت خلاف حقوق زنان آن، نکته دیگری که جلب توجه میکند، نهادینه کردن این سیاستهاست. در این مسیر، دولت احمدینژاد کاملا خلاف دولت خاتمی عمل کرده است. به عنوان مثال، در دولت خاتمی، سیاستهای بسیاری برای افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان وضع شد اما چون این سیاستها در اغلب موارد به قانون یا مکانیزمهای نهادین دیگر تبدیل نشد، بعد از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، به طرفهالعینی به باد فنا رفت. در حالی که اغلب سیاستهای دولت احمدینژاد در مورد زنان، در طول همین دوره چهارساله، نهادینه شده یا در حال نهادینه شدن است و تغییر آن برای دولت بعدی، حتی اگر کاملا مخالف این سیاستها باشد، به سادگی ممکن نیست. یکی از روشن ترین مثالها، همین گشتهای ارشاد است.
در سال ۸۴، شورای انقلاب فرهنگی مصوبهای را با عنوان «و راهکارهای گسترش فرهنگ عفاف» تصویب کرد که براساس آن شورای فرهنگ عمومی در جلسه ۴۲۷ خود در تاریخ ۱۳/۱۰/۸۴ که به ریاست صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شد، آییننامه «راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» را به تصویب رساند. به موجب این آییننامه ۳۷ صفحهای ۲۷ دستگاه اداری و تقنینی از جمله نیروی انتظامی موظف به اجرای برنامههای اجرایی مشخصی در مورد پوشش زنان، روابط زن و مرد، جداسازی جنسیتی در فضاهای عمومی و... و باید گزارش عملکرد سه ماهه خود را به کارگروه مستقر در دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی ارائه دهند. در واقع، طرح امنیت اجتماعی، بخشی از این مصوبه است. برای تضمین اجرایی شدن این وظایف نیز در وزارت ارشاد، ستادی به عنوان حجاب و عفاف تشکیل شده که در تمامی آن دستگاهها و نیز در همه استانهای کشور، شعبات و بازوهای نظارتی دارد. چنین مصوبه مفصلی که آییننامههای اجرایی متعددی را پشتیبانی میکند و تشکیلات عریض و طویل و بودجه عظیمی که در این سالها صرف شده، ایجاد نهادی را تضمین کرده که مانند کوه یخی است که گشتهای ارشاد، یکهشتم بیرونی آن است. طبیعتا چنین نهادی، آثار قابلتوجهی از خود در طول همین دوره سه ساله باقی گذاشته که از میان بردن آن، حتی اگر اراده رئیسجمهور بعدی بر آن قرار بگیرد، به سادگی ممکن نیست.
نهادینه کردن سیاستها و رویهها، با استفاده از قانونگذاری در سطوح مختلف، یکی از مهمترین ویژگیهای بنیادگرایان در همه جای دنیاست. از این رو، مخالفت کاندیداهای اصلاحطلب با گشتهای ارشاد، از نظر من وجه مهم دیگری نیز دارد و آن، مخالفت با نهادهای جنسیتی نابگرایانه در سطوح مختلف است. در واقع به نظر میرسد به درستی، گشت ارشاد، نه فقط به عنوان یک نماد که به عنوان یک نهاد، در نظر گرفته شده که رئیسجمهور آینده، اگر بنیادگرا نباشد، باید با انجام اصلاحات ساختاری، کمر به جمع کردن یا محو کردن این نهاد ببندد.
به گزارش تحلیلی کمیته حقوق بشر سازمان دانشآموختگان ایران در مورد طرح امنیت اجتماعی، ۲۱ مرداد ۸۷، سایت ادوار تحکیم وحدت (www. advarnews. com)
هرچند ساعات کار گشتهای ارشاد اعلام نشده اما نگارنده با توجه به ساعات مشاهده خود میتواند نتیجه بگیرد که تنها حدود ۸ ساعت، بین ۱۲ شب تا ۸ صبح، گشتهای ارشاد در پارکینگ هستند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست