دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آسیب های غنا و موسیقی لهوی حرام


آسیب های غنا و موسیقی لهوی حرام

شرافت انسان به عقل است در برخی از روایات آمده هنگامی که انسان مخیر شد تا از میان سه چیز عقل, حیا و دین, یکی را برگزیند, عقل را برگزید و چون فرمان آمد که آن دو دیگر بازگردند, حیا و دین برجای خود ماندند و گفتند, به ما فرمان داده شده تا هر جا که عقل است با او باشیم

شرافت انسان به عقل است. در برخی از روایات آمده هنگامی که انسان مخیر شد تا از میان سه چیز عقل، حیا و دین، یکی را برگزیند، عقل را برگزید و چون فرمان آمد که آن دو دیگر بازگردند، حیا و دین برجای خود ماندند و گفتند، به ما فرمان داده شده تا هر جا که عقل است با او باشیم. بنابراین دین و حیا از لوازم وجودی عقل بشمار می رود. این بدان معنا است که هر جا که عقل حضور نداشته باشد، نمی توان از دو لازم آن یعنی دین و حیا سراغی گرفت.

این خود بیانگر شرافت عقل در تفسیر اسلامی است و بر این اساس عقل به عنوان بنیاد دین و دینداری مطرح می باشد و بسیاری از احکام برای حفظ این جایگاه ارزشی عقل وضع شده است تا هیچ گونه بی احترامی در حق آن روا نشود و هیچ عاملی وجود آن را در انسان سست نکند و یا از میان بر ندارد. این در حالی است که همه تلاش نفس شهوتران و شیطان وسوسه گر آن است تا این عقل، سست و ضعیف شود و یا به طور کامل از وجود انسان رخت بربندد.

نویسنده در این نوشتار بر آن است تا با بهره گیری از آموزه های وحیانی، چرایی حرمت غنا و موسیقی غنایی را بیان کند و نقش غنا را در تضعیف عقل روشن سازد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● عقل، بنیاد دینداری

فلسفه وجودی انسان، حرکت در مسیر شدن های کمالی تا مقام خدایی گشتن است که از آن به تقرب، متحقق شدن به اسمای الهی و متاله شدن یاد می شود. لازمه رسیدن به این مقام، حرکت براساس آموزه های عقلانی و وحیانی است که از آن به تعبد تعقلی یاد می شود؛ زیرا ریشه این اطاعت و عبودیت محض و مطلق، حکم عقل سلیم و فطرت سالم بشری است. از این رو هیچ تضادی میان احکام عقل مستقل و وحی نیست و هر آن چه عقل حکم کرد شریعت بر آن مهر تایید نهاد و هر آنچه وحی بر آن فرمان داد، عقل بر اطاعت آن حکم نمود.

بر این اساس عقل و شریعت، هر دو نسبت به اموری که مانع این حرکت و شدن های کمالی انسان باشد، واکنش منفی نشان می دهند و به شدت به مقابله و مبارزه با آن می پردازند. از این رو اموری را که مانع از رشد، بلوغ، بهره وری و استفاده از عقل می باشد، به عنوان یک دشمن حکمت وجودی انسان تلقی کرده و به شدت با آن مبارزه می کنند. عقل از آن جهت با این موانع و عوامل بازدارنده از حضور قوی خود، مبارزه می کند که موافقت با آن ها به معنای نفی وجودی خود است و هیچ چیزی در جهان وجود نفی و نیستی خود را نمی پسندد و شریعت نیز به حکم آن که عقل، بنیاد دینداری است از آن حفاظت می کند و اجازه نمی دهد تا اموری آن را تضعیف کرده و یا نابود سازد؛ زیرا نابودی عقل و تضعیف آن به معنای نابودی دینداری و تضعیف آن است و با اهداف و فلسفه آفرینش هماهنگی ندارد. بر این اساس عقل و شریعت با غنا و موسیقی باطل همانند شراب و دیگر مسکراتی که عقل را زایل و یا تضعیف می کند به شدت مبارزه می کنند و آن را از جمله محرمات و رفتارهای نابهنجار می دانند.

با نگاهی به آموزه های وحیانی اسلام به سادگی در می یابیم که بسیاری از احکام و آموزه های آن برای محافظت از عنصر وجودی عقل در انسان و تقویت و تحکیم نقش و حضور آن در همه عرصه های زندگی و مبارزه با هر آن چه که می کوشد این حضور و رشد را تضعیف کند می باشد؛ زیرا اگر عقل به هر دلیلی و به هر شکلی تضعیف شود به معنای تضعیف دینداری و غفلت از حکمت و فلسفه آفرینش هستی و انسان است.

دین اگر بخواهد وجود داشته باشدو در عرصه های زندگی بشر نقش و حضور جدی خود را حفظ کند، نیازمند آن است که عقل را در نهایت درجه آن حفظ کند و از هرگونه تضعیف آن جلوگیری به عمل آورد. مبارزه شریعت با عوامل تضعیف عقل و حضور عملی آن در زندگی بشر، در حقیقت به معنای مبارزه با عوامل تضعیف دین و دینداری است؛ زیرا چنان که در آثار اسلامی بارها بیان شده، دین و حیا از لوازم وجودی عقل است و اگر به هر دلیلی و به هر شکلی این عقل تضعیف شود و یا نابود گردد، در حقیقت دین و دینداری از میان رفته است.

آموزه های قرآنی، نه تنها بر ارزش عقل تأکید دارند، بلکه اصالت را به عقلی می دهند که مورد استفاده قرار گرفته و در مسیر فلسفه آفرینش عمل کند. از آن جایی که عقل به طور طبیعی گرایش به کمال دارد، از هرگونه نقصی می گریزد و با هر آن چه سد راه این کمال گرایی باشد، مبارزه می کند و زمینه را برای تحقق خواسته های خود فراهم می آورد. عقل به طور طبیعی هرگاه عامل رشد خود را شناسایی کرد و یا مانعی را در این راه ردگیری نمود، از عامل رشدی بهره برداری کرده و با مانع مبارزه می کند.

از جمله این موانع رشدی و بهره گیری از عقل، مسکرات است که عقل را زایل کرده و یا آن را سست می کند و اجازه تحرک و حضور نمی دهد. از این رو عاقلان و خردمندان به طور طبیعی با شراب مبارزه می کنند و آنانی که به شراب گرایش پیدا می کنند، کسانی هستند که عقل را مانع از عیش و عشرت خویش می یابند و می خواهند شهوترانی کنند و مطابق خواسته های نفسانی عمل کنند؛ زیرا عقل اجازه نمی دهد تا شهوترانی مانع حرکت آدمی به سوی کمال شود و این تضاد میان عقل و نفس است که شهوت به محل درگیری تبدیل می کند.

● موسیقی غنایی و لهوی، حرام شرعی

غنای مطرب و موسیقی غنایی به سبب آن که همانند شراب نوعی خمود و جمود را برای عقل به همراه می آورد، به عنوان دشمن عقل شناسایی شده و به شدت از سوی عقل و شریعت با آن مبارزه شده است.

از آیات فراوان و روایات عدیده استفاده می شود، آن موسیقی که در شرع اسلام حرام است، موسیقی لهوی است؛ یعنی آهنگ های متناسب با مجالس اهل گناه و فساد و برای شهوت رانی و هوس رانی. رسول خدا(ص) در این مورد می فرمایند: استماع صوت الملاهی معصیه و الجلوس علیها فسق و التلذد بها من الکفر؛ گوش دادن به صدای لهوی، گناه است و نشستن در مجلس آن، فسق و لذت بردن از آن کفر است. (غلام رضا جوادی- تاریخ موسیقی ایران- انتشارات هنری تهران- ج۱- ص ۱۳۳)

در اعصار بعدی نیز سیره اهل بیت(ع) بر حرمت موسیقی لهوی استوار بود و همه ائمه(ع) بدون استثنا مسلمانان را از این کار نهی می کردند. امام محمد باقر(ع) فرموده اند: غنا، گناهی است که خداوند به سبب آن وعده آتش داده است (حسین میرزایی- مبانی فقهی و روانی موسیقی- ص ۹۱)

از همه این مطالب استفاده می شود که اسلام همه موسیقی ها را حرام نکرده بلکه موسیقی غنایی و لغوی و لهوی و مناسب با مجالس گناه و شهوت رانی و هوس رانی را حرام کرده است.

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در این خصوص می فرمایند: موسیقی اگر انسان را به ابتذال و بی حالی و واخوردگی از واقعیت های زندگی بکشاند حرام است. موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوت رانی تشویق کند، این نوع موسیقی حرام است. بنابراین مرز موسیقی حرام و موسیقی حلال، ایرانی بودن، سنتی بودن، قدیمی بودن، کلاسیک بودن، غربی بودن یا شرقی بودن آن نیست. مرز آن چیزی است که من گفتم و آن ابتذال است. (رساله اجوبه- بخش استفتائات)

امام خمینی درباره غنا و موسیقی می فرماید: غناگویی عقل انسان را از کار می اندازد. تعریف فوق را حضرت امام خمینی در کتاب مکاسب محرمه از استادشان آیت الله محمد رضا اصفهانی نقل کرده و فرموده اند: «بهتر آن است که غنا را چنین معرفی کنیم. صوت نازک (زیر) انسان که- احتمالا- زیبایی داشته و به خاطر طرب انگیزی برای متعارف مردم (عرف معمول) داشته باشد یا به طوری باشد که انسان از خود بی خود شده و عقل را به کلی از کار می اندازد...»

به این ترتیب ملاحظه می شود که امام خمینی برای غنا حدود و مراتبی را در نظر می گیرند و دیگر اینکه ایشان صدای نازک را که عقل را از کار می اندازد و مایه پستی و خواری و فساد می شود غنا می دانند.

امام خمینی می گویند: «آنچه از نظر فیض کاشانی در کتاب الوافی و مفاتیح و محقق سبزواری در کتاب کفایه الاحکام گفته اند این است.

● غنای حق و غنای باطل

غنای حق آن است که تغنی (با غنا خواندن) به اشعاری که بهشت و دوزخ را به یاد می آورد و انسان را به توجیه و یادآوری به دارالقرار و زیبایی های نعمات خداوند تشویق کند و غنای باطل آن است که متناسب با مجالس فسق و فساد لهو و لعب (رقصیدن، پایکوبی و شراب خواری و تداخل نامحرمان) باشد مانند مجالس بنی امیه و بنی عباس به شکلی که مردان برزنان خواننده وارد می شده اند و با کلمات باطل اجرا می کرده اند و شراب می نوشیدند و با وسایل موسیقی مانند نی و تار همراه بوده است (مکاسب محرمه - امام خمینی (ره) ص ۲۰۲)

خداوند در آموزه های قرآنی با توجه به فلسفه وجودی انسان و ارزش و جایگاه عقل در این فلسفه، به غنا به عنوان یک مانع و یا عامل آسیب زا به عقل توجه داده است و آن راتحریم نموده است.

● آسیب های غنای مطرب

غنا در اصطلاح فقهی، آوازی است که مشتمل برترجیع مطرب باشد. طرب، نوعی خفت و سبکی نفس است که از شدت شادی یا غم پیدا می شود. صوت طرب انگیز آن است که این حال را در انسان پدید آورد. اما مراد از ترجیع، تردد صوت در خلق و دهان با وزن های مخصوص است که توده های مردم از آن به چهچه یاد می کنند. (فقه و تجارت، ذوالمجدین، ص ۶۴)

در آیات قرآنی واژه غنا به این معنا به کار نرفته ولی عبارتی چون قول الزور، لهو الحدیث و مانند آن آمده که مراد همان غنای باطل است. در آیه ۶ سوره لقمان، خداوند لهو الحدیث را عملی می داند که موجبات گمراهی بشر می شود و عذاب خوار کننده را به دنبال می آورد. در روایاتی که در ذیل این آیه آمده بیان شده که مراد از لهوالحدیث همان غنا است. (مجمع البیان، طبرسی، ج ۷ و ۸، ص ۰۹۴)

خداوند در این آیه غنا و نغمه های مفسده انگیز را ابزار کافران برای ترویج اندیشه های باطل خود معرفی می کند که هدفشان گمراه کردن مردم از راه خدا، کمال و قراردادن در مسیر ضلالت است. به این معنا که غنا، ابزاری کارآمد در دست کافران است تا این گونه راه را بر کمال جویان ببندند و آنان را با سرگرم کردن در شهوات و تضعیف عقل و خردمندی، به سوی خواسته های پست خود ببرند.

بنابر این، از مهم ترین کارکردهای غنای باطل می توان به ایجاد گمراهی اشاره کرد. از این رو گفته اند که غنا، ابزار شیطان و اولیای شیطان است تا این گونه آدمی را از مسیر کمالی بیرون برند و به خواسته های خود که گمراهی بشر است دست یابند.

اصولا دشمن انسان، می کوشد تا وی را به اموری سرگرم کند که انسان را از حقیقت باز می دارد. جایگزین سازی امر باطل به جای حق و سرگرم کردن به باطل از شیوه های شیطانی است تا این گونه مانع بهره مندی انسان از آیات خدا و آموزه های حق و موجب غفلت او از خداوند شود. خداوند در آیات ۶ و ۷ سوره لقمان، گوش دادن به غنا و آوازه خوانی را مانع جدی در استفاده بشر از آیات خدا معرفی می کند. به این معنا که آدمی هنگامی که سرگرم امور باطلی شود که نفس، آن را دوست می دارد، از امور حق باز می ماند و گرایش به گوش دادن آموزه های وحیانی نخواهد داشت؛ زیرا این آموزه های وحیانی همواره مردم را دعوت به مبارزه با شهوت و خواسته های نفسانی می کند و آدمی نیز چنین مبارزه ای را دوست نمی دارد. بنابراین، موافقت طبیعت نفسانی آدمی با غنا خود عاملی است که شخص را به آن سرگرم کرده و از خدا و آموزه ای وحیانی که مبارزه با هواهای نفسانی در سرلوحه دستورهای آن قرار گرفته، باز می دارد.

کافران و شیاطین برای این که به هدف خود برسند، از هر ابزاری برای مقابله با اهداف خلقت انسان، سود می برند. بی گمان غنای باطل یکی از ابزارهای آنان است. آنان برای این که بتوانند روحیه مبارزه طلبی انسان را سرکوب کنند و او را در حالت انفعالی قرار دهند از همه ابزارهای تحقیر و تمسخر استفاده می کنند. غنای مطربی یکی از ابزارهایی است که دشمنان برای این منظور از آن بهره می برند تا زمینه سرکوب عقل و خردمندان را فراهم آورند و آنان را در حالت انفعالی قرار دهند.

خداوند در آیه ۶ سوره لقمان، غنا و آوازه خوانی را در دست کافران و شیاطین به عنوان ابزار استهزاء و تمسخر کردن انسانها به ویژه مؤمنان معرفی می کند و به مؤمنان هشدار می دهد تا مراقب این حرکت ایذایی دشمن باشند.

● مبارزه با عوامل تخریب عقل

از آن جایی که حفظ عقل از امور لازم برای هر فردی است و شرافت عقل به بهره برداری از آن بستگی دارد، باید به گونه ای عمل کرد تا عقل، حفظ و به کار گرفته شود. از این رو، هر عامل بازدارنده و یا مانع در سر راه بهره مندی از عقل می بایست کنار گذاشته شود و با آن مبارزه شود.

خداوند نیز برای همین به مجموعه ای از قوانین فرمان داده تا شرافت و کرامت عقل حفظ شده و به خوبی از آن محافظت و بهره برداری شود. براین اساس در آیاتی از جمله آیه ۰۳ سوره حج و ۲۷ سوره فرقان و ۶ سوره لقمان، غنا و آوازه خوانی را حرام دانسته و در آیه ۶ سوره لقمان اجرت و مزد گرفتن بر غنا و آوازه خوانی لهوی و باطل را، حرام شمرده است بدین ترتیب با این ابزار ضدعقل و عقلانیت مبارزه کند و آن را از جامعه و مردم دور نگه دارد.

برای این که انسان ها تحت تأثیر عوامل تخدیری عقل چون غنای باطل قرار نگیرند در آیات ۳۶ و ۲۷سوره فرقان، عبادالرحمان و مؤمنان واقعی را کسانی می داند که از حضور در مجالس غنایی و لهوی و آوازه خوانی پرهیز می کنند و از آن رویگردان هستند. اعراض و رویگردانی از غنا سفارش خداوند به مؤمنان در آیات ۱ و ۳ سوره مومنون است. بنابراین برای حفاظت از عقل و دوری از وسوسه های نفسانی و شیطانی، لازم است تا آدمی از هرگونه حضور در این گونه مجالس اجتناب ورزد تا آلوده به ابزارهای تخدیری عقل نشود.

البته برای بازداشتن اشخاص از حضور در چنین مجالسی در آیه ۶ سوره لقمان با اشاره به عذاب خوارکننده ای که برای ترویج کنندگان غنا و آوازه خوانی بیان می کند، می کوشد تا مردم را از حضور و سرگرم شدن به این امور تخدیری باز دارد.

به هر حال، خداوند به عناوین گوناگون بر آن است تا عقل حفاظت شود و کرامت و شرافت آن نگه داشته شود. بر این اساس مجموعه ای از هشدارها و انذارها و راهکارها بیان شده است تا مردم از سرگرم شدن در این امور بازداشته شوند و عقل در مسیر درست خود مورد استفاده قرار گیرد.

هر چند که در آیات قرآنی و روایت اسلامی، غنا به معنای صوت مطرب و چهچهه زدن حرام دانسته شده؛ ولی این بدان معنا نیست که موسیقی غنایی حرام نیست؛ زیرا هر آن چه که هوش آدمی را برباید و عقل او را زایل کند و یا سست و بی تاثیر کند و انسان را سرگرم باطل کرده و از خدا و اهداف خلقت باز دارد، حرام است، موسیقی غنایی که آهنگ برخاسته از ابزارهای آن است، حرام است؛ زیرا فلسفه حرمت و علت تحریم، زوال عقل و سرگرم کردن آن به امور باطل و بازداشتن از آموزه های عقلانی و وحیانی است که در هر دو شکل آن پدید می آید. از این رو همان حرمتی که درباره غنای باطل بیان شده درباره موسیقی باطل نیز بیان می شود.

آیت الله فاضل لنکرانی در این باره می فرماید: «غنا، آوازی است که در آن صدا را در گلو می گردانند که به زبان عرفی چهچهه می گویند و طرب انگیز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد که این حرام است؛ و موسیقی به یک تعریف، ترکیب اصوات است به نحوی که خوش آیند باشد، لذا اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد، حرام است».

بنابراین، هر عاملی که عقل را از ارزش و شرافت و کارآمدی بیندازد و پست و سست نماید و از میان بردارد، امری حرام است و باید از آن اجتناب شود، حتی اگر این عالم با سوءاستفاده از آیات قرآنی انجام شود و شخص، قرآن را با موسیقی غنایی خوانده و مردم را به جای محتوا سرگرم ظاهر کند که باز حرام است. از این رو مراجع عظام تقلید به اتفاق آراء می فرمایند: غنا صوتی است که با ترجیع و طرب همراه بوده و مناسب با مجالس لهو و گناه باشد. این گونه غنای باطل به طور مطلق حرام است حتی اگر در دعا و قرآن و اذان و مرثیه و غیر آن باشد.

علی شریفی