جنگ روسیه و گرجستان, گوشه ای از نظم نوین جهانی

جنگ روسیه و گرجستان, تاکنون موجب چندهزار کشته, مجروح و آواره شدن خانواده های بی شمار شده و علیرغم آتش بس موقت و شکننده, آتش زیر خاکستر است

جنگ روسیه و گرجستان، تاکنون موجب چندهزار کشته، مجروح و آواره شدن خانواده‌های بی‌شمار شده و علیرغم آتش بس موقت و شکننده، آتش زیر خاکستر است.

گرجستان به کمک غرب به اصطلاح دست به انقلاب مخملی زد تا با پیوستن به ناتو از سخاوت و برکات سرمایه‌داری جهانی برخوردار گردد. سرمایه‌داری به مردم خود رحم نمی کند چه باشد غریبه.

«ساکاشویلی» که برای نوکری غرب التماس می‌کند، نمی‌داند، شاید هم شعور ندارد که نظام سرمایه‌داری جهانی برای فرار از بحران‌های ساختاری خود جنگ افروزی می‌کند تا مجتمع‌های نظامی – صنعتی اقتصاد معیوب آن‌را رونق بخشند و در این میان دودش فقط به چشم مردم بدبخت می‌رود.

نکته اساسی این‌جاست که بعد از فروپاشی اتحادشوروی سابق که با همکاری خائنینی چون گورباچف، یلتسین، پوتین و عده‌ای از اعضای کمیته مرکزی صورت گرفت، پیمان نظامی ورشو یکطرفه متلاشی شد. اما ناتو تا امروز همچنان چون سرطان گسترش پیدا می‌کند. «کوزوو» هم یکطرفه زیر پرچم آمریکا اعلام استقلال کرد و استقرار سپرهای موشکی آمریکا در لهستان و چک به اعضاء کمیته مرکزی سابق شوروی نشان داد قضیه جدی‌تر از آن‌ است که آن‌ها فکر می‌کنند.

در حقیقت نظام سرمایه داری جهانی قصد دارد کاری که هیتلر نتوانست بکند یعنی تصرف روسیه را به انجام برساند.

قبلا سرمایه‌داری جهانی شعار می‌داد که جنگ بخاطر جلوگیری از خطر کمونیسم است، اما بعد از فروپاشی شوروی ثابت کرد که خیر دعوا سر لحاف ملاست و روسیه نیز ناچار به سیاست دوران جنگ سرد برگشت و جنگنده‌های راهبردی خود را در کوبا مستقر کرد.

کاسترو در ۲۳ جولای ۲۰۰۸ در گرانما نوشت:

رائول حق داشت که در مورد خبر روزنامه «ایزوستیا» بخاطر استقرار تدریجی بمب افکن‌های راهبردی روسیه در پایگاه‌های کوبا خردمندانه سکوت کند. دیروز ژنرال «نورتون شوآرتز» فرمانده جدید نیروی هوایی آمریکا در سنا گفت: اگر روسیه این کار را کرده عبور از خط قرمز و تهدید آمریکاست.

اجازه بفرمایید در مورد مفهوم خط قرمز که تمام دولتمردان آمریکایی از آن صحبت می‌کنند عرض کنم که خط قرمز یعنی منافع آمریکا. همانطور که جرج بوش بلافاصه بعد از یازده سپتامبر گفت: متجاوز را ما تعیین می‌کنیم و حق حمله پیشگیرانه هم با ما است.

بدین ترتیب این اعلام جنگ به دنیا برای تصرف تمام منابع آن به نفع سرمایه داری جهانی است.

«جامعه جهانی» یعنی جامعه‌ای که مطیع آمریکاست و رهبر آن هم آمریکاست.

«کاردواینچ» رهبر جامعه صربی جنایتکار است و باید بخاطر جنایت علیه بشریت محاکمه شود اما جنایتکارانی امثال «سوهارتو» و «پینوشه» و غیره که دوست آمریکا هستند جناینکار نیستند. حمله آمریکا به عراق و افغانستان و انجام صدها جنگ و کودتا در دنیا خصوصا نسل‌کشی هیروشیما و ناکازاکی و ویتنام جنایت نیست. «جرج اورول» نویسنده شوخ طبع انگلیسی می گوید: همه در برابر قانون مساوی هستند، اما بعضی مساوی ترند.

کاسترو بارها اعلام کرده: آمریکا خود را برای حمله به نقاطی از دنیا آماده می کند. این چریک پیر بیشتر از همه صابون آمریکا به جامعه‌اش خورده مانند شطرنج باز ماهری حرکات او را درک و پیش بینی می‌کند. کاسترو می‌گوید: چین یکی از هدف‌های آمریکاست که تایوان را هم مانند آلمان غربی مقابل آلمان شرقی، کره جنوبی مقابل کره شمالی، پایگاه آمریکا برای کنترل چین است.

آمریکا در مورد ایران معتقد است، دین نباید در سیاست دخالت کند، اما در لهستان جان پل دوم با کمک کلیسای کاتولیک و نهضت ساختگی همبستگی به مبارزه با حکومت مارکسیست لهستان پرداخت.

در فروپاشی شوروی کلیسای اورتدوکس دست اندر دست اوباشی چون یلتسین، پوتین، نظربایف و گورباچف به مبارزه با حکومت شوروی پرداختند. بعد هم در کلیسا توبه کرده و غسل تعمید داده شدند.

در چین «دالائی لاما» رهبر بودائیان تبت مدت‌هاست به اشاره آمریکا زمزمه جدایی تبت از چین را سر داده و خیلی سعی کرد با همکاری آمریکا چوب لای چرخ المپیک پکن بگذارد که نشد.

لنین می‌گوید بورژوازی اگر برایش صرف کند دو دو تا را پنج تا حساب می‌کند.

جهان بسوی جنگ می‌رود، فقط همبستگی مردم و روشنفکران جهان می‌تواند جلوی این فاجعه را بگیرد. خداوندا عنایتی کن که این جرعه بر خاک نریزد.

منوچهر بصیر