کارآفرینی توسعه, زنان و جوانان

کارآفرینی در دنیای امروز, یک فرآیند اجتماعی ـ اقتصادی است که حتی به باور بسیاری از اندیشمندان به عنوان محور توسعه عمل می کند

کارآفرینی در دنیای امروز، یک فرآیند اجتماعی ـ اقتصادی است که حتی به باور بسیاری از اندیشمندان به‌عنوان محور توسعه عمل می‌کند.

یکی از مهم‌ترین دلایلی که جایگاه کارآفرینی را تا این حد پر اهمیت ساخته، عامل «خلاقیت» و «آفرینش» است، زیرا کارآفرینی از هر جنسی که باشد یک مفهوم متفاوت و متمایز از روزمرگی‌ها و عادت‌های جاری در خود نهفته دارد که همین عامل تمایز منجر به شکل‌گیری زنجیره ارزش‌افزوده می‌شود.

از آنجا که مفهوم کارآفرینی ابعاد مختلفی را پوشش می‌دهد نیاز است تا هر کدام از این ابعاد به صورت مستقل مورد بررسی قرار گیرد.

به عنوان مثال توجه به کارآفرینی از نقطه نگاه زنان یا جوانان، کارآفرینی از نقطه نگاه نوع کسب و کار، کارآفرینی از نقطه نگاه میزان خلاقیت و ریسک‌پذیری همه ابعادی است که نیاز است به صورت جداگانه مدنظر قرار گیرد.

این توجه تخصصی در نهایت به تعمیق این مفهوم و همچنین گسترش حوزه‌های عملیاتی آن منجر می‌شود. به‌عنوان مثال، زنان کارآفرین دغدغه‌های مشترکی دارند که توجه به آنها، مستند کردن آنها و همچنین به اشتراک گذاشتن آنها منجر به گسترش این امر بین زنان می‌شود، چرا که به این وسیله می‌توان علایق مشترک را منتشر کرد، تهدیدها را به حداقل رساند و فرصت‌ها را بین اعضایی که منافع مشترک دارند بسط داد.

‌به عنوان مثال در حوزه زنان، بسیاری از زنان به کارآفرینی‌های اجتماعی تمایل دارند و به همین دلیل توانمندی بسیاری از آنها در قالب سازمان‌ها و نهادهای مردم نهاد و همچنین ارائه خدمات آموزشی و پرورشی ظهور و بروز پیدا می‌کنند و اگر یک حلقه مناسب اطلاعاتی شکل بگیرد می‌تواند این توانمندی‌ها را چندبرابر کند.

علاوه بر حوزه زنان، کارآفرینی از نظر جوانان نیز بسیار حائز اهمیت است. بویژه این امر در شرایط کنونی کشورمان از نقش کلیدی‌تری نیز برخوردار است.

به عبارت بهتر هم‌اکنون بیشترین نرخ‌های بیکاری در دو گروه عمده یعنی «زنان» و «جوانان» مشاهده می‌شود و توجه به این دو گروه علاوه بر نقش پیشگیرانه می‌تواند به شکل‌گیری حلقه‌های ارزش‌‌افزوده کمک کند.

توجه به کارآفرینی زنان و جوانان از یک رویکرد دیگر نیز حائزاهمیت است. این دو گروه، بخش مهمی از توان اجتماعی جامعه ایران را تشکیل می‌دهند. بخش مهمی از هزینه‌های آموزش عالی ایران در بخش زنان صرف می‌شود و اگر بخواهیم گزینه جوانان را نیز به این گردونه اضافه کنیم، آن‌گاه بیراه نیست بگوییم تقریباً کل هزینه‌های آموزشی کشور برای این دو گروه صرف می‌شود و کارآفرینی فرصتی فراهم می‌آورد تا بتوانیم از این سرمایه‌گذاری‌های آموزشی بهترین و بیشترین استفاده را داشته باشیم.

‌اگر نهال کارآفرینی زنان و جوانان عمق بگیرد، بسیاری از مشکلات اجتماعی حل خواهد شد؛ به دلیل این‌که کارآفرینی تنها برای موسس کسب و کار منافع ندارد، بلکه حلقه‌ای از منافع برای صاحبان منفعت مختلف ایجاد می‌کند و هر قدر این حلقه وسیع‌تر و گسترده‌تر باشد به همان میزان آسیب‌های اجتماعی کمتر می‌شود.

در پایان خوب است به این نکته توجه داشته باشیم که بدنه زنان و جوانان جامعه ایرانی توانمندی کارآفرینی را در بطن خود نهفته دارد، مشروط بر آن‌که زیرساخت‌های لازم برای این منظور ایجاد شود. در این صورت می‌توانیم انتظار داشته باشیم این نخبگان موجب ایجاد پویایی در بدنه آن شوند و همین امر منجر به تقویت موتور محرکه توسعه اقتصاد ایران شود.

مریم چهاربالش