جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

استقلال کودکان عقب مانده ذهني و سلامتي مادران آنها


ايرنا: بر اساس اعلام دانشگاه تربيت مدرس، اين تحقيق نشان مي دهد که تولد و مراقبت از کودک عقب مانده ذهني با نيازهاي ويژه، مشکلاتي را براي مادر ايجاد مي کند تا آنجا که به شدت سلامت مادر را به مخاطره مي اندازد و به همين دليل طراحي الگوي ارتقاي سلامت براي حفظ سلامتي مادر و ايفاي موثر نقش مادري براي اين قشر از مادران مفيد است

دکتر "سيما کرمانشاهي" عضو هيات علمي دانشکده علوم پزشکي دانشگاه تربيت مدرس، در خصوص اهداف تحقيق خود با عنوان "درک و تجربيات مادران کودکان عقب مانده ذهني از پديده سلامت، طراحي و ارزشيابي مدل پرستاري ارتقاي سلامت" گفت: خانواده هاي صاحب فرزند عقب مانده ذهني همواره با مشکلات عديده اي مواجه هستند.
وي افزود: نيازهاي ويژه اين کودکان، مشکلاتي که مراقبت و نگهداري از آنها در خانواده ايجاد مي کند و بحث توانبخشي کودک عقب مانده ذهني اثرات گوناگوني را بر خانواده و بخصوص سلامت مادر به عنوان اصلي ترين حامي کودک تحميل مي کند.
وي اظهار داشت: در اولين گام براي تبيين و ارائه مدلي با هدف ارتقاي سلامت مادر به اين مهم پرداختيم که اصلا سلامت و سلامتي از ديدگاه اين دسته از مادران چيست؟ آنها سلامتي را در چه مي بينند؟ آيا خود را سالم مي دانند؟
کرمانشاهي گفت: طراحي الگوي ارتقاي سلامت و ارزشيابي آن براي حفظ سلامتي و ايفاي موثر نقش مادري مستلزم شناخت عميق، تجربه و حس مادران مذکور از پديده سلامتي بود که پيش از اين تحقيق تا بحال به آن پرداخته نشده بود و به همين منظور با استفاده از روش تحقيق توصيفي - تفسيري با تعدادي از مادران مصاحبه هايي انجام شد.
وي افزود: اطلاعات کسب شده از اين مصاحبه ها با استفاده از روش "VAN MANEN" مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
عضو هيات علمي دانشکده علوم پزشکي دانشگاه تربيت مدرس گفت: نتايج نشان داد که کودک، محور سلامتي مادر است و مادرسلامتي خود را در قالب شکوفايي کودک خود معني مي کند و هرچه کودک عقب مانده، شکوفاتر، بي نيازتر، مستقل تر و توانمند تر شود مادر نيز، احساس سلامتي مي کند.
وي افزود: در اين پژوهش همچنين، مشخص شد که به هر ميزان مادر در خانواده توسط همسر و اقوام درجه يک خود همچون پدر، مادر و ساير فرزندان در رسيدگي به کودک عقب مانده خانواده حمايت شود از سطح سلامتي بالاتري برخوردار مي باشد.
وي ادامه داد: مادران در اين تحقيق سلامتي را از بعد رواني و روحي معني کرده و کمتر به بعد جسماني توجه کردند، آنها داشتن زندگي آرام، بدون استرس و بدون داشتن نگراني از آينده کودک را سلامتي معني کردند.
کرمانشاهي، با اشاره به عدم آگاهي اين مادران از نيازهاي خاص کودکان اظهار داشت: اغلب مادران در مديريت نيازهاي کودکان شان به دليل عدم آگاهي ناتوان هستند و بيشتر بر اساس سلايق شخصي خود، کودکان را اداره مي کنند و همين امر با رشد کودک در سنين بالاتر بيش از پيش مشکل ساز شده و سلامتي مادر را نيز با خطر مواجه مي کند.
وي افزود: به همين دليل خانواده ها به شدت نيازمند سيستم هاي توانبخشي هستند.
وي به نقش حمايتي در مدل ارتقاي سلامت مادران اشاره کرد و گفت: بر اساس نياز حمايتي مادر در توانمند سازي کودک عقب مانده ذهني، تيمي با محوريت پرستار شکل گرفت که اعضا آن را مادر، پدر، معلم ، کار درمانگر ذهني، روانشناس و مشاورتشکيل دادند و همکاري و هماهنگي اعضاي تيم موجب افزايش سطح ارتقاي سلامت مادر و کودک در بعد روحي و جسمي شد.
کرمانشاهي افزود: در اين تحقيق کشف معنا و ادراک مادر از سلامتي سنجيده شد و براساس درک مادر نياز سنجي انجام شده و راهکارهاي عملياتي به اجرا درآمد.
وي تصريح کرد: البته در عمل عدم هماهنگي ميان سازمان آموزش و پرورش استثنايي، سازمان بهزيستي، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي و خانواده هاي داراي فرزندان معلول ذهني سبب شده است تا آن گونه که بايد بهداشت رواني اين خانواده ها تامين نشود.
وي خاطر نشان کرد: يافته هاي اين تحقيق نشان داد که بکارگيري اين الگو بر شاخص هاي سلامت در مادران از جمله کيفيت زندگي، سبک زندگي و عزت نفس مادران کودکان عقب مانده ذهني موثر بوده است.