دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

تجربه‌ای از open house در منزل مارکو و آلنا در آمریکا



      تجربه‌ای از  open house در منزل مارکو و آلنا در آمریکا
حوریه رضایی‌زاده

25 دسامبر 2014؛ اینجا بخشی از آمریکا، خانه آلنا و مارکو است. مقابل کالج Nova. ماشین های ٢٨a از خیابان کینک استریت شهر الکساندریا را سوار میشوی و بعد از ٢٥ دقیقه می رسی به ابتدای شهر فالس چرچ و این کالج و بعد خانه آلنا و مارکو. امروز روز میلاد حضرت مسیح است. رستورانها و مغازه ها تعطیل است.  روزهای شکرگذاری، میلاد حضرت مسیح و اول سال نوی میلادی، سه روز مهمِ شهروندان اینجاست. من

 

تجربه ای از بقیه ایالتها و شهرهای امریکا ندارم، اما گشت و گذار و مکالمه ام با شهروندان فالس چرچ، فایرفکس و الکساندریا نشان داد که این سه روز، همه به خانه بزرگترها می روند. بچه ها و نوه ها توی خانه بزرگترها جمع می شوند و خوراک های مخصوص و شیرینی های خانگی می خورند. نوشیدنی مخصوص روز ٢٥ دسامبر اگ ناگ (Eggnog) است. این را هم اضافه کنم که گاه جوانها یا آدمهایی که توی شهر تنها هستن، به کافه بارهای شهر آرلینگتون می روند. این شهر ده دقیقه تا واشنگتن فاصله دارد و پاتوق جوانهایی است که یا اینجا تنها هستن یا توریست. 

میهمانی‌ای که من به آن دعوت بودم درواقع یک Open house بود که یک رویداد خانگی در اینجاست؛ به این معنا که در خانه فرد، به باز است و هر کسی دوست داشت می‌توان در دورهمی آن‌ها حاضر شود. به عبارتی یعنی یک میهمانی برای بحث و گفتگو که نیازی هم به دعوت ندارد. پیام دیگر این واژه آنست که میزبان، کار خاصی برای پذیرایی نمی کند و هر کسی می تواند دوستش را هم با خودش ببرد. البته النا از من رسما دعوت کرد و متن ایمیلش این بود:

Dear Hourieh

I hope you are well and keeping warm.  On Christmas Day, December 25, after 4:00 pm, we will be having an “Open House” to celebrate Christmas.  “Open House” means our home is open to all who would like to visit us.  We hope you might like to experience how many Americans celebrate Christmas, so if you can, please come.  We would love to have you visit with us. We are also inviting Kam.

Hoping to see you.

این تجربه از «خانه باز»، برای من مثل همان روز اول نوروز خودمان می‌ماند که همه به خانه بزرگتر فامیل می‌روند. تنها فرقش این بود که این، تنها یک دید و بازدید کوتاه نبود. همه در مباحثه موضوعات مطرح شده شرکت می‌کردند و بساط پذیرایی هم البته بسیار ساده و خودمانی بود. این را بسیار دوست دارم. این سادگی را. 

خانه باز برای هر مراسمی هست؛ مهمانی عصرانه، مهمانی شام، روز شکرگزاری، روز عید، جشن میلاد حضرت مسیح  و... روالش هم به این صورت است که میزبان برای دوستان مدعو، ایمیل می‌زند و پیام می‌دهد و مشخص می‌کند که آیا فقط خودتان دعوتید یا خانه باز است و هر کسی می‌تواند با خودش همراه بیاورد. در مجموع، دعوت دو نوع دارد: یا میزبان اعلام می‌کند که pot lock هست که یعنی هر کسی موظف است با خودش خوراکی بیاورد و یا می‌گوید که لطفا چیزی نیاورید، مثل النا؛ اما در این حالت هم میهمانان یا نوشیدنی می‌برند یا انواع تارت و کیک.

آلنا بسان همسرش درحال تجربه دهه ششم زندگی است. او بازنشسته است مثل شوهرش و اوقاتش را به کارهای خیریه اختصاص داده است. هر سه فرزنداشان، مستقل شده اند. مارکو فنی کار است. از تمام امور برقی تا رنگ امیزی سر در می آورد. گل کاری و کشاورزی از دیگر کارهای مارکو در اوقات بیکاری است. او به مهاجران جدید این شهر، کمک می کند: از رنگ آمیزی رایگان خانه هاشان تا برق کاری و کارهای فنی.

مادر مارکو، ٩١ ساله است. این بانوی ورزشکار و قبراق روز مهمانی به من گفت: عاشق ایران است و پیش از انقلاب ایران، به همراه خانواده به ایران سفر کرده است. می گوید هنوز طعم بریانی اصفهان زیر زبانش، مزه می کند. مادر مارکو هم بسان بسیار دیگر آدمهای این شهر، وقتش را به انجام امور خیر، می گذراند. بیش از سی سال، مربی آموزش شناست و به همه، رایگان در هتلها و استخرهای شهر الکساندریا، آموزش شنا می دهد. آلنا، اوقاتش را به آموزش زبان انگلیسی به مهاجران می گذراند. از دیگر کارهای آلنا که با دوستانش و بصورت گروهی انجام می دهند، برگزاری نشستهای "عصرانه با چای و گفتگو" ویژه زنان مهاجر عراقی و کودکانشان است. این گروه، به صورت تخصصی، آشناسازی زنان مهاجر عراقی با فرهنگ وآداب امریکایی ها را برعهده دارند. نشستها به صورت دوره ای برگزار می شود و هر بار یک استاد دانشگاه برای این زنان و کودکانشان سخن می گویند. در این نشستها، مشکلات زنان و کودکان  عراقی نیز مورد برسی و حل و فصل قرار می گیرد.

آلنا ازجمله مسیحیانی است که هر یکشنبه به کلیسا می رود، روزه های مخصوصش را می گیرد و عصرهای دوشنبه و پنجشنبه اش را با دوستان استادش، به مطالعه کتاب انجیل می گذارند. 

مهمانی خانه باز آلنا از ساعت ٤ تا ٩ شب بود. النا با شیرینی های خانگی دست پخت خودش و خواهرش، از ما پذیرایی کرد. مهمانها با انواع نان، انواع پنیر و کره ، زیتون و ژامبون، از خودشان پذیرایی می کردند. 

دکور خانه آلنا و مارکو، به دکور خانه های شرقی و آسیایی نزدیک است. آلنا، می گوید: اجداد مارکو ترکیه ای تبار هستند. او عاشق فرش و پرده و تابلوهای شرقی است. ما سه ساعت درباره مهاجرت، تعطیلات، مسافرت و دین حرف زدیم. تجربه ای دوست داشتنی. در ادامه، گزارشی تصویری از خانه آن‌ها را در آستانه عید کریسمس می‌توانید ببینید. خانه این زوج،  جزء خانه‌های ویلایی محسوب می‌شود. یکی از همسایه‌های آن‌ها هندی است، یکی ترکیه‌ای، یکی ویتنامی و 20 همسایه آمریکایی. این خانه، دو طبقه بود و طبقه زیرزمین و زیرهمکف نداشت در طبقه بالا، پنج اتاق خواب قرار داشت که اتاق میهمانش مجزا بود.

 

برای دیدن عکس‌هایی از این خانه، فایل ضمیمه را دانلود کنید.

 

 
پیوستاندازه
26655.pdf1.1 MB