شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
آمریکای لاتین
1. مقدمه
آمریکای لاتین، به گسترده ترین مفهوم، تمام نیمکره غربی جنوب ایالات متحده [است]. در یک تعریف محدودتر، آمریکای لاتین شامل آن کشورهایی از [قاره] آمریکاست که از مستعمرات اسپانیا، پرتقال و فرانسه ایجاد شدند. از آنجا که این قدرت های اروپایی از زبانهایی با ریشه لاتین استفاده می کردند، عبارت آمریکای
لاتین برای مشخص کردن بخشهایی از «جهان نو» که آنها استعمار کردند، به کار رفت. آن نواحی که امروزه بلیز و گویان نامیده می شوند، تحت استعمار انگلیس بودند و زبان رسمی در این کشورها، انگلیسی است. سورینام، مستعمره هلند بود و هلندی [در آنجا] زبان رسمی است. تاریخ این کشورها با دیگر [کشورهای] منطقه متفاوت است و اغلب به نحو متفاوتی – توسط دانشمندان - بررسی می شوند.
2. استعمار
از زمان سفرهای کریستف کلمب در 1492 تا 1504 میلادی، اروپاییانی که از اسپانیا و پرتقال کشتی می راندند، به «جهان نو» رسیدند، آن را فتح کردند و نواحی گسترده ای از آن را مستعمره کردند.اسپانیاییها، از پایگاههای اولیه شان در هند غربی، به سمت آمریکای مرکزی، مکزیک و پرو حرکت کردند و مردم بومی را که در آن مناطق یافتند، مقهور کردند. در پایان قرن شانزدهم، آنها مناطق وسیعی را از آمریکای جنوبی و مرکزی و نیز آمریکای شمالی تا مرز کنونی جنوب ایالات متحده، اشغال کرده بودند. پرتغالیها در ساحل برزیل ساکن شدند.
فاتحان، چنانکه یک سیستم بسیار دیوانسالارانه استعماری ایجاد می کردند، تعاریف رومی قانون، دولت و عدالت را با خود آوردند و زبان، فرهنگ و موسسات خود را بر مردم بومی تحمیل کردند. سازمان بزرگ وحدت بخش، کلیسای کاتولیک روم بود. راهبان، بومیان آمریکا را به فرهنگ مسیحی اسپانیایی رهنمون شدند، آموزگاران اصلی در مستعمرات بودند و بیمارستان و مراکز خیریه دیگری ایجاد کردند.در عین حال، کلیسا یک تولید کننده مهم اقتصادی نیز بود. چرا که پس از دولت های سلطنتی، بزرگ ترین زمیندار در مستعمرات بود. روحانیان، مناصب بالای دولتی داشتند و علاوه بر رهبران معنوی اجتماع، به صورت بانکداران نیز عمل می کردند.
3. ظهور مردمان آمریکای لاتین
جمعیت قاره امریکا در ابتدای فتح آن، چیزی حدود 80 میلیون یا بیشتر بوده، در مقایسه با جمعیت 60 میلیونی اروپا و جمعیت ابیریایی (پرتقالی و اسپانیایی) حدود 8 میلیون نفر. فاتحان و مهاجران اسپانیایی و پرتقالی، از نظر تعداد در اقلیت بودند، ولی از نظر مهارت های نظامی و سلاح، برتری داشتند. به علاوه، بیشتر جمعیت بومی، از جمله تمدنهای بزرگ آزتک، مایا و اینکا، در مکزیک، آمریکای مرکزی و کوههای آند، خیلی زود به دلیل بیماریهای واگیردار که توسط فاتحان آورده شده بودند، قتل عام شدند (به امپراطوری آزتک رجوع کنید). آنها که زنده ماندند، شاید حدود 15 درصد جمعیت قبل از دوره کریستف کلمب، تبدیل به طبقه ای دون پایه شدند که در کشتزارها و معادن، برای ایبریایی ها کار می کردند. استعمارگران، برده های آفریقایی را، به ویژه به برزیل و جزایر کاراییب، ولی در سرزمین اصلی آمریکای اسپانیایی زبان نیز، وارد کردند تا نیروی کار بومیان آمریکا را تقویت کنند. با وجود غلبه استعمارگران، جنبه های قابل توجهی از زبان ها، رسوم، مذاهب، هنرها، و سبک زندگی بومی آمریکا و نیز آفریقا، دوام آورد، که امریکای لاتین مدرن (کنونی) را به ملغمه ای از فرهنگ های این سه قاره بدل کرده است.
زنان ایبرایی اندکی به آمریکا آمدند، و در نتیجه اختلاط نژادی معمول بود. در پایان دوره استعمار، مردمانی با خون مختلط (دورگه)، که مستیزو (افرادی با ریشه مختلط آمریکایی و اروپایی) و مولاتو (با ریشه مخلوط سیاه و سفید) خوانده می شدند، در بسیادی مستعمرات آمریکای لاتین اکثریت داشتند. این تغییرات در نژاد و فرهنگ به گونه گونی که از آن زمان [تا کنون] ویژگی این منطقه است، کمک کرده است.
با وجود تفاوتهای فرهنگی، ساختارهای اجتماعی مشخصا مشابهی در تمام منطقه ایجاد شده اند. گروههای کوچکی از مقامات سلطنتی، با همکاری روحانیت و طبقه اندکی گسترده تر زمین داران و بازرگانان، بر مستعمرات حکومت می کردند. این خانواده ها و دیوانسالاران اروپایی تبار و متولد آمریکا (کرئوله، Creole)، بر بومیان، سیاهان و دورگه ها که اکثریت جمعیت را تشکیل می دادند، حکومت می کردند.
یک سیستم تجاری متمرکز طراحی شده بود که بیگانگان را بیرون نگه دارد، ولی طلا و نقره ای که در قاره امریکا کشف شد، سودجویان را وسوسه می کرد. بریتانیا، فرانسه، و هلند، پایگاه های بازرگانی در اطراف آمریکای لاتین ایجاد کردند و در نتیجه بسیاری از مستعمرات را تحت تاثیر قرار دادند.
4. پایان وضعیت استعماری
در قرن هجدهم، پس از یک قرن افول قدرت اروپا، یک حرکت اصلاحی در پرتقال و اسپانیا موجب تاکید بر صادرات کشاورزی، استخراج معادن، کارایی دولت، دفاع و توسعه قلمرو شد. این اصلاحات، که در آمریکای پرتقال و اسپانیا، هردو اعمال شد، تولید و درآمد را افزایش دادند، ولی موجب نارضایی کرئوله شدند و فشارهای بیشتری برای زمین و کار توده های تحت ستم اعمال کردند.
فلسفه روشنگری و رشد لیبرالیسم، به شدت نخبگان استعماری را تحت تاثیر قرار دادند، ولی هجوم ناپلئون به شبه جزیره ایبری در 1808 بود که واقعا منجر به استقلال آمریکای لاتین شد. تا 1825، تمام آمریکای اسپانیا، غیر از کوبا و پورتوریکو، از وفاداری به اسپانیا سر باز زده بودند و جمهوریهای کرئوله تشکیل داده بودند. کرئوله های برزیل در 1822، یک حکومت موروثی با یک شاهزاده پرتقالی ایجاد کردند.
5. جمهوریهای لیبرال و دیکتاتوری ها
نخبگان کرئوله که پس از استقلال، قدرت را به دست آورده بودند، بسیاری موسسات، مالیات ها و رسوم اسپانیایی را همگام با لیبرالیسم قرن نوزدهم کنار گذاشتند، ولی آشفتگی سیاسی و افول اقتصادی، ویژگی اولین سالهای اغلب ملت های جدید بود. در اواسط قرن نوزدهم، دیکتاتورهای محافظه کار یا کائودیوس (Caudillos)، در بیشتر این منطقه حکم می راندند.
با درهم شکستن حکومت اسپانیا و پرتقال، قدرت بازرگانی بریتانیا، نیروی خارجی غالب و وحدت بخش در بیشتر [مناطق] آمریکای لاتین شد. نهایتا در انتهای قرن نوزدهم، لیبرالیسم پیروز شد و توجهی دوباره بر کشاورزی تجاری، استخراج معدن، و مدرنیزاسیون (نوسازی) متمرکز شد. سپس ایالات متحده به عنوان بازار اصلی و منبع سرامیه گذاری ، جایگزین بریتانیا شد و در قرن بیستم، ایالات متحده بر بیشتر منطقه تسلط داشت و اغلب در مسائل داخلی کشورهای مستقل دخالت می کرد.
در نهایت، لیبرالیسم قرن نوزدهمی، در قرن بیستم به عنوان وسیله ای برای حفظ قدرت گروه کوچکی نخبه ملی به نظر می آمد. نوسازی فنی و مهاجرت عظیم از اروپا، در بعضی کشورها، به ویژه آرژانتین و برزیل، با هم همراه شدند تا یک طبقه متوسط رو به رشد که در صنایع جدید شهری اشتغال داشت، بیافرینند. با این حال برای اکثریت بزرگی از [کشورهای] آمریکای لاتین، پیشرفت محدود بود و برای بسیاری از ساکنان روستاها، فقر شدیدتر شد. انقلاب ها، ساختار اجتماعی-اقتصادی چندین کشور از جمله مکزیک، بولیوی، کوبا و نیکاراگوئه را تغییر دادند. کوبا یک کشور کمونیست تحت رهبری فیدل کاسترو شد، در حالی که انقلاب نیکاراگوئه ساندنیست های مارکسیست مسللک را به قدرت رساند. پرو، بولیوی و شیلی، تلاش کردند اشکال محلی آمریکای لاتین از سوسیالیسم را ایجاد کنند. کشورهای آمریکای لاتین برای درآمد، به تکیه بر صادرات مواد خام ادامه دادند به جای اینکه آنها را به محصولات صنعتی تبدیل کنند. منطقه، بدون صنعتی شدن، شهری شد چرا که میلیونها نفر، با بخت اندک برای یافتن شغل یا موفقیت، به شهرها سرازیر شدند. از آنجا که دولتها برای آنها مسکن و خدمات مناسب فراهم نمی کردند یا نمی توانستند بکنند، اغلب مجبور بودند در زاغه نشین هایی که در نهایت تمام شهرهای بزرگ آمریکای لاتین را فرا گرفتند، زندگی کنند.
یکی از مسائل اساسی مطرح در آمریکای لاتین در اواخر قرن بیستم، رشد سریع بدهی خارجی در دهه 1980 بود. پول قرض شده، توسط دولت های فاسد، یا در بهترین حالت ناکارا، در پروژه های غیر تولیدی صرف شده بود. این بدهی های کلان، به این معنی بودند که بسیاری از کشورها بایستی تا 30 درصد از درآمد خالص خود را صرف پرداخت بهره این وامها می کردند. بعضی کشورها مثل پرو و مکزیک، از پرداخت طفره رفتند و یا خواستار زمانبندی دوباره پرداخت ها شدند. بقیه، مثل برزیل، توانستند با واگذاری منابع طبیعی برای کاهش بدهی، از عهده پرداخت وام خود بر آمدند. مشکل دیگری که دامنگیر چندین کشور بود، تورم مهارگسیخته است که نتیجه مدیریت ضعیف اقتصادی و نیز رکود بین المللی دهه 1980 بود. سازمانهای وام دهنده بین المللی مثل بانک جهانی، کشورها را ملزم کرده بودند که سیاست های مالی ریاضت کشانه شدیدی اعمال کنند که به نوبه خود موجب بیکاری، هزینه بیشتر زندگی و فقر گسترده شد.
در طی دهه 1990، بسیاری از ملت های آمریکای لاتین، از رهیافت سنتی آمریکای لاتینی به اقتصاد، که در آن دولت نقش زیادی در برنامه ریزی اقتصادی داشت، روگردان شدند. در تلاش برای شتاب بخشیدن به تولید اقتصادی، بسیاری کشورها، کنترل قیمت ها را کنار گذاشتند، برنامه های اجتماعی را متوقف کردند و مزایا و تضمین هایی را که پیشتر در اختیار کارکنان دولت بود، کاهش دادند. کشورهای زیادی، از جمله ونزوئلا، برزیل، و آرژانتین، شروع به خصوصی سازی سریع صنایع ملی، مانند شرکت های برق و تلفن کردند.
زاپاتیستا
این سیاست ها، کارایی را افزایش دادند، ولی در عین حال بیکاری را هم بیشتر کردند و موجب نارضایتی رو به رشدی بین فقرا شدند. به علاوه، بسیاری از اقتصادهای آمریکای لاتین، در پی فروپاشی اقتصادها در آسیا در 1997، از کسری شدید رنج می بردند. بحران آسیایی به آمریکای لاتین توسعه یافت که [سرعت رشد] اقتصادها به طور قابل ملاحظه ای کند شد و سرمایه گذاران محتاط خارجی پولشان را بیرون کشیدند. کاهش قیمت جهانی نفت در انتهای دهه 1990 نیز موجب مشکلاتی در کشورهایی مثل ونزوئلا و اکوادور شد، که تولید نفت سهم قابل توجهی از ثروت ملی را تشکیل می دهد.
توسعه تجارت آزاد بین کشورهای امریکای لاتین و با دیگر کشورها نیز، یک اثر اقتصادی داشته است. از زمان پیمان تجارت آزاد آمریکای لاتین (LAFTA) در اوایل دهه 1960، چندین کشور آمریکای لاتین، مشارکت های تجاری تشکیل داده اند تا وضعیت رقابتی خود را در بازار جهانی بهبود بخشند. در 1969، پیمان آندی (بین بولیوی، شیلی،کلمبیا، اکوادور، پرو و ونزوئلا) امضا شد، ولی تا 1979، شیلی از اتحادیه خارج شده بود و اکثر کشورها به صادر کردن موفقترین محصولات خود، بی توجه به توافقات تجاری و با رقابت آزاد با همدیگر بازگشته بودند. از آن زمان، چندین گروه منطقه ای جدید ایجاد شده اند: بازار مشترک آمریکای مرکزی (CACM، که در 1960 پایه گذاری شد، شامل کاستاریکا، السالوادور، گواتمالا، هندوراس، و نیکاراگوئه)؛ مجمع و بازار مشترک کاراییب (CARICOM، در 1973 ایجاد شد، متشکل از 13 کشور دریای کاراییب)؛ توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA، بنیان گذاشته در 1994، بین مکزیک، کانادا و آمریکا)؛ بازار مشترک مخروط جنوبی (که با نام مخفف اسپانیایی اش MERCOSUR شناخته می شود، ایجاد شده در سال 1995، مشتمل بر آرژانتین، برزیل، پاراگوئه، و اوروگوئه و با حضور بولیوی به عنوان ناظر)؛ و گروه سه (تاسیس 1995، شامل کلمبیا، مکزیک و ونزوئلا). هر یک از این گروهها، تلاش می کند با اعمال تعرفه های پایین بر کالاهای خاص با هدف شتاب بخشیدن به گردش کالاها، خدمات و سرمایه گذاری، برای اعضایش مزایایی فراهم کند.
چندین تغییر شدید سیاسی نیز، از دهه 1960 [تا کنون] آمریکای لاتین را تحت تاثیر قرار داده است. به طور عمومی دیکتاتوری های نظامی جای خود را به دولت های منتخب مردم داده اند و کشورهایی مثل پاناما، نیکاراگوئه و مکزیک، اکنون به ناظران خارجی اجازه می دهند بر انتخابات آزاد آنها نظارت کنند. با این حال، مشکلات اقتصادی اثر قابل توجهی در نظام های سیاسی منطقه داشته اند. دولتهای منتخب، هنوز تمایل دارند که از منافع خودشان و یا منافع گروههای نخبه حمایت کنند. در بسیاری موارد، شمار رای ها یا آمار رای دهندگان، نشانگرهای درستی برای دموکراسی نیستند؛ بسیاری از فقیرترین ساکنان، اکنون فقیرتر و به حاشیه رانده تر از دهه 1970 هستند. اغلب سرمایه گذاری ها هنوز به مناطق در حال توسعه شهری هدایت می شود و مناطق روستایی را توسعه نیافته نگه می دارد.
در چند کشور، یاس و نا امیدی ناشی از فقر، بی توجهی دولت، سیاستمداران فاسد و پیشرفت نامحسوس، رهبران محلی فرهمند را برانگیخته است تا جنبش های منطقه ای اعتراضی را آغاز کنند. شمال شرقی برزیل، شرق کلمبیا، دامنه های آند در پرو، و ایالات چیاپاز (Chiapas) مکزیک، تعدادی از مناطق این اعتراضات هستند. در پرو، جنبش چریکی راه درخشان، مسئول هزاران قتل و تخریب وسیع زیرساختها در فاصله سالهای 1970 تا 1992، که رهبرش بازداشت شد، بود. یک گروه چریکی دیگر پرویی، جنبش انقلابی توپاک آمارو (Tupac Amarú) در 1996 سفارت زاپن در لیما را اشغال کرد و چندین دیپلمات و پرسنل نظامی را، برای چند ماه گروگان گرفت، پیش از اینکه سربازان دولت به ساختمان حمله ور شوند و تمام گروگان گیران را بکشند. در مکزیک، یک گروه شبه نظامی که عموما از بومیان تشکیل شده بود، وقتی در 1994 به سربازان دولت مرکزی حمله کرد و چند شهر را در جنوب مکزیک تصرف کرد، شهرت بین المللی به دست آورد. چریک ها که زاپاتیستا نامیده می شدند، توانستند دولت مکزیک را وادار کنند با اصلاحات ساختاری موافقت کند که به بومیان قدرت بیشتری در سیستم سیاسی مکزیک بدهد. در کلمبیا، مانند پرو، قاچاقچیان مواد مخدر تهدید جدی برای صلح و ثبات هستند.
در واکنش به چنین چالشهایی در برابر قدرت سیاسی، بسیاری از کشورها برای ساکت کردن صداهای اعتراضی به سرکوب شدید رو آورده اند. نقض حقوق بشر در پرو، کلمبیا، گواتمالا، نیکاراگوئه، و کوبا ثبت شده است. جهانی شدن اقتصاد جهانی نیز چالشهای بزرگی برای آینده آمریکای لاتین در خود دارد. در اواسط دهه 1990، ملت های آمریکای لاتین، بر افزایش مشارکت شان در اقتصاد جهانی تکنولوژیک تر، توجه داشتند.
Microsoft ® Encarta ® 2009. © 1993-2008 Microsoft Corporation.
دایره المعارف مایکروسافت اینکارتا، شرکت مایکروسافت.
neusad@gmail.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست