سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

معرفی کتاب: جنسیت و مصرف: فرهنگهای خانگی و تجاری شدن زندگی روزمره



      معرفی کتاب: جنسیت و مصرف: فرهنگهای خانگی و تجاری شدن زندگی روزمره
شایسته مدنی

اما کیسی، لیدیا مارتنز (2007) انتشارات آشگیت
دو دهه‌ی گذشته، نظریات اصلی و پیشرفت عملی، در رویکردهای فرهنگی و اجتماعی به مصرف دیده شده است. امروزه، مصرف فرهنگی موضوع اصلی علوم اجتماعی و هنر است و تحقیق و آموزش به مطالعه‌ی فرهنگی و اجتماعی آن اختصاص دارد که نتایج بدست آمده مطلوب بوده است. می‌توان گفت که نظریات اصلی در این خصوص توسط کمپبل (1987)، فیترستون (1991) و میلر (1987) ترویج یافته است که از نظریه‌ی ماکس وبر درباره‌ی تبیین ارتباط بین رمانتیسیم و روح لذت مدرن در مصرف بهره برده‌اند، و فیترستون دیدگاه‌هایی را درهم آمیخت که در طی دهه‌ی 1980 درباره‌ی مصرف و پست مدرنیسم گسترش یافت. تحقیقات میلر به چند دلیل جالب توجه است؛ نخست، مصرف معرف (1995) به روشنی این واقعیت را بیان کرد که مطالعات در حوزه‌ی مصرف چند رشته‌ای است و طیف گسترده‌ای از مطالعات بازار، انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی تا تاریخ را دربرمی‌گیرد. این مجموعه علاقه‌ی فمینیست‌ها را نیز به خود جلب کرد. دوم اینکه میلر یک ارزیابی هم در زمینه‌ی نظریه فرهنگی انتقادی و هم رویکرد پست‌مدرن به مصرف داشت و نگاه را به این موضوع جلب کرد که به جای تمرکز بر مساله‌ی تولید و مصرف، به گسترش مصرف‌کنندگان و عادت‌های آنها نیز توجه شود. به همین جهت، تحت تاثیر انسان‌شناسانی همچون میلر،  داگلاس و ایشروود (1979)، آپادورای (1986)، بوردیو (1984) و دو سرتو (1984)، مطالعات مصرف بسط یافت و مصرف‌کننده و معنای نمادین مصرف جایی برای خود پیدا کرد و مرکز این موضوعات توسط هاروی و دیگران (2001) مطرح شد که رابطه‌ی بین تولید و مصرف را بیان کردند. نتایج این گسترش در مصرف این بود که توجه بیشتری به استفاده‌های مصرف (دانت 2006، وارد 1990)،  جنبه‌های روزمره مصرف (گرونو و وارد 2001، ایلمونن 2004) و فرهنگ مادی (دانت 1999 و میلر 1998) شود.

ضمن اینکه توسعه‌ی اخیر نشان می‌دهد که مطالعه‌ی مصرف به سمت تجربیات روزمره‌ی زنان و زندگی خانگی نزدیک‌تر شده است، هرچند که باید گفت که جنسیت نقش مرکزی در این گستره نداشته است. دلایل این غفلت درباره‌ی مطالعات مصرف جنسیتی، بدون شک، مطالعات تاریخی دانشگاهی است که در پژوهش‌های مصرفی گسترش یافته است. گرچه استدلال ما این است که یکی از این دلایل نبود ارتباط بین فمینیسم و رشته‌های مربوط به مصرف است که علامت این واقعیت است که یک زبان علمی مخالف وجود دارد که معنای فعالیت انسانی در شیوه‌های متضادی قرار دارد و روایت‌های متعددی از آن تعبیر می‌شود که برای موشکافی عالمانه اهمیت دارد. مثالی برای این زبان مخالف، دوگانه‌ی «تولید و مصرف» است که در دهه‌ی 1970 در میان مباحث کار خانگی جریان داشت و طبق نظریه‌ی مارکس، فعالیت زنان به مثابه مصرف (یا کار غیرتولیدی) در نظر گرفته می‌شد و فمینیست‌ها کار خانگی را به عنوان شکلی از تولید قلمداد کردند تا اینکه صرفا مصرفی باشد.

فهرست مطالب

بخش اول: تجاری شدن زندگی خانگی در یک رویکرد تاریخی

  • طبقه، جنسیت و مصرف خانگی در بریتانیا از سال 1920 تا 1950
  • فمینیسم و آشپزی: جولیا چایلد، بتی فریدان و فمینیسم خانگی
  • جنسیت و پسااستالینی ذائقه‌ی مصرف در اتحاد جماهیر شوروی تا خروشچف

بخش دوم: جنبش‌های عمومی/ خصوصی در جنسیت و مصرف

  • همانندسازی: مادری، تجارت و فرهنگ مهمانی‌های تولد برای کودکان
  • برداشتی از تجاری شدن خدمات اجتماعی
  • مصرف مطلوب در جشن عروسی: یک تجربه‌ی زنده از عروس شدن
  • قمار و زندگی روزمره: مادران طبقه‌ی کارگر و فضاهای خانگی مصرف
  • جنسیت، طبقه، سرمایه‌ی احساسی و مصرف در زندگی خانوادگی

بخش سوم: جنسیت و فرهنگی مادی در فضای خانگی

  • حساسیت خانه به عنوان مکان مصرف: رختشویی روزانه و تولید جنسیتی
  • مصرف و روابط صمیمانه: به سوی فهم فرهنگ صمیمانه در زندگی روزمره
  • جنسیت در نمایش: تفاوت دکور اتاق پسران و دختران
  • جنسیت، مصرف فرهنگی و اصلاح قرادادها در اواخر مدرنیته

 

Emma Casey, Lydia Martens (2007), Gender and Consumption: Domestic Culture and the Commercialization of Everyday Life, Ashgate e-Book