یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

عبرتهای تلخ و شیرین غزه


عبرتهای تلخ و شیرین غزه

در حوادث چند هفته ای غزه مظلوم که دیدن برخی صحنه های قتل وکشتار مردم بی پناه آن قلب هر انسان آزاده و دردمندی را به درد می آورد برخی عبرتهای تلخ و شیرین نهفته, آشکار شد که به مواردی از آنها اشاره می شود

در حوادث چند هفته ای غزه مظلوم که دیدن برخی صحنه های قتل وکشتار مردم بی پناه آن قلب هر انسان آزاده و دردمندی را به درد می آورد برخی عبرتهای تلخ و شیرین نهفته، آشکار شد که به مواردی از آنها اشاره می شود.

۱) در یک نگاه کلی، حوادث اخیر غزه سطح آگاهی جهانیان را نسبت به ظلم وستم رژیمهای جبار و ستمگر افزایش داد آنها با دیدن صحنه های کشتار لحظه به لحظه مردم غزه به این

رسیده اند که در جهان معاصری که همه رژیمهای سیاسی موجود درآن ادعای آزادی و برابری انسانها را دارند یک رژیم جعلی تا چه حد می تواند وحشیانه و ددمنشانه به نسل کشی همنوعان آنها بپردازد و هیچ صدایی از مجامع بین المللی شنیده نشود.

به گمان این کمترین جامعه جهانی در حادثه غزه تکلیف خود را با مجامع بین المللی حقوق بشر و حتی رژیمهای سیاسی و بویژه در اروپا و امریکا که بیشتر از بقیه جوامع به گزاف لاف حقوق بشر می زنند بدرستی دریافته است و این ناامیدی مقدمه و بستر بسیار مناسبی برای یک انقلاب جهانی به رهبری آخرین بازمانده از نسل خاتم پیامبران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. این کمترین شکی در مقدمه بودن حوادث غزه با فراهم شدن مقدمات ‌ظهور آن حضرت ندارد.

۲) ناامیدی جوامع عرب از نحوه موضعگیری رژیمهای خود و بویژه رژیمهایی مانند مصر و عربستان که نقش پدرخوانده را برای بیست و چند کشور عربی ایفا می کنند در قبال مسلئل غزه از درسها و عبرتهای حوادث تلخ غزه است .

گمان نمی کنم طنین فریاد آن زن شهید و مجروح داده غزه ای به این زودی در گوش جوامع عربی و علما و اندیشمندان و سیاسیون و روشنفکران و سردمداران کشورهای عربی محو بشود که باچشمانی اشکبار می گفت : وینکم یا عرب؟ ای عربها کجایید؟ و خروشی که زن دیگری برسر فرمانروایان عرب کشیدو گفت :وای بر عرب و مراد اوازاین فریاد سکوت خفت باری بود که اکثر زمامداران عرب پیشه کرده و در پنهان با رژیم قاتل اسرائیلی در ریشه کن کردن حماس که تنها نهاد محبوب مردم فلسطین است ساخته اند.

و در این رابطه حقیقتا باید به جناب رئیس جمهور آقای دکتر احمدی نژاد دست مریزاد گفت که در حرکتی ابتکاری و فارغ از چارچوبهای متداول سیاسی در نامه ای به پادشاه عربستان که عنوان خادمی حرمین شریفین را یدک می کشد از او خواست قفل سکوت خود را درباره جنایات اسرائیل در غزه بشکند و به انتظار جهان اسلامی که وی پادشاه یکی از مهمترین کشورهای آن است در محکومیت صریح و سریع رژیم غاصب قدس پاسخ دهد و ای کاش اگر چه رابطه ما با مصر به لحاظ سیاسی قطع است اما رئیس جمهور محترم در نامه ای به حسنی مبارک خائن و پادشاه اردن نیز چنین رویکرد افشاگرانه ای را دنبال می کرد .

هر چند این نوع موضع گیریها بیشتر به قد و اندازه ائمه جمعه موقت و غیر موقت تهران و ... آمده ومی آید اما به دلیل جایگاه سیاسی رئیس جمهور حرکت ارزشی و انقلابی بسیار بهنگامی از سوی ایران اسلامی بود.

۳) در حادثه غزه بتدریج علائم پیوستگی صفوق متفرق مظلومان جهان که از مقدمات فرج حضرت صاحب (عج) است آشکار می شود.

اینکه یکی از اعضای پارلمان کویت به جهان عرب پیشنهاد می کند مقر اتحادیه جهان عرب را بخاطر سکوتی که در قبال حوادث غزه دارد و به کشور ونزوئلا و امریکای جنوبی -که سفیر اسراییل را دراعتراض به جنایات صهیونیستها در غزه از کشور خود اخراج نمودند- منتقل کنند حرف بسیار معناداری است .

اگر سران جامعه عرب از اندک حمیت و غروری برخوردار بودند می بایست پس از شنیدن چنین پیشنهاداتی از شرم دق کنند. براستی آنها در قبال افکار عمومی جامعه خود و جوامع دیگر جهان عرب و اسلام چه جوابی دارند؟

آنها با سکوت خود به همگان فهماندند یامسلمان نیستند یا حداقل مسلمان اسمی هستند وبا این بی تفاوتی در قبال کشتار مردم صد در صد عرب غزه حتی عرب هم نیستند. چه مسلمان بودن و عرب بودن علائمی دارد که حوادث غزه نشان داد در آنها این علائم دیده نمی شود و خدا رحمت کند آن پیر دریادل جماران را که در چند دهه پیش در پیامهای مکرری جوامع عرب را از عربیت به اسلام فرا می خواند و به خیانت سران حاکم بر آنها هشدار می داد و راه آزادی ونجات قدس وآزادی سرزمینهای اشغالی فلسطین را تنها در پرتو برداشتن سلاحهای متکی بر ایمان می دانست نه شعارهای تو خالی قومی و نژادی عربهایی که در آزمون دفاع از قوم عرب و عربیت خود نمره مردودی گرفته اند وچه زیبا بشار اسدرییس جمهورسوریه در عبارتی معنادار گفت که طرح صلح عربی دیگر مرده است.

۴) در میان برخی کشورهای عربی قطر با ابتکاری که در فراخوانی همه کشورهای عربی به دوحه برای بررسی راه حل مساعدت اعراب به غزه به خرج داد که یا بی مهری مصر و عربستان مواجه شد به رغم داشتن روابط رسمی قطر با اسرائیل و وجود سفارتخانه این رژیم غاصب در این کشور اقدامی متفاوت از بقیه کشورهای عربی نشان داد که در جای خود بسیار قابل تامل است . بدون شک یکی از عوامل مهم این موضعگیری مثبت امیر و رژیم قطر توجه وی به افکار عمومی جامعه خود و حتی جهان عرب بوده و هست . امری که بیشتر از کشورهایی مانند لیبی و سوریه انتظار می رفت و کمتر دیده شد یا اصلا دیده نشد.

۵) شروع انقلاب چاقو ( ثوره السکین ) در برخی از مناطق سرزمین های اشغالی که یهودیها و مسلمانها و عربها در کنار یکدیگر زندگی می کنند نقطه روشن و امید بخش دیگری در استیصال رژیم غاصب قدس است.

بر مبنای برخی گزارشات رویکرد و ابتکار جدید جوانان مسلمان فلسطینی در چنین مناطقی این است که در آستین های خود چاقوهای تیز و برنده ای را مخفی می کنند و به محض فراهم دیدن شرایط برخورد با یک یهودی چاقو را تا دسته در شکم وی فرو کرده و از محل متواری می شوند. این روش به دلیل تبعات کم منفی آن در مقایسه با روشهای انتحاری و انفجاری یهودیهای ساکن این مناطق وبویژه سران رژیم صهیونیستی را کاملا غافلگیر نموده و به استیصال کشانده است .

۶) نسبت بالای شهدای زن و کودک فلسطینی در میان بیش از یکهزارشهید حوادث اخیر غزه موج نفرت از رژیم قاتل اسراییل ایجادنمود وبیداری وسیعی در میان کودکان و زنان در کشورهای مسلمان و بویژه غیرمسلمان را فراهم آورد.

چنین بنظر میرسدبدلیل نقش بعدعاطفی موضوع جنسیت این مقوله بیشتر و پیشتر از موضوع نژاد و مذهب در این حادثه کارآیی خود را نشان داده و می دهد. در اکثر تظاهراتی که در کشورهای اروپایی و امریکایی و آسیایی رخ می دهد این زنان هستند که صحبت می کنند بیانیه و قطع نامه می خوانند و از زنان و کودکان مظلوم فلسطینی حمایت می کنند و بر مظلومیت آنها اشک می ریزند . اینها اگر مقدمه بیداری و آگاهی و علامت ایستادگی همه جانبه در برابر ستم و مقدمه ای برای ظهور منجی عالم بشریت نیست چیست ؟

۷) در اخبارآمده بود کشور مسلمان موریتانی به دو کشور ونزوئلا و بولیوی پیوست و سفیر اسرائیل را از کشور خود اخراج کرد . نمی دانم چرا سران کشورهای اسلامی و عربی در اثر ننگ این پیشتازی کشورهای غیرمسلمان در برخورد با اسرائیل دق نمی کنند. خوب شد از کشورهای اسلامی اقلا موریتانی دست به اقدامی مشابه کشورهای امریکای لاتین زد.

۸) دلخوشی بعضی به باراک حسین اوباما که با شعار تغییر به کاخ سفید را ه یافت تا نشان دهه ماهیت این کاخ مانندنژاد ورنگ وی تیره وسیاه است در حوادث غزه به یاس مبدل شد. درخبری می خواندم اوباما در دیدارباصهیونیست های حامی خود گفته همیشه و هر جا مدافع رژیم غاصب اسرائیل است وبه این سیاست وی کمترین خدشه ای وارد نخواهد شد. اینکه این کاکاسیاه امریکایی افریقایی تبار در قبال این نسل کشی سکوت حمایتمندانه ای را پیشه ساخته است می بایستی برای جوامع عرب و مسلمان که به روابط خود با امریکای دوران اوباما خوش بین بوده وهستند بسیار معنادار باشد.

۹) مهمتر از همه نکات فلسطین و با این معاونت چند هفته ای به نوجوانی ماندکه با پهلوانی درآویخت و اگر از او صدمه دید اما چنان به صورت وی چنگ زد که پهلوان باشرمساری و خفت از صحنه نبرد با وی خارج شد . کسی در نابرابری قدرت نظامی اسرائیل که بدون شک یکی از مجهزترین ارتشهای دنیاست ب توان وامکانات بسیار محود وناچیز مردم ماهها محاصره کشیده غزه شکی ندارد .

اگر چه در عملیات مرحله اول اسراییلیها که بنام سرب گداخته نامیده شد تصور سران اسرائیلی این بود که در یورش چند روزه اول کار مقاومت رزمندگان حماس تمام خواهد شد اما اکنون این سران اسرائیل هستند که نومیداز بدست آوردن یک پیروزی سریع وضربتی به دنبال راه حلی برای خروجی تقریبا آبرومندانه از نبردهای خونین غزه هستند.چه کسی در این نکته که پیروزاین میدان مردم ومبارزین غزه هستند شک وتردیدی دارد؟ همین چندروز پیش روزنامه اسراییلی ها آرتص در مقاله ای خطاب به سران رژیم اسراییل چنین نوشت: ما درجهان بی آبروشدیم.ودرادامه افزود حمله به مقر سازمان ملل دربیت المقدس آنهم درایامی که دبیرکل سازمان ملل دراین شهر است جز دیوانگی محض چیز دیگری نیست.

۱۰) دفاع همه جانبه ایران اسلامی که کانون جهان تشیع وپرچمدار آزادگی وحریت وجوانمردی ومردانگی است از مقاومت مردم غزه که در تمام سطوح مدیریتی آن از رهبری تا مجلس ودولت ومردم شریف آن آشکارشد در کنار حمایت گسترده دیگر جوامع شیعی در پاکستان لبنان عراق و. نا کار آمدی وشکست تلاشهای دشمنان اسلام ومسلمین درایجاداختلاف در میان شیعه وسنی رابیش ازپیش آشکار ساخته است.

۱۱) آیا کسی در بغض ایجادشده از این حملات وحشیانه و ناجوانمردانه در مردم فلسطین و بویژه غزه که در نتیجه شهادت فرزندان بستگان و خویشان آنها نسبت به این رژیم ستمکار ایجاد شده و می شود وهرگز تا محو کامل این رژیم زدودنی نبوده و نخواهد بود کمترین شک و تردیدی دارد؟ جهان معاصردر باره فلسطین وجهان اسلام کی و کجاشاهد چنین اتحاد ویکپارچگی گسترده ملتهای مسلمان و غیر مسلمان بافلسطین وفلسطینی بوده وهست؟ تظاهرات میلیونی ترکها در ترکیه و درگیری مردم لندن باپلیس سواره وپیاده انگلیس در اجتماع چند ده هزاری آنها درحمایت از مردم غزه را درکدام گذشته میتوان شاهدبود؟

به گمان این کمترین سنت خدا چنین ایجاب می کند که بساط رژیم ستم و ستمکاران با بمیدان امدن مقوله مظلومیت وتنها وتنها باریختن خون مظلومان برچیده شود همانگونه که در واقعه کربلا این سنت الهی آشکار شد.

غزه و فلسطین باید از خونهای شهدای مظلوم خود مشعلهایی همیشه فروزان بسازند وبربنای مقتل شهدای مظلوم خودپرچمهای آزادگی و ایستادگی بپا کنند و تا نجات قدس از پا ننشیند. این بغض ایجادشده از شهادت صدها فلسطینی پیر و جوان که در میان آنها کودکان چندماهه فراوانی دیده می شوند قطعا زوال ونابودی اسراییل را در پی خواهد داشت

تاریخ دین چنین بما می آموزدکه سنت الهی این است که این خون مظلوم است که در نهایت بر ظالم پیروز می شود.

مگر یزید چند سال پس از فاجعه کربلا توانست به حیات ننگین خود ادامه دهد؟

دکتر غلامعلی رجائی