شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

جایگاه راهبردی آفریقا در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران


جایگاه راهبردی آفریقا در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

قاره سیاه, با توجه به توانا یی های بالقوه آن و نیز اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران, متاسفانه در برنامه ها و استراتژی های ایران مغفول مانده است

قاره سیاه، با توجه به توانا یی های بالقوه آن و نیز اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، متاسفانه در برنامه ها و استراتژی های ایران مغفول مانده است.

قاره سیاه، با توجه به توانا یی های بالقوه آن و نیز اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، متاسفانه در برنامه ها و استراتژی های ایران مغفول مانده است. مجلس شورای اسلامی با ابزارهایی که در اختیار دارد(همانند وضع قوانین مناسب و...) می تواند نقش موثری را دراین زمینه ایفا کند. صدور انقلاب و اسلام، نجات مردمان بیچاره آفریقا از چنگال جهل، ناتوانی و طمع قدرت های استعماری کنونی، بازار مناسب خدمات و تولیدات ایرانی، تحصیل خدمات و تولیدات ارزان قیمت و به صرفه آفریقایی و...، از جمله نکات حایز اهمیتی است که این مهم را تقویت و موکد میسازد. چین، آمریکا، اسراییل و سایر قدرت های سیاسی-اقتصادی هر کدام در جهت مصالح ملی خود که نوعا متاثر از نگرش اقتصادی رشد محوراست در دو-سه دهه اخیر به آفریقا چشم دوخته اند. به عنوان نمونه مورد چین را بررسی خواهیم کرد. خواهم کوشید با نگاهی به عملکرد سه دهه جمهوری اسلامی در قاره سیاه، چند پیشنهاد برای بهبود این شرایط ارایه نمایم.

● چین در آفریقا

چین به عنوان قدرت جهانی در حال شکل گیری، تلاش کرد پس از در گذشت مائو نگرشی واقع گرایانه ای تری به جهان داشته باشد. اما این چرخش نگرش، دفعتا صورت نگرفت؛ بلکه به تدریج هر میزان که از عیار ایدئولوژی در سیاست خارجی جمهوری خلق چین کاسته می شد، به همان مقدار عملگرایانه تر رفتارمی نمود. به گونه ای که از دهه ۸۰ به بعد - بخصوص در دهه ۹۰- عملا همچون بازیگر غربی بازی می کرد. قاره سیاه که از دیر باز طرف تجاری چین محسوب می شد همواره شاهد روابط رو به گسترش با این قدرت جدید بوده است. به نحوی که در دهه ۹۰ شاهد رشد ۷۰۰درصدی روابط تجاری میان چین و آفریقا هستیم. تاسال ۲۰۰۵ تراز تجاری میان آن دو به ۳۲. ۱۷ میلیارد دلار، اکثرا در صنعت نفت و امور زیر بنایی، توسط شرکتهای چینی در آفریقا سرمایه گذاری شده است.

رشد سریع اقتصادی چین، آن را محتاج به منابع انرژی نفت و گاز کرده است. پس از ایالت متحده و ژاپن، چین در رتبه سوم متقاضیان نفت قرار دارد. بحران های کهنه و جدید خاورمیانه، از فلسطین تا افغانستان، خصوصا پس از ۱۱ سپتامبر، چینی ها را به فکر حوزه نفتی جدیدی که از ثبات بیشتری برخوردار باشد سوق داده است: آفریقا. سودان، چاد، نیجریه، الجزایر، آنگولا، گینه استوایی، جمهوری کنگو و گابن قابل توجه ترین کشور های نفت خیز آفریقایی بشمار می آیند. چینی ها نیز اکثر سرمایه گذاری خود را در حوزه نفت در این کشور انجام داده اند. از این میان کشور سودان در راس قرار میگیرد: هم اکنون چین ۶۴ در صد از نفت صادراتی سودان را به خود اختصاص داده است. در مجموع ۲۵ در صد از نفت مورد نیاز چین از خلیج گینه تامین می گردد. البته چین نگاه اقتصادی خود را در آفریقا فراتر از حوزه انرژی برده است؛ آفریقا میتواند علاوه بر تامین کننده مطمئن انرژی برای چینی ها، بازار مطلوبی برای تولیدات ارزان قیمت چینی نیز باشد. همچنین آنان در ساخت و ساز زیربناها همچون جاده، پالایشگاه و... در آفریقا حضور دارند. بخشودگی بدهی ها، اعطای تسهیلات تجاری - مالی همانند تجارت بدون تعرفه و فراهم نمودن زمینه ورود مطمئن سرمایه خارجی در آفریقا از دیگر فعالیت های اقتصادی چین در میان آفریقاییان است.

البته چینی ها در سایه، در ساحت سیاست آفریقا نیز دخالت می کنند. برای جلب و حفظ سرمایه و سرمایه گذاری چینی در آفریقا و نیز مقابله با کشورهای غربی، آنها حتی حاضر شده اند از رژیم های دیکتاتوری منطقه حمایت کنند. این مسئله در کنار برخی مسایل اقتصادی موجب بدبینی برخی از آفریقاییان و ناظران خارجی نسبت به نیت چین شده است: تضعیف شرکت ها و کارخانه های بومی، عدم بکارگیری و تربیت نیروی ماهر آفریقایی، بعضا سنگ اندازی در فعالیت نهادهای مالی بین المللی مثل صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و نیز تضعیف تلاش های جهانی برای افزایش فعالیت و حکمرانی خوب در آفریقا، از جمله شکایات آنان می باشد.

● ایران در آفریقا

پیش از انقلاب بر حسب سیاست خارجی شاه، آفریقا از گردونه توجه دولتمردان خارج بوده است. پس از انقلاب رویکرد ایران به آفریقا را با تسامح به سه دوره کلی می توان تقسیم بندی نمود. دوره اول زمانی است که رهبران انقلاب به سبب سیاستهای ضد امپریالیستی و ضد استعماری و نیز حمایت از مستضعفین جهان توجه جدی به سمت آفریقا داشته اند. کم تجربگی خصوصاً در زمینه آفریقا، نبود کارشناسان مجرّب این قاره، ضعف ساختار اقتصاد دولتی ایران و بخش خصوصی کوچک آن و بی ثباتی در آفریقا سبب شد این دوره با آزمون و خطا در نهایت مسئولان جمهوری اسلامی را از داشتن رابطه ای عمیق و مستحکم با آفریقا دچار تردید کند. این دوران شامل دهه نخست انقلاب می گردد. البته کارهای ارزشمندی خصوصاً از طرف جهاد سازندگی در اندازه های کوچک اما در نوع خود موفق، انجام گرفت. اما در کل، آن چیزی نبود که براساس آن بتوان خط مشی ایران را نسبت به آفریقا ترسیم نمود. در ابتدای دهه ۷۰ نخستین سمینار بررسی همکاری های دو جانبه ایران و آفریقا در تهران به همت دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه با حضور اغلب مقامات سیاسی و اقتصادی ایران و سفرای آفریقا برگزار می گردد.

مجموع مباحث برگرفته در آن سمینار، چندان رضایت بخش نیست. اکثر مقامات نسبت به کارهای صورت گرفته ناراضی، و موانع متعددی از جمله ضعف سیستم اعتبار بانکی، ضعف خطوط ارتباطی و حمل و نقل، نا آشنایی سرمایه گذاران و تجار ایرانی و آفریقایی نسبت به ظرفیت های یکدیگر، بی انگیزگی بازرگانان و تجار ایرانی به انجام فعالیت اقتصادی در قاره سیاه و.... را برشمردند. دوره دوم را که از آغاز دهه ۷۰ می توان دانست زمانی است که ایران به سبب آثار مخرب جنگ، با اقتصادی تک محصولی، فلج، با نقدینگی اندک روبروست. از طرف دیگر با شکل گیری جماهیر تازه استقلال یافته آسیای مرکزی، در کنار تردید پیش آمده در میان مسئولان اقتصادی نظام نسبت به آفریقا، خط کلّی جریان همکاری های اقتصادی به سمت بازارهای روشن تر و مطمئن تر همانند آسیای مرکزی، شرق آسیا و اروپا سوق داده شد. در این دوره سطح همکاری ها با افریقا با شیب ملایم و البته با فراز و نشیب مسیر صعودی دارد. اما آغاز دوره سوم را می توان اوایل دهه ۸۰ دانست.

با تقویت نظام اقتصادی کشور، تمایل ایران به گسترش بازارهای صادراتی خود، و نیز افزایش تجربه و شناخت نسبت به ساختار اجتماعی و اقتصادی آفریقا پس از سه دهه، جمع بندی مدیران نظام این بوده است که پیش از افتادن کامل آفریقا در جریان جهانی سازی در دامان غرب، خوب است که بار دیگر برنامه هایی برای آفریقا طرح ریزی نمود. البته بسیاری از مدیران ومسئولان آفریقایی نیز از اینکه به جای معامله با غرب بتوانند روابط دو جانبه و چند جانبه خویش را با شرق خصوصاً ملت های مسلمان از جمله ایران گسترده تر نمایند، چندان بی میل نیستند. تأسیس مرکز همکاری ایران - آفریقا در سال ۲۰۰۴ با تصویب دولت ایران، توافق بر روی ایجاد چهار منطقه آزاد تجاری در آفریقا، توسعه همکاری های بانکی، تشکیل شورای تجاری ایران- آفریقا و نیزتوافق نامه همکاری پنج ساله میان دانشگاه تربیت معلم ایران و مرکز تحقیقات آفریقا از اعم برنامه هایی بوده است که در این مدت به تصویب رسیده است. همکاری های بانکی با ۱۱ کشور آفریقایی و امکان ضمانت تا سقف ۳۰۰ میلیون دلار مطالبی است که توسط نماینده بانک مرکزی ایران در جلسه اداره مرکزی همکاری ایران - آفریقا مطرح گردیده است.

در همین جلسه فاصله، موانع دسترسی به کشورهای اروپایی، هزینه های بالای حمل و نقل، شباهت در کالاهای صادراتی طرفین و کمبود تجارت آزاد میان ایران و آفریقا از دلایل اصلی پایین بودن سطح تجارت مطرح گردیده است. تا همین زمان تراز تجاری میان طرفین در بالاترین حد به حدود ۳۰۰ میلیون دلار تخمین زده می شود که با توجه به توانایی های طرفین بسیار اندک و به شدت قابل ارتقاء است. بیشتر همکاری های ایران با سودان، لیبی، تانزانیا و مراکش است و برخی از کشورهای آفریقایی نیز اساساً و عملاً هیچ جایگاهی در فهرست شرکای اقتصادی ایران به خود اختصاص نداده اند. البته پس از روی کار آمدن دولت نهم و قرار گرفتن تیم جدید فکری در ساختمان وزارت خارجه سیاست توجه به آفریقا و " نگاه به شرق " با شدّت بیشتری در دستور کار قرار گرفته است.

به نظر می رسد مجموعه مدیران ارشد اقتصادی نظام و نیز بخش خصوصی در ایران بیشتر به انجام کار روتین، کاملاً پیش بینی پذیر با درصد ریسک پایین و بازار موجود پرسود تمایل دارند تا انجام یک فعالیت اقتصادی ریسکی و خلاقانه. همین خصیصه به نسبت رابطه اقتصادی ایران چه در بخش دولتی و چه بخش خصوصی، با آفریقا تأثیر معناداری داشته است.

● چه باید کرد؟

چه از نگاه سیاست غربی و چه از نگاه سیاست اسلامی، آفریقا یک گنج مکنون است. منابع مادی و انسانی غنی که در پس جهل و غفلت صاحبان آن در زیر خاک قرار گرفته است، از نگاه غربی سرمایه دارانه، می بایست از خواب صاحب خانه سود جست و منابع خدادادی را غارت نمود و کوشید این استثمار را به گونه ای طراحی نمود که به وابستگی مطلق آنان به خود بیانجامد. اما از نگاه اسلامی میبایست ضمن بیدار کردن آفریقاییان، از آنجا جهت افزایش توانمندی خویش استفاده نمود که در نهایت به همکاری متقابل می انجامد. منبع غنی انرژی، مواد خام اولیه، نیروی کار فراوان اما بالقوه، توانایی های گردشگری و... از حیث اقتصادی و نیز فقر فرهنگی، آشنایی با اسلام و وجود زمینه های تبلیغ، وجود تمامی این کشورها در جنبش نم، خطر افتادن در دام سرمایه داری و امپریالیسم از جمله دلایل سیاسی-دینی است که لازم به توجه به نظر می رسد. بر این اساس چند راهکارپیشنهاد می گردد که البته از آن میان برخی در حال پیگیری است که از جهت تاکید و توجه بیشتر مطرح خواهند شد:

۱) از آن جهت که آفریقا در تامین مایحتاج مردمان خویش دچار بحران شده است برای حضور مداوم و عمیق در آنجا، لازم که با اقتصاد شروع کنیم. اما همانطور که زمین سنگلاخی، کشاورز را فراری میدهد، ناآشنایی با سرزمین آفریقا، بیم از هدر رفتن سرمایه در جایی که سیاست به سهولت دستخوش تلاطم و تغییر قرار میگیرد، کمبود اطلاعات از توانایی های آفریقا برای صادرات و واردات، نبود زیر بناهای لازم مثل راههای ترانزیتی، وسایل حمل و نقل، کمبود نیروی انسانی ماهر و ضعف اعتبارات بانکی در کنار مشکلات دیگر، سرمایه گذار را از حضور در آفریقا می هراساند. مجلس شورای اسلامی می تواند درکنار دولت در زمینه تجاری -بازرگانی از طریق تصویب طرح ها و لوایح مناسب و جدید امکان همکاری های اقتصادی متقابل را بیافزاید.

ابتدایی ترین مسئله ای که به ذهن میرسد فراهم نمودن تسهیلات صادراتی برای شرکت های خصوصی ایرانی و آفریقایی است. اعطای مشوق های تجاری-مالی مثل تجارت با تعرفه کم یا بدون تعرفه، دادن اولویت به کالا و خدمات آفریقایی در مناقصات و تجارت در صورت همسنگی و یا داشتن توان نزدیک با نمونه های مشابه دیگر کشورها، بخشودگی مالیاتی برای آن دسته از شرکت هایی که به شکل تخصصی برای یک بازه طولانی (مثلا۱۵ یا ۲۰ سال) در آفریقا سرمایه گذاری کنند(البته با این شرط که سود شرکت به ایران بازگردد) و بیمه سرمایه گذاری در آفریقا از پیشنهاداتی است که میبایست با دقت بررسی گردد. قابل ذکر است که آفریقا شدیدا دچار کمبود نقدینگی است و برای همین منظور دولت و مجلس میبایست شرایط امکان معامله با مواد خام اولیه افریقا را فراهم آورند. اعطای وام سرمایه گذاری با اقساط درازمدت ایرانی و آفریقایی می تواند به عنوان یک مشوق مالی در اختیار آنان قرار بگیرد. اما سیستم بانکی میان ایران و اکثر نقاط آفریقا از وجود یک نظام اعتباری-ریالی سالم و روان رنج می برد.

میتوان با شناسایی نقاط اصلی در آفریقا شعب بانک ایرانی را در آن نقاط تاسیس نمود که هر نقطه اصلی، نقاط کم اهمیت تر و حاشیه ای پیرامون خویش را پشتیبانی می کند. این نظام بانکی می بایست همواره حامی سرمایه گذار داخلی باشد تا با اعطای تسهیلات و فراهم نمودن زمینه ارزی سرمایه گذاری، این امر را تسهیل بخشد. بانک های ایرانی می بایست با طرح های ابتکاری متناسب با هر منطقه تلاش نمایند تا سرمایه های اکثرا غیر نقدی و حتی منابع اندک نقدی مردمان افریقا را جذب نمایند.

برای جذب سرمایه گذار داخلی به بازار آفریقا، در گام نخست میبایست امور بازرگانی در اولویت جای بگیرد و سپس امر سرمایه گذاری. زیرا اولی زود بازده است، ضمن این که ریسک کمتری دارد، اما دیگری دیر بازده بوده، ریسک بالایی دارد. سرمایه گذار دلیلی ندارد که شرایط هموار و مطمئن اروپا، آسیای جنوب شرقی و خلیج فارس را رها کند تا سرمایه خود را وارد سرزمینی کند که عوامل مختلف سیاسی -اقتصادی- فرهنگی در هر زمان می تواند فضای آنجا را دگرگون سازد. پس از چند بار گردش سرمایه مطمئن در امور بازرگانی در آفریقا با سود بالا، سرمایه گذار این اطمینان را خواهد داشت که می تواند پول خود را وارد عرصه سرمایه گذاری نماید. سیاست دولت میبایست این باشد که بجای دخالت شرکت های سرمایه گذار دولتی، زمینه را برای کار شرکتهای خصوصی فراهم سازد.

سرمایه گذار داخلی باید بداند که به علت دست نخورده بودن اکثر حوزه ها، نسبت به سایر مناطق، با سرمایه و تلاش کمتر میتواند به نتایج مطلوب دست یابد. از خصوصیات آفریقاییان این است که به علت فقر شدید و ناتوانی در تهیه مایحتاج، به کالا و خدمات اولیه، ارزان و ساده قانع میباشد. و این کاملا متفاوت از مثلا مردم آمریکای لاتین است که به علت حضور و نفوذ طولانی تر شرکتهای خارجی و چند ملیتی، مصرف گرایی و تنوع طلبی و در نتیجه ارایه کالاهایی شیک و ظریف، ذایقه آنان را تغییر داده است.

خوب است که با سرمایه گذاری و تجارت راحت تر و اطمینان آورتر، شرکت های خصوصی نخست به سراغ مردمانی بروند که با فرهنگ ایرانی - اسلامی قرابت بیشتری دارند و یا با کالاها و خدمات ایرانی از گذشته آشنایی داشته اند. کشورهایی هم که از جهت سیاسی روابط خوبی با تهران دارند میتواند مورد توجه قرار بگیرند؛ همانند تانزانیا، کنیا، الجزایر، سودان و لیبی. البته دولت ایران میبایست بکوشد به بازارهای قدیمی محدود نشود بلکه امکان جلب سرمایه گذاری را به سراسر قاره آفریقا فراهم نماید.

مسئله دیگر این است که ۱۴ کشور آفریقایی هیچگونه ارتباط مستقیمی با دریا ندارند. ضمن آنکه اکثر کشورهای این قاره از نداشتن خطوط حمل و نقل مناسب رنج میبرند. بر این اساس دولت میبایست سرمایه گذار داخلی را به سمت آن دسته از کشورها سوق دهد که از این حیث مشکل چندانی نداشته باشند زیرا نبود زیرساخت های مناسب حمل ونقل سرمایه گذار را فراری میدهد.

۲) از موانع اصلی برقراری رابطه اقتصادی با قاره سیاه، عدم اطلاع بازرگانان و سرمایه گذاران

طرفین از ظرفیت های یکدیگر است. همانگونه که بسیاری از نیازهای مردمان آفریقا را می توان با تولیدات با کیفیت ایرانی در عوض مشابهات گران قیمت دیگر کشورها؛ تأمین نمود، سرمایه گذار و بازرگان ایرانی نیز نسبت به قابلیت های آفریقا خالی الذهن است. ایجاد یک سایت تخصصی درباره زمینه های اقتصادی آفریقا برای سرمایه گذار داخلی و بالعکس ضروری به نظر می رسد. متاسفانه سایت هایی که این مهم را بر عهده دارند ضعیف، مبهم و غیر روزآمد میباشند. لازم است وابسته های اقتصادی تمام سفارتخانه های ایران در آفریقا فعالانه حضور بیابند. ایشان می بایست ضمن گزارش و اطلاع رسانی به موقع ظرفیت های تجاری - سرمایه گذاری منطقه مأموریت خویش، تولیدات و خدمات داخلی را نیز به دولت ها شرکت های خصوصی و مردمان آن ناحیه معرفی نمایند. تأسیس نمایشگاه دایمی تولیدات داخلی در کنار سفارتخانه و یا سرکنسولگری، تمهید بروشور محصولات ایرانی و رایزنی جهت جلب مشارکت فعالانه همتایان آفریقایی از جمله پیشنهاداتی است که در این راستا قابل توجه است.

اما سرمایه گذاران و بازرگانان ایرانی می توانند در دو زمینه ی صنایع کوچک و صنایع سنگین و یا زیربنایی فعالیت نمایند. ازطریق صنایع کوچک می توان بازار مصرف روزانه آفریقا را بدست گرفت و بدین طریق در درون جامعه آفریقایی نفوذ نمود. ایرانی می بایست کالاهای مورد نیاز روزانه آفریقائیان را یافته و آن را به شکل انبوه وارد بازار آفریقا نماید. برای مثال اگر مردم کشوری که دارای جمعیت اکثریت روستایی هستند و تمایل به درمان بیماری ها با گیاهان دارویی را دارند، تجار ایرانی می بایست احتیاجات این بخش را با کمک انواع ایرانی آن پاسخ دهند. موارد دیگری نیز می توان من باب مثال ارایه کرد: محصولات لبنیاتی، تراکتور و کمباین، صنعت نساجی، کارخانه های کنسرو و کمپوت سازی و.... پیرامون صنعت نساجی لازم است توضیح بیشتری بدهم. مثلاً در این قسمت، با توجه به اینکه صنعت ریشه دار و مدرن نساجی و پوشاک در ایران در سالهای اخیر دچار رکود شده و از سوی دیگر بازار پوشاک آفریقا از دو جنبه ی داشتن مواد اولیه در دسترس و نیز احتیاج به پوشاک و پارچه، می تواند نظر تولید کنندگان داخلی را به سمت خویش جلب نماید. این دوستان خوب است از طرح ها و الگوهای ایرانی (جهت تبلیغ فرهنگ ایرانی) و آفریقایی (به سبب مقبول افتادن) استفاده نمایند. در این راستا دستگاه تبلیغاتی می بایست این فرهنگ را جا بیاندازد که ایرانی پوشیدن یک ارزش و افتخار است. و اینکه به نظر می رسد این صنایع زود بازده هستند.

اما دسته دوم صنایع سنگین و یا امور زیر بنایی می باشند. طبیعی است که دولت می بایست مطلع باشد که به علّت ریسک بالا و احتیاج به سرمایه اولیه فراوان امکان سرمایه گذاری در این حوزه برای اکثر قریب به اتفاق سرمایه گذاران داخلی میسر نمی باشد. دولت می تواند از طریق اعطای وام بدون بهره، مشارکت ۷۰ درصدی در سرمایه گذاری و سایر تسهیلات ممکن دیگر، زمینه حضور شرکتهای خصوصی ایرانی در این زمینه ها را فراهم سازد. البته به علت استراتژیک بودن حضور ایران در این عرصه بدیهی است در صورت عدم وجود داوطلب خصوصی، لازم است دولت خود مستقیماً سرمایه گذاری نماید. اهمیت این عرصه از آن حیث است که نفوذ ایران در عمق ساختار اقتصادی - سیاسی و نیز حضور طولانی مدت و مادام العمر در آن کشور را تسهیل می سازد: سدسازی، جاده سازی، احداث راه آهن، معدن، پالایشگاه و پتروشیمی، صنعت خودرو سازی و تراکتور سازی، صنایع دفاعی و... مواردی است که ایران می تواند به عنوان یک مدعی خود را در آن معرفی کند.

برای افزایش و تضمین همکاری متقابل اقتصادی، ایران می تواند با سازمان اتحادیه آفریقا و یا تعدادی از کشورهای دوست سازمان همکاری های مشترک اقتصادی ایران - آفریقا را تأسیس نماید.

۳) جدای از ناقص و ناکافی بودن سیستم گردشگری در ایران، شرایط خاص جمهوری اسلامی ایران ایجاب می کند تنها پذیرای به اصطلاح "توریست فرهنگی " باشد. از این حیث شهروندان آفریقایی به علت نزدیکی با فرهنگ شرقی و ناهنجاری های کمتر فرهنگی غربی، گزینه مناسب و جدیدی برای نظام گردشگری ایران می باشند. از آن سو، سرزمین هزار تو و شگفت انگیز آفریقا نیز می تواند برای بسیاری از گردشگران ایرانی جذابیت داشته باشد. منابع اصلی به نظر می رسد که عدم شناخت کافی طرفین از جاذبه های گردشگری یکدیگر و نیز نقص خطوط مسافربری میان دو سرزمین می باشد. تهیه سایت، مجله، بروشور، ایجاد نمایشگاه دایمی از صنایع دستی و سوغات ایرانی، ساخت ماکت مناطق گردشگری افزایش پروازهای هفتگی و بهبود کیفیت خدمات ساخت هتل و اقامتگاه در نزدیکی جاذبه های توریستی آفریقا توسط سرمایه داران ایرانی ارایه شده به مسافران از پیشنهاداتی است که در این بخش قابل طرح است.

۴) آنچه بی شک پراهمیت جلوه می کند، اطلاع بر این نکته است که آفریقا فارغ از یک یا دو کشور آن، دارای جمعیت اکثریت روستایی است. بسیاری از کشورها در پایین ترین سطح از امکانات مادی و فرهنگی قرار دارند و مناسبات مادی - معنوی پیش مدرن در بسیاری از نقاط این سرزمین حکمفرماست. بر این اساس با چشم و گوش بسته، با ابزارهای متعلق به جامعه مدرن، نمی توان به فکر سرمایه گذاری و برقراری رابطه گسترده تجاری در قاره سیاه افتاد. ضمن آنکه اساساً فقر، جهل و استعمار دیرپا موجب تضعیف ساختار اقتصادی سالم و شکل گیری یک اقتصاد دولتی نوعاً تک محصولی شده است. و این یعنی روبرو شدن بخش خصوصی نوپای داخلی با فضایی که یا بخش خصوصی ندارد و یا بسیار ضعیف است.

در نتیجه لازم است با حمایت دولت، نخست تعدادی جامعه شناس مبرز با همکاری جامعه شناسان آفریقایی به مطالعه دقیق فرهنگ آنجا بپردازند. اینکه روستا در آفریقا چه ساختار و چه نیازی دارد؟ در تاریخ تجارت داخلی و بین المللی ایران تقریباً هرگز میان قشر جامعه شناس و روان شناس و قشر تاجر و سرمایه گذار رابطه کاری وجود نداشته است. شاید تجربه آفریقا نخستین گام موفق در این زمینه باشد. توصیه می کنم که بجای تجربه ناموفق و غلط توسعه ناهموار و عجولانه شهرسازی و شهرنشینی ناشی از تفکر غرب گرایانه اغلب پیشگامان توسعه در جهان سوم و از جمله ایران، توسط جامعه شناسان فرهیخته نوعی الگوی بومی توسعه روستایی در دستور کار قرار گیرد.

۵) تأسیس مراکز فنی وحرفه ای در نقاط مختلف آفریقا بسیار خوب خواهد بود. با این کار می توان مهارتهای فنی را از طریق اساتید مجرّب ایرانی به جوانان آفریقایی انتقال داد. البته این مهارتها می بایست هماهنگ با کارخانه ها و کارگاه هایی باشد که قرار است در آنجا توسط ایران تأسیس گردد. براین اساس قشر کارگر و زحمتکش آفریقایی که اکثریت جمعیت آن را شکل می دهد در ارتباط مستقیم با ایران قرار می گیرند. فرهنگ ایرانی مجرای جدیدی برای انتقال می یابد، ترکیب هنر و فن ایرانی زمینه بروز بیشتری را می یابد و کارگران بومی برای کارخانجات ایرانی تربیت می گردد. البته راه دیگر این است که بجای تأسیس مراکز فنی و حرفه ای در آفریقا، آفریقائیان مستعد را به ایران دعوت و در مراکز داخلی آموزش داده شوند. هر کدام از این دو راه هزینه/ فایده های خود را دارند که لازم است توسط کارشناسان مورد مطالعه جداگانه قرار بگیرد.

۶) ایران هم اکنون از بعد نظامی در بسیاری از شاخه ها، به خودکفایی و حتی صادرات تولیدات خود رسیده است. آفریقا نیز سرزمین بی ثباتی و درگیری است که می تواند حوزه ای خوب برای همکاری نظامی، از تأسیس صنایع تسلیحاتی تا صدور مهمات و اسلحه، البته تنها با کشورهای دوست و دموکراتیک، باشد. همچنین ایران می تواند به آموزش نیروهای مسلح نظامی و انتظامی آفریقا یاری برساند.

۷) آفریقا به شدت با بیماری و مرگ و میر ناشی از نبود استانداردهای بهداشتی و دریایی دست و پنچه نرم می کند ایدز، مالاریا و... اصلی ترین بیماری هایی هستند که سالانه جان هزاران آفریقایی را می گیرد. طی یک پژوهش اعلام شد در صورت ادامه این روند (فقر، گرسنگی، جنگ و خونریزی و مرگ و میر) تا ۲۰ سال آینده در آفریقا تنها پشه ها زندگی خواهند کرد. این در حالی است که تعداد بیشماری از بیچارگان آفریقایی به عنوان موجودات آزمایشگاهی با مصرف یافته های دارویی غیر مطمئن شرکت های داروسازی غربی جان خود را به خطر می اندازند. براساس معیارهای انسان دوستانه، انتقال تجربیات بهداشتی و پزشکی ایران و نیز ایجاد بازار کار جدید برای فارغ التحصیلان این رشته در ایران، می بایست به فکر انعقاد قرار دادهای همکاری در زمینه های ارتقاء سطح سلامت و درمان با کشور های آفریقایی بود.

۸) جدای از تربیت و تأمین نیروی کار ماهر، آفریقا از صنعت تحصیلات عمومی و عالی نیز رنج می برد اکثریت جمعیت آفریقا را مردمان بی سواد و یا کم سواد تشکیل می دهند. ضمن آنکه به نسبت جمعیت، اساتید و نخبگان دانشگاهی نیز کم شمار هستند. سطح تحصیلات عالی نیز نسبت به استانداردهای بین المللی در سطح پایین تری جای می گیرد. از این رو می توان از طریق قرار دادهای آموزشی - پژوهشی به بهبود سطح آموزش و پژوهش در آفریقا یاری رساند. تبادل اساتید و دانشجویان، اعطای بورس تحصیلی به دانشجویان آفریقایی، گسترش روابط علمی - تحقیقات تأسیس نهاد آموزشی - پژوهش ایران و آفریقا برای هم اندیشی و رفع مشکلات مشترک طرفین فرصیت تحصیلی به اساتید افریقا می توانند راهکارهایی در این زمینه باشد. قابل توجه است که هم اکنون نخبگان فکری - دانشگاهی در سراسر جهان نقش اصلی هدایت جامعه و در نهایت مهارت و یا شقاوت آنان را بر عهده دارد. یکی از ستونهای اصلی "ناتوی فرهنگی " همواره نخبگان و اساتید دانشگاهی بوده اند که تحت نام روشنفکر مسیر جامعه را جهت می بخشند. طبیعی است انقلاب اسلامی نیز که داعیه جهانی داشتن نسخه شفابخش برای تمام ملت هارا دارد، می بایست و می تواند با تربیت این قشر، در ساختار فکری - اجتماعی و سپس در عرصه های سیاسی و اقتصادی و اقتصادی تأثیر گذار باشد. ناگفته پیداست که توسعه آینده آفریقا در دستان نخبگانی است که قرار است امروز پرورش یابند، حال یا در دامان اسلام و یا در دامن غرب.

۹) توسعه مادی را نمی توان نادیده گرفت. آفریقا نیز پس از رهایی از استعمار کهنه از طریق سوسیالیسم و یا کاپتالیسم به سمت توسعه تجربه شده گام برداشت. اما، اولاً تجربه کشورهای جهانی سوم از جمله قاره سیاه نشان داد که توسعه به معنای غربی شدن، غلط است؛ و ثانیاً ایران با سرمایه معنوی اسلام ادعای الگوی جدیدی از توسعه را به میان آورده است. بدیهی است غربی شدن دولت های آفریقایی به ضرر نظام اسلامی ایران خواهد بود؛ چرا که از حیث معادلات سیاسی، اردوگاه غرب را تقویت می کند و از حیث دینی، نسلهایی را به تباهی می کشاند و مانعی جدید در جهت تبلیغ اسلام ایجاد می شود. ما می بایست این را جا بیاندازیم که ایرانی شدن نیز اشتباه است، اما رفتار ایرانی میتواند الگوی او باشد. ملل آفریقایی باید مسیر توسعه بومی خود را بیابند و بر منابع خود تکیه نمایند. روشن است که غربی شدن آفریقا اصلاً به سود خود آفریقائیان نیست چرا که به یغما رفتن منابع داخلی، سیطره سیاسی - اقتصادی غرب بر حاکمیت آنان و در نهایت استحاله فرهنگی آفریقائیان منجر می شود. دولت ایران می تواند از طریق تشکیل کلاسهای غرب شناسی و شناخت مبانی انقلاب اسلامی، نقد مبانی فکری و نتایج عملی غرب کنونی و ردّ اشکال توسعه غربی و نیز آموزش مبانی دینی انقلاب ایران و آرمانهای آن، را در آفریقا رواج دهد. بر این اساس رایزنی های فرهنگی ایران در سفارتخانه های موجود در آفریقا از طریق امکانات مادی - فرهنگی و ارسال نخبگان فکری به عنوان رایزن فرهنگی ایران تقویت گردد.

۱۰) آفریقا سالیان سال است که در درون خود منازعات قومی- مرزی را شاهد بوده است. بی ثباتی، جنگ، مرگ و میر، مهاجرت، گسترش فقر و گرسنگی چهره ثابت این مناطق گشته است. برای هر کدام راهکار جداگانه ای لازم است. در بعد درگیری های مرزی و جدایی طلبانه ایران لازم است نقش میانجی و صلح ساز به نحو مرضی الطرفینی بازی کند. این کار به افزایش پرستیژ بین المللی ایران، افزایش نقش و نفوذ ایران در آفریقا و نیز کاهش تنشها و تثبیت صلح در آفریقا منجر خواهد شد. در بُعد داخلی نیز علاوه بر نقش سیاسی دولت ایران می توانیم بر عنصر اسلام نیز تکیه نماییم. از یادمان نرود، اسلام در شبه جزیره عرب نخست از طریق ایجاد صلح و امنیت جا باز کرد. نقش امنیت ساز و موّدت ساز اسلام موجب شد تا بسیاری از قبایل درگیر آن زمان عرب به اسلام بگروند. در این زمان نیز می توان از اسلام به عنوان نسخه شفابخش در منازعات قومی- داخلی آفریقا بهره جست. امنیت سازی اسلام گام بسیار بزرگی در راه گسترش این دین مبین خواهد بود. از جنبه معادلات سیاسی نیز گسترش اسلام به افزایش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران می انجامد.

در این زمینه علاوه بر نقش سیاسی دولت ایران، می توانیم به تأسیس مدارس مذهبی ارزان قیمت و یا رایگان در مناطق مختلف آفریقا اقدام نماییم. در این مدارس در کنار دروس رسمی سازمان آموزش و پرورش آفریقا، دروس دینی و تعالیم سیاسی مد نظر ارایه خواهد شد. با توجه به آنکه اکثریت بافت جمعیتی آفریقا را روستائیان شکل می دهند. می توان به بافت مدارس شبانه روزی در بخش مرکزی یک منطقه که بتوانند چندین روستا را پوشش دهد اقدام نمود. معلمین آنجا می توانند از معلمین اعزامی ایرانی و یا معلّمان آفریقایی که دوره های آموزشی لازم را در ایران گذرانده باشند تشکیل شود.

همچنین با کمک حوزه علمیه قم جهت تربیت طلاب علوم دینی در سطوح پایین و جذب طلاب با استعداد آفریقایی برای گذراندن سطوح بالای حوزه در ایران، می توان به تأسیس مدرسه علمیه در پاره ای از مناطق آفریقا اقدام کرد. این مدارس (عادی و علمیه) می توانند به عنوان یکی از راه های دستیابی به اهداف سابق الذکر مورد استفاده قرار بگیرند.

۱۱) یکی از با ارزش ترین اقدامات جمهوری اسلامی پس از انقلاب راه اندازی رادیو سواحیلی برای بخشی از مردمان آفریقا بوده است. این رادیو علی رغم بضاعت اندک توانسته تا حدود زیادی در میان شنوندگان خویش جا باز کند. از این رادیو، این بار در سطح قاره، می بایست حمایت گردد. زیرا می تواند با ارایه برنامه های متنوع تبلیغی به ترویج آرای سیاسی - فرهنگی ایران در قلب مردم بپردازد. معرفی مستقیم و دقیق نظرات دولت و مردم ایران نسبت به مسایل مختلف جهانی، معرفی دین اسلام با کمک کارشناسان حوزه دین، ترویج خرید کالا و خدمات ایرانی، معرفی ابنیه آثار صنایع دستی و جاذبه های گردشگری ایران و جلب گردشگران آفریقایی به ایران، کمک به صاحبان سرمایه و تجّار ایرانی، آماده کردن شرایط پذیرش ایرانی در میان آفریقائیان، مبارزه با سیطره فرهنگی- سیاسی غرب بر ذهن آفریقایی و نیز مناسب ترین ابزار ارتباط راه دور با جمعیت اکثریت روستایی فقیر که مشتاق شنیدن سخن نو می باشند، از ابتدایی ترین و بدیهی ترین فواید این رادیو است.

۱۲) در صورتی که تمام شرایط بالا محقق گردد، بی شک می توان به کشورهای آفریقایی چه در حالت مستقل (مانند رأی در مجمع عمومی) و چه در حالت جمعی (مانند اتحادیه آفریقا و گروه نم) به عنوان متحد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران حساب باز کرد. آنچه لازم است این است که با عقد قرار دادها و پیمان های وثیق در تمام جنبه ها (سیاسی، امنیتی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی)، با تقویت روابط متقابل و در هم تنیده، آنان نه تنها حمایت از ایران را وظیفه خود بدانند بلکه ضرر و شکست آن را شکست خویشتن به حساب آورند. در این صورت سطح روابط بالا و راهبردی خواهد شد. علی رغم تفاوت نژاد و زبان، به سبب اهداف، دغدغه ها و مذاهب مشترک و یا نزدیک به هم، نزدیکی هر دو به سبک زندگی شرقی، تقابل با غرب (در سیاست) و توسعه غربی (در فرهنگ و اقتصاد)، می توان به انعقاد قرار دادها و پیمان های استوار امیدبست

۱۳) بخش قابل توجهی از آفریقا بر روی نفت قرار گرفته است و بعید نیست با ادامه اکتشافات با ابزارهای پیشرفته جدید منابع جدید نفت و گاز در این قاره غنی یافت گردد. تاکنون توجه اصلی قدرتهای بزرگ صنعتی - اقتصادی همین بعد از آفریقا بوده است؛ هرچند همواره نیم نگاهی به سایر بخشها نیز داشته اند. از آنجا که براساس خوش بینانه ترین تخمین ها، با میزان مصرف کنونی، ظرف ۲۰ الی ۲۵ سال آینده اکثر چاه های نفتی ایران خشک خواهد شد و ایران حداکثر خواهد توانست به مصرف داخلی پاسخگو باشد. این امر برای دولتی که ۷۰ درصد بودجه سالانه اش را براساس درآمد نفتی می بندد یک فاجعه است. جا دارد مسئولان نظام با خرید نفت از آفریقا در جهت مصارف داخلی و ذخیره سازی در چاه های نیمه خشک، از این ماده خدادادی راهبردی صیانت به عمل آورند.

۱۴) نکته آخر اینکه، در نهایت آفریقا چه ارزشی برایمان می بایست داشته باشد؟‌به بیان دیگر جایگاه راهبردی آفریقا در سیاست خارجی ایران چیست؟ اتحادیه اروپا، چین، ژاپن، روسیه و آمریکا اساساً‌ تمایلی به شکل گیری قدرت جدید اقتصادی - سیاسی ندارند. این موضوع در کنار تقابل سیاست داخلی و خارجی ایران با اهداف این قدرتها به شکل حادّتر معنا پیدا می کند. لذا اینکه ایران بتواند به این قدرتها به چشم شریک تجاری - سیاسی نگاه کند، که در آینده روابط متقابل اقتصادی به حدّی در هم تنیده و دوستانه شود که حاضر شوند بر روی منافع اقتصادی - سیاسی خویش با دیگر قدرتها چشم بپوشانند، به نظر می رسد سنگ بزرگی باشد. در دولت جدید آنچه به وضوح قابل رویت است این است که آنچه در قانون اساسی ایران از دستگاه سیاست خارجی درخواست شده بود پیگیری می گردد. توجه به ملت های مستضعف و ضد استعماری در اولویت قرار دارند. رویکرد به شرق و رویکرد به آمریکای لاتین در دولت جدید در این قالب تفسیر می گردد.

بدیهی است با توجه به عناصر آفریقا، این قاره فراتر از آمریکای لاتین قرار خواهد گرفت. هسمانی بیشتر در مذهب، استضعاف بیشتر علی رغم خوابیدن بر منابع غنی طبیعی، سردرگمی در ایدئولوژی مناسب برای رهایی از استعمار، فقر و جهل، نزدیکی جغرافیایی، بازار بکر اقتصادی، نزدیکی اهداف سیاست خارجی، علاقه آفریقائیان به انقلاب اسلامی ایران و نزدیکی فرهنگی، عناصری هستند که با وجود آن، آفریقا در رتبه نخست راهبرد سیاست خارجی ایران قرار خواهد گرفت. دعوت از مقام محترم ریاست جمهوری ایران جهت حضور در آخرین نشست سران اتحادیه آفریقایی و ایراد سخنرانی در سال گذشته که با استقبال بی نظیر سران آفریقا روبه رو گردید، و نیز افزایش مسافرت مقامات دو ملت به سرزمین های یکدیگر و عقد قراردادهای مختلف، خبر از فصل جدیدی در روابط دو ملت می دهد. در صورت تحقق اهداف بالا و رسیدن ایران و آفریقا به سطح روابط وثیق و برادرانه دیپلماتیک - تجاری، قدرت چانه زنی و جایگاه جهانی طرفین در نظام بین المللی به شدت ترقی پیدا خواهد کرد. به علت عدم سرمایه گذاری مادی - معنوی مناسب در طول این چند سال ابهام پیرامون آفریقا بسیار زیاد است که لازم است دستگاه دیپلماسی ایران ابرها را کنار بزند و راه ها را برای حضور پررنگ ایرانیان در آفریقا فراهم سازد.

نویسنده: مجید - بهستانی

منبع: خبرگزاری - فارس - تاریخ شمسی نشر ۱۴/۱۰/۱۳۸۸