دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

من ری



      من ری
محسن قادری

من ری
زاد: 27 اوت 1890،فیلادلفیا (ایلات متحد).
مرگ: 18 نوامبر 1976 درپاریس.
نقاش، عکاس، فیلم ساز، دادائیست، سپس سورئالیست.

زندگی نامه

من ری در فیلادلفیا زاده شد و نام اصلی اش امانوئل رادینسکی بود.عکاس،نقاش،سازنده اشیا، فیلسوف و فیلم ساز.او تنها امریکایی بود که نقش برجسته ای درهردو جنبش دادا وسورئالیست ایفا کرد.
من ری که پدرش نیز نقاش و عکاس بود در شهر نیویورک بزرگ شد و دراینجا معماری، مهندسی، و هنر خواند و نقاش شد.درآغاز سال 1911 گمنام «من ری» را برگزید.درجوانی یکی از بازدیدکنندگان همیشگی گالری « 291» به سرپرستی آلفرد استیگلیتز بود که آثاری با گرایش های مدرن به نمایش می گذاشت و توجه برجسته ای به عکاسی داشت.  من ری از نمایشگاه آرموری شا در 1913 تاثیر پذیرفت و از این پس بود که نقاشی به سبک کوبیسم را آغاز کرد.او درسال 1915 به واسطه آلفرد استیگلیتز با مارسل دوشان آشنا شد و بی درنگ به ایده های او واکنش نشان داد ویکی کوشاترین اعضا گروه آوانگارد نیویورک درسال های جنگ شد.سپس از نقاشی به عکاسی گروید.در1917 با دوشان وپیکابیا جنبش دادای نیویورک را بنیان نهاد وآفریدن اشیاء پیش آفریده که خود آنها را کارهای هنری می خواند آغاز نهاد.این کارها از هم چسپانی اشیا صنعتی ساخته می شدند.یکی از شناخته ترین اشیاء او«هدیه» است که اتوی زغالی است که برکف آن یک ردیف میخ چسپانده شده وهمچون حمله ای به هنر کلاسیک شناخته می شود.
من ری در 1921 ساکن پاریس شد وبه محافل داداو سورئالیستی هنرمندان و نویسندگان پاریس پیوست.او که از آزادی ای که این گروه ها تبلیغ می کردند تاثیر پذیرفته بود با رسانه های گوناگونی به تجربه برخاست.درآغاز فن عکاسی پرتونگار را گسترش داد: پی بردن به این نکته که چگونه تصاویر «بی دوربین» یا عکس نگاره ها(= و به عبارت درست تر نورنگاره)بیافریند؛یعنی آفرینش تصاویر سیاه و سفید بدون دوربین برروی کاغذ حساس به نور.او این تصاویر را با گذاشتن مستقیم اشیاء به روی کاغذی که در معرض نور می نهاد می آفرید و ظهور می کرد.در1922 کتابی از برگزیده « پرتونگارها»یش با نام «له شام دلیسیو» (میدان های دلربا) با مقدمه نقاش پرنفوذ دادا، تریستان تزارا، انتشار یافت که توجه آن بر ویژگی رازآلود تصاویر من ری بود.من ری سپس با فنی به نام سولاریزاسیون نیز به تجربه برخاست که برپایه آن عکس یا نگاتیوی را هنگام ظهور درمعرض پرتویی از نور می نهاد و بخشی ازیک تصویرعکاسی را منفی وبخشی رامثبت می ساخت.او یکی از نخستین هنرمندانی بود که ازفن « پردازش» استفاده کرد که از سال های1840 به دلایل زیباشناختی شهرت گرفت.
من ری افزون براین کوشش ها،دنیای مد وعکاسی چهره را نیز آزمود وچهره های شناخته شده فرهنگی پاریس راعکسی کرد.بسیاری ازعکس هایش درمجلات هارپرز بازار،وُ،و وُگ انتشار یافتند.او تجربیاتش با عکاسی را در ژانر عکاسی پرتره ادامه داد.برای نمونه،به یک مدل سه جفت چشم می داد و در«ویلون انگر» دو حفره صدا یا حفره های« اف» مانند ویلون را با شگرد عکاسی برروی عکسی ازکمر برهنه زنی برهم نمایی کرد وبدن زن را بدینسان همچون تنه ویلون به نمایش گذاشت.او همچنین آفرینش کارهای پیش آفریده خود را نیز پی می گرفت.ازدیگر آفریده های شناخته شده او مترونومی با عکس چشمی دوخته به پاندول است که « چیزی برای نابود کردن» نام دارد.
من ری فیلم هایی نیزساخته است.وی درفیلم «بازگشت به خرد» شگرد پرتونگاری را درفیلم به کار برد والگوهای تصویری خود را با نمک،فلفل، میخ وسوزن ته گرد پدید آورد.برخی دیگر از فیلم های شناخته او«سینمای بی مایه» (با همکاری دوشان) و« ستاره دریایی» است که یک فیلم کلاسیک سورئالیستی برشمرده می شود.
من ری در1940 ازپاریس دوره اشغال آلمان ها گریخت وبه لس آنجلس رفت.دوره «هولیوودی»او ازبسیاری جهات درخور ارزش است.اوبا دلبستگی های ارزشمند وروح نوآور خود شماردرخورتوجهی عکس وشیء ونقاشی وطرح هایی آفرید که بسیاری ازآنها ترسیم کننده معادلات ریاضی اند.اواغلب فرم های ریاضی وهندسی را با تناسبات انسانی یکی می کرد که نمونه ای از آنها « خط کش تی» است.درنمایشگاه سال 1948 در کاپلی گالریز،این «اشیاء احساس من»-نامی که هنرمند برآنها می نهاد-نمونه های درخورتوجهی از توازن میان هنرعامه وهنر والا در لس آنجلس را به نمایش می گذاشتند وامروزه گونه ای از «هنر پیشا مردمی» به شمار می روند.من ری دراین دهه آلبوم های عکاسی وچند مجموعه ازشطرنج های هندسی آفرید که با دیدی تجاری کار شده بودند.
اودر1951 به پاریس بازگشت ودراینجا به نقاشی ادامه داد وتجربه را تا زمان مرگش ادامه داد.
اثر اصیل برآمده ازاشتیاق است.هرنوع بازآفرینی اثر اصیل برآمده از ضرورت است.این نکته ای شگفت است که ما تنها گونه ای هستیم که فرم های اتفاقی پدید می آورد.آفریدن امری خدایی است.بازآفرینی امری انسانی است.