جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جستاری به مناسبت ۱۴ مهر ماه ۵ اكتبر روز جهانی معلم


مهر, مصادف با ۵ اكتبر, روز جهانی معلم نامیده شده است «معلم» انسانی است كه در بسیاری از كشورها, شأن و جایگاهی خاص دارد معلم در همه جا قدر می بیند و مورد احترام واقع می شود احترامی كه نه فقط در نگرش ها, بلكه در رفتارهای عملی جامعه نیز به چشم می آید اما, ما چه كرده ایم كه معلمی بیش از آن كه با شأن و احترام همراه باشد, با درد و رنج و ترحم مترادف شده است اینجا ایران است و من یك «معلم» هستم من و همكارانم, پیش از آن كه از علم و دانش و آموزش صحبت كنیم, از جایگاهی كه باید داشته باشیم و نداریم, حرف می زنیم

ما هم فراموش كرده ایم كه معلم كیست؟ و برای همین دغدغه های معلمی مان عوض شده اند. به راستی، معلم كیست؟

در بین ابداعات بشری، دو تا از بقیه مشكل تر است: هنر مملكت داری و هنر تعلیم و تربیت.

«كانت»

از معدود كتابهای روانشناسی تربیتی كه به موضوع معلم و روانشناسی او پرداخته اند، كتاب مبانی روانشناختی تربیت، تألیف دكتر علی اكبر شعاری نژاد، معلم، استاد و صاحب نظر و پیشكسوت تعلیم و تربیت ایران است. فصل دوم از بخش اول كتاب مذكور با عنوان «روانشناسی معلم» با جمله ای از كانت كه در آغاز آمد، شروع می شود. شعاری نژاد می نویسد: شاید مهمترین مسأله آموزش و پرورش در جهان معاصر، بویژه در كشورهای جهان سوم، مسأله معلم است، زیرا معلم است كه:

- نسل ها را با همدیگر ارتباط می دهد؛

- فرهنگ جامعه را حفظ می كند؛

- فرهنگ جامعه را- در صورت نیاز- تغییر می دهد و تكامل می بخشد؛

- رابط محصلان و جامعه، یا رابط نسل هاست؛

- به رفتار محصل شكل می دهد؛

- افراد مورد نیاز جامعه را تربیت می كند؛

- كیفیت زندگی اجتماعی، سیاسی، عقیده ای آینده یك اجتماع را بنیان می گذارد.پس، معلم یعنی كلیددار سعادت یك جامعه، یعنی كسی كه شخصیت او تعیین كننده شخصیت جامعه است و آینده یك ملت را باید در معلمان فعلی آن جست وجو كرد. در واقع، معلم كسی است كه دیگران را تغییر می دهد.»(صص ۹۰-۸۹)(۱)

معلم و كلاس

بیشتر مردم، معلم را با كلاس و دانش آموزان می شناسند؛ شاید ساده ترین تلقی از معلم، كسی باشد كه كلاس می رود و به دانش آموزان درس یاد می دهد. حتی اگر این گونه به معلمی نگاه كنیم، معلمی یك حرفه تخصصی است و به عبارت دیگر، معلم یك متخصص آموزشی است. واقعاً چه كسی توانایی اداره یك كلاس ۳۰-۲۰ نفره و یا بیشتر را دارد؟یك معلم باید از مهارت های زیادی برخوردار باشد تا بتواند از عهده اداره كلاس برآید و درس خود را در كیفیتی بالا عرضه كند.

معلمان كارآمد از توانمندی هایی چون: پرورش مهارت های فكری، ایجاد خود پنداره و انگیزش، اداره محیط كلاس، تدریس، ارزیابی یادگیری، پاسخگویی به نیازهای دانش آموزان و غیره برخوردارند.(۲)

معلم اگر به معنای واقعی، فرصت معلمی یا «متخصص آموزشی» شدن را داشته باشد، وارد حیطه ای می شود كه باید كل جریان زندگی اش را صرف كارش كند، حتی اگر تنها كار معلمی را كلاس رفتن فرض كنیم و به آن به عنوان یك حرفه تخصصی بنگریم، باید اولاً به او فرصت توفیق در این حرفه را بدهیم و ثانیاً اهمیت حرفه او را درك كنیم.

معلم و جامعه

مسئولیت و فعالیت معلم فقط در كلاس و مدرسه خلاصه نمی شود؛ بلكه معلم می تواند همیشه و همه جا راهنمای زندگی مردم باشد. ارزش اجتماعی معلم، زمانی بیشتر روشن می شود كه نقش او را در ایجاد یك جامعه سالم و مطلوب دریابیم.

معلم در دو بعد تأثیر اجتماعی دارد:

اول- معلم وقت عمده خود را صرف دانش آموزان می كند، اما زندگی دانش آموزان از زندگی سایر افراد اجتماع جدا نیست؛ بنابراین تأثیرات معلم، فقط به كلاس و مدرسه محدود نمی شود و در ابعاد مختلف جامعه گسترش می یابد.

دوم- حضور معلم در عرصه های گوناگون اجتماعی نیز قابل توجه است. فرهنگیان به عنوان یك قشر تحصیل كرده و فرهیخته؛ از دیرباز نقش عمده ای در تحولات اجتماعی داشته اند. این نقش هنوز هم تداوم دارد، اما متأسفانه به دلایلی از جمله گستردگی جامعه، عدم انسجام تشكیلاتی فرهنگیان و در نهایت عدم تمركز قابلیت ها، چندان به چشم نمی آِید. در ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی، تعداد نمایندگانی كه سابقه آموزش و پرورشی داشته اند كم نبوده اند اما حتی خود آنها حضورشان را به عنوان یك معلم جدی نگرفته اند.

معلم و اصلاح گری

معلمان به انحای مختلف می توانند اصلاح گر باشند، چه در سطح دانش آموزان و والدین و چه در سطوح و لایه های دیگر اجتماع، گفتیم معلم «راهنمای زندگی سالم» است و بر این اساس:

- برای دانش آموزان، راهنمای زندگی و سرمشق اخلاق است؛

- برای والدین، راهنمای تربیتی، تحصیلی و حرفه ای فرزندانشان است؛

- برای عموم، راهنمای ارزش های فرهنگی و مشوق یادگیری است.

بسیاری از كشورهای پیشرفته، اصلاحات و تحولات اجتماعی خود را از آموزش و پرورش و معلمان آغاز كرده اند. «تربیت معلم» مسأله ای حساس در آموزش و پرورش جهانی است.معلم تربیت نیافته به سهولت می تواند حال و آینده یك ملت را به تباهی بكشاند، نسل هایی را تباه كند، بهترین وسایل آموزشی را بی خاصیت گرداند و سرمایه های مالی و انسانی را ضایع كند، برعكس معلم خوب تربیت یافته، بزرگترین نعمت الهی در یك جامعه است و می تواند حتی با كمترین وسایل و امكانات آموزشی، بیشترین بهره ترتیبی را نصیب جامعه خویش كند و ملت خود را سعادتمند گرداند.

معلم و اقتصاد

معلم نقش مولد اقتصادی نیز دارد، چیزی كه در كمال تأسف مدیریت و برنامه ریزی كلان كشور اصلاً به آن توجه نمی كند. اساس تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد از آموزش و پرورش شروع می شود. اگر چه آموزش عالی وضعیت تخصص ها را روشن می كند، اما در واقع پایه های تربیت نیرو در آموزش و پرورش شكل می گیرد. مصداق آشكار این گفته، تعداد داوطلبان و پذیرفته شدگان پسر و دختر كنكور سراسری است. زمانی كه آموزش های مدرسه ای به كارآمدی حرفه ای و بازدهی اقتصادی مؤثری منجر نمی شود، خروجی های آموزش و پرورش به جای علاقه مندی به ادامه تحصیل، ترجیح می دهند راههای دیگری را برگزینند، آموزش و پرورش و آموزش عالی ما، هر كدام راه خود را می روند و در دنیای خود سیر می كنند، تا حدی كه آموزش عالی، كنكور را ملاك پذیرش دانشجو قرار می دهد و نتایج ارزشیابی های مدرسه ای و نمرات مربوطه را نمی پذیرد. گرایش های موضعی و ناگهانی دانش آموزان ما به طرف رشته های تجربی در دهه ،۶۰ رشته های ریاضی در دهه ۷۰ و احتمالاً رشته های فنی در دهه ،۸۰ بیانگر نابسامانی اوضاع در تربیت پایه ای نیروی انسانی است.آیا همه اقتصاد در نفت و منابع زیرزمینی و یا صادرات و واردات خلاصه می شود؟ آیا بزرگترین و ارزشمندترین دارایی و ثروت یك جامعه، نیروی انسانی آن نیست؟ بزرگترین ثروت های دنیا تنها در سایه تدبیر و دوراندیشی انسانهایی تربیت یافته و كارآمد تثبیت و افزایش می یابد. این همه تأكید بر نفت و صادرات و واردات گرهی از مشكلات اقتصادی كشور ما را نگشود؛ تا كی دور باطل خواهیم زد؟

سرمایه اصلی- انسان ها- كشور ما در آموزش و پرورش نهفته است و افسوس كه كورمال كورمال گرد جهان می گردیم!

معلم و فرهنگ

معلم و به تعبیر كامل تر، آموزش و پرورش سمبل فرهنگ یك جامعه است، چرا كه نه تنها فرهنگ جامعه را به نسل جدید منتقل می كند، بلكه به تكامل فرهنگ جامعه نیز یاری می رساند. اگر منطقی می اندیشیدیم، باید بزرگترین و عمده ترین سرمایه گذاری های فرهنگی بر روی آموزش و پرورش صورت می گرفت، البته با مدیریت صحیح و كارآمد؛ اما چنین نكرده ایم و نتیجه اش را هم دیده ایم! مظاهر فرهنگی جامعه باید درآ موزش و پرورش تعریف و معرفی شوند. هر نظام تربیتی، حداقل باید قابلیت آن را داشته باشد كه بتواند نیروهایی در خور اهداف و خواسته های خود تربیت كند. معلم با جایگاهی كه در آن قرار دارد می تواند مشعل دار فرهنگ جامعه اش باشد؛ چیزی كه باز به شدت از آن غافل بوده ایم.

چه كسی باید معلم باشد؟پاسخ به این سؤال كار راحتی نیست. مهمتر از پاسخ، آن است كه چه كسی بخواهد پاسخ دهنده باشد. «ویژگی های معلم» از نگاه افراد متفاوت است، ولی در مجموع می توان مواردی از این قبیل را عنوان كرد: سالم؛ روشنفكر و كارآمد؛ باكفایت و كارآمد؛ رك گو یا صریح اللهجه؛ بردبار؛ شوخ طبع؛ دارای حضور ذهن؛ باهوش؛ توانایی تدریس و ارزیابی؛ همدرد و دلسوز؛ آرام و متین؛ دارای حواس جمع؛ با انصاف و بی طرف؛ ظاهر مطلوب؛ مهربان؛ فهمیده؛ آگاه و مطلع؛ توانایی شناخت دانش آموزان.حال، به سؤالی جدی تر برمی خوریم: یك معلم، كی می تواند این گونه باشد؟! چه زمانی می توان از یك معلم توقع داشت كه واقعاً معلم باشد؟

معلم و سلامت روانی

معلم بهره مند از بهداشت و سلامت روانی، فردی است: خلاق، مثبت، دارای تعادل عاطفی و ثبات شخصیت، رضایت خاطر از خویشتن؛ تحمل فشارهای روانی، رضایت شغلی، امنیت خاطر و غیره.شعاری نژاد در كتاب مبانی روانشناختی تربیت، برای تأمین بهداشت و سلامت روانی معلم، نكات زیر را عنوان می كند:

۱- توجه شخصی ۲- توجه به سلامت بدنی ۳- استراحت و تفریح ۴- پیشرفت شغلی یا افزایش مهارت ۵- درك ارزش شغل خود ۶- تأمین زندگی۷- تأمین تعادل عاطفی ۸- ایمان و اعتقاد دینی ۹- تأمین اجتماعی توجه به این ملاك ها و تأمین بهداشت و سلامت روانی معلم، به عهده چه كسی است: آموزش و پرورش؟ سازمان مدیریت و برنامه ریزی؟ مجلس شورای اسلامی؟ و یا هیچ كس؟!

معلم و...! گفتیم و گفته اند و خیلی ها هم می دانند، اما چه فایده كه، اولاً معلوم نیست چه كسی باید بشنود؟ و ثانیاً این دانسته ها كی باید جلوه عملی پیدا كنند؟عجیب آن كه نه تنها نشانه ای از بهبود اوضاع نیست، بلكه به وخامت آن نیز افزوده می شود. هر سال داستانی داریم و تلاش هایی كه منجر به تكریم مقام معلم می شود!یك چند، داستان ارزشیابی ها و ماجراهای آن، داستان ارتقای شغلی، داستان معلمان حق التدریس، داستان عیدی، داستان نظام هماهنگ و اینك داستان پررنج معلمان مازاد. چه بزرگوارانه با معلمان رفتار می كنیم؟!در كشوری كه افت جمعیت دانش آموزی دارد از یك طرف، معلمان حق التدریسی را به استخدام رسمی درمی آوریم و از طرف دیگر به معلمان شاغل می گوییم شما اضافه اید! به یاد ضرب المثل معروف: «دیگران كاشتند ما خوردیم...» باید گفت: دیگران بی تدبیری كردند، چوبش را ما می خوریم و ما به همان بی تدبیری ها ادامه می دهیم تا چوبش را دیگران بخورند!در چنین شرایطی، آیا سخن گفتن از معلم و بهداشت روانی او، بیجا نیست؟ به راستی ستاد بزرگداشت و تكریم مقام معلم چه صیغه ای است؟! چه بزرگداشتی؟ چه تكریمی؟فعلاً هر اتفاقی كه می افتد، درجه ای از شأن و منزلت معلم می كاهد، بزرگداشت و تكریم هم پیشكش!بعد از این همه سال، هیچ تعامل منطقی بین آموزش و پرورش، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و مجلس شورای اسلامی در امور فرهنگیان به وجود نیامده و نگاه های سنگین تحقیر از سر معلمان برداشته نشده است.سازمان مدیریت و برنامه ریزی با خیل كارشناسان و متخصصین خود، هنوز هم آموزش و پرورش را مصرف كننده، هزینه بر و سربار تلقی می كند و مدیران ارشد آموزش و پرورش هم هنوز هم نتوانسته اند این نگاه را تغییر دهند. مصوبه های بزرگ و كوچك مجلس هم، گره های ما بین آموزش و پرورش و سازمان مدیریت و برنامه ریزی را نگشوده است. به نظر می آید گیر اصلی قضیه اینجاست كه كسی معلم را نشناخته است!

معلم را بشناسید...

آی! بزرگان، دولتمردان، مجلسیان، مدیران، برنامه ریزان، تصمیم گیرندگان و ای همه مردم ایران!

معلم را بشناسید:

- معلم حتی اگر محتاج باشد، نه به خاطر نیازش، بلكه به خاطر شأن و منزلتش قابل احترام است؛

- معلم حتی اگر در تأمین زندگی اش لنگ باشد نباید بزرگواریش خدشه دار شود؛

- معلم حتی اگر نیازمند باشد، به خاطر حفظ و اعتلای فرهنگ جامعه، باید قدر بیند و بر صدر نشیند؛

- معلم حتی اگر غم معیشت داشته باشد نباید كسی جرأت تحقیرش را داشته باشد؛

- و معلم حتی اگر مشكلاتی داشته باشد باید معلم باقی بماند...

برای معلم دلسوزی نكنید، برای خود دلسوزی كنید كه قدر معلم را نمی دانید؛ برای خودتان گریه كنید كه آنچه بر سر معلم و معلمی می رود، دودش به چشم خودتان خواهد رفت؛ و برای خود تأسف بخورید كه معلم را نمی شناسید.وای به حال جامعه ای كه معلم را با چشم تحقیر می نگرد...بدا به حال مدیران و تصمیم گیرندگانی كه معلم را مصرف كننده و مزاحم تلقی می كنند... تأسف بر آموزش و پرورشی كه با بی تدبیری در به كارگیری و ساماندهی نیروها، مشكل معلم مازاد را به وجود می آورد ...و وای به حال معلمی كه قدر و منزلت خود را نشناسد...خداوندا! مرا توانایی بخش كه خوش بین و نیك اندیش باشم و خواستار اصلاح و در پیشرفت به سوی حقیقت حتی در طولانی ترین و پرمشقت ترین راه آن پایدار باشم.

. در قسمت های مختلف این نوشتار از كتاب مبانی روان شناختی تألیف دكتر علی اكبر شعاری نژاد استفاده شده است.

۲. كتاب روان شناسی تربیتی، تألیف گلاور و برونینگ، ترجمه علینقی خرازی