شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

دریاچه الماس را ندیده, نگذرید


دریاچه الماس را ندیده, نگذرید

مسعود روشن پژوه, ایران را شهر به شهر و روستا به روستا دیده است

زادگاه من شهرستان ارومیه است ولی به خاطر شغل پدرم به تهران آمدیم و تا امروز هم در همین شهر زندگی می‌کنم. از ارومیه دوران کودکی‌ام چیزی به یاد ندارم. زیرا سنم بسیار کم بود که به تهران آمدیم. ولی به خاطر شغلم شهرها و روستاهای بسیار زیادی را در کشور دیده‌ام. سفرهایم موجب شده است بسیاری از جاهایی را که حتی اسمش را هم نشنیده بودم، ببینم و در این میان متوجه شده‌ام اگرچه بعضی از مناطق کشورمان به یک محصول یا یک ویژگی خاص مشهور شده‌اند اما دیگر مناطق عاری از آن نیستند. مثلا پسته فقط در کرمان وجود ندارد بلکه در فیض‌آباد خراسان هم باغ‌های پسته بسیار زیاد با کیفیت مرغوب هست.

حدود ۳۴ سال است که در حال سفر هستم و بعضی سفرها و جاهایی را که دیده‌ام فراموش نمی‌کنم. مثلا به یاسوج رفته بودم که دوستان در کوه دنا ما را برای غذا خوردن مهمان کرده بودند. کوه دنا فوق‌العاده دیدنی است. زیبایی‌های دامنه و یال کوه دنا واقعا فراموش نشدنی است. البته شیطان کوه هم در لاهیجان بسیار زیباست.

در کنار کوه و کمر، کویر را هم دوست دارم. کویرگردی به علایق افراد باز می‌گردد. بعضی شیفته درخت و جنگل هستند و کویر برایشان آنچنان جذاب نیست. ولی بعضی به کویر می‌روند تا عظمت خلقت را ببینند. به نظر من دیدن عظمت کویر به مراتب بیش از جنگل است. زیرا با صحنه‌هایی مواجه می‌شوید که شاید هرگز آن را تجربه نکرده باشید. یکی از این تجربه‌های بکر، نزدیکی آسمان به زمین است. شاید تکرار مکررات باشد ولی من واقعا معتقدم که اگر در کویر روی زمین بخوابید و به آسمان خیره شوید احساس می‌کنید که می‌توانید ستاره‌ها را با دست بگیرید. من ابهت خاص کویر را دوست دارم، ابهتی که مرا هیجان‌زده می‌کند.

در کل اگر ما با پیش‌زمینه قبلی به جایی سفر کنیم انتظارات زیادی برایمان ایجاد می‌شود. ولی اگر بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای باشد، زیبایی‌های سفر بیشتر به چشممان می‌آید. با وجود این اصل، دیدنی‌هایی در کشور ما هست که حتی اگر با پیش‌زمینه‌های بسیار به آنجا سفر کنیم باز هم غافلگیر می‌شویم.

شاید برای شما هم جالب باشد که از عجیب ترین جاهایی که دیده‌ام، بشنوید. من یک بار به روستایی به نام باغین در کرمان رفته بودم که فامیلی بیشتر ساکنان آن شجاعی بود. هنگام ضبط، اسم بچه‌ها را که می‌پرسیدم می‌گفتند: اصغر شجاعی، اکبر شجاعی، علی شجاعی، حسین شجاعی،‌ فاطمه شجاعی و... به آنها می‌گفتم: من رو سر کار گذاشتین؟ واقعا فامیلی همه شماها شجاعی است؟ تا آن روز اگرچه برنامه‌های زیادی را ضبط کرده بودم ولی هیچ وقت با چنین مساله‌ای مواجه نشده بودم. وقتی پرس‌وجو کردیم فهمیدیم که اهالی این روستا در اصل خانواده بزرگی هستند که ازدواج‌های فامیلی داشته‌اند و نام خانوادگی بیشترشان شجاعی است.

عجیب‌ترین روستایی هم که دیده‌ام کندوان است. روستایی در دل کوه با بناهایی سنگی که شگفت‌آور بود.

یک بار هم به دریاچه نمک در مسیر قم به سمت کاشان رفتم. باورکردنی نبود برایم. آنقدر که این دریاچه زیبا بود. وقتی وسط نمک‌ها می‌ایستید به حدی بلورهای آن زیباست که بی‌اختیار می‌گویید: خدای من! واقعا بلورهای نمک مانند الماس است. امکان ندارد چنین تجربه‌ای را در جایی جز دریاچه نمک داشته باشید. حتما دیدن دریاچه نمک برای همه افراد، سفر به یادماندنی خواهد بود.

اگر من خودم بخواهم الان جایی را برای سفر انتخاب کنم، حتما به چابهار می‌روم. جای بسیار خوش و آب و هوایی که دیدن کوه‌های مریخی‌اش، شگفت‌انگیز است. در هیچ جای دنیا کوه‌هایی با این شکل و شمایل نمی‌بینید. انگار کسی نشسته این کوه‌ها را تک به تک کنده و به هر کدام شکل خاصی داده است. هنگام دیدن این کوه‌ها بارها از خودتان می‌پرسید: مگر می‌شود کوهی این شکلی باشد؟ ولی عجیب است که تعداد بازدیدکننده‌های خارجی در کوه‌های مریخی بیش از ایرانی‌هاست. اینجا بخصوص برای دانشجویان رشته جغرافیایی و علاقه‌مندان به جغرافیای جهانی دیدنی است. اینجا هنوز از مکان‌های بکر و دست‌نخورده کشورمان است.

خیلی از مردم وقتی که می‌خواهند به سفر بروند اولین گزینه‌شان شیراز است یا اصفهان. تهرانی‌ها هم که معمولا به شمال می‌روند. شاید یک دلیلش این است که فرد با خودش می‌گوید: شاید من از خانه‌ام مسافتی بسیار طولانی را به فلان شهر بروم و در نهایت هم آنجا مطابق سلیقه من نباشد. پس بهتر است به جایی بروم که بارها امتحانش کرده‌ام. برای این نگرانی امروز تورهای داخلی زیادی هستند که اتفاقا در شناخت مناطق بکر و دیدنی ایران تجربه‌های خوبی دارند. شما هم می‌توانید چند باری از این شیوه استفاده کنید. این‌گونه، مناطق مورد پسند سلیقه‌تان را می‌توانید پیدا کنید. در ضمن در سفرهایتان حتما در انتخاب همسفرتان دقت کنید.

من دوست دارم در سفرهایم از غذاهای محلی هم بهره ببرم. هرچند معمولا برنامه‌های سفر من کوتاه‌مدت است و سریع باید برگردم و اغلب فرصت خوردن چنین غذاهایی برایم فراهم نمی‌شود. ولی هنگامی که دوستان از غذاهای محلی‌شان صحبت می‌کنند همیشه می‌گویم: کاش می‌شد یک مقدار بیشتر بمانم و این غذایی را که وصفش به این خوشمزگی است بچشم.

در کل گردشگری زوایای نهان و آشکار بسیاری دارد. آنهایی را که آشکار است، شنیده‌ایم. ولی جنبه‌های نهانش را باید خودمان تجربه کنیم، نه شنیدنی است و نه گفتنی. ‌‌‌