چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
به علاقه های فرزندانتان احترام بگذارید
اگر بخواهیم خیلی واقعبینانه قضاوت کنیم برای بسیاری از والدین، بچهها نمادی از آرزوهای بربادرفتهشان است....
مادری که دوست داشت درس بخواند و پزشک شود، چون با مخالفت پدرش مواجه و به جای ادامه تحصیل راهی خانه شوهر و گرفتار بچهداری و خانهداریمیشود، آرزوی خانم دکترشدن در دلش میماند و حالا به دخترش اجبار میکند باید رشته تجربی را ادامه دهد و پزشک شود.
متاسفانه در اغلب موارد این واقعیت تلخ را در زندگی افراد داریم. واقعیت تلخی که آینده این بچهها را تباه میکند. چراکه ما انسانها هر کدام متمایز و متفاوت از یکدیگر خلق شدهایم و خود این به عنوان شگفتی خلقت در قرآن یاد شده که ما انسانها را متفاوت از یکدیگر آفریدهایم. حتی در میان دوقلوهایی که از یک ژنتیک و با یک زمان تولدند و با یک شیوه تربیتی پرورش یافتهاند میتوانیم تفاوت سلیقهها و گرایشها را ببینیم چه رسد به دیگر موارد.
بسیاری از والدین وقتی با مخالفت بزرگترها یا کارشناسان به خاطر این اصرار و پافشاریها در زندگی و آینده فرزندشان مواجه میشوند، سعی میکنند از قبول واقعیت طفره بروند و با اشاره به اینکه صلاح بچهها را میدانند در تصمیمگیریهای اینچنینی نظر خود را تحمیل میکنند. عاقبت این اصرارها همیشه یک چیز است.
آینده ناخوشایندی که بچهها را در خود میگیرد. بچههایی که درست در نقطه مقابل تواناییها و علایق خود رشته تحصیلیشان را انتخاب میکنند، وارد دانشگاه میشوند (البته اگر بتوانند) و مسیر آیندهشان را مطابق میل و آرزوی والدین خود میپیمایند نه آنچه استحقاق و تواناییاش را دارند.
اکثر والدین باورشان نمیشود این ظلم بزرگی در حق فرزندانشان است.
شاید ذکر نمونههایی در این باره و داستانهایی اینچنینی از زندگی این بچهها گوشزد جدی برای ما پدر و مادرها باشد. وقتی دختر یا پسر کوچولوی شما بهرغم اینکه همه توانش را به کار میگیرد تا آنطوری باشد که شما دوست دارید، اما موفق نمیشود دچار صدمات جدی جسمی، روانی و حتی اجتماعی میشود. این ضعف اعتمادبهنفس و سرخوردگی از هویت کنونیاش، هویتی که دوستش ندارد از آنجا ناشی میشود که مدام به خود میگوید «من بد هستم، من نمیتوانم» او خود را بد میپندارد چون نتوانسته آرزوی شما را برآورده کند با اینکه استعداد و تواناییهای کشفنشده او شاید در حد نبوغ در فلان تخصص یا رشته باشد اما او خود را ناتوان میداند و باعث میشود از اعتمادبهنفساش کاسته شود. شما پدر و مادر عزیز به جای اینکه تلاش کنید استعدادهای فرزندتان را بشناسید و به او کمک کنید در آن زمینه که خداوند استعداد ذاتی در او قرار داده به موفقیتهای خاص دست یابد، مدام سرزنشاش میکنید. چگونه؟! «پسر کارمندم با اینکه نصف امکانات تو را ندارد و پدرش زیردست من کار میکند اما شاگرد اول شده و مطمئنم بدون کلاس فوق برنامه کنکور پزشکی هم قبول میشود اما تو چی؟!»، «ما که شانس نیاوردیم بچههای مردم را ببین، چنین و چنانند!»
متاسفانه این رفتار نادرست شما با فرزندتان در هر سنی که باشد عوارض جدیای برایش به بار میآورد. دختر ۱۷ ساله مبتلا به پرخوری عصبی که وزن ۱۱۰ کیلوگرم دارد و به افسردگی شدید مبتلاست به خاطر اصرار مادرش به رشته تجربی آمده و شب و روز میکوشد آنچه که اصلا مورد علاقهاش نیست بخواند و حفظ کند تا بلکه پزشکی قبول شود و آرزوی مادرش را برآورده کند.
پسر نوجوانی که از خانه فرار کرده و دوبار به اصرار بزرگترها به خانه برگردانده شده از این میگریزد که پدر او برخلاف برادرانش نتوانسته جراح شود و فقط توانسته یک تکنیسین ساده در بیمارستان شود اما حالا آرزو دارد پسرش به رشته تجربی برود و جراح شود. اما او با گریه و التماس میخواهد افسر پلیس شود و به دانشکده پلیس برود. با پدر که صحبت میکنیم میگوید این شغل عاقبت ندارد و من صلاح او را بهتر میدانم. حالا نظرتان چیست؟
اگر متوجه شدید طرز فکر مبنی بر اینکه من به فلان جایگاه خاص نرسیدم اما بچهام باید برسد چقدر آسیبرسان است حتما میپرسید باید چه کار کنیم.
خداوند از اینکه هر آدمی را متفاوت از دیگری آفریده به عنوان معجزه خلقت یاد کرده است. پس از تفاوت فردی فرزندتان با شما و البته تفاوت او با خواهر و برادرش به عنوان لطف و شگفتی خدا لذت ببرید و سعی کنید به جای مقایسههای نابهجا او را کشف کنید و فرزندتان را همانطور که هست با همه آنچه در نظر شما خوب یا بد است دوست بدارید. او از اینکه دوستش دارید و مورد پذیرش بیقیدوشرط شماست راضی میشود. دنیای کشفنشده کودکتان را از بچگی بشناسید و سعی کنید با شناسایی استعدادهای او و تقویت این مهارتهای درونی نهایت آرزوی او را برآورده کنید نه اینکه به دنبال آرزوهای خود باشید.
همه ما وقتی استعداد خاص منحصر به فردمان را که خداوند در ما قرار داده کشف کنیم و در آن راه قدم بگذاریم قطعا و قطعا به موفقیت خواهیم رسید. خواه این استعداد در موسیقی باشد، در مهارت و کارهای دستی باشد یا قدرت بالای حفظیات یا هر آنچه که میتوان مثال زد. پس این درست نیست که بگوییم من با عقل و درایتی که دارم میدانم فلان شغل آیندهدار است یا آخر و عاقبت ندارد. بسیارند مهندسها یا پزشکانی که از یک خیاط یا از یک نقاش آینده شغلی نامناسبتری دارند و همین حالا نمونههایش را در جامعه میبینیم. این استدلال درستی نیست و بهانه خوبی برای سوق دادن بچهها به سمت آرزوهای خودمان نیست.
دکتر بدریالسادات بهرامی
مشاور خانواده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست