پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

گفتگو با سایه


گفتگو با سایه

یک روز اطرافم را نگریستم و متوجه شدم که سایه ام همراهم نیست سرم را بلند کردم و آسمان را نگریستم دیدم که خورشید در وسط آسمان است و هیچ اثری از ابر وجود ندارد به دنبال سایه ام به بیابان رفتم و در نهایت آنرا کنار صخره ای یافتم

یک روز اطرافم را نگریستم و متوجه شدم که سایه ام همراهم نیست!! سرم را بلند کردم و آسمان را نگریستم دیدم که خورشید در وسط آسمان است و هیچ اثری از ابر وجود ندارد. سپس دوباره به اطرافم خیره شدم ولی باز هم سایه ام را ندیدم ... با خودم گفتم: سبحان الله کجا رفته است؟ او همیشه در کنارم بود.

به دنبال سایه ام به بیابان رفتم و در نهایت آنرا کنار صخره ای یافتم.

از آن پرسیدم کجایی؟ چرا همراه من نیستی؟

گفت: از با تو بودن دیگر خسته شده ام .

گفتم: چرا؟

گفت: به خاطر اینکه تو مرا به جاهایی می بری که من برای آنها ساخته نشده ام و نیز کارهایی می کنی که ظاهر آنها اخلاص و باطنشان ریاست. ای کاش من اصلا سایه ات نمی بودم!

گفتم: تو آرزوی فراق مرا داری ، در حالیکه مردم آرزوی دیدار مرا دارند. تو در مورد من اشتباه قضاوت می کنی.

گفت: یقین دارم که اشتباه نمی کنم، زیرا مردم ظاهر تو را می بینند ولی من درون و باطن تو را می شناسم.

گفتم: منظورت چیست؟

گفت: منظورم از خودت بهتر می دانی، ضمیر و درون هر کسی با معاشرت زیاد شناخته می شود و هیچ کس از مردم هم مانند من در کنار تو نیستند، اسبها را پرورش دهندگانشان بهتر می شناسند، و تو نیز اگر به قلبت مراجعه می کردی سیاهی آنرا می دیدی.

پرسیدم: علت آن چیست؟

گفت: نبودن اخلاص در عمل و ریا کاری.

گفتم: آیا ریا تا این اندازه در قلب تاثیر بد می گذارد؟

گفت: بله، اخلاص اصل و مایه هر عملی است و ضرب المثلی است که می گوید: به کسی که در هنگام عمل اخلاص ندارد بگو خودت را خسته نکن و برای همین است که خداوند می فرماید: (( و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین)) یعنی به آنان فقط دستور داده شده که خدا را بندگی کنند و در دین خود خلوص نیت داشته باشند.

گفت: مشکلی نیست، اما باید به آنچه می گویم خوب دقت کنی: (( هر درختی که ریشه اش در روی زمین بماند و به اعماق زمین نفوذ نکند از مصرف آب باز می ماند و برگهایش خشک می شود و میوه ای هم نمی دهد و بنابراین از ارزشش کاسته می شود اما اگر ریشه اش در خاک فرو رود، هم آب زیادی جذب می کند و هم برگهایش سبز وشاداب می شود و میوه خوبی هم ثمر می دهد و بنابراین ارزشش نیز بیشتر می شود)) آری دوست من تو نیز اگر عملت خالص برای خدا باشد ثمره و عاقبتی نیکو خواهی یافت.

گفتم: اما این کار برایم کمی مشکل است.

گفت: درست میگویی، چون نیت ار بزرگترین درهایی است که شیطان از آن وارد می شود وعمل انسان را به تباهی می کشد و برای همین هم هست که یکی از بزرگان می گوید: ((هیچ کاری برایم دشواتر از درست کردن نیتم نبود)).

گفتم: ولی مردم که مرا به عنوان ریاکار نمی شناسند؟

گفت: آیا تو برای دریافت ثواب از مردم عبارت میکنی یا پروردگار مردم؟ اگر برای خداست باید بدانی که از نظر خداوند متعال ذره ای مخفی نمی ماند و همه چیز در قیامت آشکار خواهد شد. جسد، وجود، ضمیر،عمل وخلاصه همه چیز آشکار وعیان می شود، پرده هایی که رازها را درون خود داشتند بر خواهند افتاد، همه نفوس واجساد عاری خواهند شد وآن وقت دیکر مردم خیچکونه نفعی بتو نمی رسانند، بنابر این عبادتت را مخفی گردان تا شیطان،حسنات وثواب آنها را نسوزاند، همانگونه که بعضی از صالحین می کردند ((شخص صالحی چهل سال روزه گرفت بدون آنکه احدی متوجهش شود، صبح که به مغازه اش می رفت دو قرص نان باخود میبرد و هر دو را در مسیر راه انفاق می کرد و خود روزه می گرفت و اهل خانه اش تصور می کردند که آن دو قرص نان را خورده است و اهل بازار نیز تصور می کردند که وی در خانه غذا خورده است)) گفتم: تو طرز تفکر و برداشتم را نسبت به خودم تغییر دادی... اما ممکن است که جند نشانه از فرد ریا کار را بازگویی؟

گفت: از خودت بپرس، زیرا خودت آگاه تری.

گفتم: سایه جان! اذیتم نکن. چون واقعا می خواهم به امید خدا فرد مخلصی بشوم.

گفت: حضرت علی (ع) می فرماید: ((شخص ریاکار سخ نشانه دارد: ۱- هرگاه یکه و تنها باشد زود خسته می شود.۲- اگر در میان جمف باشد با یشاط است.۳- با مدح و ستایش مردم عمل خیرش فزونی یافته و درغیر اینصورت کسل وخسته وا می ماند)).

گفتم: وای بر من... همه اعمال من بر باد رفته...

گفت: عزم خود را جزم و عهد خود را با خدایت تجدید کن و همیشه از او در در اعمالت طلب اخلاص بکن تا همانگونه که در اعمال عمر بن عبدالعزیز(ره) برکت داده شد اعمال تو نیز مبارک شود.

پرسیدم: چگونه در مورد عمر بن عبدالعزیز برکت اخلاص عطا شد؟

گفت: پسر عموی عمربن عبدالعزیز بنام هشام بن عبدالملک می گوید: ((عمر در هر قدمی که بر می داشت خلوص نیت داشت)) و برای همین است که آنحضرت در مدتی کمتر از دو سال انحرافی که در طی دو قرن بوجود آمده بود اصلاح کرد. از همین رو امروزه بر دعوتگر مسلمان واجب است انحرافی را که تمام سرزمینهای اسلامی را فرا گرفته بزرگ تصور نکند زیرا اگر هر قدمش را با اخلاص بردارد همانند الگو و اسوه عمربن عبدالعزیز(ره) ، انشاء الله در کمتر از دو سال دو حزب را شکست خواهد داد. بعد از کمی تامل و تفکر گفتم: حرفهای تو کوهها را از جای خود تکان می دهند و من نیز انشاء الله با اخلاص حرکت خواهم کرد.

گفت: پس با اخلاص درمورد مجاهدت با نفس خود شروع کن و نیت را خالص گردان قبل از آنکه سایه خودت تو را بسوزاند...

با تعجب پرسیدم: جه می گویی؟ مگر سایه هم آدم را می سوزاند؟

جواب داد: آری دوست من! زیرا دو نوع سایه وجود دارد: یکی مذموم یا سایه ای که خداوند متعال در مودرش می فرماید: (( انطلقوا الی ظل ذی ثلاث شعب لا ظلیل و لا یغنی من اللهب))

(ای مجرمین) بسوی سایه های تشکیل شده از آتش جهنم روان شوید سایه هایی که نه خنک هستند و نه از گرمای آتش شما را باز می دارند.

دیگری سایه ستوده که همان سایه بهشت است: (( فی سدر مخضود وطلخ منضود و ظل ممدود و ماء مسکوب)) و بهشت سر تا سر پوشیده از سایه رحمت الهی است و اثری از گرمای سوزان در آن نیست.

پس هر کدام را که می خواهی برگزین و به کسی که در عملش خلوص نیت ندارد بگو که خودش را خسته نکند چه (( خاک اخلاص به مراتب بهتر از زعفران ریا است)).

طه طاهایی