شنبه, ۲۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 15 March, 2025
مجله ویستا

تفسیر سوره مباركه فجر


تفسیر سوره مباركه فجر

این سوره همانند بسیاری دیگر از سوره هایی كه در مكه نازل شده , دارای آیاتی كوتاه, تكان دهنده, پرطنین و توأم با انذارهای فراوان است

این سوره در مكه نازل شده و دارای ۳۰ آیه می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

والفجر۱ و لیال عشر۲ والشفع والوتر۳ واللیل إذا یسر۴ هل فی ذلك قسم لذی حجر۵ ألم تركیف فعل ربك بعاد۶ إرم ذات العماد۷ التی لم یخلق مثلها فی البلاد۸ و ثمودالذین جابوا الصخر بالواد۹ و فرعون ذی الاوتاد۱۰ الذین طغوا فی البلاد۱۱ فأكثروا فیها الفساد۱۲ فصب علیهم ربك سوط عذاب۱۳ إن ربك لباالمرصاد۱۴ فأما الإنسان اذا ما ابتلاه ربه فأكرمه و نعمه فیقول ربی أكرمن۱۵ و أما إذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی أهانن۱۶ كلا بل لا تكرمون الیتیم۱۷ و لا تحاضون علی طعام المسكین۱۸ و تأكلون التراث أكلا لما۱۹ و تحبون المال حبا جما۲۰ كلا إذا دكت الأرض دكا دكا۲۱ و جاء ربك و الملك صفا صفا۲۲ و جایء یومئذ بجهنم یومئذ یتذكرالإنسان و أنی له الذكری۲۳ یقول یا لیتنی قدمت لحیاتی۲۴ فیومئذ لا یعذب عذابه أحد۲۵ و لا یوثق و ثاقه أحد۲۶ یا أیتها النفس المطمئنهٔ۲۷ إرجعی إلی ربك راضیه مرضیهٔ۲۸ فادخلی فی عبادی۲۹ و ادخلی جنتی۳۰.

محتوای سوره مباركه فجر:

این سوره همانند بسیاری دیگر از سوره هایی كه در مكه نازل شده ، دارای آیاتی كوتاه، تكان دهنده، پرطنین و توأم با انذارهای فراوان است.

در بخش اول این سوره به سوگندهای متعددی كه در نوع خود بی سابقه است برخورد می كنیم كه خود مقدمه ای برای تهدید جباران به عذاب الهی است .

در بخش بعدی این سوره به شماری از اقوام طغیانگر پیشین مانند قوم عاد و ثمود و فرعون و انتقام شدید خداوند از آنان اشاره شده است، تا قدرت های جبار متذكر شوند.

در سومین بخش این سوره ، به تناسب آیات پیشین به امتحان و آزمایش انسان به صورت مختصر اشاره كرده و كوتاهی او در اعمال خیر را به باد انتقاد می گیرد.

در آخرین بخش این سوره مسأله معاد و سرنوشت مجرمان و كافران، و همچنین پاداش عظیم مؤمنانی كه صاحب نقوس مطمئنه هستند، مورد بررسی قرار می گیرد .

●تفسیر

سوگند به چهارده معصوم:

در آغاز این سوره به پنج سوگند بیدارگر اشاره شده، نخست می فرماید:

والفجر: قسم به فجر و شكافتن پرده سیاه شب.

" فجر" در اصل به معنای شكافتن وسیع است. و از آنجا كه نور صبح، تاریكی شب را می شكافد از آن تعبیر به" فجر" شده است، و می دانیم فجر بر دو گونه است: " كاذب" و " صادق":

●فجر كاذب:

همان سپیدی طولانی است كه در آسمان ظهر می شود و آن را تشبیه به دم روباه می كنند كه نقطه باریك آن در طرف افق است و قاعده مخروط آن در وسط آسمان.

●فجر صادق:

از همان ابتدا در افق گسترش پیدا می كند، نورانیت و شفافیت خاصی دارد، مانند نهری آب زلال، افق مشرق را فرا می گیرد و بعد در تمام آسمان گسترده می شود. فجر صادق اعلام پایان شب و آغاز روز است، در این موقع روزه داران باید امساك كنند و وقت نماز صبح وارد می شود.

ولیال عشر: و قسم به شبهای ده گانه.

والشفع والوتر: و قسم به زوج و فرد.

واللیل إذا یسر: و قسم به شب هنگامی كه به سوی صبحگاهان و روشنایی روز پیش می رود.

"یسر" از ریشه "سری" به معنای راه رفتن در شب است. چه تعبیر جالبی، كه راه رفتن را به خود شب نسبت داده است.

سوگند به این امور پنج گانه، دلیل بر اهمیت فوق العاده آنها است، چرا كه همیشه سوگند به امور مهم یاد می شود.

در تفسیر این آیه مفسران ، نظرات بسیار زیادی داده اند و هر كدام احتمالاتی را در تفسیر این آیات ذكر كرده اند. اما آنچه به ظاهر صحیح تر می نماید و وجه تأویل و مصداقی آیه را ذكر می كند اینست كه:

در این سوره، ائمه علیهم السلام را از آخر به اول ذكر كرده است:

▪والفجر: اشاره به وقت ظهور امام زمان علیه السلام دارد. كه روشنایی حكومت و عدالت ایشان جهانگیر خواهد بود.

▪و لیال عشر: اشاره به دوران ده معصوم قبل از حضرت مهدی علیهم السلام، یعنی از امام حسن مجتبی علیه السلام تا امام حسن عسكری علیه السلام دارد.

لیل در مقابل فجر آمده ( لیل= تاریكی محض، فجر= روشنی محض) و چون در دوران این ده بزرگوار حكومت در دست ایشان نبوده از آن تعبیر به " لیل" شده است.

▪والشفع و الوتر:

الشفع: اشاره به حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها دارد.

الوتر: اشاره به پیامبر(ص) دارد.

نكته قابل توجه این آیه اینست كه در دوران این سه بزرگوار نه فجر كامل بود و نه لیل كامل. چرا كه پیامبر(ص) تنها در ده سال پایانی رسالتشان موفق به تشكیل حكومت شدند و نه در آغاز بعثت ؛ حضرت علی علیه السلام هم مدتی (۲۵ سال) خانه نشین بودند سپس در دوره اندكی، حكومت را در اختیار گرفتند.

لذا در این آیه ذكری از " فجر" یا " لیل" نشده است.

در آیه بعد قسم یاد می كند به:

▪واللیل إذا یسر: كه اشاره به عصر غیبت امام زمان علیه السلام دارد. قطعاً شبی كه به سوی روشنایی در حركت است، دوران غیبت حضرت مهدی علیه السلام است كه بسوی فجر و ظهور ایشان در حركت است(۱). عج الله تعالی فی فرجه الشریف.

بنابراین خداوند در چند آیه نخست این سوره به وجود مبارك چهارده معصوم علیه السلام قسم یاد كرده است و مسلماً این سوگند ها مخاطب آیه را به هوش می دارد تا با تامل بیشتری به كلام خدا بنگرد. لذا بعد از ذكر این قسمهای بیدارگر می فرماید:

هل فی ذلك قسم لذی حجر: آیا در آنچه گفته شد سوگند مهمی برای صاحبان عقل و خرد وجود ندارد؟!

" حجر" در اصل به معنای" منع" می باشد و در اینجا به معنی عقل است. زیرا" عقل" نیز انسان را از كارهای ناروا منع می كند.

پروردگارت در كمین ظالمان است:

به دنبال آیات گذشته كه متضمن سوگندهایی پرمعنا بود، آیات مورد بحث با اشاره به چند قوم نیرومند از اقوام گذشته كه هر كدام ، قدرتی عظیم محسوب می شده ، اما بر مركب غرور سوار شده و راه طغیان و كفر را پیش گرفتند ، سرنوشت دردناك آنها را روشن می سازد تا دیگران از خواب غفلت بیدار شوند. نخست می فرماید:

ألم تركیف فعل ربك بعاد: آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه كرد؟!

منظور از " دیدن" در این آیه،" علم و آگاهی" است. اما از آنجا كه داستان این قوم به قدری مشهور و معروف بوده كه گوئی مردم زمانهای بعد نیز آن را با چشم خود می دیدند، تعبیر به " دیدن" شده است. البته مخاطب در این آیه پیامبر(ص) است، ولی هشداری است برای همگان.

" عاد" همان قوم پیامبر بزرگ خدا" هود" است. بعضی از مورخان معتقدند" عاد" بر دو قبیله اطلاق می شده :

۱. قبیله ای كه در گذشته بسیار دور زندگی می كردند و قرآن از آنها تعبیر به " عادالأولی" كرده است. ( نجم-۵۰) آنها احتمالاً قبل از تاریخ زندگی می كرده اند.

برخی نیز می گویند: " عاد" نام جد این قبیله است، و قبیله را معمولاً به نام جد آن قبیله می خوانند.

سپس می افزاید: إرم ذات العماد: همان شهر ارم، پرشكوه و عظیم.

" عماد" به معنی "ستون" است.

در این آیه، اشاره به ساختمانهای باعظمت و ستونهای رفیعی است كه در این كاخها به كار رفته بود.

و لذا در آیه بعد می فرماید:

ألتی لم یخلق مثلها فی البلاد: همان شهر و دیاری كه مانند آن در سرزمینها آفریده نشده بود.

سپس خداوند نمونه دومی از گروه طغیانگر از اقوام گذشته را ذكر كرده ، می فرماید:

" و ثمودالذین جابوا الصخر بالواد: آیا ندیدی پروردگارت با قوم ثمود چه كرد، همان قومی كه صخره های عظیم را در وادی می بریدند و از آن خانه ها و كاخ ها می ساختند.

قوم " ثمود" از قدیمی ترین اقوام و پیامبرشان، "صالح" علیه السلام بود و در سرزمینی بنام" وادی القری" میان مدینه و شام، زندگی می كردند. تمدنی پیشرفته و زندگانی مرفه و صاحب ساختمانهای عظیم و پیشرفته بودند.

" جابوا" از " جوبهٔ" به معنای كندن و بریدن هر قطعه زمینی آمده است. بعضی گفته اند: قوم ثمود نخستین قومی بودند كه به بریدن سنگها از دل كوه و ایجاد خانه های محكم، اقدام كردند. بدون شك قوم ثمود نیز در عصر خود تمدنی پیشرفته و شهرهائی آباد داشتند.

سپس به سومین قوم پرداخته و می افزاید

و فرعون ذی الأوتاد: آیا ندیدی خداوند با قوم فرعون قدرتمند و ظالم چه كرد؟!

" أوتاد" جمع وتد به معنای میخ است. در اینكه چرا فرعون را " ذی الأوتاد" گفته اند، تفسیرهای مختلفی است: برخی می گویند: دردناكترین شكنجه فرعون نسبت به كسی كه مورد خشم او قرار می گرفت این بود كه او را به چهارمیخ می كشید، دستها و پاهایش را با میخ به زمین می بست، یا با سیخ به زمین می كوبید و یا او را بر روی قطعه چوبی خوابانده و دست و پای او را با میخ به تخته می كوبیدند و به همان حالت رها می كردند تا بمیرد.

این تفسیر در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده، چنانكه در تواریخ آمده: هنگامی كه همسرش" آسیه" به موسی علیه السلام ایمان آورد او را به همین صورت شكنجه كرد و كشت.

دیگر اینكه: ذی الأوتاد، اصولاً كنایه از قدرت و استقرار حكومت است.

این دو تفسیر منافاتی با هم ندارند و ممكن است در معنای آیه جمع باشد.

سپس در یك جمع بندی به اعمال این اقوام سه گانه اشاره كرده و می فرماید:

ألذین طغوا فی البلاد: همانها كه در سرزمینها و شهرها فساد كردند.

فأكثروا فیها الفساد: و بسیار فساد و فتنه برانگیختند.

فساد شامل هر گونه ظلم و تجاوز می شود، در واقع یكی از آثار طغیان آنها بود و هر قوم طغیانگری سرانجام در فساد همه جانبه فرو می رود. سپس در یك جمله كوتاه و پرمعنی به مجازات دردناك همه این اقوام طغیانگر اشاره كرده می افزاید:

فصب علیهم ربك سوط العذاب: لذا خداوند تازیانه عذاب را بر آنها فرو ریخت.

"سوط" به معنی تازیانه و در اصل به معنی مخلوط كردن چیزی به چیزی است علاوه بر این به تازیانه كه از رشته های مختلف چرم و مانند آن بافته شده اطلاق گردیده است. و بعضی آن را كنایه از " عذاب" می دانند، عذابی كه با گوشت و خون انسان آمیخته می شود و او را سخت ناراحت می كند.

"صب" در اصل به معنی فرو ریختن آب است. در اینجا اشاره به شدت و استمرار این عذاب است.

این تعبیر كوتاه اشاره به مجازاتهای شدید و مختلفی است كه دامنگیر این اقوام شد:

قوم عاد به وسیله تندباد سرد و سوزناك هلاك شدند( حاقهٔ-۶)

قوم ثمود به وسیله صیحه عظیم آسمانی نابود شدند( حاقهٔ-۵)

و قوم فرعون در میان امواج نیل غرق و مدفون گشتند( زخرف-۵۵)

و در آخرین آیه این بحث به عنوان هشداری به همه كسانی كه در مسیر آن اقوام طغیانگر گام برمی دارند می فرماید:

إن ربك لبالمرصاد: مسلماً پروردگار تو در كمین گاه است.

" مرصاد" از ماده "رصد" به معنی آمادگی برای مراقبت از چیزی است، معادل فارسی آن" كمین گاه" است.

این واژه معمولاً در جائی به كار می رود كه افراد ناچارند از گذرگاهی بگذرند و شخصی در آن گذرگاه آماده ضربه زدن به آنهاست. و در مجموع اشاره به این است كه گمان نكنید كسی می تواند از چنگال عذاب الهی بگریزد، همه در قبضه قدرت او هستند و هر وقت اراده كند آنها را مجازات می نماید. بدیهی است خداوند مكان ندارد و درگذرگاهی نمی نشیند، این تعبیر كنایه از احاطه قدرت پروردگار به همه جباران و طغیانگران و مجرمان است.

تعبیر به" ربك"( پروردگارتو)، اشاره به این است كه سنت الهی در مورد اقوام سركش و ستمگر در امت پیامبر(ص) نیز جاری می شود و هر كس كه به ظلم و فساد روی می آورد قطعاً به مجازات عمل ناپسندش می رسد و اینگونه مجازات ها فقط از آن گذشتگان نبوده است.

در خطبه ۹۷ نهج البلاغه مولا علی علیه السلام می خوانیم:

اگر خداوند ظالم را مهلت دهد هرگز مجازات او از بین نمی رود، او بر سر راه ، در كمین ستمگران است و چنان گلوی آنها را در دست دارد كه هر زمان بخواهد آن را چنان می فشارد كه حتی آب دهان از گلویشان فرو نرود.

نه از نعمتش مغرور باش و نه از سلب نعمت مأیوس!

در ادامه آیات گذشته كه به طغیانگران هشدار داده ، آنها را به مجازات الهی تهدید می كرد، آیات بعدی به مقوله امتحان كه معیار ثواب و عقاب الهی و مهمترین مساله زندگی انسان محسوب می شود، می پردازد:

نخست می فرماید:

فأما الإنسان إذا ماابتلاه ربه فأكرمه و نعمه فیقول ربی أكرمن:

اما انسان هنگامی كه پروردگارش او را برای آزمایش اكرام كند و نعمت بخشد، مغرور می شود و می گوید خداوند مرا گرامی داشته است.

او نمی داند كه آزمایش الهی گاه با نعمت است و گاه با انواع بلا، نه روی آوردن نعمت مایه غرور است و نه بلاها مایه یأس و ناامیدی. ولی انسان كم ظرفیت در هر دو حال هدف آزمایش را فراموش می كند. به هنگام روی آوردن نعمت چنان می پندارد كه مقرب درگاه خدا شده و این نعمت دلیل بر قرب اوست.

منابع:

۱. تفسیر نمونه

۲. تفسیر المیزان

۳. مباحث كلاسی دكتر محمد حسین برومند، استاد دانشكده الهیات دانشگاه تهران.

پی نوشت:

۱. معنای تأویلی این۴ آیه برگرفته از:

سلسله مباحث درس استاد، دكتر محمد حسین برومند، استاد دانشكده الهیات دانشگاه تهران.

سئوالات سوره مباركه "فجر"

۱. منظور از " دیدن= تَرَ" در آیه شریفه ألم تركیف فعل ربك بعاد" چیست؟

الف- دیدن با چشم ظاهری ب- دیدن با چشم بصیرت

ج- علم و آگاهی د- شنیدن

۲. نخستین قومی كه اقدام به بریدن سنگها از دل كوه به منظور خانه ساختن، كردند چه قومی بودند؟

الف- عاد ب- فرعون

ج- بنی اسرائیل د- ثمود

۳. شریفه إن ربك لبالمرصاد كنایه از چیست؟

الف- احاطه قدرت پروردگار به همه مجرمان ب- آمادگی بری مراقبت از بندگان

ج- در كمین گاه بودن پروردگار د- همه موارد

۴. واژه " إكرام" در آیه شریفه" فاما الانسان إذا ما ابتلاه ربه فاكرمه و نعمه فیقول ربی اكرمن" به ترتیب به معنای:

الف- انعام- قرب الهی ب- قرب الهی- انعام

ج- گرامی داشتن- گرامی داشتن د- نعمت دادن- هدایت كردن

۵. خداوند در این سوره مباركه به چند آزمایش الهی اشاره و در چه جنبه ای می باشند؟

الف- پنج مورد- از دست دادن عزیزان ب- چهار مورد- مالی

ج- شش مورد- از دست دادن محصولات د- دو مورد- زلزله


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.