پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
تقدیم به دندانپزشک، با عشق و نکبت
آقای دکتر رحمانی، همکار محترم. اول کار بگویم هیچ احساس خوشایندی از اینکه باید شما را همکار خودم بنامم، ندارم. البته من هم مانند شما دندانپزشک هستم، اما حس میکنم جدا از تجربه و سن، تفاوت دیگری هم داریم و آن رگه ای کمرنگ از وجدان کاری است که در وجود من باقی مانده اما سالهاست در وجود تو مرده است...
تا امروز از این احساس پدرم غافل بودم، اینکه خوش ندارد هیچ کس، به هیچ قیمتی او را بدون دندان ببیند. شرمی که امروز در چهرهاش دیدم وقتی که ناغافل او را با دندانهای بیرون از دهان غافلگیر کردم، دلم را فشرد. به یاد عصر جمعهای در ده سال پیش افتادم که پدرم خواست مانند همه ما به بلال درون دستش گاز بزند. مقارن با اولین گاز درد جانکاهی در تنش پیچید. آنچنان که صورتش را فشرد و بلال را زمین گذاشت. مراجعهاش به دندانپزشک خبر بدی را برای همه ما بههمراه داشت؛ بیماری پیشرفته لثه، تحلیل استخوان و لقی دندانها. همه ما در چنین موقعیتی به دنبال یک آشنا یا فرد قابل اعتماد میگردیم که گره از این معضل بگشاید و راهحلی پیشپایمان بگذارد. اینچنین شد که او بهسراغ تو آمد. وقتی در همان ویزیت اول به او پیشنهاد کشیدن تمام دندانها و استفاده از دستدندان را دادی و حتی گام اول را برداشتی، باورم نمیشد که پدرم بدون چند روزی درنگ با مشورت با خانواده یا یک دندانپزشک دیگر تن به پیشنهاد تو داد. شاید برای اینکه تو تنها دندانپزشک فامیل بزرگ ما بودی و روی رفاقت دیرینهتان به تو اعتماد داشت. آقای دکتر رحمانی وقتی که بیست و سه دندان پدرم را طی دو جلسه کشیدی چه احساسی داشتی؟ این درست که بیماری شدید لثه داشت، اما آیا تمام دندانهایش کشیدنی بود؟ یعنی طمع بیرون کشیدن پول یک دست دندان از دهان یک بیمار آنقدر جلوی چشمانت را گرفته بود که حتی به یک آشنا رحم نکردی؟ جالب اینکه پول ساخت پروتزش نصیب تو نشد و دست دندانش را به اصرار من در دانشگاه گذاشت.
امروز، حتی پس از گذشت ده سال هنوز هم با دندانهای عاریهاش کنار نیامده و حس میکنم دغدغه تمام صبحهایی که از رختخواب برمیخیزد این باشد که کسی او را بیدندان نبیند. این روزها هر بار که بیماری برای کشیدن دندان سراغ من میآید و اصرار میکند که دندان سالمش را بیرون بیاورم از این کار سر باز میزنم و تلاش میکنم او را برای باقی گذاشتن دندانها توجیه کنم، یاد پدرم میافتم که چگونه به خاطر وجدان کاری تو بیدندان شد. نمیدانم پیش پای چند بیگناه دیگر چنین راه حلی را گذاشتی؟ اما بدان که بابت تمام دفعاتی که پدرم از نداشتن دندان و دیدن دندان در دهان همسن و سالان خودش احساس شرم و سر خوردگی کرد از خیانت تو به خانوادهمان نمیگذرم.
دکتر سیامک شایان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست