چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
هژمونی تاریخی
همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تحولاتی در گوشهای دیگر از جهان یکی در آسیا و دیگری در اوراسیا رخ داد که در ذیل سایه سنگین اوباما مستتر شد و از نظرها دور ماند. ابتدا سفر هیات چینی به تایوان که در ادامه روند تنشزدایی دو کشور که به مدت نیم قرن رودرروی هم صف آراسته بودند و سپس، رفع کامل اختلافات مرزی چین و روسیه در منطقه رودخانهای آمور و آسور که به مدت چهار دهه مسکوت مانده بود، یک انقلاب بزرگ در استراتژیهای جهانی را در دل خود دارد. بسیاری در غرب به ویژه ایالات متحده فرض میگیرند که ظهور چین مهمترین داستانی است که قرن بیست و یکم میتواند بشنود و چین تنها ابرقدرتی است که میتواند به فراخوان آمریکا پاسخ دهد. در ادامه این مفروضه، اگرچه روسیه به سبب فقدان تواناییهای اقتصادی لازم برای چالش گرفتن همه جانبه هژمونی آمریکا نمیتواند به تنهایی مطرح باشد است اما اتحاد با چین به شکلگیری بلوک جدیدی در راستای نقد بنیادین سیستم غرب- محوری میانجامد که به مدت ۵۰۰ سال بر جهان حاکم بوده است.
چین از ۱۹۷۸ با انجام اصلاحات اقتصادی به سوی یک نظام اقتصادی ترکیبی حرکت کرد و در این مسیر به ظاهر شدن گونهای از مدیریت اقتصادی یاری رساند که در نوع خود تازگی دارد. ترکیب این ویژگی بدیع با آمال هژمونیک روسیه در آسیای مرکزی و اروپای شرقی برای به انحصار گرفتن گلوگاههای انرژی و مترتب آن مدیریت موضوعات اوراسیایی و اغراض نهان اما هژمونیک چین در جهت محدود ساختن توان هژمونی ایالات متحده موجب میشود که واشنگتن از پدیدار شدن هرگونه اتحاد مقابلهجویانهای که چین و روسیه عضو آن باشند و اساسا نظام فردگرا، لیبرال و غرب محور را به سرنگونی تهدید کنند، ابراز نگرانی کند. در این میان دو نکته معمولا فراموش میشود: اول اینکه برآمدن لیبرال دموکراسی که نتیجه مستقیم واقعیت یافتن نظم حکومت ملت پایه Nation-State بود، از یک چرخش عمیق و بنیادین در ساختار عمیق نظام بینالملل ریشه میگرفت. توجه کنید که منظورم نظام بینالملل است نه «نظام جهانی» که بر رابطه «قدرت»ها و نه «ملت»ها تاکید دارد. در سده نوزدهم و بیستم بود که اقتصاد مرکانتیلیستی به بیرون از مرزهای ملی گسترش پیدا کرد و نظام جهانی در شرف تکوین از قرن شانزدهم را ابعاد واقعا جهانی بخشید.
از اینجا فراخ بازار آزاد و سیستم مالی جهانی ثمره دیگر جابهجایی بنیادین در «نظام جهانی» را به بار آورد. به این ترتیب هرچند امروزه لیبرال دموکراسی و بازار آزاد به منزله دو مشخصه لایتجزا از هم شناخته میشوند اما در واقع از دو تطور و تکوین جداگانه حاصل شدهاند. روسیه پس از عبور از امیال امپراتوری کمونیستی و چین پس از رهایی از آشفتگی داخلی به نظم حکومتهای ملی تن دادند.
هر دو کشورهایی در حالگذار به سوی لیبرال دموکراسی هستند و هرچند آرام اما روندی دائمی را به سوی این نوع اداره جامعه سیاسی طی میکنند. چگونه میتوان باور کرد که مهمترین بارزه حکومتهای ملی به دست دو کشوری که خود حکومت ملی هستند سرنگون شود؟ روسیه و چین همچنین کشورهایی جا افتاده در ساختار بازار مالی جهانی به شمار میروند و بر خلاف اتحاد شوروی که حکومت ملی نبود و تهدیدات روشنی را متوجه بازار آزاد میساخت، هیچ شاهدی که نشان از گرایش این دو به سرنگونی نظام مالی جهانی باشد، وجود ندارد. ماهیت نهادینه شده لیبرال دموکراسی و جا افتادن بازار آزاد در سیستم مالی و تجاری جهانی مانع از آن میشود که ظهور قدرتهای جدیدی که هنوز لیبرال دموکراسی نیستند، به واژگونی نظام جهانی مختوم شود.
نکته دوم اینکه ایالات متحده به اشتباه تصور میکند که هژمونی چارهناپذیر آن، مقابله چین و روسیه را در پیخواهد داشت؛ تنها به این دلیل که این دو دموکراتیک و لیبرال نیستند. گفتیم که فرض تقابل چین و روسیه با لیبرال دموکراسی یکسره نادرست است. این را هم باید بیفزاییم که هژمونی مورد نظر ایالات متحده نیز موجب مقابلهجویی نمیگردد. منظور آمریکا از هژمونی احتمالا چیرگی صفات برجسته فرهنگی، اقتصادی یا احتمالا برتری نظامی است. در این صورت سران آمریکا توجه ندارند که نمیتوان با گروهبندیهای منطقهای و اتحادهای فرامنطقهای به مقابله صفات هژمون فرهنگی رفت. از طرفی به دلایل آشکار، آمریکا هرگز دارای هژمونی اقتصادی نیست و برتری نظامی آن نیز اگرچه میتواند سبب مقابلهجویی شود اما روشن است که مقابلههای کمرنگ چین و روسیه در جهت تحدید یکجانبهگرایی واشنگتن مطلقا جنبه نظامی یا حداقل تهاجمی ندارد. هژمونی رایج در جهان بدون تردید هژمونی تاریخی غرب است که ابعاد جهانی یافته است. آیا آنچنان که پیشتر پل کندی یا رابرت گیلیپین پیشبینی میکردند، ایالات متحده نیز همانند دیگر قدرتهای جهان راه افول میپیماید؟ اما شاید آشکار است که افول آمریکا بیش از آنکه به تقلیل ظرفیتهای رهبری ایالات متحده وابسته باشد به واکنش دیگران همبسته است.
جهان امروزین ما با غلبه جنبههای تجاری و مالی و جهانی شدن ارزشهای لیبرال دموکراتیک، به سختی پذیرای موازنههای قرن نوزدهمی است. البته قطبهای نظامی و اقتصادی همچنان وجود دارند. اما این بدان معنا نیست که اقطاب موجود ضرورتا مقابل هم میایستند. چه آنکه؛ بلوک بندی و پرداختن بالای هزینههای موازنه چنان بعید است که حتی چین و روسیه نیز در شرایطی که ضرورتی هم وجود ندارد، مایل به پرداخت آن نیستند. وحدت ایدئولوژیک رونق گرفته در صحنه گیتی نیز بر این بیاشتیاقی افزوده شده تا جهان شاهد نظم دموکراتیک حتی برای حاکمان غیردموکراتیک و بازار آزاد حتی برای اقتصادهای دولتی باشد. آنچه چین و روسیه را به موازنه تشویق میکند نه سلطه ارزشهای غربی که در واقع جهانی شدهاند و نه هژمونی نظامی آمریکا که تا پیش از نومحافظهکاران تهدیدآمیز نبود، بلکه یکجانبهگرایی آمریکا در سالیان اخیر است. تا زمانی که ایالات متحده قواعد بینالمللی را محترم شمارد و بر ضوابط بازی پایبند باشد، هیچ کشوری حاضر به پرداخت هزینههای بالای ایجاد موازنه نخواهد بود. این همان مسئلهای است که با انتخاب اوباما میتواند اتفاق بیفتد؛ هرچند که چین و روسیه ترجیح میدهند ساز و کارهای تحدید نظامی آمریکا را در مناطق انحصاری خود حفظ کنند بدون آنکه تهدیدی برای آمریکا باشند یا مانعی در همکاریهای اقتصادی و امنیتی بتراشند یا در واژگونی نظم لیبرال و بازار آزاد جهان بکوشند.
دیاکو حسینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست