یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا

تاثیر شغل در زندگی


تاثیر شغل در زندگی

این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های شخصیتی لازم در شغل کارشناسان کاوش اطلاعات انجام شده است

این پژوهش با هدف بررسی ویژگی‌های شخصیتی لازم در شغل کارشناسان کاوش اطلاعات انجام شده است. بدین منظور با استفاده از نظریه صفات و بهره‌گیری از روش علمی تحلیل عوامل به انتخاب و اندازه‌گیری تعداد محدودی از صفات پرداختیم. نظریهٔ پنج عاملی بزرگ نورمن مبنای این پژوهش قرار گرفت. طبق این مدل، صفات به پنج عامل بزرگ برونگرایی، سازگاری، وظیفه‌شناسی، ثبات عاطفی و فرهنگ و تربیت و حدوداً در بیست مقیاس توضیح دهنده تقسیم گردید.

براین اساس پرسشنامهٔ شخصیتی با سی و هفت ویژگی در پانزده مرکز تحقیقاتی و اطلاعاتی بین سی و دو کارشناس کاوش اطلاعات و هشت سرپرست کتابخانه توزیع گردید. پس از جمع‌آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل نتایج حاصله که با استفاده از آزمون دو جمله‌ای انجام شد، چهارده ویژگی آن مورد تأیید پاسخ‌دهندگان قرار نگرفت، و تعداد بیست و سه ویژگی شخصیتی از نظر پاسخ‌دهندگان جهت شغل کاوشگری اطلاعات تأیید شد.

● مقدمه

در برنامه‌ریزی‌های توسعه، نیروی انسانی مهمترین عامل در جهت تحقق اهداف تلقی می‌گردد و در این راستا، این سئوال که چرا خلائق مختلفند، برای درک رفتار انسان ضرورت اساسی دارد. بدیهی است اختلافات فردی باعث بسیاری از تفاوتهای رفتار انسانی است و نخستین سرچشمه این امتیازات شخصیت آدمی است.

لذا شناخت خصلت‌ها، توانمندیها و ناتواناییها، نگرش‌ها و احساسات انسان و نیز درک و فهم علل رفتارهای او و پیش‌بینی عملکردها و کنش‌هایش از دیرباز مورد توجه و علاقه اندیشمندان علوم اجتماعی مانند روانشناسان، مردم‌شناسان، متفکران تعلیم و تربیت و جامعه‌شناسان بوده است. بدون شک تطبیق تواناییها و استعدادهای فرد با مشاغل مورد نیاز جامعه، سبب کارآیی و ثمربخشی بیشتر، بهبود کیفیت کار، موفقیت و رضایت او می‌شود. مطالعات نشان داده است که ممکن است مشکلات مشترک سازمان‌ها، واقعاً با عوامل شخصیتی مرتبط باشد (بلاک، ۱۹۸۱).

نظر پارسونز که تاکنون مورد تأیید قرار گرفته است، در حقیقت به طریقی اهمیت خصوصیات شخصیتی را محرز می‌سازد.

تحقیقات و مطالعات بعد از وی نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم، رابطهٔ این خصوصیات شخصیتی و حرفه را مشخص می‌سازد (حسینیان، ۱۳۷۲). خصوصیات شخصیتی در حقیقت، به عنوان محرکه‌های خلق و خو، برای دستیابی به هدف، تلقی می‌شوند. به این معنا که این خصوصیات انسان را مستعد انجام رفتارهای مختلف در موقعیت‌های‌ خاص‌می‌نماید (کالیگوری،۲۰۰۰). در تحقیقی که توسط یکی از مراکز استخدامی توکیو انجام گرفته سازمان‌های بزرگ و موفق ژاپن بیشترین تأکید و توجه را در گزینش اولیهٔ داوطلبین کار، به نوع شخصیت مناسب، در تقدم دوم جسارت و شهامت و در درجهٔ سوم به مهارت آنها دارند.

هم‌چنین مطالعات اخیر در حوزهٔ مدیریت انسانی پنج ویژگی فردی داوطلبین کار را که تا حد زیادی موفقیت آنها را در پیشبرد اهداف سازمانها و نیز ایجاد رضایت شغلی در مسیر خدمتی آنان را تأمین می‌کند، مورد تأکید قرار داده‌اند. این ویژگیها عبارتند از: شخصیت، استعداد، علاقه، هوش و مهارت (میرسپاسی، ۱۳۷۸). اما تحقیقات نشان می‌دهد که عامل شخصیت در بسیاری از موارد نقشی بسیار مهم و قابل توجه دارد (حسینیان، ۱۳۷۲).

● تعریف شخصیت و نظریه‌های آن

شخصیت را شاید بتوان اساسی‌ترین موضوع علم روانشناسی دانست زیرا محور اساسی بحث در زمینه‌هایی مانند یادگیری، انگیزه، ادراک، تفکر، عواطف و احساسات، هوش و مواردی از این قبیل است. تعریف لغت شخصیت به مرور زمان گسترده‌تر شده است و براساس نقشی که فرد در جامعه بازی می‌کند، ترسیم می‌شود. یعنی در واقع فرد به اجتماع خود شخصیتی ارائه می‌دهد که جامعه براساس آن، او را ارزیابی می‌کند. تعریف شخصیت بستگی به نوع تئوری یا نظریه هر دانشمند دارد. برداشت‌های متفاوت از مفهوم شخصیت به وضوح نشان می‌دهد که معنای شخصیت در طی تاریخ بسیار گسترده‌تر از مفهوم تصویری صوری و اجتماعی اولیه آن شده است (شاملو، ۱۳۷۰).

در حال حاضر شخصیت به روند اساسی و مداوم دربارهٔ فرد انسان؛ اطلاق می‌شود و تعریف آن از دیدگاه هر دانشمند یا مکتب و یا گروهی به نظریه یا تئوری خاص آنها بستگی دارد. لیکن تعریف نسبتاً جامع چنین است: شخصیت عبارت است از مجموعه‌ای سازمان یافته و واحدی متشکل از خصوصیات نسبتاً پایدار و مداوم که بر روی هم فرد را از سایر افراد متمایز می‌کند؛ (کریمی، ۱۳۷۷). تقسیم‌بندی‌های زیر در نظریه‌های شخصیت وجود دارد: روانکاوی، پدیدار شناختی، صفات، انسانگرایی، شناختی، یادگیری اجتماعی، انگیزشی (کارور، ۱۳۷۵).

آگادا (۱۹۸۴) روشهای روانشناختی را برای بررسی شخصیت به چهار گروه تقسیم می‌کند: صفات، یادگیری اجتماعی، روانکاوی، پدیدارشناختی. مطالعات شخصیت کتابداران عمدتاً در گروه صفات می‌باشد، زیرا به درک رابطهٔ بین انتخاب شغل و رفتار پرداخته است و سعی می‌کند تا رفتار شخص را با اندازه‌گیری آنها، پیش‌بینی نماید. به عبارت دیگر، افراد را می‌توان با توجه به این طرز رفتارهای خاص آنها، شناسایی و توصیف نمود (فیشر، ۱۹۸۴).

● نظریه صفات

از جمله نظریه‌هایی که تأثیر بسیاری بر تحقیق و نظریه در شخصیت دارد، نظریه صفات است. در این دیدگاه شخصیت به اجزایی که صفات نامیده می‌شود تقسیم می‌شود و تلاش می‌کنند که رفتار شخص را با اندازه‌گیری صفات پیش‌بینی نماید. طرفداران این دیدگاه معتقدند خصوصیات شخصیتی هرطور که ارزیابی شوند، با رفتار ارتباط دارند. فرض اصلی این دیدگاه این است که، پاسخ‌های متفاوت انسانها به موقعیت‌های خاص به دلیل آمادگی‌های مشخصی است که در آنها موجود است، به این آمادگی‌ها صفات گفته می‌شود. به عبارت دیگر، افراد را می‌توان با توجه به این طرز رفتارهای خاص آنها، شناسایی و توصیف نمود.

اگرچه این نظریه‌پردازان در تعیین صفاتی که شخصیت انسان را تشکیل می‌دهند از یکدیگر متفاوتند، ولی همگی آنها بر این باورند که این صفات، پایه‌های اصلی شخصیت انسان را تشکیل می‌دهد. محققان صفات به خصوص روان‌شناسان صنعتی، هم چنان به دنبال یافتن آن دسته از خصوصیات شخصیتی‌اند که در موفقیت شغلی تأثیر گذارند (پروین، ۱۳۷۴). روش علمی انتخاب و اندازه‌گیری تعداد محدودی از این صفات؛ تحلیل عاملی؛ است. یک روش ریاضی که اساس آن هم بستگی است و نشان می‌دهد که چگونه موضوعات در تست‌های شخصیتی به یکدیگر ارتباط دارند.

یک نوع تحلیل عاملی پرسش‌ها، در تست‌های شخصیتی یا مقیاس‌های درجه‌بندی وجود دارد که در آن چند عامل را نشان می‌دهد و اغلب پنج عامل هستند که با پرسش‌ها همبستگی مناسبی دارند (هاشمیان، ۱۹۹۳).

دیگمن و گلدبرگ ذکر می‌کنند؛ اگرچه خصوصیات شخصیتی زیادی وجود دارد، اما تحقیقات پنج عامل را برای دسته‌بندی آنها تأیید نموده است، این پنج عامل مکرراً در زمان‌ها و فرهنگ‌های مختلف، مورد تأیید قرار گرفته و به عنوان؛ پنج عامل بزرگ شناخته شده است و در چهل ساله گذشته از آنها مرتباً در پژوهش‌های صفات استفاده شده است (کالیگوری، ۲۰۰۰). همچنین دوگال در اولین مقالهٔ خود دربارهٔ معانی Character و شخصیت به دو زبان بحث کرده و در پایان مقالهٔ خود این نظریه را که شخصیت به طور کامل به پنج عامل مشخص و مجزا به نام‌های هوش، خصلت، خلق و مزاج، و میل تجزیه می‌شود ارائه نموده است. هریک از این عوامل فوق‌العاده پیچیده‌اند و چندین متغیر را دربرمی‌گیرند (دیگمن، ۱۹۹۰).

در بیست سال گذشته نیز تحلیل‌های ثمربخشی در زمینهٔ ویژگی‌های شخصیتی انجام شده است که همگی به نتایج مشابهی دست یافتند. دراین حوزه پنج سازه را می‌توان مشخص نمود، اما در مورد تفسیر این سازه‌ها اختلاف نظر وجود دارد. گلدبرگ (۱۹۸۱) اظهار می‌کند: در مورد مفاهیم پنج عاملی بزرگ برای ساماندهی تفاوتهای فردی بحث هست، اما ابعاد اصلی پنجگانه می‌تواند برای بسیاری از تشکیلات تئوریکی مباحث شخصیت مانند نظرات کاتل، نورمن، آیزینگ، گلیفورد، و آزگود و همکاران چارچوبی باشد (استندرف، ۱۹۹۴).


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.