پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

اثری به دور از تکرار مکررات


اثری به دور از تکرار مکررات

نگاهی به آلبوم «وطنم ایران» به خوانندگی محمد معتمدی

بی‌تردید این روزها موسیقی ایران دورانی پر از سکوت معنوی و هیجان‌های حاصل از نوآوری را پشت سر می‌گذارد. اگر چه سیر صعودی آمار و ارقام برگزاری کنسرت‌های متعدد اساتید در سالن‌های غیر استاندارد و به طبع آن خیل مخاطبان مشتاق که برای تهیه بلیط‌‌های نه چندان ارزان قیمت سر و دست می‌شکنند، توجه همگان را به خود جلب کرده اما متاسفانه همه این اتفاقات تنها عاملی شده تا فضایی کاذب در موسیقی ایران ظهور کند و هیچ کدام از این وقایع دلیل امید یافتن در راه رشد و تحرک و شکوفایی موسیقی ما نیست. البته نباید فراموش کرد که همین کنسرت‌ها و آلبوم‌ها هستند که دال بر حیات این موسیقی می‌باشند.

متاسفانه سال‌هاست که هیچ اثر شنیداری قابل توجهی گوش‌هایمان را به خود تیز نکرده و حیرت زده‌مان نکرده است! این هنر مظلوم که همیشه در طول تاریخ مورد بی‌مهری واقع شده، اکنون دچار رخوت و سرشکستگی گشته که این رخوت از دل‌های سرد و سوت و کور مردم گواهی می‌دهد. اهالی موسیقی اگرچه با عشق، دل به نوا و نغمه و ساز می‌سپارند اما اوضاع کسالت‌بار و تاسف برانگیز اجتماع، دیگر عشق و گرمایی در دل‌ها باقی نمی‌گذارد و پا به راهی نمی‌رود که هر روز در آن سنگی به سختی پرتاب می‌شود و حتی اگر عشقی در این میان سو سو بزند دیگر از شور و هیجان اجتماعی میان توده‌های مردم خبری نیست که نتیجه، تولید و ارائه همین موسیقی‌های تقلیدی و تکراری می‌شود که خالی از هر ایده و تفکر هنرمندانه‌ای هستند و به طور طبیعی احساس زاید الوصفی که در بطن آثاری چون «سواران دشت امید»، «حصار»، «سپیده»، «چاووش‌های ۹ گانه» و . . . ما را شیفته خود کرده‌اند و تا امروز قدرت شعله برافروختن دارند و جانِ جان را درگرو خود از فرازی به فراز دیگر می‌برند، محصول یک التهاب و جوشش اجتماعی است. چه بسا آن التهاب نبود هیچگاه سپیده‌ای از دل محمدرضا لطفی طلوع نمی‌کرد و سوارانی در دشت ذهن حسین علیزاده، امید تاختن نمی‌یافتند.

. . . و اکنون در این نابسامانی‌ها انتشار آلبوم «وطنم ایران» توسط موسسه فرهنگی و هنری آوای شیدا به آهنگسازی و سرپرستی محمدرضا لطفی و خوانندگی محمد معتمدی بهانه‌ای شد تا دست به قلم شویم. لطفی که هنرمندی مشکل‌پسند، خوش ذوق و در عین حال مردمی است، در این اثر ۱۴ نفر از نوازندگان جوان این مرز و بوم را در کنار خود گرد آورده و در نهایت جسارت و اعتماد، خواننده جوانی چون محمد معتمدی را به عرصه موسیقی ایران معرفی کرده است.

محمدرضا لطفی از نوآوران و بدعت‌گذاران سبک ویژه و منحصر به فرد خود در موسیقی اصیل ما بوده و با هر اثر خود حرکتی نوین را پایه‌گذاری کرده است. چه در نوازندگی تار و سه‌تار و چه در زمینه آهنگسازی که درد تصنیف‌هایش در دل مردم ایران به خوبی ته‌نشین شده است. وی را می‌توان از سردمداران پرورش نوازنده و خواننده نیز شمرد. باید در نظر داشت تلاش‌های لطفی در اجرای برنامه‌هایی نظیر راست پنجگاه و نوا در جشن هنر شیراز در اوج‌گیری صدای استادانه «محمدرضا شجریان» غیر قابل انکار است. معرفی «هنگامه اخوان» و نیز «صدیق تعریف» در آلبوم «به یاد طاهرزاده» و همچنین پرورش «مجید درخشانی» به عنوان نوازنده تار و آهنگسازی برجسته از تلاش‌های هنرمندانه لطفی است. او شب چراغ راهی بوده که خدمات ارزنده و بی‌دریغش روشنی‌بخش موسیقی ایران است و متاسفانه دوری ۲۵ ساله استاد از وطن، زخم‌های غیرقابل جبرانی را بر پیکر آسیب‌پذیر این هنر وارد کرده است. حال لطفی پس از اقامت مجدد خود در ایران از سال ۸۴ فصلی جدید را در آموزش و پرورش نوازنده و خواننده و همچنین انتشار آثار هنری آغاز کرده است. کاری که اغلب اساتید بزرگ تمایلی به آن نشان نمی‌دهند. باید خاطر نشان کرد لطفی سایه حمایت‌های خود را بر سر جوانان آهنگساز نیز گسترانده و با نظارت هنری و فنی خود از طریق موسسه آوای شیدا اقدام به انتشار آلبوم به آهنگسازی جوانان کرده است.

اینک «وطنم ایران» در این سال‌های پر از سکوت معنوی از آن رو چشم امیدمان را به خود جلب کرده که ارکستری از جوانان، صدایی بسیار مطبوع و خوش طنین را به گوش می‌رساند. گروه شیدا از ترکیب ۳ نوازنده تار، یک نوازنده تار ابریشم، یک نوازنده سه‌تار ابریشم، یک نوازنده سنتور، یک نوازنده عود، دو نوازنده کمانچه، دو نوازنده نی، یک نوازنده تنبک، یک نوازنده دف و یک نوازنده دایره تشکیل شده که همه اعضا به جز «فرخ مظهری» که عضو کانون فرهنگی و هنری چاووش بوده، طی ۳ سال گذشته تحت آموزش مستقیم لطفی بوده‌اند.

ساختار قطعات، استاندارد و مبتنی بر اصول اساسی موسیقی کلاسیک ایران است قطعات، غنای ملودیک ارزشمندی را شامل می‌شوند که البته از محمدرضا لطفی چیزی جز این انتظار نمی‌رود. در مجموع اگرچه ریتم قطعات به ویژه جواب آوازها کمی کند است ولی با حال و هوای احساسی آهنگساز مطابقت دارد. در کنار تمامی محسنات این آلبوم استفاده به جا و زیرکانه از صدای معتمدی به عنوان اولین آلبوم منتشر شده با صدای وی قابل تحسین است.

محمد معتمدی متولد ۱۳۵۷ و اهل کاشان است. به جز قابلیت‌های تکنیکی که در حنجره‌اش نهفته و خلوص و اعتقادی هنرمندانه که صدایش را به خود آراسته، جوانی پراحساس و با استعداد است که موسیقی ایران را در اثر ارتباط مستمر با اساتید و همراهی با نغمات ساز آن‌ها با درک عمیق خود دریافت کرده است و ظاهرا شعر پارسی را به خوبی می‌شناسد و برایش ملموس است چرا که با جذبه‌ای درونی اشعار حافظ و مولانا و بابا طاهر و سایه و . . . را با احساس عطرآگین خود می‌آمیزد و در اکسیر نوا و سه‌گاه و . . . می‌پروراند و ما را به اوج می‌برد. او آموختن آواز را از ۱۲ سالگی آغاز کرده و نزد «حمیدرضا نوربخش» به فراگیری شیوه طاهرزاده پرداخته و از راهنمایی‌های «دکتر عمومی» و «علی‌اصغر شاه‌زیدی» بهره‌مند بوده است. با علاقه شخصی به فراگیری مکتب تاج اصفهانی پرداخته و هم اکنون تحت نظر محمدرضا لطفی آموزش را ادامه می‌دهد. او از سال ۸۴ در کنار «مجید درخشانی» و در گروه «خورشید» در کنسرت‌های متعددی در داخل و خارج کشور شرکت داشت.

از دیدگاه دیگر، معتمدی به دور از تعصبات و تقلیدهای بی‌دلیل حاکم بر موسیقی ایران راه خود را دنبال می‌کند، در شرایطی که اغلب خوانندگان جوان تمایل به شبیه‌خوانی به سبک و سیاق استاد شجریان را دارند، وی اصراری بر این کار ندارد. از همه مهمتر از شخصیت مستقلی بهره‌مند است و آنچه او را از تقلیدهای مکرر بر هذر داشته همین شخصیت پرورش یافته و به دور از تکرار مکررات است. در هر لحظه آواز او کاملا بدیهی‌ست که برای دوباره بازخوانی اساتید پا به عرصه نگذاشته است اگرچه گرایش او به شیوه ادیب و تاج کمی محسوس است ولی بی‌تردید او آمده تا نغمه خود را سر دهد. خواندن و خوب خواندن کار دشواری است و نیاز به چندین مولفه ویژه دارد تا در وجود فردی گرد هم آیند و او را مبدل به خواننده‌ای تاثیرگذار کنند. از این مولفه‌ها می‌توان به مواردی چون توانایی حنجره، آموزش، رنگ صدا، ارتباط با اساتید فن، درک شعر، تلفیق شایسته شعر و موسیقی و . . . نام برد. تا امروز معتمدی به خوبی حرکت کرده و نشان داده جز معدود افرادی است که توانایی‌های لازم را دارد.

اثر «وطنم ایران» با پیش درآمدی کلاسیک در آواز دشتی و سپس تکنوازی سه‌تار توسط آهنگساز آغاز می‌شود که البته جای تکنوازی جوانان گروه بسیار خالی است و جای سوال دارد، جوانان گروه شیدا که همگی از تکنیک نوازندگی قابل قبولی برخوردار هستند چرا در تکنوازی‌ها و جواب آوازها هیچ مشارکتی نداشته‌اند؟

در اولین بخش ساز و آواز این اثر، خواننده سعی نکرده آوازها را در چارچوب‌های بسته و ردیف‌گونه اجرا کند چنانکه شاهدیم پس از شروع درآمد، بلافاصله سراغ پرده‌های بیاتِ راجع می‌رود که خود، گواه برخورد آزاد وی با آواز ایرانی است.

شعر انتخاب شده به زیبایی با آواز دشتی تلفیق شده است.

جز آستان توام در جهان پناهی نیست

سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست

عدو چو تیغ کشد من سپر بیاندازم

که تیغ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیست

غلام نرگس جماش آن سهی سروم

که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست

این شعر را در سه گوشه درآمد، بیات راجع و عشاق می‌شنویم و اما به عقیده نگارنده زیباترین بخش آلبوم «وطنم ایران» قطعه ضربی اوج به همراه آواز می‌باشد که حاکی از شور و احساس ویژه آهنگساز است. با شعری از مولانا این قطعه به دو قسمت عمده تقسیم می‌شود. قسمت اول که تداعی کننده گوشه بوسلیک است و خواننده ابیات زیر را می‌خواند:

خوش خرامان می‌روی ای جان جان بی‌من مرو

ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو

دیگرانت عشق می‌خوانند و من سلطان عشق

ای تو بالاتر ز وهم این و آن بی من مرو

در بخش دوم، این قطعه گریزی به دستگاه شور می‌زند. قطعه، ریتم هفت ضربی دارد و جمله آهنگین «من عاشق دیوانه‌ام» توسط اعضای گروه همخوانی می‌شود، توانایی معتمدی در اجرای بی‌نقص قسمت‌های اوج قابل ذکر است.

در دومین ساز و آواز این آلبوم به مدد تکنولوژی با دونوازی دو ساز کمانچه و سه‌تار توسط محمدرضا لطفی مواجه هستیم.

بیت «زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر / بگو بسوز که برمن به برگ کاهی نیست» در گوشه عشاق، اجرا شده و ابیات زیر به ترتیب در گوشه‌های قرچه، رضوی و فرود خوانده شده‌اند:

«چرا ز کوی خرابات روی برتابم

کزین بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست

عنان کشیده روای پادشاه کشور حسن

که نیت بر سر راهی که دادخواهی نیست

خزینه دل حافظ به زلف و خال مده

که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست».

این آلبوم شامل دو تصنیف است. تصنیف اول با نام «وطنم ایران» بر روی شعری با سروده خود آهنگساز است که حال و هوای میهنی و حماسی آواز دشتی را به خوبی نمایان می‌کند.

در دلم باز نشستی / تو که پیمانه شکستی . . .

تصنیف دیگر این آلبوم به روی شعری از هوشنگ ابتهاج (ه.ا. سایه) است و مضمونی عاشقانه دارد.

مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا

سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا

کعبه منم قبله منم سوی من آرید نماز

کان منم قبله‌نما خم شد و بوسید مرا

معتمدی با اینکه هر دو تصنیف را برای اولین بار اجرا کرده اما به خوبی از پس اجرای آن‌ها چه از نظر تکنیکی، چه از نظر احساسی برآمده و توانسته کار را با موفقیت معرفی کند.

آخرین ساز و آواز این مجموعه شامل دو بیتی‌خوانی باباطاهر است که بی‌گفتگو دلنشین است و جواب آوازهای لطفی در این بخش از آن رو استادانه است که بسیار دقیق و منطبق با حال و هوای دو بیتی‌خوانی می‌باشد و چه بسا ضعف بسیاری از نوازندگان که جواب آوازهای دوبیتی‌های محلی را به شیوه کلاسیک موسیقی ایرانی اجرا می‌کنند!

در آخر باید منصفانه اعتراف کرد، «وطنم ایران» خالی از جهش هنری و نوپردازی ویژه‌ای است اما نکته دلگرم کننده صدای امیدبخش محمد معتمدی به حضور خواننده‌ای که می‌توان آینده‌ای روشن را در صدایش انتظار داشت و همچنین نوازندگان جوان و ارزنده و توانمندی است که به سرپرستی محمدرضا لطفی این چنین زیبا نواخته‌اند و الحق سال‌هاست که جای چنین گروهی در کنار استادی چون لطفی، خالی بود و از این نظر می‌توان «وطنم ایران» را اتفاقی مثبت ارزیابی کرد.

دامون شهبازیان