جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

لیبرالیسم, نئولیبرالیسم و کارگزاران جهانی آن


لیبرالیسم, نئولیبرالیسم و کارگزاران جهانی آن

اقتصاد آزاد,اقتصاد بازار,لیبرالیسم و نئولیبرالیسم تماما دارای یک محتوای واحد می باشند در لیبرالیسم کلیه فعالیت های اقتصادی در بنگاه ها ,شرکتها, موسسات و کارگاه های تولیدی بر اساس رقابت آزاد می باشد

اقتصاد آزاد،اقتصاد بازار،لیبرالیسم و نئولیبرالیسم تماما دارای یک محتوای واحد می باشند. در لیبرالیسم کلیه فعالیت های اقتصادی در بنگاه ها ،شرکتها، موسسات و کارگاه های تولیدی بر اساس رقابت آزاد می باشد، بدین صورت که در جریان فعالیت های اقتصادی،بنگاه های اقتصادی آزاد هستند که هر کالایی که می خواهند می توانند تولید کنند و در هر جایی در یک کشور(کشور های دیگر) می توانند ببرند و بهر قیمتی که خواستند می توانند به فروش برسانند،هیچ دولتی و هیچ حکومتی حق دخالت بهر شکل در این رقابت ها را ندارند،بعبارت دیگرکمک مستقیم و یا غیر مستقیم دولت ها نه تنها نباید صورت بگیرد بلکه این عمل یک جرم محسوب می شود.

مفهوم فوق از تئوری های بنیادی نظام سرمایه داری است که توسط ایدئولوگ ها و اقتصاد دان هایی مانند آدام اسمیت وریکاردو فرمول بندی شده است.

مسلما در جریان رقابت تقریبا تنازع بقایی بعضی از بنگاه ها اقتصادی بزرگ و بعضی از آنها کوچک و حتی نابود و ورشکسته می شوند.

تاریخ نظام سرمایه داری نشان داده که بتدریج تعداد معدودی از بنگاه ها باقی می مانند و بقیه بر اثر رقابت فشرده نابود شده اند ، حاصل این عمل ایجاد بنگاه های بزرگ ابتدا بصورت کارتل ها وتراست ها وکنسرن ها ودر نهایت در اواخر قرن بیستم بصورت بنگاه های چند ملیتی کنونی.

۱) عدم دخالت دولت در اقتصاد:یکی از اصول لیبرالیسم مربوط به عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است،به عبارت دیگر لازم است بخش خصوصی قدرتمند حاکمیت مطلق داشته باشد.

۲) تئوری دخالت مشروط و نسبی دولت در نیمه اول قرن بیستم: بحران ها دوره ای سرمایه داری در قرن ۱۹و اوایل قرن بیستم به ویژه بحران اقتصادی دهه سوم قرن بیستم جهان سرمایه داری مخصوصا بحران اقتصادی ۱۹۲۹ در ایالات متحد امریکا( بیکاری،تورم،رکود تولید و…) ،اقتصاد دانان و سیاستمداران سرمایه داری را به این نتیجه رساند که تسلط بی در و پیکر بخش خصوصی نتیجه اش می تواند همین باشد، بنابراین تئوری اقتصادی کینز که معتقد به دخالت مشروط و نسبی دولت جهت تعدیل بحران های تناوبی بود شکل گرفت.

تئوری اقتصادی کینز دولت را موظف به دخالت در امور اقتصادی و سر و سامان دادن به اقتصاد از جمله بیکاری،گرانی،رکود تولید و…می کند.

۳) نئولیبرالیسم: در اوایل دهه ۹۰ قرن بیستم،دوباره این فکر قوت گرفت که لازم است که دوباره به لیبرالیسم قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم بازگشت کرد ودر واقع معتقد شدند که لیبرالیسم( بخش خصوصی قدرتمند) می تواند مشکلات اقتصادی جهان از جمله بحران های تناوبی سرمایه داری را سرو سامان بدهد،بهمین جهت این مرحله را بنام(( نئولیبرالیسم یا نو لیبرال)) نامیدند.

قبل از هر چیز باید گفه شود نئولیبرالیسم از نظر محتوا همان لیبرالیسم می باشد، مانند لیبرالیسم معتقد به یک بخش خصوصی قدرتمند و عدم دخالت دولت در امور اقتصادی و واگذاری همه چیز ((از شیر مرغ تا جان آدمیزاد)) در یک کشور به بخش خصوصی و…..

بخش خصوصی قدرتمند حاصل نئولیبرالیسم باید همه چیز جامعه- سیاسی،اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی ،علمی ،هنری و…- را تحت کنترل داشته باشد و در حقیقت اگر دولتی هم وجود دارد باید در خدمت بخش خصوصی باشد، به عبارت دیگر دولت یعنی همان بخش خصوصی ، یعنی باید از توده های مردم یک کشور – کارگران، کشاورزان،تولید کنندگان، طبقه متوسط – مالیات بگیرد و آنها را بدون مضایقه در اختیار (( بخش خصوصی قدرتمند)) بگذارد، زیرا «بخش خصوصی قدرتمند» همان مسیح موعود می باشد، دولت از مردم مالیات بگیرد و آن را در خزانه دولت قرار دهد و سپس با آن جاده بسازد،فرودگاه بسازد، فضا را تسخیر کند،سوبسید به ایر باس و بوئینک بدهد که بخش خصوصی بتواند تولیدات خود را به سراسر کشور و به سراسر جهان بفرستد و به فروش برساند.

۴) سوبسید( یارانه):یارانه در حقیقت کمک اقتصادی به یک بنگاه اقتصادی است برای نجات از ورشکستگی ویا بالا رفتن پنانسیل رقابت اقتصادی در برابر بنگاه های دیگر.در اصل سوبسید یک مفهوم ضد لیبرالی و ضد رقابت اقتصاد آزاد می باشد،بنابراین لیبرالیسم با پرداخت یارانه بهر شکل به بنگاه های اقتصادی مخالف می باشد.

۵) نئولیبرالیسم در کشور های مختلف جهان: چگونگی پیاده شدن نئولیبرالیسم در کشور های مختلف جهان را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

۵-۱) نئولیبرالیسم در کشور های پیشرفته صنعتی:چنانچه گفته شد نئولیبرالیسم بر گشت به لیبرالیسم قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم و بعبارتی حاکمیت بخش خصوصی،مشخصات عمده آن در کشور های پیشرفته صنعتی بصورت زیر می باشد:

الف) خصوصی سازی: در دوران کینز، بنگاه هایی دولتی چه بصورت ملی کردن بعضی از موسسات و چه بصورت سرمایه گذاری دولتی شکل گرفت.برنامه نئولیبرالیستی، خصوصی کردن تمام بنگاه های بخش عمومی بطور کامل به ویژه بنگاه های سود ده به عبارت دیگر خصوصی کردن همه چیز از شیر مرغ تا جان آدمیزاد می باشد، این خط مشی همان سیاستی است که هم اکنون در کشور های اروپایی،ژاپن و.. در حال اجراست.

ب) بازگشت دادن تمام دستاور های اجتماعی و قانون کار ،کارگران در طی ۵۰ تا ۱۰۰ اخیر:نئولیبرالیسم خواستار باز گشت به قرن نوزدهم در مورد تمام دستاورد های کارگران از قبیل: ساعات کار،دستمزد،قرار داد های کار،بیمه، تامین اجتماعی، بازنشستگی و… می باشد، برای این کار در اولین قدم لازم می آید قانون کار که حاصل سال ها مبارزات طبقه کارگر در کشور های اروپا،امریکا،ژاپن و… است یا کاملا ملغی شود و یا تبدیل به یک قانون بی بو و بی خاصیت گردد.

در سال ۲۰۰۰ اتحادیه اروپا در پرتغال برنامه لیبرالی و نئولیبرالی خود را برای تمام کشور های عضو به تصویب رساند،مبارزه برلسکونی در ایتالیا بر علیه قانون کار و تغییر آن و مبارزه شیراک در فرانسه بر علیه قانون کار و تکه و پاره کردن آن در روزهای اخیر همان برنامه نئولیبرالی گردش به راست در اروپا می باشد.

۵-۱) نئولیبرالیسم در کشور ها عقب افتاده(باصطلاح جهان سوم): اصول و پایه نئولیبرالیسم در کشور های عقب افتاده به قرار زیر است:

الف) خصوصی سازی بخش دولتی و بخش تعاونی(از شیر مرغ تا جان آدمیزاد) و تبدیل بخش خصوصی به یک بخش خصوصی قدرتمند و یک کارفرمای بزرگ بدون هیچگونه نظارت ملی و مردمی.

ب) دروازه ها باز گمرکی و بی در و پیکر و تبدیل تعرفه ها به تعرفه های صفر در مورد تمام واردات.

پ) جلوگیری از تصویب قانون کار و یا تغییر قانون کار موجود به نفع بخش خصوصی و یا تبدیل آن به یک قانون بی یال و دم و اشکم،ودرحقیقت جلوگیری از دادن امکانات تامین اجتماعی( بیمه، بازنشستگی و……)، استخدام قرار داد موقت نیروی کار،مانع ایجاد تشکل و پراکندگی کارگران و…

ت) نابودی تولیدات صنعتی و کشاورزی داخلی کشور ها و تصرف بازار این کشور ها باستثنای صنایع استخراج مواد خام و مواد اولیه صنایع کشور های متروپل و کشور های صنعتی مانند نفت و گاز و مس و قلع و…

ث) عدم پرداخت سوبسید:توصیه میشود و دستور داده می شود( اول توصیه می شود و سپس دستور داده می شود) که دولت این کشور ها حق پرداخت هیچگونه یارانه – چه به مردم و چه به صنایع- ندارند، زیرا در اقتصاد آزاد رقابت عامل کلیدی می باشد.

● سازمان تجارت جهانی(WTO)

سازمان تجارت جهانی، بانک جهانی، صندوق بین الملل پول از مهمترین کارگزاران نئولیبرالیسم در کشور های مختلف جهان می باشند.

توصیه ها و دستورات سازمان های فوق از کشوری به کشور دیگر تا حدودی متفاوت می باشند اما تماما بر پایه سیاست های استراتژیک سرمایه داری جهانی که همان نئولیبرالیسم ( لیبرالیسم) است – خصوصی سازی،دروازه های باز گمرکی و واردات با تعرفه صفر،مبارره با طبقه کارگرو زحمتکشان دیگر و نیروهای ملی،نابودی تولیدات داخلی( صنعتی وکشاورزی) باستثنای صنایع معدنی و صنایع مواد اولیه مورد نیاز کشور های امپریالیستی( کشور های متروپل) ،عدم پرداخت سوبسید و…. - می باشد.

من در این مطلب عمدتا به سازمان تجارت جهانی که بیشتر در بورس می باشد می پردازم:

۱) سوبسید و سازمان تجارت جهانی: یکی از مسایل بسیار مهم در سازمان تجارت جهانی مسئله سوبسید(پرداخت و عدم پرداخت آن) است.از آنجائیکه اساسنامه و مقررات سازمان تجارت جهانی بر پایه اقتصاد لیبرالی بنا شده است،لذا پرداخت سوبسید بهر شکل و بهر نوع به شرکت ها و بنگاه های اقتصادی ممنوع می باشد،بنابراین اعضای آن بهیج وجه حق پرداخت یارانه ندارند.

۱-۱) پرداخت و عدم پرداخت یارانه توسط سازمان تجارت جهانی:حدود ۱۵۰ کشور یا عضو سازمان تجارت جهانی هستند و یا در حال ورود ( از جمله جمهوری اسلامی ایران) به آن هستند.مسئله پرداخت و عدم پرداخت یارانه( گاهی تحت عنوان هدفمند کردن یارانه ها) تبدیل به معضلی عظیم در داخل سازمان شده است.

کشور های پیشرفته سرمایه داری( اروپا،ژاپن، امریکا ، کانادا و…) که خود از بنیانگذاران سازمان تجارت جهانی هستند بر خلاف مقررات و اساسنامه آن مبالغ زیادی به تولیدات کشاورزی و صنعتی شان یارانه پرداخت می کنند(حدود ۳۵۰ میلیارد دلار به بخش کشاورزی و دامداری و دامیروری در سال و مبالغ متنابهی به صنایع از جمله صنایع هواپیمایی بوئینک- ۳۵ میلیارد دلار- و ایر باس – ۴۰ میلیارد دلار- در سال)۱.

اکنون بزرگترین چالش در سازمان تجارت جهانی ( از جمله در کنفرانس اخیر در هنگ کنگ) بین کشور های فوق و کشور هایی مانند برزیل،هندوستان، افریقای جنوبی،مکزیک و تعدادی از کشور های غرب قاره افریقا( بنین،بورکینا فاسو و…) می باشد، کشور های اخیر با پرداخت یارانه به تولیدات کشاورزی و صنعتی از طرف کشور های سرمایه داری غرب مخالف می باشندو می گویند شما که بنیانگذار و پیش نماز سازمان تجارت جهانی هستید چرا خلاف می کنید و در حقیقت با قلدری و گردن کلفتی دارید مارا استثمار و استعمار می کنید،در واقع حکم شتر مرغ را دارید، گاهی شتر هستید و گاهی مرغ.

۲) تعرفه واردات و سازمان تجارت جهانی:یکی دیگر از چالش های مهم در سازمان تجارت جهانی مسئله تعرفه واردات می باشد که شباهت زیادی به مسئله یارانه دارد،در اینجا نیز طبق اصول اقتصاد لیبرالی و بالطبع طبق اساسنامه و مقررات سازمان هیچ کشوری حق بستن تعرفه به واردات خود ندارد و در حقیقت تعرفه صفر می باشد به عبارتی هر تولید کننده در داخل مجموعه سازمان تجارت جهانی می تواند هر کالایی که مایل بود تولید کند ودر هر نقطه از کشور های عضو که مایل بود،بهر قیمت که توانست و خواست بفروش برساند.

آیا اعضای سازمان تجارت جهانی مقررات فوق را رعایت می کنند؟

- در گیری بین اروپا و امریکا در مورد تعرفه بسته شده به فولاد توسط امریکا و شکایت اروپایی ها از امریکا و محکومیت امریکا در این رابطه.

ـ چالش بین اروپا و چین بر سر واردات منسوجات چینی که هنوز حل نشده.

ـ تهدید های امریکا ها در مورد مبادلات بازرگانی( تراز بالای بازرگانی چین نسبت به امریکا) چین و امریکا.

و موارد زیاد دیگر نشان می دهد که خود کشور های صنعتی و بنیانگذاران اصلی سازمان تجارت جهانی خود اصولا تعرفه صفر را بر خلاف اصول سازمان مراعات نمی کنند.

ایران و سازمان تجارت جهانی: چند سئوال در رابطه با سازمان تجارت جهانی مطرح می شود:

۱) آیا ایران بهتر است داوطلبانه ویا با تقاضا از سازمان تجارت جهانی،به عضویت آن در آید زیرا منافع زیادی را برای ما فراهم می کند؟

۲) آیا ایران به علل جبری بودن جهانی سازی، مجبور است بهر حال وارد سازمان تجارت جهانی بشود؟

۳) به شرطی وارد سازمان تجارت جهانی شویم که قانون جنگل کنونی که در حال حاضر بر آن حاکم است از بین برود و اصلاح گردد.

۴) هنوز زود است بهتر است ابتدا زمینه های تولیدی و صنعتی آن فراهم شودو کشور به پیشرفت هایی در زمینه تولیدات کمی و کیفی صنعتی برسد که بتوان در سطح جهانی با کشور های دیگر تا حدودی رقابت کردو سپس در آن موقع ،وارد آن شویم.

چند نکته لازم: الف) اینکه سرمایه داری جهانی به گفته عزت الله سحابی ((دنیای صنعتی غرب برای حل مشکلات خود به جهانی شدن روی آورد )) ۲ برای حل مشکل خود سازمان تجارت جهانی را ساماندهی کرده است، به قول معروف امامزاده ای نیست که برای ما درست شده بلکه امامزاده ای که مشکلات خودشان را بر طرف کند.

پ) قوانین حاکم بر سازمان تجارت جهانی(قوانینی که در عمل اجرا می شود) بیشتر به قوانین جنگل شبیه است تا به قوانین دو طرف برابر حقوق، بر خوردامریکا و اروپا و ژاپن بر خورد قلدر مابانه است، هر نوع سوبسیدی و به هر مقدار که دلشان خواست به محصولاتشان می دهند،هر در صد تعرفه ای که دلشان خواست بر روی وارداتی که به داخل کشورشان می آید می بندند ، به عنوان مثال در کنفرانس هنگ کنگ قرار شده در سال ۲۱۳ مسئله سوبسید ها را حل کنند(بزک نمیر بهار می آید کمبوزه و خیار می آید) ، شاید آنها را به شتر مرغ بتوان تشبیه کرد.

طرفداران ورود به سازمان تجارت جهانی در ایران: به نظر من طرفداران ورود به سازمان تجارت جهانی را می توان به دو دسته تقسیم کرد، آنهایی آگاهانه عمل می کنند و آنهایی که ناآگاهانه عمل می کنند و در حقیقت به دام گروه اول افتاده اند.

با گروه اول که طرفدار پرو پا قرص لیبرالیسم و نئولیبرالیسم و استعمار و نو استعمار هستند کاری ندارم فقط می توانم به گروه دوم بگویم صادقانه به سئوالات فوق در رابطه با ورود و یا عدم ورود به سازمان تجارت جهانی جواب بدهند، بدانند که سازمان تجارت جهانی یکی از کازگزاران نئولیبرالیسم جهانی است و به قول معروف امامزاده ای که کور می کند ولی شفا نمی دهد و یا بعبارت دیگر اصولا درست شده است برای کور کردن.

حسین بهمنی

۱) ایالات متحد و اقتصاد بازار آزاد- مجله آفتاب- شماره ۳۳ – اسفند ۸۲- حسین رفیعی.

۲) پیوستن به WTO بحران زاست،حهان اقتصاد،شماره ۲۱۲-۲۹۴۹ ،عزت الله سحابی.