شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

رادیکالیسم با خشونت پیوند خورده است


رادیکالیسم با خشونت پیوند خورده است

دور خشونت آغاز دارد اما پایانی ندارد و اگر هم داشته باشد پایانی بسیار دردناک خواهد بود رادیکال های جهان زبان یکدیگر را خوب می فهمند و با یکدیگر به زبان خودشان گفت وگو می کنند

رادیکال ها، فرمالیست (شکل گرا) هستند و چون فرم و شکل آرمانی شان در دوردست ها قرار دارد، برای رسیدن به آن بسیار دست و پا می زنند. در این هنگام دست ها و پاهایشان به سر و صورت اطرافیان می خورد و خشونت در می گیرد.

بدین ترتیب رادیکالیسم تئوریزه می شود. مدتی پیش یکی از اعضای چپ گرای دفتر تحکیم وحدت در نشست رسمی این اتحادیه در مدح رادیکالیسم به سخنرانی پرداخته بود. او البته مانند چند سال قبل طرفدار چندانی در میان دانشجویان نداشت و اگر داشت آنها راه خود را از دفتر تحکیم جدا کرده بودند و به فکر سازمان و سامان دیگری غیر از تحکیم بودند. به هر حال او گفت که دانشجو باید رادیکال باشد و تنها از راه رادیکالیسم است که دانشجو می تواند به آرمان هایش دست یابد. «دانشجو باید آرمانگرا باشد نه مصلحت گرا... دانشجو باید عاشق باشد نه عاقل» اینها را نیز او می گفت و عده ای هم با هیجان تشویقش می کردند.

● رادیکالیسم علیه رادیکالیسم

دور خشونت آغاز دارد اما پایانی ندارد و اگر هم داشته باشد پایانی بسیار دردناک خواهد بود. رادیکال های جهان زبان یکدیگر را خوب می فهمند و با یکدیگر به زبان خودشان گفت وگو می کنند. فرقی نمی کند که چه عقیده و مرامی داشته باشند، با این حال همدیگر را درک می کنند. همه آنها تندرو، فرمالیست و آرمانگرا هستند و شاید هم عملگرا. نتیجه عملگرایی با چنین مشخصاتی چه خواهد بود؟ احتمالاً خشونت.

اما خشونت برای چه؟ آنها می گویند برای رسیدن به آرمان هایشان که شاید برای هر کدام متفاوت باشد. یکی جامعه سوسیالیستی یا کمونیستی آرمانش است و یکی جامعه مدنی با آزادی های لیبرالی. در آن جامعه آرمانی که رادیکال ها در ذهن خود ترسیم می کنند، رفاه حاکم خواهد بود و صلح. و انسان ها نیز سعادتمند زندگی خواهند کرد.

این گونه است که برای رسیدن به آن جامعه آرمانی اقدام خشونت آمیز مجاز خواهد بود؛ انقلاب، کودتا و حتی ترور یا اعدام . در کنار اینها و در یک درجه پایین تر تظاهرات خشونت آمیز و ترور شخصیت نیز قرار دارد. گاهی خشونت علیه خود نیز مانند خودسوزی و اعتصاب غذا راهی برای مبارزه رادیکال است. شاید عملی ظاهراً غیرخشونت آمیز باشد، اما نتیجه آن خشونت به بار بیاورد یا بهانه دست رادیکال ها برای ایجاد درگیری بدهد.

در این صورت آن عمل غیرخشونت آمیز نیز مقدمه خشونت و البته عملی رادیکال خواهد بود. به هر حال زمانی که خشونت در می گیرد، پاسخش را رادیکال دیگری با خشونت می دهد و این گونه رادیکال ها با یکدیگر دیالوگ و گفت وگو می کنند.

رادیکالیسم علیه رادیکالیسم به پا می خیزد و همه چیز نابود می شود جز همان رادیکالیسم. نه تنها رادیکالیسم نابود نمی شود که هر روز قوی تر و ریشه دارتر نیز می شود. دور خشونت ها و حملات متقابل تا به آن حد گسترش می یابد که یک طرف نابود شود و این حد البته نقطه مشخصی نیست. شاید این حد مانند آنچه در جنگ جهانی دوم رخ داد مرگ میلیون ها انسان باشد. دانشجویان دموکراسی خواه تظاهرات می کنند و دانشجویان عضو تشکل های محافظه کار به آنها حمله می برند و درگیری رخ می دهد. آن کس که خشونت را آغاز کرده است قدرت بیشتری دارد و می پندارد که در پایان پیروز است.

انجمن های اسلامی و تشکل های دموکراسی خواه قدرت فیزیکی و نیروی چندانی برای درگیری ندارند اما معلوم نیست چرا برخی از اعضای آنها خواهان درگیری اند. شاید فکر می کنند نیرویی از غیب یا از طرف جامعه برای شان فرستاده می شود که البته هیچ گاه چنین اتفاقی نیفتاده است. از دید اصلاح طلبان و صلح طلبان، رادیکالیسم و جنگ طلبی امری اشتباه است اما اشتباه بزرگتر زمانی است که وارد درگیری فیزیکی شوید در حالی که قدرت چندانی در بازو ندارید و ضعیف ترید.

● جنگ و صلح، عشق و نفرت

«دانشجو باید عاشق باشد نه عاقل» و این البته آغاز مانیفست رادیکالیسم است، اما چگونه می توان عشق را به خشونت پیوند داد؟ این یک تحریف بزرگ است. هیچ فرد عاشقی از روی اختیار داوطلب خشونت ورزی نمی شود.

جنس صلح و عشق یکی است و جنس نفرت و جنگ یکی. بزرگترین تحریف تاریخ این بود که گفتند جنگ مقدمه صلح است. هیچ جنگی مقدمه صلح نیست و به عبارتی هیچ جنگی به صلح نمی انجامد. شاید آتش بس حاکم شود اما هیچ گاه اثرات جنگ از میان نخواهد رفت. شاید دولت ها با یکدیگر دوست شوند اما زخم های مردم جنگ زده هیچ گاه ترمیم نخواهد شد.

تنها صلح است که صلح می آورد و تنها عشق است که به عشق بیشتر می انجامد. اول صلح بود یا جنگ؟ صلح بود و سکون و بعد جنگ حادث شد و اضطراب. نفرت و فقدان عشق بود که جنگ را ایجاد کرد و نه مردان و زنان عاشق.

رادیکال هایی که عشق را مقدمه خشونت قرار می دهند و از دانشجویان عاشق می خواهند که درفش رادیکالیسم در دست بگیرند، رسماً تاریخ را تحریف می کنند. وعده بهشت و شهر آرمانی با جنگ افروزی محقق نخواهد شد و تنها به تسلط خشونت ورزان منجر می شود. این بارها تجربه شده است و این آزمون همیشگی تاریخ بوده است.

عماد بهاور