جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

وجدان و مالیات


وجدان و مالیات

به دنبال پیدا کردن برنامه ای نزدیک به سلیقه خود بعد از هرچند دقیقه شبکه کانال تلویزیون را عوض می کنم به دلیل فرهنگی بودن و طبق معمول با دیدن تصویر وزیر آموزش وپرورش در یکی از شبکه ها کنترل تلویزیون را کنار می گذارم و فکر و ذهنم متمرکز می شود تا ببینم آقای وزیر در چه موردی صحبت می کند و با خودم می گویم خوب گوش کن ممکن است بازهم خبر خوشی برای فرهنگیان در راه باشد

به دنبال پیدا کردن برنامه ای نزدیک به سلیقه خود بعد از هرچند دقیقه شبکه(کانال) تلویزیون را عوض می کنم به دلیل فرهنگی بودن و طبق معمول با دیدن تصویر وزیر آموزش وپرورش در یکی از شبکه ها کنترل تلویزیون را کنار می گذارم و فکر و ذهنم متمرکز می شود تا ببینم آقای وزیر در چه موردی صحبت می کند و با خودم می گویم خوب گوش کن ممکن است بازهم خبر خوشی برای فرهنگیان در راه باشد. اما نه;متوجه می شوم که آقای وزیر در مورد فرهنگ مالیاتی صحبت می کند.

او به نهادینه شدن فرهنگ مالیاتی در کشورهای توسعه یافته اشاره دارد و این که در این کشورها مردم خود از پرداخت مالیات استقبال می کنند زیرا از نظر آقای وزیر مساله مالیات برای مردمان کشورهای پیشرفته به عنوان یک مساله عقلی و وجدانی جا افتاده است; با این وجود اما آقای وزیر تلویحا از عدم وجود فرهنگ مالیاتی در کشور خودمان گلا یه می کند و اذعان می دارد که تا زمانی که فرهنگ مالیاتی در کشور ما به عنوان یک موضوع عقلی و وجدانی ارتقا نیابد ما از نهادینه شدن فرهنگ مالیاتی فاصله داریم; آقای وزیر اینها را می گوید و از صفحه جعبه جادویی ناپدیده می شود اما تازه فکر و ذهن من به طمطراق می افتد، یعنی حقیقتا با صحبت های چند دقیقه ای آقای وزیر سوالات و شبهات مختلفی بر صفحه ذهن و اندیشه ام نقش می بندد با خودم می گویم راستی، آیا این گونه است که آقای وزیر می گوید؟ یعنی آیا علت وجود فرهنگ مالیاتی در کشورهای توسعه یافته مرهون نگرش تعقلی و وجدانی مردم آن کشور هاست و آیا نارسائی فرهنگ مالیاتی در کشور ما منبعث از عدم وجود این نگرش است و لا بد بر اساس این نگرش و استدلا ل آقای وزیر حتما علل و ریشه های معضلا ت کشور ما در بخش مصرف بی رویه(نهادینه نبودن فرهنگ مصرف) و در بخش تولید (نهادینه نبودن فرهنگ تولید) و در بخش ترافیک (نهادینه...) و... همگی نشات گرفته از عدم وجود نگاه تعقلی و وجدانی مردم ماست و لا بد نهادینه بودن فرهنگ هر کدام از این بخش ها در کشورهای توسعه یافته مرهون وجود نگاه خردمندانه و وجدانی مردم آن کشورهاست! یعنی آیا مردم کشورهای پیشرفته نسبت به مردم کشورهایی مثل ما از لحاظ فرهنگی از شناخت و شعور بالا تر و از لحاظ اخلا قی از وجدان سالمتری برخوردارند و اگر این گونه است منشا و خاستگاه آن گزاره های فرهنگی و اخلا قی که در جان و روح مردمان این کشورهای پیشرفته عینیت یافته است کجاست؟ می خواهم بگویم گزاره های ناشی از کدامین مبانی ایدئولوژیک یا گزاره های ناشی از کدامین بنیان های فلسفی این چنین انقلا ب عقلا نی و اخلا قی در پندارها و اعتقادات مردمان کشورهای توسعه یافته به وجود آورده که تاثیرات آن در عمق رفتارهایشان تجلی پیدا کرده است; تا جایی که در موضوعی به نام مالیات خود پیشقدم می شوند و به استقبال پرداخت مالیات می روند؟

مگر غیر از این است که در عمق باورهای فلسفی بسیاری از این جوامع اصل سود جویی و منفعت طلبی و سرمایه محوری بر تمامی اصول دیگر سایه افکنده است یا در مبانی اخلا قی آنها گزاره ها و باورهایی است که برای ما حتی نام بردن از آنها بسی سخت می نماید؟ و مگر غیر از این است که ما در کشوری زندگی می کنیم که در آن اقیانوسی از ارزش ها و باورهای فرهنگی و ایدئولوژیک وجود دارد که بدون استثنا تمامی روابط و مناسبات و تعاملا ت اجتماعی مردم در سطح مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی و حکومتی را تعیین و تبیین می کنند؟

در سوابق تاریخی یا در مبانی دینی و ایدئولوژیک کدام کشور دنیا به اندازه کشور ما به پرداخت مالیات بها داده شده است یا در فرهنگ کدام کشور بر موضوع مصرف بهینه و جلوگیری از مصرف بی رویه یا براهمیت تولید تاکید شده است؟

چگونه می توانیم نارسایی سیستم مالیات در ایران را معلول نداشتن نگاه وجدانی مردم بدانیم وقتی که می بینیم این وصله ناجور نه تنها به لحاظ مبانی نظری و استدلا ل عقلی قابل پذیرش نیست بلکه این مساله به لحاظ واقعیت تاریخی و تجربی و آنچه که از رفتارهای فطری و عملکردهای وجدانی مردم ایران به یاد داریم نیز موضوعیت ندارد به عبارت دیگر تاریخ ایران و حتی حافظه مردمان نسل های حاضر مملو است از عینیت و تبلور رفتارهای وجدانی مردمان ایران زمین و البته دلا یل و شواهد این مدعا نیستند.

آیا حماسه همگانی مردم ایران در طول هشت سال دفاع مقدس یک قیام وجدانی نبود؟آیا حضور جانانه مردم ایران در راستای امداد به زلزله زدگان بم نشان دهنده اوج رفتارهای وجدانی نبود؟ آیا به یاد نداریم صف های طولا نی اهدای خون مردم ایران را بعد از آن زلزله وحشتناک و آیا بارها از همین تلویزیون مشاهده نکرده ایم که در بسیاری کشورهای دیگر بعد از وقوع چنین زلزله هایی نه تنها صفهای بلند اهدای خون یا خیزش عمومی برای نجات آسیب دیدگان صورت نمی گیرد بلکه در بسیاری موارد موج های عظیمی از آشوب، غارت و دزدی اموال آسیب دیدگان به راه می افتد و در عرصه مناسبات اجتماعی آیا اوج اعتقاد و پای بندی به ارزش هایی از قبیل گذشت، مهمان نوازی و مساعدت از ناتوانان در ایران مشاهده نمی شود و آیا بارها از همین تلویزیون شاهد نبوده ایم که یابندگان مبالغ هنگفت در به در به دنبال مال گم گشتگان بوده اند؟

آیا این دلا یل و نشانه ها برای اثبات ارجحیت و غنای و جدانی مردم ایران کافی نیستند؟ بنابراین حقیقت مطلب این است که مردم ایران با برخورداری از مبانی عمیق جهان بینی اسلا می و با برخورداری از آموزه های فرهنگ ایرانی- اسلا می همواره به ندای وجدان پاسخ مثبت می دهند. پس نباید نهادینه نبودن فرهنگ مالیات، تولید، مصرف، ترافیک و... را منبعث از عدم وجود نگاه وجدانی مردم ایران بدانیم. نمی خواهم بگویم در نهادینه شدن فرهنگ مالیات یا فرهنگ مصرف یا ترافیک و غیره عملکرد وجدانی مردم هیچ نقشی ندارد بکله می خواهم بگویم نهادینه کردن یک فرهنگ اساسا و قبل از هر چیزی یک فعل است و نیاز به فاعل دارد که در اینجا مراد این است که فقط و فقط مدیران حکومتی می توانند با وضع و اجرای قوانین درست و حساب شده زمینه تحقق این مهم را فراهم آورند و البته تجربه موفق کشورهای توسعه یافته در زمینه نهادینه کردن هر کدام از این بخش ها هم همین را می گوید.

بنابراین منطق نمی پذیرد که ما راه حل یک سری معظلا ت و نارسائی های واقعی، کمی، عینی و ملموس در بخش هایی مثل مالیات، تولید، مصرف و غیره که مستلزم مدیریت و برنامه ریزی علمی هستند را واگذار کنیم به یک مفهوم کیفی، نسبی و غیر انتزاعی به نام وجدان، چرا که داشتن این نگرش نسبت به مشکلا ت یاد شده اولا می تواند دلا لت بر نادیده انگاشتن خصائل معنوی و ارزشی مردم شریف کشورمان داشته باشد و ثانیا در مقام علت یابی و ریشه یابی نارسائی ها و معضلا ت، نگاه ها را متوجه گزینه های انحرافی کرده و ما را از راه حل های واقعی دور می کند.

نویسنده : محمد سرکامیان