یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مافیا: کشتار برای تجارت
"کوسا نوسترا"(Cosa nostra) موضوع پژوهش های فراوانی بوده است. جرم شناسان و جامعه شناسان برای شناخت تشکیلات و روش زندگی «مردان با شرافت»، بر روی مافیای سیسیلی متمرکز شده بودند. این اقدام روشی بود برای آزمودن نظریه های نظم اجتماعی.
بعد از ظهری گرم در ماه می، قاضی "فالکون"(Falcone) سوار اتومبیلش می شود، به همراهی"فرانچسکا"(Francesca) همسرش. آنها فرودگاه سیسیلی "پونتا ریسی"(Punta Raisi) را در حالی که بوسیله سه اتومبیل حامل پلیس های مامور محافط شان اسکورت می شوند ترک می کنند. این کاروان مسیر پالرمو(Palerme) را در پیش می گیرد. در محلی که "کاپاچی"(Capaci) نام دارد سوءقصد صورت می گیرد. صدایی مهیب، انفجاری که به معنی واقعی کلمه زمین را در طول دهها متر می شکافد؛ اتومیبل های محافظ و مجهز به هوا پرتاب می شوند. اتومبیل قاضی نیز در چاله بزرگ محل انفجار سقوط می کند. همسرش در کنار او، تقریبا بلافاصله کشته می شود. قاضی که تا زمان رسیدن آمبولانس هنوز زنده مانده بوده، ساعتی دیرتر هنگامی که در حال انتقال به بیمارستان پالرمو بود جان می دهد. ما در روز 23 مه سال 1992 هستیم، "جیووانی فالکون" قاضی بزرگ ضد مافیا، حذف می شود. به همان شکل که ده سال پیش تر، ژنرال "کارلو آلبرتو دالا چیه سا" (Carlo Alberto Dalla Chiesa) با همسرش در اتومبیل کشته شده بودند.
"توماسو بوچه تا"(Tommaso Buscetta) معروف به "دون ماسینو"(don Masino)
یازده سال بود که قاضی "فالکون" جنگ بی رحمانه ای را بر ضد "کوسا نوسترا"، مافیای سیسلی هدایت می کرد. او خود را محکوم می دانست و از هر گونه زندگی معمولی صرف نظر کرده بود. نه خانواده ای ، نه فرزندی، نه محل اقامت معینی. دفترش در کاخ دادگستری پالرمو، به سنگری مبدل شده بود.
او خود را هدف شماره یک مافیای سیسیلی می دانست از زمان عملیات پلیسی گسترده ضد مافیا، که در سال1986 به «پرونده بزرگ» منتهی شده بود: 486 عضو و وابسته "کوسا نوسترا" همزمان محاکمه شدند. این عملیات بزرگ ضد مافیایی به لطف اعترافات برخی از بریدگان که از ابتدای سالهای 1980 خود را به قضات معرفی کرده بودند ممکن شده بود. یکی از بریدگان اصلی "توماسو بوچه تا"(Tommaso Buscetta) است که تاریخ زندگی اش موضوع گزارش های بسیاری گردید.[1] "توماسو" پسر یکی از کریستال فروشان سرشناس پالرمو، ولگرد کوچکی در محله بود که در سال های 1940 به عضویت در مرکز "پورتا نوآ"( Porta Nuova) یکی از گروه های مافیای پالرمو در آمد. او در این هنگام بیست سال سن داشت و مراحل پیشرفت در "کوستا نوسترآ" را به سرعت طی کرد و در قاچاق سیگار و مواد مخدر سرشناس گردید. فعالیت هایش او را به ترک پی در پی سیسل به مقصد امریکا (امریکا یا برزیل) وا می داشت، و از همین جا لقب "آقای دو جهان" را بدست آورد. "ت.بوچه تا" یکی از بازیگران اصلی جنگ خونین مافیاها بود که در سال های 1982-1981 بوقوع پیوست، و در طی آن گروه "کورلئونه" (Corléonais) که آرزو داشتند کنترل مافیا بر تمامی سیسل در اختیار آنها باشد، با تعداد زیادی از دیگر گروه ها در مقابل هم قرار گرفتند. "ت. بوچه تا" در گروه بازندگان قرار داشت. او برای فرار از دست آدم کشان "توتو رینا" (Toto Riina) برای مخفی شدن به برزیل رفت. اما گروه "کورلئونه" او را فراموش نکرد. دو پسرش که در کشور باقی مانده بودند ربوده شده و سپس به قتل رسیدند. چند روز پس از آن، برادر و پدرش با وجودی که کریستال سازان آرامی بودند به ضرب گلوله از پای درآمدند. در مجموع 32 نفر از خانوده اش حذف شدند! این رقم بالایی بود! در سال 1984 هنگامی که"ت. بوچه تا" در برزیل دستگیر شد، تصمیم می گیرد که اعتراف کند. او برای قاضی "فالکون" هر چه را که از "کوسا نوسترآ" می دانست برملا کرد. "اعتراف" او، همانند اعترافات دیگر بریدگان، مانند "آنتونینو کالدرونه" (Antonino Calderone) و " سالوادوره کونتورنو" (Salvatore Contorno) امکان شناسایی دقیق سازمان "کوسا نوسترآ" را فراهم آورد: شیوه های عضو گیری، رمزها و ضوابط داخلی، فعالیت ها، مسئولان و ارتباطات با سیاست و دنیای تجارت. مافیا در ابتدا مجموعه ای از گروه ها یا «خانواده ها» است.[2] در سیسیل، یک صد مورد از آنها شمارش شده است. کلمه «خانواده» نباید باعث اشتباه گردد : «خانواده» انحصارا از بستگان تشکیل نشده است(برادران ، پسران، پسر عموها ...)، بلکه همچنین دوستان، هواداران، اعضای انتخابی را نیز شامل می شود. کلمه «گروه»، شاید مناسب تر باشد. به این ترتیب ، هنگامی که یک جوان فروشنده مواد یا دزد به دلیل ویژگی هایش (شجاعت، کارآیی، وفاداری و ...) معروف می شود، می تواند به عضویت یک خانواده در آید.
"ت. بوچه تا" جشن عضویتش در خانواده را با جزئیات تعریف کرده است. همه چیز با سخنرانی یک شخصیت برجسته شروع می شود. این فرمانده پس از شرح برخی از ملاحظات عمومی در مورد بی عدالتی اجتماعی و ضرورت دفاع از بیوه و یتیم، سخن خود را در مورد «موضوع» (کوسا نوسترآ) و قواعد آن آغاز می کند.
«مردان با شرافت»
به زنان تشکیلات کاری نداشته باشید، با روسپیگری تجارت نکنید، مردان شرافتمند دیگر را نه بدزدید و نه بکشید(مگردر صورت اجبار قطعی)، در مورد فعالیت هایشان چیزی نگویید("اومرتا" یا قانون سکوت در محافل مافیایی). رمزی که به دستورهای انجیلی شبیه است. پس از آن نوبت به کاندیدای عضویت می رسد تا موافقت خود را برای ورود به گروه اعلام کند: او پدری تعمیدی انتخاب می کند و مناسک «غسل تعمید» را به جا می آورد. با چاقو بر انگشت او زخمی عمیق می زنند تا خون جریان یابد. این خون بلافاصله بر روی تصویری مقدس پاشیده می شود (مافیایی ها خیلی کاتولیک اند)، سپس آن فرمانده باید دعایی که پیامش کاملا روشن است را بخواند: «اعضای بدنم در آتش بسوزند مانند این تصویر مقدس اگر از پیمان روی برگردانم.» به این ترتیب او یک مرد با شرافت می شود[3]. در ژاپن نیز برای ورود نزد "یاکوزا" ها (yakuzas) ، مافیای ژاپنی، چنین مناسک پذیرشی به یاد ماندنی برگزار می شود[4].
این مناسک ها اساسا به بسیاری از مناسک عضویت در انجمن های سری شباهت دارند: گردهم آیی رسمی، هدایت قائد، قسم، امتحان ورودی. هدف پذیرش هویت جدیدی است: تولدی نو، که با عضویت داوطلبانه در گروه اجتماعی جدید برجسته شده است. این اقدام می تواند کوششی باشد _ از منظری انسان شناسانه_ تا با انجام این مناسک، از ارزش ها و نرم های گروه، ملاتی اساسی برای یگانگی اعضای گروه در میان خودشان ساخته شود. اما این کار شاید ارزش مند کردن ابعاد مناسکی و سمبولیک باشد و فراموش کردن این که وابستگی های دیگر نیز وجود دارند که فرد مافیایی را به گروهش پیوند می دهند، روابطی که متکی به قدرت هایی است که بسیار محکم ترند : وحشت و پول.
همبستگی و وفاداری
عضو جدید هنگامی که برای اولین بار وارد خانواده شد اندک اندک تشکیلاتی را می بیند که همزمان دارای ساختار، سلسله مراتب و حیطه بندی شده است. خانواده از حدود بیست تا یک صد عضو تشکیل شده که گرداگرد یک رئیس خانواده که مشاورینی دارد جمع شده اند. او در تحت امر مستقیم خود چند "کاپی دسینا" (capi decina - روسای گروه های دهه نفره) دارد که هر کدام گروه کوچک ده نفره ای را هدایت می کنند. در میان آنها، همبستگی و وفاداری ارزش های مرکزی هستند. در صورت خیانت، مجازات قطعی است: مرگ. گزارش هایی که در مورد مافیا وجود دارد سرشار از داستان های خیانت_ یا تصور خیانت_هستند که با یک گلوله در جمجمه پایان یافته اند. به این ترتیب "آنتونیو سای یا" (Antonio Saia) معروف به "نینو" که یک عضو پشیمان مافیای "کاتانی"(Catane) بود تعریف می کند که او در قتل دوستش "فرانکو گروسو" (Franco Grosso) که با یک خانواده رقیب روابط مشکوکی برقرار کرده بود، شرکت داشته است. هنگامی که جنگ تمام عیار باند ها پیش آمده بود، تنها تمایل به بی طرف ماندن برای "فرانکو"، با این که مورد احترام همه بود، به بهای محکومیت او به مرگ تمام شد[5]. خانواده ها در میان خود روابطی مبتنی بر اتحاد یا رقابت برقرار می کردند. هر خانواده محدوده ای منطبق با محله ای در شهر را اشغال می کردند که در آنجا هر کس مجاز است تجارت خود را داشته باشد. اما دائما رقابت هایی بر سر مرزها و دسترسی به منابع وجود داشت. بنابراین برای اجتناب از «جنگ همه بر علیه همدیگر»، ترتیباتی برای تعادل به اجرا در آمده بود. در آغاز، میان خانواده های همسایه، خدمات متقابلی به همدیگر می دادند.
"نینو" (Nino)که اهل "کاتانیا" بود گزارشی متاثر کننده از این همکاری دوستانه می دهد:« با همدیگر تجارت می کردیم. همکاری متقابل داشتیم: در حذف یک از اعضای شان با آنها همکاری کردیم و آنها نیز برای ما یکی از یکی از اعضای مان را حذف کردند[6].»
اضافه بر این همکاری های غیر رسمی، "کوسا نوسترآ" یک ساختار سیاسی هرمی را پیاده کرده بود که می توانست تداعی کننده یک سازمان واقعی باشد. خانواده های همسایه مناطقی را معین کرده بودند که یک "کاپو ماندامونتو" (mandamento capo - رئیس منطقه) برای آن وجود داشت. این رئیس محدوده در شورای عالی "کوسا نوسترآ" شرکت می کرد که "کوپل" (Coupole) نامیده می شد. "کوپل" در سال های پایانی 1950 و با هدف حل و فصل منازعات بین خانواده ها بوجود آمده بود. در راس آن "کاپو دی توتی کاپی" (capo di tutti capi - فرمانده کل) دیده می شد.
تشکیلات
در سال 1986هنگامی که پرونده بزرگ باز شد، "کوپل" با تعیین و احدهایی برای مافیای سیسیلی به عنوان یک دولت واقعی مطرح شد: تشکیلاتی با یک فرمانده واحد. در آن دوره، "کوپل" توسط "توتا رینا"ی(Toto Riina) خونریز هدایت می شد، او (وقتی که حضور نداشت...) به «قصاب پالرمو» یا «حیوان» معروف شده بود."توتا رینا" شخصا بیش از 40 نفر را به قتل رسانده بود و فرمان قتل صدها تن از رقبایش را نیز صادر کرده بود. همین شخص بود که خانواده "ت. بوچه تا" را نابود کرده بود. او همچنین قتل قاضی "فالکون" را فرماندهی کرده بود. اعترافات بریدگان به دستگیری او در سال 1993 منتهی شد.
از مدت ها پیش بحث در مورد ماهیت واقعی سازمان مافیا در میان متخصصین باعث اختلاف نظر شده است. از یک سو دیدگاهی که به شکلی گسترده مورد حمایت محافل پلیسی و قضایی است، "کوسا نوسترآ" را مانند تشکیلاتی غیر قانونی و بسیار سازماندهی شده و یکدست، مانند انجمنی سری معرفی می کند که یک «اختاپوس» را مجسم می سازد ( نامی که به مافیای امریکایی داده شد، ساختار این مافیا مانند اجداد سلسیلی اش است) با یک سر و دست وبازوان متعدد. از منظر دیگر، در نظریه های انسان شناسانه و جامعه شناختی این دیدگاه رد می شود. مافیا در این دیدگاه بیشتر می تواند شبکه ای بسیار انعطاف پذیر باشد که از دسته های کوچک مستقل و متحد برپایه قواعدی ناپیدا تشکیل شده است تا نوعی تشکیلات سلسله مراتبی[7].
ساختاری هرمی یا شبکه ای؟ این دو نگاه شاید چندان متناقض نباشند. هر کدام از آنها می توانند منطبق با دوره ای متفاوت از "کوسا نوسترآ" باشند. هنگامی که "کوپل" تشکیل شد، هدفش دقیقا حل و فصل رقابت ها در هنگامه تفرقه گسترده بین واحدهای محلی بود. در ابتدا چیزی نبود مگر نوعی «شورای ریش سفیدان»، که بر اساس نوعی تعادل بین خانواده های بزرگ تاسیس شده بود. اما اختلافاتی عمیق در درون آن مطرح شدند. جنگ قدرت و ثروتمندی برخی از گروه ها (که به دلیل قاچاق هروئین تشدید شده بود) بزرگترین جنگ مافیاها را در آغاز سال های 1980 برانگیخت. حذف رقبای اصلی گروه "کورلئونه"، به شکلی از اتحاد تحت یک فرماندهی مرکزی انجامید. جامعه شناس "پینو آرلاچی" (Pino Arlacchi) که در ابتدا حامی نظریه ساختار شبکه ای بود، پذیرفت که اشتباه کرده است و اهمیت تشکیلات را پس از دریافت اعترافات "ا. کالدرونه" (A. Calderone) تایید کرد.
سرزمین و اقتصاد
مافیا ها از کجا ارتزاق می کنند؟ درآمد های آنها از منابع مختلف تامین می شود: زورگیری، قاچاق سیگار و مواد مخدر، دزدی، پول شویی، بهره برداری از کازینوها، روسپیگری، آدم ربایی[8]... باج گیری از سرمایه ها یکی از فعالیت های سنتی آنان بود. در سیسیل، هر خانواده محدوده خود را دارد که در آنجا پیمان کاران ، فروشندگان و ... در مقابل «حمایت» مافیا به ناچار باج می دهند. در پالرمو، حدود 80 درصد فروشندگان قربانی این زورگیری می باشند[9]. "نینو" ی نادم به صراحت تعریف می کند که چگونه اقدام می کرده است. هنگامی که یک فرد فعالیتی را آغاز می کرد، برای مثال یک رستوران، او با دوستانش به دیدار صاحب رستوران می رفتند و به او می فهماندند که اگر می خواهد مزاحمتی نداشته باشد، باید مقداری پول به صورت ماهانه یا سالانه پرداخت کند(مبلغ با توجه به اهمیت فعالیت متفاوت بود). کسی که امتناع می کرد به سرعت با زور مواجه می شد. «اگر برای اولین بار نزد کسی می رفتیم و او نمی خواست بفهمد، برایش بمب گذاری می کردیم ، خساراتی برایش بوجود می آوردیم و او تسلیم می شد[10].» در مقابل، فروشنده «حمایت» می شد. طبیعت این نوع حمایت در مرحله اول عبارت است از ممانعت از این که دیگر خلاف کاران برای او مزاحمت ایجاد کنند. کاسب می تواند تحت شرایطی مراجعه هایی به دیگر مافیاها داشته باشد تا برخی از مسائل را حل کند. "ا.کالدرونه" شرح می دهد که مافیاها چه نوع خدماتی را می توانند به «مورد حمایت قرار گرفتگان» خود داشته باشند. در سال های 1970، او و پسرش " پیپو"(Pippo) یکی از بهترین دفاتر را داشتند که در آنجا مردم محله می آمدند و شکایات خودشان را مطرح می کردند: یک نفر برای آنکه پسرش در فلان شرکت شاغل باشد، دیگری برای آنکه بتواند مسکنی از شهرداری بدست بیاورد... روابط مستحکم پدید آمده میان مافیا و کارمندان یا پیمان کاران تصورات زیادی را دامن می زند. دریافت کمیسیون هایی در عرصه عقد قرارداد ها یا برای اخذ یک مجوز ساخت، بخشی از درآمدهای سنتی آنها را تشکیل می دهد.
هماهنگ با جامعه زد و بندی
جامعه شناس ایتالیایی "دیه گو گامبتا" (Diego Gambetta) این فعالیت حمایتی را به مثابه شکلی از پلیس خصوصی تحلیل کرده است[11]. مافیاها احتمالا در مناطقی که دولت در آنجا ضعیف بود گسترش می یافتند، در آنجا که جولان باندها و جرم خیزی بسیار زیاد است. بنابراین رفتار مافیا ها شاید منحصرا انگلی محض نباشد ، چرا که در مقابل وجوه دریافتی امنیت و ارائه خدمات مبادله می کند. این وضعیت می تواند توجیه کننده پذیرش قطعی و دواطلبانه مردم از مافیا باشد.
در مورد ارتباطات بین مافیا و محیط آن، همچنان دو دیدگاه در مقابل هم قرار دارند. از منظر قضایی مافیا مانند ارگانیسمی انگلی است که قانون خود را با تهدید و وحشت به مردم تحمیل می کند. اعترافات "نینو"ی نادم می تواند این شیوه نگرش به مسائل را تصدیق کند. حمایت غالبا در یک شانتاژ خلاصه می شود: کاسب اگر نمی خواهد گلوله ای در پاهای خود یا بمبی در محل کسبش دریافت کند باید حق حساب بپردازد. از منظر دیگر، یعنی از منظر اجتماعی– اقتصادی، مافیا با محیط خود روابط پیچیده ای برقرار می کند: سیگاری ها می توانند سیگارها را با قیمت پایین دریافت کنند، پیمان کاران به قراردادها، سیاستمداران به آراء، کارمندان به زیرمیزی ها و ... به یک معنا، مافیا در هماهنگی با جامعه ی زد و بندی زندگی می کند[12].
از ابتدای دهه 1980 تجارت مواد مخدر و به طور ویژه هروئین، درآمد قابل توجهی را در پی داشت و باعث تغییرات عمده ای در تشکیلات مافیا گردید، ساختارهای کوچک خانوادگی، با اقتصادی ساده و اعضایی غالبا روستایی به سازمانی شهری، حرفه ای و بین المللی تبدیل گردیدند. از نظر "پ. آرلاچی" تغییر شکل مافیا به یک سازمان واقعی جنایی در مقیاس وسیع، با انطباق کامل با ارزش های مبارزه طلبانه انجام شد. تجارت مواد مخدر فضای مناسبی برای انگل های بسیار خشن و خیره سر بوجود آورد[13].
با این وجود این نظریه هماهنگی تنگاتنگ میان «اخلاق مافیایی و روح سرمایه داری» (تیتر دوم کتاب "پ. آرلاچی") با گفته های بریدگان تناقض دارد. خانواده "کورلئونه" برای تحمیل انحصار خود، بی هیچ تردیدی مخالفان خود را حذف کردند، آنان پس از قتل اعضای خانواده های آنها، به کشتار زنانشان دست زدند در حالی که این اقدام خلاف اصول سنتی "کوسا نوسترآ" بود. در هنگامی که "ت. بوچه تا" تصمیم می گیرد همه چیز را برای پلیس برملا کند (البته در تناقض با اصول مردان با شرافت) "کورلئونه" ها را سرزنش می کند که با قتل عام خانوده اش مانند «اوباشی پست، بدون ایمان و قانون» رفتار کردند.
توزیع مجدد منافع
علاوه بر زورگیری و قاچاق، "کوسا نوسترآ" به منابع درآمدی دیگری نیز دسترسی داشت: "هلود آپ"( hold-up یا سرقت مسلحانه در محیط های عمومی)، قاچاق اتومبیل های سرقتی، سلاح ها، مدیریت پول های غیر قانونی. در تمایز با دیگر مافیاهای ایتالیایی (la Camora napolitaine ou la N’drangheta calabraise)، تنها عرصه هایی که "کوسا نوسترآ" در ورود به آنها از دیر باز امتناع ورزیده است روسپیگری و آدم ربایی می باشند. رد بهره برداری از زنان با علل فرهنگی قابل توجیه است: در خانواده های "کوسا نوسترآ" تجارت زنان باعث بی آبرویی و شرم آور است. قاچاق ها در هر زمینه ای – مواد مخدر، سلاح، اجناس بدلی – نشان دهنده این است که مافیاهای اصلی جهان در محدوده های بندری مستقر شده اند[14]. این همان وضعیتی است که سیسیل ( پالرموو کاتانیا) دارد، همچنین ناپل برای" کامورا"، بوستون و نیویورک برای "کوسا نوسترآ" ی آمریکایی ، و نیز مافیاهای آلبانیایی و ژاپنی دارند.
بخشی از در آمدها نیز از فعالیت های قانونی حاصل می شد: کازینوها، مستقلات .... ، زیرا برای سفید کردن پول های کثیف (پول شویی) لازم بود در عرصه های تجاری سرمایه گذاری کرد.
روش تقسیم منافع بین اعضای یک خانواده اطلاعات بسیاری در مورد «رابطه اجتماعی» که آنها را متحد می سازد در اختیار ما می گذارد. بخشی از عملیات ها در «اجرا»، اجر و پاداش دریافت می کرد مانند نوعی حقوق: عاملان یک دزدی مسلحانه غنائم را در میا ن خود تقسیم می کنند، یک قاتل مزدور پاداشی را پس از اجرای قرار داد خود دریافت می کند، زورگیر نیز بخشی از قرارداد خود را وصول می کند. اما مسئله حقوق به معنی دقیق کلمه مطرح نیست. هر کس یک بخش از پول بدست آمده را در صندوقی عمومی که با خانواده خود در آن سهیم است می ریزد. زیرا فعالیت مافیایی به مجموعه ای از هزینه ها و درآمدهای برابر می اندیشد. مثلا برای خرید سلاح – وسیله ای ضروری برای کار- از هزینه های جمعی برداشت می شود. به همین ترتیب، هنگامی که یک عضو مافیا در زندان است، خانواده او مورد حمایت قرار گرفته و اجاره مسکن شان پرداخت می شود.
این وابستگی اقتصادی همانند ارزش ها و تهدیدها، هر کدام از اعضا را به شکلی مطمئن به گروهش وابسته می کند. مافیا برای بسیاری از افراد، راهی بی بدیل از ارتقاء اجتماعی و موفقیت را ارائه می دهد. "نینو" این موضوع را صادقانه اعتراف می کند: «پول به تو آن احساس قدرت را می دهد. (...) با داشتن پول، آدم ها به شکلی دیگر به تو نگاه می کنند، با احترام بیشتر. خوب لباس می پوشی، ماشین های اسپرت...، می توانی چیزهای زیادی برای خودت داشته باشی[15].» "نینو" بدون تعلل اضافه می کند که موفقیت باید تقسیم شده باشد، یک رییس باید در مورد موفقیت های خود بخشنده باشد. «اگر من به یک تشکیلات تعلق داشته باشم، باید همه را دعوت کنم. آنها را به هتلی می برم، در رستورانی خوب. (...) یک بخشندگی وجود دارد که اندکی در میان تمامی افرادی که عضوی از این محیط هستند یافت می شود.» یک انسان شناس در اینجا تجلی زیبای آنچه را که «بیگ من big man » نامیده می شود می بیند . رییس نه فقط با برتری هایش بلکه با بخشندگی اش شناخته می شود.
جهان مافیایی، نظم و بی نظمی
جامعه شناس "ژان پادیو لو" (Jean Padioleau) در کتاب خود[16] از مافیا مدل مناسبی برای اندیشیدن در مورد نظم اجتماعی ساخته بود. مافیا در نهایت می تواند به روش خود پاسخ هایی را که برای این سوال بنیادین وجود دارد که: یک گروه چگونه کار و نقش آفرینی می کند؟ نمایان گر سازد.
پاسخ ها می توانند در سه گروه دسته بندی شوند.
1) مافیا از منظر انسان شناسانه می تواند مانند یک گروه که بر اساس قواعد، مناسک و ارزش هایی گرد هم آمده اند دیده شود. اعضای مافیا می خواهند افراد با شرافتی باشند که در چهارچوب یک خانواده متحد شده اند.
2) می توان به عنوان یک سیستم سیاسی هدایت شده با قواعد سیاسی به آن نگریست، قواعد زور و وحشت که بوسیله اتحادهایی بین خانواده ها و یک نوع دولت: " کوپل"، تعدیل یافته اند.
3) در نهایت می توان آن را مانند یک سازمان تجاری فهمید، که برای اعضای مافیا شغلی، درآمدی و حتی نوعی احترام را تضمین می کند.
با این وجود هیچکدام از این روابط ثابت و پایدار نیست.
روابط سمبلیک
خیانت های بی شماری که تاریخ مافیا سرشار از آن است به اندازه کافی نشان می دهند که «روابط مقدس» خانواده آسیب ناپذیر نیستند. در هنگام دومین جنگ میان مافیاها در ابتدای دهه 1980، "جیووانی بنتاتی" (Giovanni Bentate) به مشارکت در قتل برادر سازمانی اش "استفانو"( Stefano) مظنون بود.
روابط سیاسی
گروه های مافیایی از برخی جنبه ها یادآور جوانمردی اند: تسلط و حفاظت از یک منطقه، اخلاق جنگجویی، وفاداری و سلسله مراتب در میان اعضاء، رسوم جوانمردی، رویارویی ها و اتحادها بین خانواده ها. اما همزمان این شیوه تشکیلاتی حامل عناصر ویژه ای است که شکنندگی اش را مهیا می سازند. جنگ ها و کشتارهای بین باندها بسیار بیشتر از مواجهه با پلیس به قتل آنها منتهی شده و نظام قضایی نیز نتوانسته این روند را متوقف سازد.
روابط اقتصادی
جنایت سازماندهی شده می تواند کاملا به مثابه یک «سازمان» ملاحظه شود، یا یک بازار: که بوسیله روابطی مبتنی بر اعتماد، رقابت، پیشرفت یا ورشکستگی روسا، بازارهای انحصاری یا چند عضوی مدیریت می شود.
مواد مخدر، پولشویی، روسپیگری و ... مصرف کنندگان حریص خود را حفظ می کنند و شاید مافیا به لطف توانایی اش در تامین این درخواست هاست که می تواند ماندگاری خود را تضمین می کند.
از مافیا تا جنایت سازماندهی شده
واژه «مافیا» از جنبه تاریخی برای نشان دادن "کوسا نوسترآ" ی سیسیلی مورد استفاده بود. اما با بسط آن، برای ارجاع به دیگر مافیاهای ایتالیایی مورد استفاده قرار گرفت: "کامورا" (Camorra) مستقر در "ناپل"( Naples)، "ن درانگه تا"(Ndrangheta) "کلابری"(calabraise)، و "ساکرا کورونی اونیتا" (Sacra corone unita) در منطقه "پوییل"(Pouilles) (جنوب شرق ایتالیا). "کوسا نوسترآ" ی امریکایی نیز نتیجه مستقیم مهاجرت سیسیلی بود.
این مافیاها به هم نزدیک شده آنگاه با برقراری روابط تنگاتنگ به همکاری می پردازند، اما همزمان هر کدام نوعی استقلال برای خود حفظ می کنند.
این واژه برای توصیف سازمان های دیگری که جنایت سازماندهی شده انجام می دهند نیز عمومیت یافت: "یاکوزا" در ژاپن، مافیای آلبانیایی زبان (فعال در آلبانی، کوزوو، و مقدونیه)، مافیاهای ترک، "تریاد های" (triades) چینی ( فعال در هونگ کنگ ، ماکائو و تایوان) و بالاخره مافیاهای روس.
آیا برای مشخص کردن دیگر اشکال جنایت سازماندهی شده مانند کارتل های امریکایی – لاتینی مواد مخدر، باندهای مسلح موتورسیکلت سوار امریکایی، گروه های نیجریه ای، و پوس های (posses) جامائیکایی نیز باید از مافیا صحبت کرد؟ غالب جرم شناسان ترجیح می دهند این واژه را به گروه های سازماندهی شده ای که ویژگی های فرهنگی خاص، مانند عضوگیری نژادی و مناسک تشرف دارند اتلاق نمایند، آنها با این ویژگی ها، ساختار های ماندگار زنده ای می سازند که در هماهنگی با جامعه زندگی می کنند.
این تمایز دیگر مورد پذیرش همگانی نیست، به همین دلیل نیز اکنون بسیاری دیگر ترجیح می دهند که واژه عمومی «جنایت سازماندهی شده» را بکار ببرند.
آشیلی واینبرگ
کاربردهای سنتی کشتن
با دیر رسیدن به یکی از گردهمایی های "کوپل" - «دولتِ» "کوسا نوسترآ" - "استفانو بون تاتی" (Stefano Bontate)، یکی از«پدرخوانده گان» مافیای پالرمو، در مقابل همقطارانش عذر خواهی می کند: «تاخیر مرا ببخشید، لازم بود مسیرم را عوض کنم و "استیفانو جیاکوما"( Stefano Giacoma) را خفه کنم .» ما در سال 1980 قرار داریم. سال بعد، "س. بون تاتی" خودش نیز با مسلسل توسط اعضای گروه "کورلئونه" به قتل رسید. حتی برادر کوچک ترش "جیووانی" نیز مظنون به شرکت در این قتل است که در هر حال، مشخص کننده آغاز جنگ مافیا بود که صدها کشته در میان مافیاهای سیسیلی برجای گذاشت.
توانایی کشتن یکی از ویژگی های اکتسابی برای ورود به مافیا و شاخص شدن در آن می باشد. اما چه کسی می کشد و چرا؟
در ابتدا برای «حذف رقابت». این اصطلاحی است که "آنتونیو سای یا" (Antonio Saia) معروف به "نینو" [17] بکار می برد. رقابت در برخی از بازارها مانند مواد مخدر بسیار سخت است. طبیعی به نظر می رسد برای فتح بخش هایی از بازار یا دفاع از محدوده به حذف رقبا پرداخته شود. به این ترتیب بود که از سال های 1980 خانواده "کورلئونه" وارد جنگی برای حذف بی رحمانه رقبایش شد.
بعلاوه برای تنبیه یک خائن، یک جاسوس یا کسی که قواعد را زیر پا گذاشته است و مثلا با همسر یک زندانی روابطی برقرار کرده است نیز به قتل دست می آلایند.آنان برای انتقام گرفتن نیز می کشند: اگر نمی خواهند زیر سلطه قرار بگیرند، منطق انتقام ایجاب می کند تا ضربه را با ضربه پاسخ دهند.
گاهی اعضای مافیا «شهروندان» را در جریان عملیات های شکار خود مانند سرقت مسلحانه ، حملات گاز انبری ... می کشند.
و بلاخره آنها قاضی ها، بریدگان و تمامی افرادی را که در مبارزه علیه مافیا مشارکت دارند یا مظنون به همکاری با پلیس هستند نیز به قتل می رسانند.
آیا «قواعد شرافت» پایدارند؟
دلایل کشتن از بین نمی روند. اما با این وجود، کشتن قوانین و قواعد خاص خود را دارد.
برای نمونه در"کوسا نوسترآ" برای مدتی طولانی اصل آن بود که به زنان کاری نداشته باشند، و مسئولیتی متوجه خانواده یک عضو مافیا نبود. اما از سال های 1980، قاتلان گروه "کورلئونه" بی دلیل، زیر پا گذاشتن اصول «مردان با شرافت» را آغاز کردند. در هنگام شهادت در مورد پرونده بزرگ 1980، "توماسو بوچه تا" با گروه "کورلئونه" وارد مبارزه شد، از نظر او آنها و به طور خاص"توتا ری نا" ی خونریز ، یکی از پدر خواندگان مافیا که "ت. بوچه تا" او را «حیوان» می نامد، به «جانیان پستی» تبدیل شده بودند که بدون ایمان و قانون اقدام به جنایت می کردند. «من به مافیایی تعلق دارم که اصولی دارد، روش های شرافتمندانه اش، که به زنان و کودکان احترام می گذاشت. مافیای خوبی بود. مافیای فعلی این اصول را زیر پا گذاشته است و با بی رحمی و وحشت حکومت می کند.»
آشیلی واینبرگ
برگردان : محمد باغی
http://anthropology.ir/node/25868
[1] - Par exemple, F. Calvi, La Vie quotidienne de la mafia de 1950 à nos jours, LGF, 1993.
[2] - Le terme exact est « cosca » (coterie)
[3] - A. Calderone, autre grand converti, a raconté une cérémonie similaire. Voir P. Arlacchi, Les Hommes du déshonneur. La stupéfiante confession du repenti Antonino Calderone, Albin Michel, 1992.
[4] -Voir J. Pierrat et A. Sargos, Yakusa. Enquête au cœur de la mafia japonaise, Flammarion, 2005, et L. Testot, « Yakuza, mafia nippone », Les Grands Dossiers des sciences humaines, n° 2, mars-avril-mai 2006.
[5]- Cottino, Vie de clan. Un repenti se raconte, L’Harmattan, 2004
[6] - Ibid.
[7] - R. Catanzaro, « Cosche, Cosa nostra : les structures organisationnelles de la criminalité mafieuse en Sicile », Cultures et conflits, n° 3, 1991 ; voir aussi I. Sommier,Les Mafias, Montchrestien, 1998.
[8] - La mafia a toujours su s’adapter et trouver de nouvelles sources de revenus.
[9] -« Cosa nostra, activité et structure », Droit et criminologie,http://droitetcriminologie.over-blog.com/article-2615645.html
[10] - A. Cottino, op. cit.
[11] - D. Gambetta, La Mafia siciliana. Un’industria della protezione privata, Einaudi, 1992.
[12] - M. Cusson, « Cosa nostra, un archétype », Panoramiques, n° 39, 1999.
[13] - P. Arlacchi, Mafia et Cies. L’éthique mafiosa et l’esprit du capitalisme, Pug, 1986, cité par I. Sommier, op. cit. Un différend a opposé D. Gambetta, qui voit dans la mafia l’inscription locale et la protection sur le territoire, et P. Arlacchi, pour qui elle est devenue une entreprise tournée vers l’extérieure.
[14]- J.-F. Gayraud, « Les neuf mafias qui parasitent l’économie mondiale », Les Grands Dossiers des sciences humaines, n° 2, mars-avril-mai 2006.
[15] - A. Cottino, op. cit.
[16] - J.-G. Padioleau, L’Ordre social. Principes d’analyse sociologique, L’Harmattan, 1997.
[17] - A. Cottino, Vie de clan. Un repenti se raconte, L’Harmattan, 2004.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست