جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
اندیشمندان حوزهی مصرف (8): بوردیو و تمایز
در حالیکه بخش زیادی از کار وبلن در سطح نظریهای جذاب و قابلپذیرش باقی میماند، بوردیو (1984 {1979}) ارتباط بین طبقهی اجتماعی و عملکردهای مصرفی را به شکل جزئی و به شیوهای عملی نشان میدهد. هر چند که در این فصل، ما اساسا به بیان سطح نظری آن بسنده میکنیم. یکی از مفیدترین نوآوریهای بوردیو را شاید بتوان تمایزی دانست که بین دو نوع از سرمایه ترسیم میکند. به طور معمول وقتی به سرمایه فکر میکنیم، تنها سرمایهی اقتصادی به ذهن ما خطور میکند، در حالیکه بوردیو نشان میدهد که شکل دیگری از سرمایه نیز وجود دارد، سرمایهای که بعضی اوقات خودش به سرمایهی اقتصادی تبدیل شده و گاهی از اوقات در مقابل آن قرار میگیرد. نوع دوم سرمایه با عنوان سرمایهی فرهنگی شناخته میشود. سرمایهی فرهنگی با آنچه وبلن به آن اشاره کرد ارتباط دارد، یعنی این سرمایه به تنهایی برای مصرف کافی نیست، بلکه باعث میشود هرکسی به شیوهای خاص و مناسب مصرف کند و این شیوه از طریق صرف زمان و پول دربارهی اموری غیرتولیدی است.
از نظر بوردیو، زمان و پول با سرمایهی فرهنگی درآمیخته و مفهوم کلیدی آن تحصیلات است. هرکس زمان بیشتری را در نهادهای آموزشی سپری کرده باشد و هرچه قدر این نهادها زبدهتر باشند، شخص از نظر سرمایهی فرهنگی در جایگاه بالاتری قرار میگیرد. امکان ترکیب این دو شکل متفاوت از سرمایه وجود دارد و میتوان به چهار شکل از این ترکیب در گروههای مختلف اجتماعی، اشاره کرد؛ اول، سرمایه اقتصادی و فرهنگی بالا؛ دوم، سرمایهی اقتصادی بالا و سرمایهی فرهنگی پایین؛ سوم، سرمایهی اقتصادی پایین و سرمایهی فرهنگی بالا و چهارم، سرمایهی اقتصادی و فرهنگی پایین. همچنین گروهها میتوانند ترکیبی از همهی انواع محاسبات باواسطه را داشته و بنابراین میتوان گروههای اجتماعی را در یک نقشهی فضای اجتماعی بر اساس ترکیبات خاص این دو نوع سرمایه قرار دارد. دستاورد پژوهشی بوردیو فقط برای گروههای مختلف در جامعهی فرانسه است. به علاوه او دو موضوع متفاوت را در نظر گرفته است؛ یکی فضای موقعیتهای اجتماعی که پیش از این دربارهی آن بحث کردهایم و دیگری فضای سبک زندگی که میتوان نقشهی یکی را روی نقشهی دیگری قرار داد. این عمل به ما امکان دیدن انواع خاصی از سبک زندگی را در گروههای اجتماعی خاصی میدهد. احتمالا این را به شیوهای شهودی میدانیم اما بوردیو با ذکر جزئیات بیان کرده است. اولویتها، از موسیقیدانانی چون، بیزت[1] و چایکوفسکی[2] به سمت راول[3] و استراوینسکی[4] تغییر کند در این در حالیست که سرمایهی فرهنگی پایین به سمت سرمایهی فرهنگی بالا رفته و سرمایهی اقتصادی ثابت مانده باشد و یا زناکی[5]، وبرن[6] و بوله[7] در حالیکه هر دو شکل از سرمایهی بالا وجود دارد اما مهمتر اینکه هر کدام از موقعیتهای اجتماعی مجموع ترکیباتی از عملکردهای خاص فرهنگی مرتبط با آن است. بنابراین مثلا، آنهایی که سرمایهی فرهنگی بالا داشته و سرمایهی اقتصادیشان نیز به شدت بالاست، نقاشی های اندی وارهول[8] را ترجیح داده و موسیقیهای زناکی، بوله و وبرن را میپسندند و اغلب به گالریهای هنری بانک و فستیوالهای آوانگارد میروند، در رستوران چینی غذا میخورند و به فرانس- موزیک (معادل فرانسوی آن، رادیوی 3 بی بی سی است) گوش میکنند و مقالات فلسفی و سیاسی سیاسی و فلسفی میخوانند و روزنامهی لوموند میخرند؛ در حالیکه کسانی که هر دو شکل از سرمایه را در حد پایین دارند به پیکنیک میروند و رادیوی مردمی لوگزامبورگ را گوش میکنند و موسیقیهای شارل آزناوور[9] و جانی هالیدی[10] را دوست داشته، قصههای عشقی میخوانند و روزنامهی آزادی پاریسی[11] (چکیدهی روزنامه) را همراه دارند.
آنچه اکنون روشن شده است اینست که این گروههای اجتماعی مختلف، به ظاهر متفاوت زندگی میکنند اما در دنیایی بدون تناقض و آمیزشی خاص از عملکردهای فرهنگی حضور دارند که با کمک مفاهیم بوردیویی همه را میتوان به شکل نقشه درآورد، اما آنها همچنین در برخورد تقریبا دنیای خودکفا داشته که پیوسته حس خاصی از واقعیت را از میان ترکیبات خاصی از چیزهایی که مصرف میکنند و احتمالا شیوههایی که مصرف میکنند، خلق میکند.
دنیاها که امروزه بستگی به ترکیبات بسیار خاصی از سرمایههای فرهنگی و اقتصادی دارند، برای کسانی که به آن تعلق دارند، کاملا بدیهی به نظر میرسد. گروههای اجتماعی متفاوت به سهولت با آمیزشهای اقتصادی/ فرهنگی متفاوت وجود دارند و خارج از آن ناشی به نظر میرسند. اگر تازه واردی از شما سوال کند که «کدام نوع موسیقی را میپسندی؟»، شاید در پی کلیدی است تا موقعیت شما را در فضای اجتماعی بگشاید. اگر نوع موسیقیای را که کسی دوست دارد میدانید، در موقعیت مناسبی هستید که دربارهی سایر عملکردهای فرهنگیاش نیز بدانید، چرا که همانطور که دیدیم، چنین عملکردهایی در موقعیتهای منفرد رخ نداده و با ترکیبات کمابیش پیوستهای از سایر عملکردها تناسب دارند. خواننده ممکن است بخواهد با تامل در روش خود، افراد جدیدی را در فضای اجتماعی جای دهد و دقیقا برای این منظور چه طرحی را لازم است ترسیم کنید؟
به نظر بوردیو، این آمیزشها «به اساسیترین تفاوتهای اجتماعی اجازهی ظهور میدهد» و به این شیوه است که در آن افراد با یکدیگر تفاوت دارند. به بیان دیگر، هر کنش مصرفی، تفاوتهای اجتماعی را بازتولید میکند. بنابراین چرا مصرف برخی از کالاها نشانهای تمایز و و مصرف کالاهایی دیگر نشانهای از عدم تمایز اجتماعی است؟ چرا به این گونه است که انتخاب بین کلاویهی خوشکوک باخ، راپسودی آبی گرشوین، و دانوب زیبای آبی استروس، یک کارگر مجرد باخ را انتخاب نخواهد کرد، 5/20 درصد گرشوین و 5/50 درصد استراوس را انتخاب کرده در حالیکه 5/33 درصد از متخصصین برجسته و هنرمندان مولد ترجیح میدهند که خوشکوک باشند، 12 درصد راپسونیک و یک نفر هم نمیخواهد در رودخانه شالاپ شولوپ کند؟ به علاوه همانطور که شخص از نردبان طبقهی اجتماعی بالا میرود، درصد خیالاندیشان باخ هم صعود کرده و عموما از درصد استروسیها کم میشود. گرشوین بهترین امتیاز را در بین طبقهی متوسط داشته برای طیف بالا و پایین ملایم است. به نظر بوردیو، فایدهی تمایز «متناسب کردن کمیابی معناهایی است که مورد نیاز تولیدات فرهنگی مختلف و مناسب است» او مینویسد که «اشیاء فرهنگی با سلسله مراتب نامحسوسشان، مستعد نشان دادن مراحل و درجات پیشرفت اولیهای هستند که توصیف کنندهی فعالیت فرهنگ است... که بیسوادی را به سمت سواد، از طریق بدونسوادی یا نیمهسوادی سوق میدهد، یا خوانندگان عادی ... را به سمت خوانندگان واقعا فرهنگی». خوانندهی فرهنگی، تنها فرد با معانی مناسب هنری «مشکل» است، کسی که میتواند ادعای درک ظرافت و لطافتها را داشته باشد. در این راه، برخی از انواع هنرها به عنوان هنر والا، دیگران هنر پایین، و برخی متوسط، توسط کسانی که ادعای بقایای مشروعیت را در سالهایی که آموزش (رسمی و غیررسمی) دیدهاند، داشته و زمانی را برای بدست آوردن این دانش سپری کردهاند. تحصیل، یکی از تواناییهای زیباشناختی را عطا میکند و بنابراین فرد یاد میگیرد فاصلهای متفکرانه و ارزشی با اشیاء داشته باشد. بوردیو این مساله را به عنوان زیبایی کانتی میبیند و ما را برای لحظهای به سمت فلسفه میکشاند.
بنابراین افزایش سرمایهی فرهنگی، شبیه به پرورش رویکرد کانتی نسبت به اشیاء جهان است در حالیکه کسانی که مقدار کمی از این سرمایه را دارند، تمایل به گزینش زیبایی ضدکانتی دارند که سریع، جسمانی و بازنمودی است. روشن است که این دو زیبایی متضاد به این معنی است که کالاها و موضوعات فرهنگی عموما به شیوههایی کاملا متفاوت مصرف میشوند، شیوههایی که طبقهی مصرفکننده به روشی بدون ابهام انجام میدهند.
[1] Bizet
[2] Tchaikovsky
[3] Ravel
[4] Stravinsky
[5] Xenakis
[6] Webern
[7] Boulez
[8] Warhol
[9] Charles Aznavour
[10] Johnny Hollyday
[11] Le Parisien Libere
[12] Midlands
[13] Keele
[14] Guardian
[15] Independent
[16] DailyTelegraph
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
اسرائیل رئیس جمهور دولت سیزدهم مازندران سیدابراهیم رئیسی توماج صالحی دولت مجلس شورای اسلامی رئیسی مجلس تعطیلی شنبه ها وزیر کشور
سیل مشهد سیل مشهد هواشناسی تهران خراسان رضوی پلیس فضای مجازی سازمان هواشناسی بارش باران قوه قضاییه شهرداری تهران
خودرو مالیات قیمت خودرو چین قیمت طلا قیمت دلار مسکن بازار خودرو ایران خودرو دلار تعطیلی شنبه بانک مرکزی
لیلا حاتمی زری خوشکام علی حاتمی نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران سینمای ایران کتاب رسانه تلویزیون سریال سینما موسیقی
رژیم صهیونیستی غزه روسیه فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان ترکیه یمن لبنان
فوتبال ایران پرسپولیس استقلال تراکتور بارسلونا لیگ برتر سپاهان جام حذفی لیگ برتر انگلیس بازی باشگاه استقلال
هوش مصنوعی مغز گوگل آیفون اپل باتری سونی سرعت اینترنت تبلیغات عیسی زارع پور
بارداری پوست سازمان غذا و دارو دیابت کاهش وزن آلزایمر