پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
تحلیل اقتصادی مساله ترافیک
به طور تصادفی در ابتدای یکی از اتوبانهای شهر تهران مشاهده کردم که شهرداری تابلوی بزرگی را نصب کرده و به این مضمون بر روی آن نوشته است: «با کمک به توسعه شبکه بزرگراهی شهر کمک کنیم تا ترافیک کاهش یابد».
سوال اینجاست که آیا توسعه شبکه بزرگراهی در شهر تهران، میتواند ترافیک را به صورت چشمگیری کاهش دهد؟ یا به بیان دیگر، توسعه شبکه بزرگراهی، لزوما منجر به کاهش ترافیک خواهد شد؟
پاسخ به این سوال میتواند منفی باشد. درست است که ظاهرا در شهر، افزایش اتوبانها میتواند منجر به کاهش تراکم خودروهای سطح شهر شود؛ اما آیا سیاست توسعه بزرگراهها در شهر تهران به همراه خود پیام دیگری ندارد؟
مسلم است که پیام دیگر این سیاست برای افراد ساکن در شهرهای اطراف تهران و حاشیهنشینان است؛ آنان به واسطه اینکه حمل و نقل در تهران سریع و ارزان خواهد شد، برای کسب درآمد، با وسائل نقلیه خود به تهران میآیند و منجر به افزایش ترافیک میشوند تا ترافیک به وضعیت اولیه برگشته و آوردن وسیله نقلیه به تهران به صرفه نباشد. پیام دیگر آن به خودروسازان و خریداران خودرو است که با دیدن یک شهر خلوت انگیزه خرید خودرو در آنان شکوفا میشود.
نکته در اینجاست که در ابتدا باید انگیزه آوردن خودرو به خیابانهای تهران را کاهش داد و این بیانگیزگی را حفظ نمود؛ سپس از سیاست توسعه شبکه بزرگراهی تهران برای کاهش ترافیک صحبت کرد.
در اقتصاد نیز شبیه این اتفاق تکرار میشود و بابت فراموش شدن این نکته ظریف، بعضا متحمل خساراتی میشویم. به عنوان مثال زمانی که قیمت شکر افزایش یافته، اما اتاق ایران قیمتی را به شیرینیپزها اعلام میکند که با افزایش قیمت شکر همخوانی ندارد؛ به صورت کاملا عقلایی و قابل پیشبینی،
شیرینی فروشان برای آنکه ضرر نکنند کیفیت شیرینی تولیدی خود را پایین میآورند. به بیان دیگر تا زمانی که کیفیت، قابل تعیین و کنترل نباشد، دستور کاهش یا تثبیت قیمت انواع شیرینیها، نمیتواند اثربخش باشد.
البته در بلندمدت اقتصاد دستوری محکوم به شکست است؛ چرا که آزادی اقتصادی را سلب میکند و باید به جای دستور به دنبال سیاستگذاری در اقتصاد رفت.
در مثالی دیگر، اگر بگوییم «یک سیاست افزایش درآمد برای گروه هدف طراحی کنید»، اگر سیاستی طراحی شود که در آن درآمد گروه هدف افزایش یابد، اما باعث ایجاد تورم در کشور شده و افزایش هزینهای در زندگی افراد جامعه ایجاد کند، هم گروه هدف که افزایش حقوق داشته، افزایش رفاهی را درک نمیکند و هم افرادی که افزایش حقوق نداشتهاند کاهش رفاه خود را احساس میکنند. پس سیاستی که درآمد یک عده را افزایش میدهد در حالی که افزایش هزینهای را بر جامعه تحمیل میکند؛ سیاست مطلوب نیست.
پس بهتر است سوال را اینگونه طرح کنیم که: «سیاست افزایش درآمد برای گروه هدف را به گونهای طراحی کنید که منجر به افزایش هزینه زندگی در جامعه نشود.»
به طور کلی میتوان گفت، بهینه کردن یک متغیر، بدون شرط ثابت ماندن بقیه متغیرها، تنها یک حرف گزاف است؛ چرا که در غیر این صورت، متغیرهای دیگر آسیب میبینند تا متغیر هدف ما بهینه شود. به تعبیر دیگر تا تمام مسیرها مسدود نشود و تنها یک مسیر باقی نماند، سیاست بهینه طراحی کردن امکانپذیر نیست. پس هر سیاست کاهش قیمتی بدون امکان کنترل کیفیت آن کالا یا خدمت ارزشی ندارد چون کاهش قیمت با کاهش کیفیت همراه خواهد شد؛ هر سیاست افزایش درآمدی بدون شرط ثابت ماندن هزینههای جامعه فاقد ارزش است و هر سیاست کاهش ترافیکی بدون ایجاد مانعی برای ورود خودروهای جدید، بدون ارزش خواهد بود.
محمد جلال
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست