پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

با ایران چه کنیم


با ایران چه کنیم

بسیاری از تحلیل گران ادعا می کنند که باراک اوباما این سخنان را بر زبان راند تا در حقیقت از تنش در سطح بین المللی پیرامون برنامه هسته ای ایران بکاهد و البته تاکید کند که هنوز هم مسیر برای تعامل با ایران و ممانعت از دستیابی این کشور به تسلیحات هسته ای هموار است

بسیاری از تحلیل‌گران ادعا می‌کنند که باراک اوباما این سخنان را بر زبان راند تا در حقیقت از تنش در سطح بین المللی پیرامون برنامه هسته‌ای ایران بکاهد و البته تاکید کند که هنوز هم مسیر برای تعامل با ایران و ممانعت از دستیابی این کشور به تسلیحات هسته‌ای هموار است.

دیپلماسی ایرانی: سپتامبر گذشته در نشست گروه بیست در سن‌پطرزبورگ بود که باراک اوباما رئیس‌جمهوری ایالات متحده دوشادوش رهبران بریتانیا و فرانسه اعلام کرد که ایران دست به احداث نیروگاه هسته‌ای زیرزمینی در قم زده است. بسیاری از تحلیل‌گران ادعا می‌کنند که باراک اوباما این سخنان را بر زبان راند تا در حقیقت از تنش در سطح بین المللی پیرامون برنامه هسته‌ای ایران بکاهد و البته تاکید کند که هنوز هم مسیر برای تعامل با ایران و ممانعت از دستیابی این کشور به تسلیحات هسته‌ای هموار است.

این روزها باز هم همان فضا بر پرونده هسته‌ای ایران مستولی شده است. فضای امیدواری و البته نوعی خوش بینی صرف. برای آنها که با خوش بینی به پرونده هسته‌ای ایران نگاه می‌کنند، الحاق یا عدم الحاق ایران به کلوب هسته‌ای در حقیقت مساله‌ای مربوط به این کشور است. از سال ۲۰۰۲ میلادی که ایالات متحده در تعقیب برنامه هسته‌ای ایران چندان موفق عمل نکرد، همگان دستیابی به تسلیحات هسته‌ای را فعلی ممنوع برای ایرانی‌ها می‌دانند. شکست در مواجهه با ایران اجتناب ناپذیر است و البته در ذات سیاست خارجی واشنگتن نهفته است. ایالات متحده با حمله به کشورهای همسایه ایران و حضور نظامی گسترده در چند مایلی این کشور در حقیقت فرصت برای مصالحه با ایران و توسل به راهکارهای استرات‍ژیک را از میان برد. جامعه جهانی هر بار شاهد مقاومت ایران در برابر فشارها بوده است بلافاصله ماشه تحریم‌های نفس‌گیر را کشیده است که البته در مرحله دوم روسیه و چین هم با جامعه جهانی ساخته‌اند.

البته شکست در تمامی این استرات‍ژی‌ها در حقیقت محدودیت توان نظامی-سیاسی ایالات متحده را به تصویر می‌کشد. ایالات متحده جمعی از اضداد را دور هم جمع کرده است. از یک سو از تهران می‌خواهد که به منافع هسته‌ای خود پشت کند و از سوی دیگر برای برقراری ثبات در افغانستان و عراق به کمک‌های ایران نیاز دارد. سود این قبیل روابط به جیب آمریکایی‌ها می‌رود و نه ایران. علاوه بر این ایراد وارد دیگر بر سیاست‌های ایالات متحده این است که واشنگتن بیش از اندازه به کارآمدی تحریم‌ها دلبسته است. تحریم‌ها بر هزینه‌های سیاسی و مالی وارد بر تحریم‌کننده و تحریم شونده می‌افزاید و تنها هدف آن هم سر به راه کردن تحریم شونده است. اما تاریخ نشان داده است که این تحریم‌ها در درازمدت ره به جایی نمی‌برند. تحریم‌ها در حقیقت ایران را بیش از پیش در موضع تقابلی فرومی‌برد و هرگز ظرفیت تهران برای کنار نهادن برنامه هسته‌ایش را بالا نخواهد برد. ایران با تحمل چند سال تحریم آموخته است که چگونه از منابع اقتصادی که در اختیار دارد برای بالا بردن ضریب همکاری‌های دوجانبه استفاده کند.

دو سناریو وجود دارد که می‌تواند مانع از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای شود: کودتا توسط نیروهای سیاسی که به دنبال جاه‌طلبی‌های خود هستند و یا حمله نظامی به ایران و تغییر رژیم. اما هر دو این موارد هم غیرقابل تحقق هستند و هم ریسک بالایی دارند. اخیرا بحث توسل به گزینه نظامی برای انهدام تاسیسات هسته‌ای ایران سر و صدای بسیاری راه انداخته است. این سیاست هم اما دچار نوعی اشتباه است. تبعات توسل به گزینه نظامی می‌تواند بسیار جبران ناپذیر باشد و البته ضریب موفقیت هم قابل حدس نیست. اما مساله مهم‌تر این است که عملیات موفق نظامی هم نمی‌تواند تمام معضلات را حل و فصل کند. این حمله نمی‌تواند روند غنی‌سازی اورانیوم را برای همیشه متوقف کند.

حمله بازدارنده به ایران می‌تواند ایالات متحده را در موضع ظالم و دولت ایران را در جامعه مظلوم به جهانیان معرفی کند. در اینچنین شرایطی دولت در ایران بیش از گذشته محبوب می‌شود. بحران اقتصادی و امنیتی که پس از این حمله منطقه را در آغوش می‌کشد نیز قابل توجه است. حقیقت این است که آمریکا در مواجهه با ایران گرفتار نوعی خلا سیاسی است. ایالات متحده در حقیقت هیچ‌گونه استراتژی واحدی برای مبارزه حتی پیشگیرانه با ایران ندارد.

دیلی استار در ادامه می‌نویسد: محافظه‌کاران ایرانی در خصوص توان نظامی و اقتصادی خود در منطقه اغراق می‌کنند. حقیقت این است که ایران نه از جایگاه اقتصادی محکمی در منطقه برخوردار است و نه از سلطه سیاسی. ایران با تعقیب توان هسته‌ای در حقیقت به دنبال به دست آوردن هر دو این موارد است.

در حال حاضر تنها گزینه پیش روی ایالات متحده این است که برای مهار ایران دست به دامان همسایگان منطقه‌ای شود. باید بستری برای مهار ایران هسته‌ای فراهم شود. با ارائه طرح و سخنرانی نمی‌توان توازن قدرت در منطقه را محقق کرد. این امر با همکاری کشورهایی که دغدغه مشترک دارند در تمامی زمینه‌ها از اقتصادی تا سیاسی و نظامی میسر می‌شود. شاید ایالات متحده نسبت به توسل به گزینه نظامی در مقابل ایران بدبین باشد اما رویارویی با ایران هسته‌ای و پذیرش آن هم آسان نیست. رابرت گیتس وزیر دفاع در آخرین اظهار نظر خود در این خصوص در ماه ژوئن گفت: ما حتی نمی‌توانیم به حضور ایران هسته‌ای در کنار خود فکر هم کنیم. نمی‌توانیم با باور ایرانی که تسلیحات هسته‌ای را در اختیار دارد زندگی کنیم.

ایالات متحده در استراتژی تعامل خود با ایران باید یک سری مسائل را لحاظ کند: نخست انکه واشنگتن باید به سیاستی واحد در قبال ایران در تمامی زیرشاخه‌های استراتژیک خود بسنده کند. واشنگتن باید منفعت منطقه را در نظر بگیرد و به دنبال ارتقای دموکراسی در ایران و یا تغییر نظام نباشد. دوم انکه واشنگتن باید خود را برای ایفای نقشی در تمامی ابعاد در منطقه مهیا کند. بر اساس این طرح هم ایران محدود می‌شود و هم باید بر حجم دوستان استراتژیک ایالات متحده در منطقه افزوده شود.

سومین مورد هم این است که واشنگتن باید متحدان و دوستان فعلی خود را نسبت به تعهد کاخ سفید به این کشورها مطمئن کند. اعراب و کشورهای متحد آمریکا در منطقه باید بدانند که واشنگتن برای مهار ایران با توسل به راهکارهای دیپلماتیک مهیا است. در اینچنین شرایطی است که متحدان امریکا در منطقه به اعتماد به نفس می‌رسند و حتی خود در مسیر رویارویی با ایران هسته‌ای قرار می‌گیرند. در شرایطی که باراک اوباما توافقنامه‌های دیپلماتیک را به فراموشی بسپارد و البته بر نقش پررنگ رهبری هم نیفزاید، خطر شکست در استراتژی تعامل هم بسیار بالا می‌رود. ایران می‌تواند در خلا هوشیاری آمریکایی‌ها دست به ائتلاف‌های سیاسی و نظامی گسترده با مهره‌های منطقه‌ای بزند. سیاست اوباما برای مهار ایران با توسل به دیپلماسی و محدود کردن شرایط توسل به زور را نباید به ناکارآمدی و ضعف این دولت تعبیر کرد. کاخ سفید باید دست از سیاست ابهام در قبال ایران بردارد و برای نخستین بار در برابر تهران با قاطعیت برخورد کند. قاطعیتی از نوع دیپلماتیک و نه نظامی.

منبع: دیلی استار

مترجم : سارا قاسمی